دنیای امروز در عین پیچیدگی بسیار ساده و دوست داشتنی هم هست، چه کسی می‌توانست در طی قرون گذشته باور کند که با فشردن یک دکمه‌ دنیایی از اطلاعات در پیش روی جوینده قرارگیرد؟ در این میان برعکس ازمنه قدیم که بیشتر بر حفظ و نگهداری اطلاعات صحیح تاکید می‌شد، اکنون نظر به تولید صرف آن است، به عبارت بهتر کیفیت جایش را به کمیت داده است، آنچنانکه همان دکمه دنیایی از تضاد و تنافر اطلاعات را پیش روی همان جوینده‌ای می‌گذارد که دیگر قادر به تشخیص صحیح از ناصحیح نخواهد بود. اطلاعات صحیح همانند چراغی که راه درست زندگی مناسب را برای اشخاص، جامعه، ملت و در نهایت آن، دنیا رقم می‌زند، توسط افرادی تولید و ثبت می‌شود که نه تنها دانش کافی و وافی را برای رقم زدن آن دارند، بلکه در مرتبه‌ای والاتر، مسئولیت و انسانیتی در وجود خود احساس می‌کنند که به آنها مرتبا نهیب می‌زند که: تو نیز لاجرم چه بزرگ و چه کوچک، در آینده دنیا نقش خواهی داشت، پس سعی کن با حفظ امانتداری، این مشعل پر نور زندگی را به صحت از نسل قبلی تحویل گرفته، با شعله وجودی خود به پرتو بخشی آن افزوده و سرانجام آنرا بطور کامل و سالم به نسل بعدی‌ات بسپاری. این رمز موفق زیستن بشر در طی همه این قرون بوده است.

از طرفی دیگر، همین مشعل به قیمت روشن شدن تاریکی تمام می‌شود، تاریکی‌ای که ابزار سیاست جمعی دیگر است. انتشار اطلاعات ناصحیح از هر جنبه که به آن بنگریم نه چالشی است برای صحت و نه جایگاهی است برای اندیشمندی، همانگونه که دروغ‌گویی نه چالشی است برای راست‌گویی و نه فضیلتی برای انسانیت. نقش “ناصحیح” در آلوده کردن آینده، همانقدر مخرب است که در گذشته، و آن شکستن پل انسانی انتقال کامل و سالم اطلاعات از نسل قبل است به نسل بعد، یعنی انسداد زیستن، و این همان احساس عدم مسئولیت “ناصحیح” است نسبت به انسانها و هدفی ندارد بجز ترجیح‌دادن منافع کوتاه مدت شخصی.

در این میان و با چنین رویکردی گویا علم سیاست امروزه معنایی بجز “ناصحیح” ندارد تا آنجا که اگر کسی حتی در سخن روزمره اش ناصحیح گوید آن را ملقب به “سیاست” می‌کنند نه کذب! و این واقعیت تلخ، بزرگی و کوچکی هم نمی‌شناسد. نمونه بارز این “ناصحیح” چندی پیش توسط نخست وزیر اسرائیل بنجامین نتانیاهو در اجلاس سالانه آیپک آمریکا و جشن “پوریم” مطرح شد(۱) و به دنبال آن در تبلیغ سازمان بنایی(۲) در کانادا و اکنون در مطلب چاپ شده در شهروند(۳). به نظر نمی‌رسد که هیچکدام از طراحان فوق اطلاع کافی از “آنچه که واقعاً در تورات نگاشته شده نداشته باشند که داستان جشن پوریم موضوعی نیست که چون رویا و یا وحی بر کسی نازل شود آنهم به صورت قسمتی درست، قسمتی نادرست (خشایارشاه ضد یهودی بوده، دستور قتل عام یهودیان لغو شده، پیک‌های تندرو روانه گشته تا از کشتار یهودیان جلو گیرندو…) و قسمتی حذف شده (خشایارشاه از اصل موضوع خبر نداشت و اصلا ضد یهود نبود… نهایتا یهودیان ۷۵۰۰۰ ایرانی را کشتند، آن روز را جشن می‌گیرند و…)! آن چه که میان هر سه دسته مشابهت دارد این است که نوشته‌ی تورات تعمدا، چه مربوط و چه نامربوط برای مقاصد “سیاسی” و یا به عبارت بهتر “بیزنس سیاست” به صورت “ناصحیح”  تحریف می‌شود تا فضا آلوده و منفعت شخصی حاصل شود، هریک به نوعی.

تحریف یک نوشته یا یک علم، چه نامش دیوان حافظ باشد، چه تورات و قرآن، چه تاریخ، چه فیزیک اتمی، چه شیمی آلی، چه زبان و فرهنگ، هرگز موجب بازنویسی هیچیک از این نگاشته‌ها و علوم به نوع مورد دلخواه طراحان فوق نخواهد‌گشت و مبرهن است که این ناصحیح‌نگاری تعمدی، مغرضانه و غیرانسانی معنا و هدفی بجز ناآگاه انگاشتن مخاطبش، منحرف‌کردن آن ها و سرانجام سوء‌استفاده برای بهره‌برداری “بیزینسی به نام سیاست” را نداشته و ندارد. گویا اگر برخی سیاسیون “همه چیز” را “ناصحیح” نکنند نه خودشان سیاستمدارند و نه عملشان سیاست.

