غروب یکی از جمعه های هر ماه، سالن کوچکی در طبقه چهارم ساختمانی در یکی از خیابانهای شلوغ تورنتو، میزبان گروهی از ایرانیان می شود که آشنا و ناآشنا، کنار هم می نشینند تا به آثار و دیدگاههای هم گوش فرادهند، نظر دهند، از هم بیاموزند و با اندیشه های یکدیگر بیامیزند. برای ورود به این سالن کوچک که گهگاه در اثر حرکت مترو در زیرزمین ساختمان اندکی به خود می لرزد، نه رمز عبوری لازم است، نه نام شب، نه ثبت نام و ورودیه، نه پوشش ویژه. سن و تجربه نیز معیار نیست. هیجده سالگان در کنار شصت سالگان می نشینند و با یکدیگر همراه و همزبانند. تنها ویژگی، تنها دلیل و مبنای حضور این گروه کوچک در کنار یکدیگر، عشق یکسان آنان به ادبیات است و بس.
کلوپ ادبی «کافه رنسانس»، مجمع تازه تاسیسی از نویسندگان و شاعران و علاقمندان به آفرینش های ادبی ایرانی- کانادایی است که اکنون چند ماهی است که هر ماه یک بار گرد هم می آیند تا به آثار هم گوش فرادهند و به نقد و تحلیل آن بنشینند. هر نشست در حدود ۴ ساعت به طول می انجامد و طی آن، اثری از یک شاعر و یک نویسنده در جمع شنیده و سپس بررسی می شود. نگاهها و نظرها گاه متفاوت است و آثار، گاه در معرض تحسین و گاه مصلوب انتقاد، با این همه و در همه حال، فضا صمیمانه است و سرشار از حسی سازنده و همراه.
در این نشست ها که اغلب بیست تا سی شرکت کننده را به خود جلب می کند، برخی از نویسندگان جاافتاده مانند ساسان قهرمان (رمان نویس و شاعر- از موسسان کلوپ) یا محمود خوشچهره (مدرس ادبیات انگلیسی در دانشگاه مک مستر) نیز شرکت می جویند. نکته حایز اهمیت اما حضور روزافزون نسل جوان ایرانیان اهل قلم است که در این نشستهای ماهانه به همکاران و دوستان خود از نسلهای دیگر می پیوندند و همراه با آنان، در بحثها شرکت می جویند و مهر خود را بر روند کلوپ می کوبند.
فواد اویسی، موسس دیگر کلوپ و گرداننده نشستهای آن، در پیوند با دلیل و چگونگی همکاری خود با «کافه رنسانس» می گوید: «حدود یک سال پیش متوجه این نکته شدم که تقریبا تمام فعالیتهای هنری و ادبی در جامعه ایرانی – کانادایی توسط نسل پیشین ما صورت می گیرد. این باعث شد تا در جست و جوی راهی برای تغییر این شیوه باشم.» فواد اویسی ۲۳ ساله است و حدود هفت سال پیش به کانادا مهاجرت کرده است. او در ادامه می افزاید: «ما می خواستیم روی نسل جوان نویسنده و شاعر ایرانی- کانادایی تمرکز کنیم که تاکنون توجه لازم به کارها و دیدگاههای آنان نشده است.»
جامعه ایرانی – کانادایی تورنتو نیز، مانند همه جوامعی که از ریشه ها و چارچوبهای مالوف خود دورافتاده اند، تجربه های متعدد و متنوعی در برپایی چنین گردهمآیی های فرهنگی دارد. جامعه ایرانیان مهاجر و پناهنده، سرنوشت پرفراز و نشیبی در این سالها و این دیار داشته است و ترکیبی ناهمگون. نسلی که در سالهای پس از تحولات ۱۳۵۷ کشور خود را ترک کرد، حامل تجربه هایی مستقیم و غیر مستقیم از انقلاب، جنگ و تبعید بود. نسل بعدی ایرانیان ساکن کانادا اما دید و تجربه هایی دیگر دارد. این نسل، از جمله شامل فرزندان مهاجران و تبعیدیان نسل پیش از خود است، یا جوانان و نوجوانانی که در جست و جوی امکانات بیشتر برای ادامه تحصیل، زیستن در جامعه و فرهنگی آزادتر، یا پیشرفت اقتصادی پا به این خاک گذاشته اند. این نسل و تجربه های متفاوت آن، طبیعتا به گونه ای دیگر و با زبان و شیوه هایی دیگر در آفرینشهای ادبی و هنری امروز جامعه نمود می یابد. این نمود متفاوت، طبیعتا نحوه ی برخورد متفاوتی نیز می طلبد. «کافه رنسانس»، کوششی برای پاسخ گویی به این نمود و نگاه زبان تازه است.
