خبر زیر طی ایمیلی برای انتشار به دفتر شهروند ارسال شده است.
در تاریخ جمعه ۱۶ دی ماه ۱۳۹۰ در حالی که به مناسبت گرامی داشت روز جوانان بهائی ایران در منزل آقای بختیار راسخی تعدادی از جوانان دور هم جمع شده و مراسم مذهبی داشتند، ناگهان در ساعت ۸ شب تعدادی از مامورین لباس شخصی وارد منزل شده و با ایجاد رعب و وحشت همراه با دوربین فیلم برداری جلسه را تعطیل کرده ضمن بازجوئی از تک تک اعضاء وگرفتن تلفن های همراه آنها شروع به تفتیش منزل نموده و تعدادی کتاب و سی دی مذهبی و کامپیوتر را ضبط و حدود ساعت۱۰ شب به جوانان حاضر در جمع اجازه خروج از منزل داده و بختیار راسخی و فرح ناز نعیمی و فرین راسخی را بازداشت و با خود بردند.
فردای آنروز به ستاد خبری مراجعه و معلوم شد که نامبردگان در بازداشت اداره اطلاعات کرمان بسر می برند.
در تاریخ ۱۸ دی ماه با بازپرس پرونده آقای مسعود ولایتی ملاقات و معلوم شد که همان روز تفهیم اتهام شده و اتهام آنها (تبلیغ علیه نظام وامنیت ملی ) است و شاکی خصوصی دارند.
بعد از آن با مراجعات مکرر از طرف خانواده به مراجع قضائی و قانونی (دادسرای انقلاب ـ دادستان کل کرمان ـ رئیس کل دادگستری استان ـ استاندار ـ امام جمعه ـ فرماندار ـ شورای شهر کرمان ـ نماینده مجلس شورای اسلامی) تا تاریخ ۱۱ بهمن هیچ گونه جوابی به خانواده داده نشد و همه این مراجع ایشان را به قاضی پرونده ارجاع می دادند، اما قاضی پرونده (آقای مسعود ولایتی) در مرخصی بودند و نامبردگان همچنان در بازداشت، و نه کسی جایگزین ایشان بود و نه جوابگو. فقط در تاریخ ۲۲دی ماه ۶ روز بعد از دستگیری با تماس یک دقیقه ای، خانواده از زنده بودن و سلامت آنها اطلاع یافتند.
پس از بازگشت قاضی پرونده از مرخصی و مراجعات مکرر خانواده در تاریخ ۱۳ بهمن اجازه ملاقات ۱۰ دقیقه ای با هر سه نفر آنها با حضور دو مامور که اجازه ی هیچ گونه صحبت خصوصی نمی دادند به مادر فرح ناز نعیمی و یک ملاقات ۵ دقیقه ای به دختر ایشان برای دیدار با پدر خود آقای بختیار راسخی در حضور یک مامور داده شد.
قابل ذکر است در تاریخ ۱۹ بهمن ماه ۳۹ روز بعد از بازداشت، خانم ها فرح ناز نعیمی و فرین راسخی را به زندان مرکزی انتقال دادند واز آن روز به بعد اجازه تماس تلفنی به آنها داده شده که در طی این تماس ها مطلع شدیم که فرح ناز نعیمی در زندان اطلاعات از شدت کثیفی محیط دچار مشکلات شدید تنفسی شده که تحت درمان قرار گرفته است. مجددا که به قاضی پرونده مراجعه شد ایشان اظهار داشتند هنوز مراحل بازپرسی و تحقیق ادامه دارد و به دلیل نداشتن جا نامبردگان را جابجا کرده اند، و جواب مشخصی ندادند و ضمنا از شرایط نامناسب آقای بختیار راسخی چنین به نظر رسید که ایشان در زندان انفرادی به سر می برند. هم اکنون در حدود یک ماه است که از ایشان خبری نیست و اجازه هیچ گونه ملاقات و یا تماسی با ایشان داده نشده است علی رغم اینکه برادر آقای راسخی اجازه کتبی برای ملاقات از قاضی پرونده دارند. خانم فرحناز نعیمی مجددا دچار مشکلات حاد جسمانی و خونریزی شدید روده شده اند که تا کنون مورد درمان قرار نگرفته اند.
در تاریخ ۱۷ اسفند ماه تمدید حکم بازداشت موقت دو ماهه این افراد به ایشان ابلاغ شده است و دلیل تمدید را شدت جرائم و بیم از فرار ذکر کرده اند. اخیرا با خبر شدیم اتهامات ایشان به قرار زیر افزایش یافته است که البته هیچ گونه ابلاغ کتبی و رسمی صورت نگرفته است :
تبلیغ علیه نظام، جاسوسی به نفع بیگانه، اشاعه افکار فرقه ضاله بهاییت، توهین به مقدسات، معاونت در ارتداد جمعی از مسلمانان.
این شرایط در حالی ست که طبق قوانین آئین دادرسی کیفری جمهوری اسلامی ایران :
۱ـ اصل ۳۷ قانون اساسی: “اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.”
۲ـ ماده۱۱۸ قانون دادرسی کیفری: “قاضی می تواند در مورد زیر بدون اینکه بدواً احضاریه فرستاده باشد دستور جلب متهم را صادر نماید:
الف) در جرمی که مجازات قانونیآنها قصاص، اعدام، و قطع عضو میباشد.
ب) متهمینی که محل اقامت یا شغل و کسب آنها معین نبوده و اقدامات قاضی برای دست یابیمتهم به نتیجه نرسیده باشد.”
واضح است که هیچ کدام از افراد این خانواده مشمول این ماده نمی شوند.
۳ـ اصل ۳۲ قانون اساسی: “موضوع اتهام باید با ذکر دلیل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت ۲۴ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضاییارسال و مقدمات محاکمهدر اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبقه قانون مجازات می شود.”
سلام
می خواستم آخرین اخبار رو به اطلاع شما برسونم. مادرم که از دو هفته قبل از عید دچار خونریزی شدید روده شدند بعداز پی گیری فراوان رییس زندان آقای سلیمانی قول دادند که ایشون را به پزشک بفرستند اما بر خلاف قولشون هر چند باری که خانواده وقت دکتر برای مادرم گرفتند به مادرم اجازه ی ویزیت دکتر را ندادند. الان حدودا ۱۰ روز هست که از مادرم و خواهرم هیچ اطلاعی نداریم. از ۳-۴ روز قبل از عید تماس با ایشون رو قطع کردند. و میگفتند که تلفن های زندان قطع هست اما امروز با مراجعه مجدد خانواده با خبر شدیم که مادرم و خواهرم به دستور مستقیم آقای مسعود ولایتی ( معاذاللهی) قاضی و بازجوی پرونده ممنوع الملاقات شده اند. نه تنها مورد معالجه قرار نگرفتند بلکه ممنوع الملاقات شدند!
پدرم هم از ابتدای بازداشت یعنی ۸۰ روز هست که در انفرادی هستند و الان حدود یک ماه و نیم بیشتر هست که از ایشون خبری نداریم و اجازه ملاقات نمیدهند. گر چه که عموی بنده دستور کتبی برای ملاقات از قاضی پرونده دارند اما اداره اطلاعات مانع از ملاقات شده است
با تشکر رژین راسخی .