یکی دو هفته ای می شود که لحن صحبت مقامات روسیه، از جمله آقای لاوروف وزیر خارجه این کشور، در مورد سوریه تغییرکرده است. وی هفته پیش اعلام کرد که رژیم بشار اسد از همان ابتدا و زمانی که اعتراضات در این کشور مسالمت آمیز بود، واکنشی غلط نشان داد.

او تائید کرد که مسکو آماده است تا از قطعنامه جدید سازمان ملل متحد در حمایت از طرح صلح کوفی عنان، حمایت کند و دیدیم که این حمایت باعث تصویب قطعنامه سازمان ملل علیه سوریه شد.

آقای لاوروف که از دست بشار اسد عصبانی به نظر می رسید، در حالی که به پیشانی اش اشاره می کرد به خبرنگار ما گفت آقا این بچه اصلا مغزش معیوبه!

اسد مغزش معیوبه

هشت نه هزار نفر را کشته باز هم می خواد بکشه. هرچی هم بهش می گیم بابا در دیزی بازه، حیای گربه کجا رفته؟ جواب میده گربه های سوریه حیا میا سرشون نمیشه، در دیزی باز بود که چه بهتر، نبود هم با یک لقط! درشو باز می کنند و هرچی هست و نیست می خورند.

خبرنگار ما پرسید قربان چه چیزی باعث شد که قطعنامه را مثل دفعه پیش وتو نکنید و چرا لحن صحبت شما عوض شده؟ بوی کبابی چیزی به مشامتان خورده که آهسته آهسته دارید از سوریه دور می شوید؟

لاوروف با وجود آنکه خنده به قیافه اش نمی آید، لبخندی زورکی زد و گفت نزدیکی “روسیه” و “سوریه” را شما طنزنویس ها از خودتان درآورده اید. درست است که حروف کلمات “روسیه” و “سوریه”  یکی ست، اما این معنی اش این نیست که ما با سوری ها دستمان در یک کاسه است.

اگر قرار باشد کشورهائی که حروف مشترک دارند، منافع مشترک هم داشته باشند، باید ایران و اسرائیل و آمریکا صمیمی ترین دوست ها باشند چون حرف اول هر سه کشور الف است!

 

مردم سوریه بی دفاع نیستند

 

کوفی عنان که تلاش می کند راهی برای یک آتش بس در سوریه پیدا کند، قبل از سفر به مسکو از بشار اسد خواست که  لااقل با سلاح سنگین به مردم بی دفاع حمله نکند.

بشار اسد با خنده گفت اولا مردم سوریه آنطوری که شما فکر می کنید بی دفاع نیستند و با ناله و نفرین از خودشان دفاع می کنند و چه سلاحی خطرناک تر از ناله و نفرین، در ثانی تانک هائی که ما با آنها به مردم حمله می کنیم، خیلی هم سنگین نیست. این نمونه اش را که روی میز من است بردارید و ببینید، نیم کیلو هم وزن نداره!

 

برج میلاد به سرقت نرفته!

 

مسافرت تهرانی ها در ایام نوروز و بخصوص سفر تعدادی از تریاکی ها به خارج شهر، باعث  صاف شدن هوای تهران و پیدا شدن برج میلاد شد.

برج میلاد پیدا شد

آلودگی هوای تهران  باعث شده بود که از مدتها پیش، کسی برج میلاد را به چشم نبیند  و به همین دلیل عده ای ناپدید شدن این برج را به حساب  بچاپ بچاپ های اخیر و اختلاس سه هزار میلیارد تومانی گذاشته و شایع کرده بودند که برج میلاد نیز مثل مجسمه های تهران، به سرقت رفته است!

