در چند هفته گذشته روزنامه نشنال پست در آستانه سفر بنیامین نتانیاهو به کانادا یک آگهی تبلیغاتی* از سوی انجمن کلیمی “بنای برت” چاپ کرده بود که در آن با درج دو تصویر از احمدی نژاد و خشایارشاه در کنار یکدیگر خواسته بود این تصور را القا کند که هر دو آنها در تاریخ ایران دارای یک هدف واحد بودند، و آن هم از بین بردن “ملت یهود” می باشد!
به همین دلیل گروه های مختلفی از ایرانیان به طور خودجوش در کنار هم گرد آمدند تا که اشتباهی که آن انجمن مرتکب شده است را در یک خرد جمعی به آن ها گوشزد کنند و ضمن اعتراض به این شیوه برخورد، پاسخ این تحریف تاریخ را هم داده باشند. در نتیجه، این گردهمایی با حضور سیزده گروه سیاسی و تعداد قابل توجهی از افراد فعال کامیونیتی تشکیل گردید.
بیش از هر چیز در این میان، رفتار کنگره ایرانیان بود که قابل تأمل و پرسش برانگیز بود و بار دیگر نشان داد که هیئت مدیره این سازمان تا چه حد از اهداف اولیه آن دور مانده است.
کنگره ایرانیان نه تنها در این کار مشترک همگانی شرکت نکرد، بلکه راه خود را نیز جدا نمود و جدای از آنان به راه خود ادامه داد. چگونه است که کنگره ایرانیان به جای آن که همانطور که در اساسنامه آن آمده است، در حمایت از منافع ایرانیان پیش قدم باشد و در هماهنگی با نهادها و ارگان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در حفظ منافع جامعه ایرانی کانادا کوشا باشد، دست به انتشار نامه ای جداگانه و شتاب زده به دور از تصمیم جمع در اعتراض به چنین آگهی می زند، راه خود را جدا کرده و این نامه را انتشار می دهد؟ باید هیئت مدیره کنگره ایرانیان به عنوان یک نهاد غیر انتفاعی پاسخگو باشد. آن ها باید به جمع متشکل شده و افکار عمومی کامیونیتی پاسخگو باشند. چرا از نامه جمعی سیزده سازمان و گروه درون کامیونیتی حمایت نکرده و خود به تنهایی اقدام به انتشار این نامه کرده اند. چگونه است که آنها که باید مدافع منافع کامیونیتی ایرانی باشند خود به تنهایی اقدام می کنند، در جایی که این چنین افراد و گروه ها و سازمان ها شرکت فعال کرده اند. آن ها چرا نامه به انجمن “بنای برت”را انتشار عمومی نداده اند، و حتی در وب سایت آن ها نیز از این نامه خبری نیست.
پاسخ اما این است که در واقع دلیل این جدایی در محتویات نامه است. نامه ای
که توسط سیزده گروه و سازمان و تعداد قابل توجهی از افراد فعال کامیونیتی خطاب به انجمن کلیمی ها و روزنامه نشنال پست فرستاده شده است، به طور وضوح بین ایرانیان و دولت جمهوری اسلامی تفاوت قائل شده و به روشنی جمهوری اسلامی و احمدی نژاد را محکوم کرده است. اما هیئت مدیره کنگره نامه ای را به نشنال پست ارسال کرد که در آن حتی یک کلمه نامی از احمدی نژاد و دولت جمهوری اسلامی برده نشده است.
