بعدازظهر شنبه ۱۰ مارچ۲۰۱۲، سازمان زنان ایرانی انتاریو، به رسم هرساله، روز جهانی زن را در سالن کلیسای لوتران جشن گرفت. این گردهمایی از سوی زنان و مردان با استقبال خوبی روبرو شده بود.
نسرین خاتم گرداننده مراسم در آغاز شعر بلندی خواند با عنوان “زنی را می شناسم من” * که شاعر در آن زنان مختلفی را در شعرش نشانده بود:
…
زنی را می شناسم من
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و گوید
که دنیا پیچ و خم دارد
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و گوید
که دنیا پیچ و خم دارد
زنی را می شناسم من
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد
زنی آواز می خواند
زنی خاموش می ماند
زنی حتی شبانگاهان
میان کوچه می ماند
زنی خاموش می ماند
زنی حتی شبانگاهان
میان کوچه می ماند
…
در ادامه افخم مردوخی رئیس هیئت مدیره سازمان زنان، ضمن خوشامدگویی به حاضران و تبریک روز جهانی زن، برای ادای احترام به سیمین دانشور، اولین بانوی رمان نویس ایران که در روز هشتم مارس، روز جهانی زن، در سن ۹۰ سالگی درگذشته بود، یک دقیقه سکوت اعلام کرد.
مردوخی در ادامه، این شب را شب شعر و ادب خواند و به همین مناسبت شعری از مایا آنجلو، شاعر، نویسنده، استاد دانشگاه، کوشنده ی اجتماعی و کارگردان رنگین پوست آمریکایی، با عنوان Still I Rise خواند و بخش به بخش خود پاسخ مایا را به فارسی داد.
You may write me down in history
With your bitter, twisted lies,
You may trod me in the very dirt
But still, like dust, I’ll rise.
Does my sassiness upset you?
Why are you beset with gloom?
‘Cause I walk like I’ve got oil wells
Pumping in my living room.
Just like moons and like suns,
With the certainty of tides,
Just like hopes springing high,
Still I’ll rise.
With your bitter, twisted lies,
You may trod me in the very dirt
But still, like dust, I’ll rise.
Does my sassiness upset you?
Why are you beset with gloom?
‘Cause I walk like I’ve got oil wells
Pumping in my living room.
Just like moons and like suns,
With the certainty of tides,
Just like hopes springing high,
Still I’ll rise.
… مایا خواهرانت برخاسته اند
در همین صد سال اخیر
خود را در منشورها، در صفحات تاریخ، در کتاب های درسی، در داستان ها، در شعرهای مردمی و موسیقی، در خیابان های خاکی، در برج های سر به آسمان کشیده، در ایران، در تونس، در کنگو، در عراق، در مصر، در یمن، در فلسطین،
خواهرانت به ثبت رسانده اند خود را…
Did you want to see me broken?
Bowed head and lowered eyes?
Shoulders falling down like teardrops.
Weakened by my soulful cries.
Does my haughtiness offend you?
Don’t you take it awful hard
‘Cause I laugh like I’ve got gold mines
Diggin’ in my own back yard.
You may shoot me with your words,
You may cut me with your eyes,
You may kill me with your hatefulness,
But still, like air, I’ll rise.
Bowed head and lowered eyes?
Shoulders falling down like teardrops.
Weakened by my soulful cries.
Does my haughtiness offend you?
Don’t you take it awful hard
‘Cause I laugh like I’ve got gold mines
Diggin’ in my own back yard.
You may shoot me with your words,
You may cut me with your eyes,
You may kill me with your hatefulness,
But still, like air, I’ll rise.
مایا تو سیاه آنها سفید، سرخ، زرد، بومی
فریادهایشان تکان دهنده
نگاهشان سوزاننده
مشت هایشان سنگین
باورشان پیشرو، انسانی
پیامشان، سرخ، سبز، بنفش، ولی رنگین
رنگین، رنگین، سنگین
…
نوبت به سخنران اصلی برنامه رسید. لیلی پورزند، دانش آموخته ی رشته حقوق از دانشگاه بهشتی تهران، فارغ التحصیل رشته مطالعات زنان از دانشگاه یورک، فوق لیسانس با گرایش زنان و خشونت و چالش های حقوق اجتماعی از دانشگاه یورک و تورنتو.
