“مسافت‌های تاریخی” صخره‌نگاری‌های “علی چکاو “

 پروژه صخره‌نگاری‌های علی چکاو، هنرمند ایرانی، با مضمون ثبت وقایع تاریخی پس از کودتای ۸۸ با تکنیک نقاشی بر صخره‌ها در شهر کلن آلمان معرفی شد.در این برنامه که روز شنبه ۲۵ فوریه، در محل کتابفروشی فروغ برگزار شد، علی چکاو نقاشی‌های خود بر صخره‌ها را با موضوع وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، معرفی کرد و تصاویری از نقاشی‌ها را که بر سینه کوه‌ها در دو کشور هندوستان و ترکیه اجرا شده بود به نمایش در آورد. او با الهام از وقایع پس از انتخابات ۲۲ خرداد، در تابستان سال ۸۸، در منطقه‌ی هامپی هند پروژه ترسیم صخره‌نگاری‌ها را آغاز کرد و آن را در ترکیه ادمه داد. او در این صخره‌نگاری‌ها که به نقاشی‌های انسان‌های غارنشین شباهت دارد و از قلمرو هنر نائیف با سویه‌های تحلیلی می‌آید، خشونتی را که تظاهرکنندگان با آن مواجه بودند بر صخره‌های منطقه‌ی هامپی هندوستان و منطقه کاپادوکیا ترکیه ثبت کرده است. این هنرمند قصد دارد در سراسر جهان این پروژه را ادامه دهد.

اثر علی چکاو

درصخره‌نگاری‌های علی چکاو زنان و مردانی را می‌بینیم که پای صندوق رای رفته‌اند و در صندوق‌ها رای می ریزند ولی از زیر صندوق‌ها کسانی با چفیه و باتوم رای‌های مردم  را می‌دزدند. در پرده دیگری روز ۲۵ خرداد ثبت شده است؛ زنان و مردان در میدان آزادی دست‌هایشان را با علامت پیروزی بالا گرفته‌اند و تعداد اندکی از باتوم به دست‌ها در اطراف مردم هستند. در پرده دیگری مردم روی پشت‌بام‌ها الله اکبر می‌گویند. پرده دیگری از صخره نگاری‌های او مربوط به نمازجمعه ۲۹ خرداد است که فرمان کشتار صادر شد. در این پرده صحنه‌هایی از مرگ زنان و مردان در خیابان‌ها و حمله وحشیانه کاراکترهای باتوم به دست را می‌بینیم. ادامه پروژه علی چکاو که در کشور ترکیه انجام شده روایت‌های تلخ و دردناکی از  بازدداشت و زندان و اعدام معترضان به تقلب انتخاباتی است.

وی درباره این‌که چرا صخره‌نگاری را به عنوان زبان هنری خود انتخاب کرده است به شرح تاریخ‌چه سی تا پنجاه هزار ساله صخره‌نگاری در جهان و نقش صخره‌نگاری در زندگی اجتماعی بشر پرداخت و گفت: صخره‌نگاری ها احتمالاً برآیند تجربه ای هستند که در هر جامعه به وقوع پیوسته است. این تجارب نشان از چگونگی برخورد با پدیده‌های مختلف اجتماعی، طبیعی، اقتصادی و … داشته و بازگو کننده کنش‌های انسان تلقی می‌شود و  نشان دهنده تغییرات زندگی بشر در ادوار مختلف است. به طور کلی  صخره‌نگاری های کشف شده در جهان به‌رغم شباهت‌های فراوان از لحاظ موضوع نقوش که اکثراً شکار و نبرد با حیوانات است، متاثر از شرایط جغرافیایی، فرهنگی، زیست محیطی و … هر منطقه هستند.

چکاو هم‌چنین می‌گوید: در کشور ایران از نظر تعداد بالغ بر ۵۰ هزار صخره‌نگاری وجود دارد و از حیث تعداد مقام اول را در کشورهای جهان دارد. این هنری‌ست که نزدیک به چند قرن است در ایران فراموش شده و آخرین صخره‌نگاری کشف شده در ایران مربوط به زمان ورود اسلحه به ایران است. در آن زمان شخصی بر صخره‌ای تصویر انسانی را که اسلحه‌ای به دست دارد، ثبت کرده است.

علی چکاو در کتابفروشی فروغ در کلن از پروژه صخره نگاری هایش می گوید

این هنرمند در ادامه، انگیزه خودش از انتخاب صخره‌ ها را برای ثبت روایت حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ ایران، این‌گونه بیان می کند: به طور کلی در آثار تجسمی، محتوا و سوژه‌ است که تکنیک خلق اثر را می‌طلبد. این آثار آمیزش درد و سنگ است. روایت خشونت و جنایت‌هایی که می‌خواهم، پیش از هر چیز به عنوان انسانی که این همه را لمس کرده است، برای نسل‌ها و هزاره‌های بعد، در حافظه‌ی تاریخ، حفظ کنم. به همین خاطر برای ثبت این پیام، به وفاداری سنگ‌ها و صخره‌ها، بیش از هر چیز دیگری اعتماد دارم، زیرا نمی دانیم که فاتحان چه کسانی خواهند بود و آیا بخش‌هایی از فجایع تاریخ ما را حفظ خواهند کرد؟

