پرداختن به موضوع زنان در ایران را وظیفه می دانم
به هشتم مارچ، روز جهانی زن نزدیک می شویم. جامعه ی ایرانی تورنتو نیز همراه با سایر جوامع در جهان این روز را جشن می گیرد، و هر سال هم گروه ها و سازمان های ایرانی بیشتری به بزرگداشت این روز می پیوندند.
انجمن سکولارهای سبز ایران ـ تورنتو امسال به جمع برگزارکنندگان روز جهانی زن آمده و برنامه مفصلی را تدارک دیده است. در این جشن، هنگامه افشار سخنرانی می کند و آرام بیات با گروه رقص خورشید خانم هنرنمایی خواهد کرد.
هنگامه افشار مجری برنامه “رودررو” در تلویزیون پارس، ساکن دالاس است. برای آشنایی بیشتر خوانندگان شهروند با این میهمان سخنران که برای اولین بار به تورنتو می آید، تلفنی گفت وگو کردم.
گفتم که در اینترنت زندگینامه ای از او نیافتم و خواستم که به خودش بیشتر بپردازیم.
پرسیدم، در آگهی برنامه در معرفی شما آمده فعال حقوق بشر و زنان، نقاش، شاعر، نویسنده و خبرنگار هستید خود را بیشتر کدام یک از اینها می دانید و در هر کدام از این زمینه ها چه تجاربی دارید و چه کارهایی انجام داده اید؟
می گوید: اینها یک مجموعه از ذوق و علاقه ای ست که من از دوران نوجوانی داشتم. از شانزده سالگی که رفتم به عالم خبرنگاری آغاز شد و بعد شاخ و برگ پیدا کرد. ای کاش من فقط در یک زمینه بودم، چون می گویند اگر فقط در یک زمینه هنری بروی موفق تر هستی، اما به دلایلی فکر می کنم درونم چندگونه است. من عاشق طبیعت و لطافت هستم و این عشق را در قالب شعر و سروده هایم می ریزم، در نوشتن با واژه ها تصویرسازی می کنم از آن چیزها که می بینیم و می شنویم ولی در واقع نمی بینیم و نمی شنویم. بعد از هر نوشتن، بویژه نوشته های احساسی، فکر می کنم نوزادی به دنیا آورده ام. در واقع در نقاشی و نوشته خودم هستم، اما در مورد خبرنگاری برایم یک حالت مبارزه دارد. اگر با نقاشی خودم را بیرون می ریزم، در خبرنگاری جامعه را مد نظر دارم. پرداختن به موضوع زنان در ایران و آسیب های اجتماعی را وظیفه می دانم.
آیا قبل از انقلاب هم در این حوزه ها فعالیت داشتید؟
ـ در سن پانزده سالگی تیم فوتبال بانوان پرسپولیس را درست کردم و خودم از اولین بازیکنان فوتبال زنان بودم. بعد از تأسیس تیم، به موسسه اطلاعات رفتم که با من مصاحبه کنند، همانجا آقای ارونقی کرمانی سردبیر اطلاعات هفتگی به من گفت تو خودت یک پا خبرنگاری دوست داری خبرنگار بشی؟گفتم، بله. و در سن شانزده سالگی کار خبرنگاری ام را شروع کردم. خبرهای هنری و ورزشی کار می کردم. بعد رفتم به روزنامه اطلاعات، بعد جوانان رستاخیز، روزنامه رستاخیز، مجله پیشاهنگی، چند سال با اساتید ایران، نویسنده ها، خواننده ها، هنرپیشه ها و ورزشکاران مصاحبه و گزارش های اجتماعی تهیه می کردم.
خانواده شما با این فعالیت های شما در سن نوجوانی مشکلی نداشت؟
ـ اصلا آنها نمی دانستند من ورزش می کنم تا اینکه عکس های خبرنگاری من در مجله اطلاعات هفتگی درآمد و خانواده ام فهمیدند و برادرهایم تنبیه ام کردند و لباس های ورزشی ام را پنهان کردند، انگار کار بی آبرویی کرده بودم. به هرحال من در یک خانواده ی نسبتاً آرام و مذهبی بودم که شدید مخالف چنین کارهایی بودند، اما من هم جوان بودم و جرأت داشتم و آنها از پس من برنمی آمدند. متاسفانه در جامعه ای بودم که اطرافیان تشویقی نمی کردند. الان هم بعد از سالها، خانواده ی من در همین آمریکا، مرا طرد کرده اند و می گویند کاری که تو می کنی علیه نظام است و ما اینجا در خطر هستیم، حتی ممنوع کرده اند که بچه هایشان با من در تماس باشند. من متاسفانه کوچکترین تشویقی از سوی خانواده نداشتم و تمام مدت سرکوب هم شده ام. با اینکه خانواده تحصیلکرده ای دارم، ولی بیشتر در بیزنس هستند و کاری به کار سیاست ندارند.