آقایان و خانم های هیئت مدیره کنگره ایرانیان! در آن آگهی چاپ شده از طرف انجمن کلیمی ها در نشنال پست دو عکس وجود داشت یکی تصویر خشایارشاه و دیگری تصویر احمدی نژاد. راستی نظر شما در مورد این دو عکس چیست؟ چگونه است که در مورد یک عکس خشایار شاه می توان حرف زد، اما در مورد دیگری یعنی احمدی نژاد سکوت کرد؟ راستی توهین آن آگهی به چه کسی بود؟ آیا غیر از این بود که بزرگترین توهین آن به ایران و ایرانی بودن و مقایسه یکی از شاهان ایران و تاریخ ایران و ایرانیان با احمدی نژاد بود؟ آیا بزرگترین توهین این آگهی این نبود که در طول تاریخ ایران و ایرانیان را همسان احمدی نژاد خوانده بود که می خواهند ملت یهود را نابود کنند! پس چگونه است که شما در مقابل این توهین هیچ حرفی نزده اید؟ آیا به نظر شما هیچ ایرادی ندارد که ایرانیان را در طول تاریخ مثل احمدی نژاد بنامند؟
تنها اندکی جرات می خواهد که بگویید احمدی نژاد نماینده ایرانیان نیست و ایران و ایرانی با احمدی نژاد تفاوت دارد؟ آیا این گونه شما می خواهید از منافع ایران و ایرانی دفاع کنید؟ چگونه است که معاون کنگره در پنل این کنگره پیرامون تحریم ها به دفاع از حقوق مردم یمن و بحرین داد سخن می دهد، اما در مورد حقوق پایمال شده ایرانیان توسط جمهوری اسلامی سکوت اختیار کرده است؟ چگونه است که دیگر عضو هیئت مدیره** در روزنامه سلام تورنتو در مورد آگهی چاپ شده در مقاله ای در همان هفته نامه می نویسد هیچ اشاره ای به چرایی این که در آن مقاله به ایران و ایرانی توهین شده است نمی پردازد، این که توهین اصلی یکی کردن تاریخ ایران و خشایار شاه با جمهوری اسلامی و احمدی نژاد است اصولا واقعیت دارد، در این مقاله به این مساله هیچ اشاره نشده است که تنها به دلایل مواضع عقب مانده و ارتجاعی جمهوری اسلامی است که این گونه تاریخ ما و کشور ما مورد توهین قرار می گیرد.
این عضو هیات مدیره کنگره در مقاله خود می نویسد:”…به دلیل اهمیت حیاتی چنین منافعی با کنار نهادن همهی اختلاف نظرهای سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و حتی شخصی تنها نقطه مشترک و محوری خود را تقویت کنیم. با صدایی یگانه، همراه با بهرهگیری از کلیه تواناییهای فکری، تخصصی و مالی خود همهی کوششها و دسیسههای تحقیرآمیز و بی اعتبار کننده هویت و میراث فرهنگی ایرانیان، از سوی هر فرد، نهاد و قدرتی را خنثی کنیم و کارنامهای مسئولانه و نیک برای نسلهای آینده به جا بگذاریم.”
باید از ایشان پرسید اگر چنین است، پس چرا کنگره با مجموعه گروه های ایرانی همکاری نکرد و یک نامه را انتشار نداد تا صدای واحد داشته باشد؟ آیا جز این است که مدیریت این کنگره که به دلیل اختلافات سیاسی و اعتقادی، حاضر نشد در نامه ای که با جمهوری اسلامی موضع داشت شرکت کند، واقعاً کدام را باور کنیم؟ نمی شود با ادبیات خاص خودتان واقعیت را کتمان کنید. اقدام تان کاملا خلاف آن چیزی است که می نویسید و می گویید.
آقایان و خانم های عضو هیئت مدیره کنگره ایرانیان، حتی در درون همان نظام جمهوری اسلامی نیز جناح ها و افرادی هستند که جرات آن را دارند به بیانات احمدی نژاد پیرامون اسرائیل و یهودیان اعتراض کنند، اما هیأت مدیره ایرانیان کانادا که قرار است مدافع منافع ایرانیان کانادا باشد، حتی از گفتن نام احمدی نژاد ترس دارد. چه جیزی شما را به آن سو هدایت می کند؟
واقعاً باعث شرم است کنگره ای که نام ایرانی را در بر دارد این چنین رفتار می کند. کنگره ایرانیان منتظر است چند ده هزار ایرانی دیگر به دست رژیم کشته شوند تا بتواند نام جمهوری اسلامی را در آن نامه ببرد؟ چندین هزار ایرانی دیگر باید به زندان بیفتند تا شما نام حکومت ایران را در نامه تان ببرید؟ آیا این رفتار کنگره باعث نمی شود که افکار عمومی کانادا همه ایرانیان را با رژیم جمهوری اسلامی یکسان ببینند و این تخریب چهره ایران و ایرانی نیست؟
این چگونه هیئت مدیره ای ست که حتی جرات نمی کند، که ایران و ایرانی را از حکومت جمهوری اسلامی جدا کند؟ به راستی این مایه شرم است که چنین هیئت مدیره ای بر چنین نامی چنباتمه زده و از نام آن در جهت منافع دزدان و جنایت کاران جمهوری اسلامی حمایت می کند.