محمود خوشچهره که از شرکت کنندگان ثابت قدم نشستهاست، می گوید: «در طول این سالها همیشه گردهمایی ها و تجمع ها بوده اند، اما حالا شاهدیم که فضا و روند تغییر کرده است. پیشتر، تجمعها اغلب جنبه ایدئولوژیک داشت و توسط کسانی تشکیل می شد که در گذشته مانده بودند و در جهان خاطرات خود تنفس می کردند. شرکت کنندگان در این جمع جوان اما رو به آینده دارند و با تکیه بر ارزشها و نگاهی پیشرونده، پشتیبان و ضامن آفرینش جدی ادبی یکدیگرند. این تجربه ایست یگانه و تازه، زیرا اغلب شرکت کنندگان در کانادا تحصیل کرده اند و با هر دو زبان فارسی و انگلیسی آشنا هستند و همچنین قادر به استفاده از آموخته های ایرانیان باتجربه تر یا دانشگاهیان نیز هستند.»
به نظر فواد اویسی، «یک جنبه دیگر از جذابیت این کلوپ در چگونگی همگامی و همراهی شرکت کنندگان آن نهفته است. پیشتر، نشستهای مشابه اغلب به دو گروه «سخنرانان» و «شنوندگان» تقسیم می شد، آن هم با توجه به نوعی «درجه بندی» سخنرانان و هنرمندان بر مبنای نام و نشان و تجربه، تا «دانسته ها» ی خود را با دیگران تقسیم، یا به آنان اثبات کنند. حال آن که در «کافه رنسانس»فضایی دموکراتیک برای بحث و تبادل نظر همگان حکم فرماست، همگان به یک میزان از وقت و امکان برای ابراز نظر برخوردارند، خواه استادی مجرب یا نویسنده ای شناخته شده باشند، یا جوانی با اولین اثر جدی خود.»
مینا بانی، دانشجوی سال چهار ادبیات – نقد ادبی در دانشگاه تورنتو، به فضای زنده نشستها اشاره می کند و تازگی جذاب آن در قیاس با چهارچوبها و فضای خشک و غیرشخصی کلاسهای دانشگاهی که او در دوران تحصیل خود تجربه کرده است. با این حال به گفته مینا بانی، «گاه این واقعیت که شرکت کنندگان از نظر سطح دانسته ها و تجربه ها با یکدیگر هم سطح نیستند، فضا را سنگین و اندکی نیز خسته کننده می کند. در بعضی موراد باید کلی توضیح داد یا برخی بدیهیات را تکرار کرد.»
نشستهای «کافه رنسانس» معمولا در سومین یا چهارمین جمعه هر ماه در یکی از سالنهای درس دانشگاه تورنتو تشکیل می شود. این امکان توسط انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه تورنتو در اختیار برگزارکنندگان کلوپ قرار گرفته است. برگزارکنندگان و شرکت کنندگان کلوپ برنامه ها و امیدهای بسیاری برای گسترش کار خود دارند، از جمله انتشار کتابهایی از آثار شرکت کنندگان، گسترش محتوای نشستها به جلسات جمع خوانی کتابها یا آثار ادبی دیگران، و نیز ترکیب این جمع خوانی ها و بررسی ها با سخنرانی های مدرسان ادبیات در جهت آموزش بیشتر اصول و شیوه های نقد بررسی ادبی. همچنین، ترجمه آثار انگلیسی به فارسی یا بالعکس از دیگر برنامه هایی است که کافه رنسانسی ها در نظر دارند. حفظ و گسترش فضای دوزبانه و دوفرهنگی از جمله اهداف اصلی این کلوپ است و در جهت تداوم این نگاه ویژه به آفرینش ادبی در جامعه ایرانی – کانادایی.
در پنجمین نشست کلوپ، حسین زراسوند با شعر و فواد اویسی با قصه حضور خواهند داشت. در نشستهای پیشین، شاهد خواندن آثاری توسط نازنین برخورداری، عبدالرضا مقدم، تارا آغداشلو، لیلا طالعی (ساکن ایران)، گیتی میرزانیا و سینا گیلانی، و نیز بحثهایی در زمینه نظریه های تئوریک ادبی در دوران جدید توسط محمود خوشچهره، و نگاهی به سیر تحول شیوه های نقد ادبی توسط ساسان قهرمان بوده ایم. «مهم این است که این کلوپ اکنون شرکت کنندگانی دارد که از حضور و همراهی خود در آن لذت می برند و آن را از خود می دانند!»
فواد اویسی، با این اشاره به حضور همکاران هم نسل خود در «کافه رنسانس»، با لبخند می افزاید: فراموش نکنید! همین جمعه، ۲۸ نوامبر، ساعت ۶:۳۰ بعد ازظهر، اتاق ۴۴۲۲ ساختمان «او . ای . س. آی. ای.»، ۲۵۲ بلور غربی. دیر نکنید ها! وگرنه مجبورید توی صف بایستید!»