البته خوشبختانه شریک زندگی ام بزرگترین مشوق و همراه من بوده و هست.
یک سال پیش از انقلاب (۱۹۷۷) هنگامه افشار پس از دریافت دیپلم ادبی از دبیرستان شاهدخت، از کشور خارج شد. خواهرش در آمریکا سیتی زن بود و او برای هنگامه اقدام کرد تا به طور قانونی از کشور خارج شود. او به عشق ادامه تحصیل به آمریکا آمد. در رشته های مختلف روزنامه نگاری، سرامیک سازی و دیگر رشته های هنری در کالج و دانشگاه تحصیل کرد.
۲۵ سال پیش دو مجموعه ی شعر منتشر کرد: “قبله گاه” و “لیلی”.
نزد استاد هوشنگ پیمان در لس آنجلس نقاشی را به طور حرفه ای آموخت. پس از چند سال خود هنرستان نقاشی تأسیس کرد و حدود ۹ سال به تعلیم نقاشی و طراحی پرداخت.
در کنار اینها به نوشتن ادامه داد و با نشریات مختلف فارسی زبان همچون عصر امروز همکاری کرد.
می گوید: صدها مقاله نوشتم. اینجا دیگر نوشته هایم کم کم سیاسی شد. البته در ایران هم عقلم می رسید چون اواخر دیگر یا نوشته هایم را سانسور می کردند یا اصلا چاپ نمی کردند. هر موضوع ساده ای را که می خواستی انتقاد کنی می گفتند به دولت برمی خورد. آگاه تر که شدم فهمیدم در آن جامعه نمی شود انتقاد کرد، به همین دلیل فکر کردم که در خارج می توانم به کارم ادامه دهم.
هنگامه افشار اجرای برنامه ی تلویزیونی را از تلویزیون آپادانا در “سن حوزه” شروع کرد، بعد به “کانال یک” رفت و از آنجا به NITV. پس از بسته شدن این تلویزیون به “تصویر ایران” رفت. بعد از مدتی آنجا هم برنامه های سیاسی اش را تعطیل کرد و کارش را با “پارس” شروع کرد. می گوید: حدود پنج سال است که در پارس مجری یک برنامه تلویزیونی به نام “رودررو” هستم. زمینه ی کارم هم زنان، آسیب های اجتماعی، و مصاحبه های سیاسی ست و شاید بیش از هفتصد برنامه ی مستقل یک ساعته دارم.
هنگامه افشار برای اولین بار است که به تورنتو می آید. می گوید: خیلی خوشحال و هیجان زده هستم. کانادا کشور پیشرفته ای ست و جالب است که بدانیم اولین انستیتوی زنان در کانادا اواخر قرن نوزده دایر شد و کانادا از نظر حرکت زنان بسیار جلو بود.
خانم افشار در مورد موضوع سخنرانی اش می گوید:
موضوع سخنرانی ام به مناسبت هشت مارچ است و این واقعه ای است که بسیاری جشن می گیرند و بعضی کشورها حتی در این روز تعطیل هستند و سازمان ملل این روز را به رسمیت شناخته، اما هشت مارچ چه روزی ست؟ چه زنانی پیشگام شدند؟ پیش زمینه های به وجود آمدن هشت مارچ چه بود؟ باید دانست که دهه ها و قرن ها کوشش انفرادی و گروهی زنان در اروپا و آمریکا و خاورمیانه (به غیر از عربستان) و در ایران زمینه ساز هشت مارچ بود.
دستاوردهای هشت مارچ چیست؟ دو واقعه ی ننگین جنگ جهانی اول و دوم که بیش از پنجاه، شصت میلیون کشته داد، اما این دو جنگ باعث شدند که زنان بیایند به پست های اجتماعی و وارد دفاتر و دانشگاه ها و کارخانه ها شوند و دیگر هرگز به خانه ها برنگشتند.
همچنین مبارزات زنان در ایران مورد نظر است. زنان ایران بدون اینکه صدایشان به گوش غرب برسد، داشتند از دهات و کوهپایه ها و شهرها پیش می رفتند. اخبار انقلاب صنعتی هم از راه های مختلف به ایران می رسید و این اخبار در بین زنان هم هیجان به وجود آورده بود و آنها هم موجی شدند و به اقیانوس جهانی پیوستند، اما تا به امروز هنوز هیچ سیستمی در ایران، نه قاجارها، نه پهلوی ها و نه آخوندها، این مبارزات را به رسمیت نشناختند. همه ی آنها کتمان کردند که زن ایرانی چه کارهای سلحشورانه ای انجام داده، مدارسی که افتتاح کرد، انجمن هایی که تأسیس کردند. به قول مورگان شوستر که در کتابش نوشت، اگر زن های ایران نبودند مشروطه هرگز پای نمی گرفت و معاهده ننگین رژی با دخالت زنها و فشار آنها، لغو نمی شد. زن های ایرانی در طول تاریخ کارهای شایسته ای کردند و امروز دیگر کسی نمی تواند دروغ بگوید، چون تکنولوژی هست، تلفن، اینترنت و … هست و هر اتفاقی بیفتد همزمان می بینیم.