شایسته است ایرانیان هر چه بیشتر نسبت به این اقدامات هیئت مدیره اعتراض کنند و آنان را نسبت به عمل کردشان مسئول بشناسند. این یکی از واضح ترین آزمایشاتی بود که این هیات مدیره در آن رفوزه گردید. تا زمانی که ما ایرانیان نسبت به نهادهای درون جامعه مان احساس مسئولیت نکنیم، چنین فجایعی همچنان رخ خواهد داد.
پانویس ها:
* روزنامه نشنال پست چاپ تاریخ سوم مارس ۲۰۱۲ ( آگهی سازمان کلیمی – کانادائی(B’nai Birth
نام آگهی * No crown same deadly agenda*
** روزنامه سلام تورنتو مقاله آقای تاج دولتی به نام فرصت انتخاب امروز است، و فردا یقینا دیر!
http://www.salamtoronto.ca/?p=6131
آقای مهدی گرامی تصور کنم شما بنده را با آقای تاج دولتی اشتباه گرفتید . نکته توضیحی من بدوست همیشه مهربانم آرشاک عزیز دقیقا در همین نکته که شما فرمودید خلاصه میشود که این جامعه ایرانیان، این اکثریت کیست ؟ دارای چه نقطه نظراتی است و چرا باید به دنباله روی از آن پرداخت ؟ من دقیقا به کنگره ایرانیان این امتیاز را میدهم که از دنباله روی از جمع اجتناب ورزیده ، دیدگاههایی متفاوت را مقابل ما قرار دادند و شایسته است که ما استقلال رای و استواری آنها در بیان نظرات خود را ارج نهاده الزاما نه باور آنها را بلکه رفتار مدرن و مدنی آنها را الگوی خود قرار دهیم . حرف را باید زد و جامعه متمدن و مترقی نیز این فرصت و امکان را در اختیار انسانها میگذارد که با بیان نظرات و افکار خود به ارتقای فهم اجتماعی یاری رسانند. من تصور میکنم کنگره ایرانیان از این نظر که عقاید و باورهای خود برغم مخالفت گروهی قابل توجه با منطق و شهامت ابراز میدارد پیشرو حرکتهای اجتماعی در شهر ما است . ما باید بیاموزیم که وحدت کلمه و دنباله رویهای سنتی به دوران کودکی فکر ایرانی بازمیگردد ، من تصور میکنم ما بزرگ شده ایم و در عمل مشخص اجتماعی باید بلوغ فکر خود را در انظار عموم به نمایش گذاریم . باید از دسته بندیهای عشیرتی پرهیخت و راه به گفتگو و سخن بازگشود . موفق و موید باشید !
جناب تاج دولتی،
با سپاس از این اظهار نظرتان و از وقت تان. برای رفع سوء تفاهم من میخواستم بصورت مختصر توضیح بدهم که منظور دوست عزیز من ارشاک در نوشته خود چشم دوختن به اکثریت و یا آنچه شما نگاه پوپولیستی آنرا میخوانید نبود ، ارشاک جان به سادگی گفتند که سخن ایشان با هم بودن و یکی شدن و دست در دست همدیگر گذاشتن است ، با هم یکراست بودن و همینطور که فرمودید بعد از سی سال تجربه باید یاد بگیریم که چه گونه با هم باشیم و مهمتر از همه این که بدانیم دشمن ما ( یعنی من و شما)بدون با هم بودن ما شکست نخواهد خورد ، مخصوصا اگر یک نهادی مانند کنگره ایرانیان که مسلماً باید پیشرو در این عمل مهم باشد، و جامعه ایرانی چنین انتظاری از آنها دارد ولی به نظر من متاسفانه در جهت دیگری حرکت میکند . پایان هفته خوبی را برایتان آرزو میکنم. با احترام . مهدی
دوست گرامی من آرشاک عزیز بعد از گذشت ۳۰ سال باید این مهم آموخته باشیم که چشم دوختن به اکثریت ، نگاه توده ای کردن به معضلاتی است که نیازمند تحلیل و دقت اند تا سرشماری و لشکرکشیهای عشیرتی ، نگاه پوپولیستی نگاه عقب مانده و خطرناکی است که برای ما بهره ای جز خسران و زیان به ارمغان نیاورده است . پایه استدلال درستی استدلال و قضاوت خود را حضور ۱۳ گروه قرار دادن همانقدر بر خطا است که حقانیت سازمانی که اکثریت بود و تاریخ نشان داد حقیقت الزاما با اکثریت بودن قابل جمع نیست .