لی لی پورزند ضمن تبریک روز جهانی زن، سخنرانی خود را با عنوان “مهاجرت، زنان، موانع، فرصت ها و چالش ها” ارائه داد.
پورزند سخنرانی خود را به فارسی گفت ولی اسلایدشوهایش به انگلیسی بود و گاه به گاه نیز توضیحاتی به انگلیسی می داد زیرا تعدادی میهمان غیرفارسی زبان در جمع بودند.
یکی از نتایج اصلی مهاجرت، حاشیه نشینی اجتماعی، سیاسی و تحصیلی است. وقتی اشخاص با جایگاه های مختلف اجتماعی مهاجرت می کنند برخی از آنچه که به دست آورده اند، می گذارند و به جایی می آیند که یا به خاطر ندانستن زبان، یا ندانستن فرهنگ و نداشتن ریشه های اجتماعی به طریقی حاشیه نشین می شوند.
چرا مسئله زنان اینجا مهم است و به آن می پردازیم؟ به این دلیل که زنان به خودی خود در جوامع مختلف به نوعی محکوم به حاشیه نشینی اجتماعی یا سیاسی ـ فرهنگی هستند و این وقتی با مهاجرت تداخل پیدا می کند، یعنی دو مسئله اجتماعی با هم تداخل پیدا می کنند و مسئله را پیچیده تر می کنند.
چرا زن بودن و مهاجرت بسیار چالش برانگیز است؟
یکی این است که به طور سنتی در خانواده ها و اجتماع دارای یک خط مرزی کاری و وظایف و حقوق هستیم.
سخنران در ادامه برخی از موانعی که بر سر راه پیشرفت زنان در کشورهایی مثل ایران ممکن است وجود داشته باشد، برشمرد و موقعیت هایی را که بعد از مهاجرت برای آنها پیش می آید را نیز عنوان کرد.
نگاه به زنان به عنوان نگه دارنده ی ناموس خانواده از موانع فرهنگی بر سر راه زنان است. مسئله حقوقی بویژه برای زنان ما در ایران یکی دیگر از موانع است که زنان حق طلاق و حضانت فرزند را ندارند و خشونت هایی که در خانه برآنها اعمال می شود، قانون به رسمیت نمی شناسد.
از جمله فرصت ها در کشورهایی مثل کانادا، جابجا شدن نقش پذیری ست که زنان می توانند به عنوان یک شخص دارای اعتبار باشند. یک مقدار کنترل بر روی آنها کمتر می شود. با کار کردن، از لحاظ اقتصادی و مالی بیشتر روی پای خودشان می ایستند. حق طلاق دارد، بچه اش را از دست نمی دهد و به عنوان یک فرد برابر در خانه محسوب می شود و وجود این فرصت ها در برابر آن موانع پیشین خود یک چالش را به وجود می آورد و دستیابی به این امکانات سهل و آسان انجام نمی شود و این گذاری پر تشنج برای زنان و مردان و حتی کودکان خانواده خواهد بود.
پورزند تأکید کرد، سیستم مهاجرپذیری کانادا که به آن سیستم موزائیک می گویند، به طریقی کار می کند که افراد پس از مهاجرت در همان جوامع خودشان می مانند و همان مسائل فرهنگی خودشان را در سطحی کوچکتر به اینجا منتقل می کنند.
همچنین در مورد مسائل حقوقی، زنی که در خانه محدود می شود و زبان نمی داند و ترس دارد از اینکه از منابع اطرافش استفاده کند، هیچوقت حقوقی که از آن برخوردار است نمی شناسد و با ندانستن آن نمی تواند تغییری در زندگی خودش ایجاد کند.
پورزند افزود: مهاجرت زنان در سن بالا وضعیت را پیچیده تر و حساس تر می کند. ندانستن زبان کشور میزبان، پایین بودن قدرت یادگیری زبان، نداشتن آشنایی با فرهنگ و محیط، و ماندن در تنهایی مطلق از مسائلی ست که زنان مهاجر در سن بالا با آن مواجه هستند.