بسیاری از تهرانی ها وقتی به هم می رسیدند، با حسرت به طرفی که برج میلاد ساخته شده نگاه می کردند، با حیرت می زدند پشت دستشان و می گفتند ئه ئه ئه ئه، دیدی برج میلادم بردن؟

تنها سئوالی که خیلی ها را به فکر فرو می برد این بود که  برج به این عظمت را چه جوری سرقت کرده اند؟

عده ای می گفتند دیوید کاپرفیلد شعبده باز معروف که چندی پیش جلوی چشم هزاران نفر مجسمه آزادی را غیب کرد، آورده اند به تهران. طرف برج را غیب کرده و بعد آنرا تکه تکه کرده اند و مثل خیلی از آثار تاریخی مان، به موزه های معروف انگلیس و فرانسه فروخته اند.

عده دیگری هم می گفتند حتمن یک وانت مخصوص ساخته اند به این بزرگی، بعد چند نفرگردن کلفت برج را از ریشه درآورده اند وگذاشته اند ته وانت و برده اند!

با صاف شدن هوای تهران در ایام نوروز، مشخص شد همه این حرف ها شایعه بوده و این برج سر و مور و گنده، سرجاشه!

 

برای دنیا نه، برای چین آره!

 

به گزارش خبرگزاری بی بی سی، چین از خرید نفت از ایران دفاع کرده است.

یک مقام بند زده چینی که از بس شکست خورده بود و بندش زده بودند، شکسته بسته و یک خط در میان حرف می زد، به خبرنگار ما گفت آقا عجب دوره و زمونه ای شده  ها.

آمریکائی ها و اروپائی ها از ما انتقاد می کنند که چرا در تحریم ها شرکت نمی کنید و از ایران نفت می خرید؟ خود لامصب شان یک سکه یک سنتی را که روی زمین می بینند دولا می شوند و برمی دارند و می گویند یک سنتی شانس می آورد، آنوقت انتظار دارند ما نفتی را که به ثمن بخس و نصف قیمت می فروشند نخریم!

این مقام که از بس به ایران رفت وآمد کرده، به نذر و نیاز اعتقاد پیدا کرده می گفت من پنج سیر خرما نذر کرده ام که نفت از اینهم ارزانتر شود.

خبرنگار ما با تعجب پرسید مگر نفت ارزانتر شده؟ و او با لب های ترک خورده و بندزده اش لبخندی زد و جواب داد برای مردم دنیا نه، ولی برای ما آره!

 

شهید وارداتی!

 

آقا شهید هم بود شهیدهای سابق. یک بار شهید می شدند و می رفتند پی کارشان. ولی شهیدهای امروزی مگر از رو می روند؟

همین آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران یکیش! مگر خجالت مجالت سرش میشه؟ سردمداران ایران حتی به عنوان یک شهید معمولی قبولش نکردند و گفتند ما خودمان به اندازه کافی شهید داخلی داریم و دیگر نیازی به شهید خارجی نداریم.

حتی به او اجازه ی ورود به ایران را ندادند، ولی مگر از رو رفت؟ اینقدر این در و آن در زد و پارتی بازی کرد که شورای حقوق بشر ماموریتش را برای یکسال دیگر تمدید کرد.

یکی از مقامات ایران می گفت گرچه تمدید ماموریت احمد شهید برای رژیم ایران یک شکست دیپلماسی بود، ولی نشان داد شعار ما که می گوئیم شهیدان زنده اند اله و اکبر، مثل بقیه حرفهایمان درست است!

 

اشعه خطرناک! 

بدحجاب گفت از موی سر زن اشعه ای صادر می شود که مرد را به وسوسه می اندازد

بدحجابی را گفتند از چه روی بالا را سفت و سخت پوشانده ای و پائین تنه را رها کرده ای؟ پاسخ داد به گفته ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور اسبق ایران، از موی سر زن اشعه ای صادر می شود که مرد را به وسوسه می اندازد حتی اگر موها پوشانده شده باشد. و می بینید که خود شما نیز به روسری ام بیشتر از ران هایم توجه کرده اید!

 

 

 

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.