درست است که زنان را که در دوران مشروطه مستقل بودند در دوران مدرنیته پهلوی از استقلال درآوردند. آنها را زیر یک سازمان سیاسی که علاقه به سلطنت داشته باشند، درآوردند. نمایندگان زن و رئیس سازمان زنان همه فرمایشی بودند، اما مبارزات خود زنان را نمی شود نادیده گرفت.
کلا در طول تاریخ تمام امتیازاتی که زنان گرفتند، به حساب مردها نوشته شده، هرگز نگفتند که خود زنها گرفته اند.
وقتی می پرسم، مبارزات زنان را در ایران امروز چگونه می بینید؟ می گوید:
همانگونه می بینم که شما می بینید، و همه ی دنیا می بیند و آقای اوباما می بیند. یعنی مبارزه زنان ایران به قدری روشن و واضح و پررنگ و گویاست که فقط باید این را به عنوان یک سند اصلی و کارنامه قبولی ملت ایران نشان داد. ما در موج سبز دو سال قبل، پس از بیش از ۳۰ سال سرکوب حکومتی که می خواست حکومت طالبانی درست کند، شاهد انقلاب جوانان و زنان بودیم که سرمشقی شد برای کشورهای عربی. آن جوان هایی که به خیابان آمدند از دامن همین مادران و زنان برخاسته بودند. در واقع زن ایرانی ژن تاریخی اش در بطن روحش حرکت کرده و عملش پیش زمینه داشته که برمی گردد به مشروطه و قبل از آن و می رود به عمق تاریخ به ۱۵۰۰ سال پیش به هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان که زنان پادشاه داشتیم.
این فرهنگ خفته ای ست در ژن زن که دارد بیدار می شود. امیدوارم زن ایرانی در نظام آینده میدان را خالی نکند و در همه جا حضور داشته باشد، و نگذارند که مردها همه جا را در دست بگیرند و زنها از مردها حقوقشان را طلب کنند. حتی باید در نوشتن قانون اساسی دخالت داشته باشند، در مجلس، و حوزه های مختلف شهرداری و … باید بگویند ما هستیم در کنار مردها و باید در امور شرکت و دخالت کنیم و انتخاب شویم و مستقیم در سرنوشت مملکت سهم داشته باشیم.
می پرسم، در مبارزات دمکراسی خواهانه و آزادیخواهانه، آیا زنان باید با تأکید بر روی مطالباتشان شرکت کنند، یا اینکه طرح حقوقشان را بگذارند برای پس از پیروزی؟هنگامه افشار پاسخ می دهد:
وقتی که هنوز صدای زنان به گوش جهان نرسیده بود یک میلیون امضا کارگر بود، اما بعد از موج سبز دیگر چنین روش هایی کارگر نیست و امیدوارم خانم هایی که در این راه پیشگام هستند، توقعشان را ببرند بالا. باید پا بکوبند و بگویند حقمان را می خواهیم. اگر وا بدهند و کوتاه بیایند، می زنند توی سرش و حقش را نخواهند داد. باید آنها نهایت را بخواهند. در زمان مشروطه قانون که توشیح شد، روشنفکران گفتند حالا برای اینکه آخوندها ناراحت نشوند به زنان حق رای ندهیم، ولی آن موضوع مال صد سال پیش بود و برای همان زنان یک قرن عقب افتادند. اصلا زنان نباید کوتاه بیایند و وا ندهند.
اما پراکندگی و وجود دیدگاه های مختلف باعث شده که نتوانیم به یک وفاق ملی برسیم.
برای دیدن نقاشی ها و گزارش های تصویری، و خواندن نوشته ها و اشعار هنگامه افشار از سایت rudarru.com دیدن کنید.
جشن روز جهانی زن انجمن سکولارهای سبز ایران ـ تورنتو
یکشنبه ۴ مارچ ۲۰۱۲ ساعت ۲ تا ۵ بعدازظهر
North York Civic Centre
۵۱۰۰ Yonge Street
سرکار خانم افشار
با درود فراوان، به عنوان یکی از هواداران تان، از آنچایییکه شما را شخصیتی آگاه و انسانی بزرگوار می شناسم خواستم کمک نموده اگر فرصتی برای شما متصور است نظری به کتابی که سال های بسیار برایش وقت صرف کرده ام افکنده مرا راهنمایی کنید. البته فعلا” به علت عدم دسترسی به آدرس الکترونیکی تان امکان ارسال مقدور نیست مگر لطف فرموده آدرس را در اختیارم قرار دهید.