در نتیجه نمیتوان کسی را صرف تبعیت نکردن از یک اکثریت نفی کرد . شایسته است بر درستی نظرات این اکثریت به سخن نشست .با توجه به نکات مندرج در این نوشته چنین به نظر میاید که گویا برای انجمن کلیمی های تورنتوسوتفاهمی رخ داده است و آقای خشایارشاه را با آقای احمدی نژاد به اشتباه از یک جنس فرض کرده اند و دوستانی که در نماینده ۱۳ گروه میباشند به تصحیح این سوتفاهم پرداخته و عنوان میدارند که آقای خشایارشاه را مقابل آقای احمدی نژاد قرار ندهید . خشایارشاه مترقی ، متمدن و ایرانی است و احمدی نژاد بری از این صفا ت است . و نقدتان به این کنگره و دوستانی که دوستان مشترک ما هستند تشر میزنید که چرا از این زاویه به نقد انجمن کلیمیها ننشسته اید و به تنهایی ابراز عقیده کرده و نظرات ما را هم منعکس نکرده اید. ( این کل یادداشت شما است. ) . آرشاک عزیز در موقعیتهایی ازا ین دست به مراتب ظریف تر باید حرکت کرد آنچه را که گروه شما با انجمن کلیمی ها مطرح کرده دقیقا همان چیزی است که آنها میلیونها دلار هزینه میکنند که به آن برسند آنها میخواهند با توسل به اختلافی که ما ایرانیان با رزیم خود داریم مملکت ما را شخم زنند. کمک بی شایبه آنها به گروههای تجزیه طلب، سلطنت طلب و مجاهد از حب علی نیست بلکه از بعض معاویه است . مسلم است که ما ایرانیان با این رژیم سر ستیز داریم ( البته مسلم تر آنکه نه تنها این ۱۳ گروه بلکه یکالک ما ایرانیان نیز با یک انگیزه مشخص با این رژیم به ستیز ننشسته ایم برخی برای آزادی و روابطی دمکراتیک و مترقی، برخی برای باز پس گیری قدرت از دست رفته، دیگری برای ادامه حیات و سازمان مندرس گشته خود و… ) . اما همه مخالفین معتقد به همکاری با نیروهای بیگانه نیستند از این روی ادبیات آنها در سخن گفتن متفاوت است و صرف این نمیتوان به یکدیگر نسبتی ناروا و نادرست عنایت فرمود . اساس بحث در حقیقت به این موضوع کلیدی بر میگردد که سرنوشت این رژیم را باید مردم ایران روشن نماید نه حکومتهای مرتجعی که قصد جان ما ایرانیان کرده اند ( با خشایارشاه یا احمدی نژاد) ، آنها قبل از هر چیز با انقلاب ایران مشکل داشتند و دارند آنها اگر رژیم انقلابی ، دمکرات و مردمی نیز بقدر ت نشسته بود با او همین میکردند همانگونه که با مصدق کردند. در نتیجه بر نیروهای مترقی و هوشمند جدامعه است که صرف در نظر داشتن تفاوتها و اختلاقات ، فراتر از شرایط پیش روی منافع آینده مردم ایران را در نظر داشته باشد و مخالفت خود را اصولی تر و ریشه ای تر عنوان دارد واقعیت امر این است که برای دشمنان ایران ، خشایارشاه و احمدی نژاد و مصدق یکی هستند . تفاوتها درمفهوم فرهنگی و سیاسی ما خلاصه میشود که بر مبنای منافع ملی خود میدانیم که دردراز مدت احمدی نژادها خادم همین بیگانگانی خواهند بود که امروز توسط آنها کوچک میشوند و یاور مردم کسانی خواهند بود منافع آنها را به چالش کشد ( مصدق ها) بنابر این مفاهیمی که این اسامی در ذهن شما تداعی میکند تفاوت فاحشی با مفاهیم ذهنی عضو انجمن کلیمی های تورنتو دارد. آنها نفرت را تبلیغ میکنند و هیتلر وار میخواهند بیایند وبزنند بکشند و بروند آنها قصد جان ما کرده اند و به شما قول میدهم با رژیمی به مراتب مرتجع تر از این حکومت نیز بشرط خوش خدمتی خواهند ساخت ( رژیم شاه ) بنابر این در مواردی از این دست شایسته است به جای توهین به خود به گفتگو نشست و با توجه به تجربیاتی که اندوخته ایم باب سخن بگشاییم !