اکنون برای روشن شدن این مطلب علاوه بر تشویق شما خواننده‌ی گرامی به خواندن اصل حافظ و تورات و قرآن و علوم برای یقین به “آنچه که در آن واقعا نگاشته‌شده” و نه تحریف دیگران، خلاصه‌ای (حدود ۵۰۰ کلمه) از این قسمت تورات(۴) (حدود ۵۵۰۰ کلمه) تقدیم خواننده می‌شود تا خود خواننده پی به تحریف‌های فاحش آن ببرد و خود قضاوت کند:

خشایارشاه، پادشاه پارس، از همسر خود ملکه وشتی بسیار عصبانی می‌شود زیرا او از آمدن به ضیافت ملوکانه سر باز زده بود. بنابراین، پادشاه ملکه را خلع و به جای او استر که یک دختر یتیم یهودیست را به همسری بر‌می‌گزیند. مردخای، پسرعموی استر و قیم وی، به استر نصیحت می‌کند که یهودی بودنش را پنهان سازد. در این میان مردخای به علت افشای توطئه قتل خشایارشاه به استر مورد توجه شاه قرار می‌گیرد. خشایارشاه رئیس الوزرایی داشت به نام هامان. هامان از همه انتظار داشت در مقابلش تعظیم کنند و چون مردخای از تعظیم کردن امتناع می‌ورزد، هامان خشمگین و درصدد قتل او بر‌می‌آید. هامان پادشاه را برآن می‌دارد تا به بهانه آن که یهودیان قوانین خود را دارند و از قوانین پادشاه سرپیچی می‌کنند دستور قتل عام یهودیان را صادر‌کند و روز قتل عام را با قرعه انداختن (پور) مشخص می‌نماید. پادشاه، غافل از اصل موضوع، موافقت کرده و این دستور توسط هامان به انگشتر پادشاهی ممهور و به سرتاسر مملکت ارسال می‌شود. مردخای این دستور را به اطلاع استر می‌رساند. استر برخلاف رسم مرسوم در دربار به دیدن شاه می‌رود و چندین بار او را به همراه هامان برای ضیافت دعوت می‌کند. از طرفی هامان نیز چوبه‌داری را برای اعدام مردخای تهیه می‌کند. در آخرین ضیافت استر به شاه می‌گوید: “اگر مورد لطف پادشاه قرار گرفته‌ام و اگر پادشاه صلاح بدانند، جان من و جان قوم مرا نجات دهند. چون من و قوم من فروخته ‌شده‌ایم تا قتل عام شویم. اگر فقط مثل برده فروخته ‌می‌شدیم، من سکوت می‌کردم و مزاحمتی برای پادشاه ایجاد نمی‌نمودم؛ ولی اکنون در خطر نابودی هستیم. خشایارشاه از استر پرسید: این شخص کیست که جرأت کرده چنین کاری کند؟ استر جواب داد: دشمن ما این هامان شرور است”. پس پادشاه هامان را به چوبه‌داری که خودش تهیه کرده بود آویخت و تمام املاک هامان را به استر بخشید. سپس استر به پادشاه گفت که چه نسبتی با مردخای دارد و املاک را به مردخای سپرد، پادشاه نیز انگشتری مُهر را به مردخای سپرد. استر بار دیگر نزد پادشاه رفت و درخواست نمود حکمی که هامان در مورد کشتار یهودیان داده بود، لغو شود. خشایارشاه گفت حکمی را که به نام پادشاه صادر شده و با انگشتر او مهر شده ‌باشد را نمی‌توان لغو کرد. ولی شما می‌توانید حکم دیگری مطابق میل خود، به نام پادشاه برای یهودیان صادر و آن را با انگشتر پادشاه مُهر‌کنید. پس مردخای حکم جدیدی نوشت و ممهور به انگشتر پادشاه کرد و آن را به سرتاسر کشور فرستاد. این فرمان پادشاه به یهودیان اجازه می‌داد که دقیقا در همان روز قتل عام، برای دفاع از خود و خانواده‌هایشان متحد شوند و تمام بدخواهان را از هر قومی که باشند، بکشند و دارایی آن ها را به غنیمت بگیرند. پس یهودیان تنها در شهر شوش پایتخت ۵۰۰ نفر را کشتند. با تقاضای استر و موافقت پادشاه فردای آن روز نیز یهودیان ۳۰۰ نفر دیگر را در شوش و ۷۵۰۰۰ نفر را در سرتاسر کشور قتل عام کردند و از آن پس هرساله یهودیان این دو روز را جشن می‌گیرند و آن را پوریم می‌نامند.

 

اکنون و در پایان لازم به یادآوری است که اشاعه تعمدی و آگاهانه “ناصحیح” از این نوع با هدف تخریب روابط انسانی، بی ‌ارزش نگاری علوم، خیانت به گذشتگان و آیندگان برای سوء‌استفاده شخصی و بیزینسی و سیاسی توسط گوینده، آگهی‌دهنده و یا نویسنده در سرتاسر دنیا معنایی جز به سخره‌گرفتن واقعیت و توهین به شعور مخاطب ندارد و هیچ اندیشمندی نیز آن را مستدل، چالش و یا آزادی بیان تفسیر نمی‌کند؛ و ناگفته نماند که از دیگر سو، این خود بزرگترین و مهلکترین ضربه آگاهانه است به اعتبار رسانه‌ها در نزد مخاطبان‌اش.

 

 

۱. http://www.youtube.com/watch?v=4ufkFEU2kjw دقیقه ۲۷

۲. http://www.bnaibrith.ca/

۳. https://shahrvand.com/archives/26027 شماره ۱۳۸۰ ص ۳۸

۴. تورات کتاب استر، همه فصل ها از ۱ تا ۱۰