وی هم‌چنین درباره کاراکترهایی که طراحی کرده است گفت: از نظر طراحی کاراکترها بی‌اندازه به هم شباهت دارند. تنها فرق آنها این است که گروهی سلاح به دست دارند و گروهی کاملاً بی‌دفاع هستند. هم چنین نیروهای حکومتی با چفیه که شکل مینیمالی از آن طراحی شده است نشان داده می‌شوند. برای رسیدن به این فرم‌ها، پیش از اجرای آن، طرح‌های زیادی زده‌ام و هم‌چنین روی صخره‌نگاری‌های کشف شده، به خصوص در ایران، مطالعه کردم.

او می‌گوید صخره‌نگاری یک هنر بدوی ست و من خشونت را نیز امر بدوی در انسان ها می‌دانم. در این تصاویر به جای استخوانی که در زمان دعواهای قبیله ای در دست مردم عصر حجر بود حالا یک باتوم به دستشان داده‌اند تا همان عمل خشونت را انجام بدهند. ما امروز در جهانی زندگی می‌کنیم که از سویی ساکنان‌اش در لحظه‌ای واحد، عده‌ای روی آخرین دستاورد‌های علمی و تکنولوژی در آزمایشگاه‌ها مشغول کار هستند، و عده‌ای دیگر در لابه‌لای جنگل‌های انبوه، با باور قلبی به کمک روح بزرگ قبیله، مشغول شکار گراز هستند.

صخره نگاری های علی چکاو در ترکیه و هند

چکاو می گوید: خشم به عنوان یکی از خصوصیات انسان، در کنار خصوصیات بی‌شماری همچون عشق، نفرت، از خود گذشتگی و… انکارناپذیر است، اما خشونتی از جنس اتفاقاتی که در ایران شاهد آن هستیم و بر انسان‌ها اعمال شده و می‌شود را من خشونت مدرن می‌نامم، چون‌که ریشه‌ی آن در استثمار و استبداد است.

او می گوید: در هنگام اجرای این نقاشی‌ها وقتی پای صخره‌ای ایستاده بودم، نه علاقه‌ی به طبیعت و نه علاقه‌ی به نقاشی من را به آن جا کشانده بود و نه آمده‌ بودم تا از المان‌های بدوی، در خلق یک اثر هنری استفاده کنم. من آن جا بودم تنها به دلیل این واقعیت دردناک که مردم سرزمین‌ام در حال کشته شدن بودند و تنها به این شکل می‌توانستم خودم را کنار آن‌ها احساس کنم.

در پایان این برنامه مهمانان سئوالات خود را طرح کردند. چکاو در پاسخ به این سئوال که آیا قصد دارید در آینده این مجموعه را در جاهای دیگر و در کشورهای دیگر هم اجرا کنید گفت: بله، زمانی که در ایران بودم قصد داشتم این پروژه را، در چندین نقطه که از قبل انتخاب کرده بودم شروع کنم، ولی به دلیل فضای شدیداً  امنیتی موجود و نوع کارم، که کاملاً با موضوعات روز اجتماعی و سیاسی در ارتباط بود نتوانستم و  از آن‌جا که نمی‌خواستم پیش از شروع متوقف شود  ناچار آن را در خارج از ایران اجرا کردم. حالا پس از ترکیه و هند قصد دارم این پروژه را در کشورهای دیگر، هم‌سو با وقایع  ایران ادامه بدهم.

در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا در کنار آثارتان نام ایران یا تاریخ ثبت اثر را ثبت کرده‌اید گفت: معمولاً یکی از سویه‌های هنر احساس مالکیت هنرمند به اثرش است ولی در این کارها  احساس تملکی به آثارم ندارم و هیچ امضایی پای این نقاشی‌ها نگذاشته‌ام. زیرا خودم را بیشتر به مثابه‌ی یک راوی، به شیوه‌ی اجدادی خودم می‌بینم، تا به معنای امروزی، یک هنرمند که آفرینش هنری کرده باشد. علاوه بر این روایت این جنایت ها اگر چه با انگیزه ایران آغاز شد ولی در بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی در حال وقوع است و من مایلم  هر بیننده‌ای که از کنار این صخره ها می‌گذرد این درد عمومی و خشونت عمومی را درک کند و تنها آن را محدود به یک نقطه جغرافیایی نبیند.

او در ادامه می‌گوید: صخره‌ها و سنگ‌ها سالیان درازی‌ست که در طبیعت در جای خویش استوارند و من نیز در کمال آسودگی کارهایم را در آن‌جا رها کرده‌ام و تنها با تعدادی عکس و فیلم از کار و در حین اجرای کار، برگشته‌ام. از نقاشی‌هایم به راحتی دل کنده‌ام چرا که حیات‌شان را در همین شکلِ زیست می‌بینم و می‌دانم آن‌ها نیز هیچ نیازی به من نخواهند داشت.