لیلی پورزند در پایان سخنانش گفت، همه این راه را آمدیم و همه سختی کشیدیم، اما احساس تنهایی نکنیم که می تواند این احساس ما را به زمین بزند. ما اینجا هستیم که نگذاریم این اتفاق بیفتد. دست هم را بگیریم. همکاران سازمان زنان ایرانی انتاریو خوشحال می شوند که با شما در ارتباط باشند و اگر هم ما نتوانیم خدماتی را به شما ارائه دهیم، قطعا جایی که برای نیاز شما مناسب باشد، می تواند معرفی کند.
بعد از سخنرانی لیلی پورزند، هنرمندی به روی صحنه آمد که همه را متحیر کرد. سرعت او در به کار بردن واژه هایش، بدون اینکه لکنت بگیرد، فوق العاده بود.
لیشیا پیل، هنرمند واژه هاست و در سه قاره دنیا زندگی کرده و از واژه هایش استفاده می کند تا داستان های مادربزرگش و زنان قبل از او را تعریف کند.
لیشیا دو بار برنامه اجرا کرد. در اولین بخش، مکالمه ای بود بین مامور اداره مهاجرت و یک زن، مامور از زن می خواست که وضعیت اقامتش را بگوید، شهروند است، یا مهاجر یا پناهنده، ولی زن در عوض داستان زندگی اش را تکه تکه می گوید، چیزی که مامور مهاجرت مرتب رد می کند و اصرار می کند که او فقط با یک کلمه وضعیت اقامتی اش را تعیین کند.
Status!
Please state your status in Canada: citizen, landed immigrant, refugee
Status… if my future depends on my status, and my children’s future depends on my status, what do I have to do to get the right status, I can not change my mother, and I can not change where I come from, and I can not change the fact that I have been marginalize because of my status.
Your answer is incorrect, please state your status?
…
ادامه مراسم با موسیقی همراه بود. گیسیا، خواننده ی خوش صدایی که با زنده یاد استاد یوسف زمانی همکاری داشت، چندین ترانه اجرا کرد که در یکی دو ترانه حاضران با او همراهی کردند.
پس از موسیقی، چند پیام توسط افراد حاضر در سالن خوانده شد.
آدین نیازی از سازمان زنان افغان انتاریو، پیام همبستگی زنان افغان را خواند. خانم نیازی در پیامش کار سخت سازمان زنان ایرانی را در خدمات رسانی به زنان ستود و گفت ما همیشه به همکاری و همیاری شما نیاز داریم.
شبنم بودوانی نماینده Skill for Change پیام سازمان خود را خواند و در پیام مفصلش از چالش هایی که در برابر زنان مهاجر قرار دارد، گفت.
نسرین الماسی مدیر تحریریه شهروند، روز جهانی زن را به همکاران سازمان زنان برای خدمات برجسته شان به زنان و جامعه، تبریک گفت و از نقش تاثیرگذار این سازمان در جامعه ی ایرانی تورنتو یاد کرد.
پس از پیام ها نوبت به قرعه کشی جوایز ارزنده ای که اهدایی هیئت مدیره سازمان زنان ایرانی انتاریو بود رسید که شش تن این جوایز را برنده شدند.
بخش پایانی جشن روز زن، پذیرایی با خوراکی های خوشمزه ای بود که بیشترش دستپخت همکاران با سلیقه ی سازمان زنان بود.
این برنامه از ساعت شش و نیم بعدازظهر آغاز و تا ساعت ۹ شب ادامه داشت و بیش از یکصد تن در آن شرکت کرده بودند.
* این شعر را خانم فریبا شش بلوکی سروده که در برخی سایت ها و همچنین توسط خواننده ی شعر در این مراسم به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده شد.
با مهر فراوان بایسته است به اطلاع شما عزیزان برسانم شعر معروف و محبوب “زنی را می شناسم من ” از خانم فریبا شش بلوکی است . که در اولین کتابش به نام شبانه در سال ۱۳۸۳ توسط انتشارات جام گل کرج منتشر نموده است
منبع:http://zanira.sheshboluki.com
فریبا شش بلوکی تاکنون ۷ کتاب به چاپ رسانده و اشعار معروفی همچون زنی را می شناسم من ،شقایق گفت با خنده ، ما که را گول زدیم ؟ و … از آثار این زن هندمند ایرانی است.