چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی یا پرونده موسوم به “بزرگترین اختلاس تاریخ ایران” روز سه شنبه به ریاست قاضی ناصر سراج و به منظور رسیدگی به اتهامات متهم ردیف دوم این پرونده بنام “ب. ب” که معاون کلیه امورات مالی و املاک شرکت سرمایه گذاری “امیر منصور آریا” بوده است، برگزار شد. تاکنون چهار مرحله این نمایش دادخواهی تشکیل یافته و طی آن هر چند جلسات دادگاه عمومی بوده است اما، چهره متهمان در رسانه ها و نشریات روتوش شده و با هویت های الفبایی معرفی شده اند. گفته می شود متهم ردیف دوم این پرونده از نزدیکان “امیر منصور خسروی”، متهم ردیف اول و مالک ۴۱۱ شرکت بوده که از طریق تبانی با برخی مقامات به ثروت هنگفتی دست یافته است ــ و به اعتراف خودش ــ دست راست امیر منصور بوده و به قاضی پرونده گفته است که می تواند با یک بار دیدن امضای او، آن را جعل کند و با این حال، در پاسخ به سئوال قاضی از وجود “کیف های پر از پول” اظهار بی اطلاعی کرده است!

سه جلسه گذشته این دادگاه در گیرودار بحران های مختلف حکومت اسلامی به همین شکل برگزار شده و هنوز هیچ چیز ــ همچون تمام بی دادگاه های رژیم اسلامی در طول بیشتر از سی سال گذشته ــ برای مردم و افکار عمومی تعیین تکلیف نشده و بر خلاف این، بنا به اعترافات “مصطفی پورمحمدی” وزیر کشور سابق احمدی نژاد، معاون اطلاعات در زمان قتل های زنجیره ای و ریاست کنونی سازمان بازرسی و نظارت کل کشور، آنچه به نتیجه آمده این است که “از نظر برخی ما هر کسی را هم بگیریم تا حتی رئیس جمهور مملکت را هم بگیریم، می گویند دانه درشت نیست و پشت سر این دانه درشت هایی باید پیدا شود”!

برای حفظ آبروی متهمان اختلاس سه هزار میلیاردی صورت های آنها را می پوشانند ولی دزدهای خرده پا را آفتابه به گردن در شهر می چرخانند

 

“مصطفی پورمحمدی” ظاهرا به میدان آمده است تا بالاخره به برخی واقعیت ها به خیال خودش پاسخ داده و خیال افکار عمومی را راحت کند. در سخنان او واقعیت های عمیق و در عین حال تلخ و خطرسازی برای جمهوری اسلامی نهفته است. وزیر کشور سابق احمدی نژاد بسیار دستپاچه و پیش از آن که خبرنگاری از او پرسش کند، می گوید: “شما از من می پرسید، از دادستان می پرسید، از قاضی پرونده اش می پرسید؛ مقامات بالا دخیل بوده اند؟ جواب می دهیم بله، حمایت کردند و داریم می گوییم این را”!  و اضافه می کند که “در دست داشتن دولت در این پرونده هیچ تردیدی نیست… از رئیس جمهور، رئیس دفترش، نمایندگان مجلس، وزرا و رؤسای بانک ها”! این ها گویا اسامی رمز دانه درشت ها در دزدی و غارتی است که به اعتراف پورمحمدی “نیاز به ارتباطات قوی دولتی داشته است”!

 پورمحمدی در ادامه ضمن اشاره به این که دستگاه قضایی ایران برای دستگیری متهمان فراری این پرونده از پلیس بین الملل (اینترپل) کمک خواسته است، به موضوع “محمودرضا خاوری”، مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره بانک ملی که به کانادا گریخته و در شهر تورنتو اقامت گزیده است، اشاره می کند. این که محمودرضا خاوری از سال های قبل پرونده های دیگری در وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی کل کشور داشته به خاطر به اصطلاح تخلفات و سوء استفاده هایش و امتیازات و رانت هایی که به برخی می داده است! معاون وزیر اطلاعات در دوره قتل های زنجیره ای در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی باز پیش از آن که خبرنگاری سئوال کند و در توجیه این که چرا با این وصف دستگاه قضایی خاوری را بازداشت نکرده، می گوید “او خیز برای مقاصد بالاتر داشت و تلقی ما این نبود که ممکن است به خاطر این اختلاس فرار کند”! و یعنی این که برای دوستان، شرکا و رقبای محمودرضا خاوری و تمام این مقاماتی که در شرایط و وضعیت های مختلف، به اصطلاح دادگاه های دزدی و غارت همدیگر را برگزار می کنند و قاضی و حاکم به اصطلاح نمایش های قضایی یکدیگر می شوند، روشن نبوده است که آیا خاوری ممکن است با این حجم از اختلاس و دزدی فرار کند یا خیر!

واقعیت آن است که “مصطفی پورمحمدی” در اعترافاتش، نتیجه این بی دادگاه و اساسا سرانجام این نمایش های سخیف و مضحک رژیم اسلامی را از قبل پیش بینی کرده و با طنزی تلخ از “دانه درشت”های پشت پرده در این پرونده سخن گفته است. سخنان او باز هم به سخره گرفتن روند و پروسه نمایش دادگاهی است که مقامات جمهوری اسلامی ترتیب داده اند تا طی آن عده ای منفعت طلب عادی را قربانی غارتگری ها و دزدی های خود سازند. هرچند تجربه ثابت کرده است که همین قربانیان هم پس از نمایشات مزخرف بازجویی و بازپرسی و زندان بعد از مدت کوتاهی آزاد می شوند و احتمالا باز هم راهی دیار خارج می گردند! اما …

اگر این متهمان فردا آزادانه در خیابان راه بروند چه کسی آنها را خواهد شناخت؟

 

پرونده سه هزار میلیارد تومانی اختلاس، اولین و آخرین پرونده دزدی و غارت اموال مردم ایران از سوی مقاماتی مذهبی نیست که بیشتر از سی سال فقر و محنت و بدبختی و بی حقوقی اسلامی را در سایه هزار و یک قانون شرعی و غیرشرعی به این مردم تحمیل کرده اند. مردم و جوانان و زنان و کارگران معترض ایران به اعتراف خود مصطفی پورمحمدی، “دانه درشت” های واقعی را می شناسند! می دانند که در آن مملکت اگر رئیس جمهور هم دستگیر شود، همچنان باید دنبال “دانه درشت”های پشت پرده باشند! این مردم که بیشتر از سی سال دروغ ها، شیادی ها و دزدی های مقامات مذهبی را دیده و حاکمیت آن ها را در زندگی خود تجربه کرده اند، به خوبی می دانند که یک سر اصلی تمام این دزدی ها و تبهکاری ها به بیت رهبری وصل است و پس از او تمام این مقامات در خصلت اساسی بند و بست و افشاگری های متقابل برای دزدی و سهم خواهی بیشتر شریکند. چنین واقعیاتی آنقدر روشن و صریحند که پورمحمدی شکنجه گر را هم به صرافت اعترافاتی از این دست واداشته اند. هیچ حکومتی روشن تر و صریح تر از این نمی تواند اعتراف کند که ریشه، اساس و ماهیتش فاسد و ناکارآمد است و مبنا و پایه های ساختاری اش بر اساس دزدی و چپاول دسترنج مردم زحمتکش جامعه از سوی عالیرتبه ترین مقامات سیاسی و مذهبی استوار شده است. چنین حکومتی به پایان کار رسیده، آبرویش بر باد رفته و باید بساط ننگینش را از زندگی مردم ایران جمع کرد.