شهروند ۱۲۲۸ پنجشنبه ۷ می ۲۰۰۹
از عهد جدید تاکنون ترجمههای متعددی منتشر شده است، اما چندی پیش نشر نی نسخهای از این کتاب را با ترجمه پیروز سیار وارد بازار کتاب کرد.
پیروز سیار از مترجمان زبردستی است که بیش از دو دهه کار ترجمه و انتشار آثار متعدد را در کارنامه خود دارد.
نگاه و توجه مترجم به نسخه معتبر کتاب مقدس اورشلیم (La Bible de Jrusalem ) و همچنین ارائه ترجمهای از سیزده رساله پولُس که پیش از این در ترجمه متن کامل کتاب مقدس توسط ویلیام گِلن و هنری مارتین (چاپ اول: ۱۸۴۶) و نیز در چاپ تجدیدنظر شده این ترجمه توسط رابرت بروس و همکاران او (چاپ اول: ۱۸۹۵) به شکلی نامفهوم و پیچیده ارائه شده بود، از مواردی است که این ترجمه را از دیگر ترجمههای فارسی موجود مجزا میکند.
مقدمههای محققانه، پانوشتهای مفصل تفسیری، ارجاعات حاشیه صفحات و پیوستهای متعدد انتهای کتاب، از دیگر مشخصههای آن است.
پیروز سیار در جلسهای دوستانه در دفتر مجله بخارا با حضور چهرههایی چون عبدالله کوثری، مصطفی ملکیان، هاشم بناپور، فرزانه قوجلو درباره ترجمه این اثر توضیحاتی ارائه کرد. آنچه میخوانید چکیدهای است از پرسشها و تبادل نظرهای حاضران با او.
علی دهباشی: آقای سیار برای آشنایی بیشتر ما با اثر در ابتدا توضیحی بفرمایید درباره چگونگی کاری که انجام دادهاید.
پیروز سیار: کار ترجمه کتاب مقدس را از سال ۷۵ آغاز کردم که بخش نخست آن شامل برگردان نُه کتاب عهد عتیق با عنوان کتابهای قانونی ثانی انتشار پیدا کرد و پاره دوم آن همین ترجمه عهد جدید است. کلیمیان کتابهای قانون ثانی را از کتاب مقدس عبری خارج کردند و دلیلی که هیچ ترجمهای از آنها به زبان فارسی وجود ندارد آن است که سازمانهایی که به ترجمه کامل کتاب مقدس (عهد عتیق و جدید) از دیرباز (حدود دو قرن قبل) همت گماردند، سازمانهای پروتستان بودند که در مورد کتابهای تشکیلدهنده عهد عتیق، پیرو نظر کلیمیان هستند. پروتستانها چون فاقد مقامات عالی دینی هستند، در تصمیمات کلان خود ــ که عمدهترین آنها به چهارچوب کتاب مقدس مربوط میشود ــ پیرو بوده اند. از این رو آنان در مورد عهد عتیق پیرو کلیمیان (کتاب مقدس عبری) و در مورد عهد جدید پیرو کلیسای کاتولیک هستند.
مأخذ این ترجمه، روایت فرانسه «کتاب مقدس اورشلیم» است که از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران، معتبرترین و عالمانهترین ترجمه کتاب مقدس به زبان فرانسه به شمار میرود. اولین چاپ این کتاب در سال ۱۹۵۵ انتشار یافته است و تا این زمان بارها تجدید چاپ شده و آخرین متن تجدید نظر شده آن که در سال ۱۹۹۸ نشر یافته، مبنای این ترجمه فارسی بوده است.
ترجمه کتابهای قانونی ثانی اولین تجربه من در حوزه کتاب مقدس بود. انتشار این کتاب و استقبال اهل تحقیق و صحبتهای پیرامون آن در ترغیب گروه مجریان کتاب مقدس (ناشر و مترجم) برای ادامه کار مؤثر بود. بدین لحاظ، طرح ترجمه متن کامل عهد جدید را آغاز کردم و زمان سه تا چهار سال را برای اجرای کار در نظر گرفتم که با یکسال و نیم زمان برای اخذ مجوز و شش ماه تولید تا انتشار آن، مجموعاً شش سال زمان برد.
من پیش از این هم با اناجیل مأنوس بودم و هم روی رسالات پولس تحقیق کرده بودم، اما صرفاً با انگیزههای پژوهشی و نه در مقام یک مترجم؛ ترجمه رسالههای پولُس برای من سخت و زمانبر بود و طاقتفرساترین کار ترجمهای بود که تاکنون انجام دادهام.
مترجمان قدیم کتاب مقدس به زبان فارسی کمتر به رسالههای پولُس پرداختند و اکثراً از اعمال رسولان جلوتر نرفتند، چرا که این رسالات زبان پیچیدهای دارند. در دو ترجمه فارسی متن کامل کتاب مقدس هم که یکی توسط ویلیام گلِن و هنری مارتین و دیگری توسط رابرت بروس و همکاران او انجام شده است، رسالات پولس به دلیل نداشتن تسلط کافی این مترجمان غیرایرانی بر زبان فارسی، ترجمهای تحتاللفظی و پیچیده دارند.
ترجمه عهد جدید با عنوان مژده برای عصر جدید (۱۹۷۸)، ترجمه تفسیری کتاب مقدس (۱۹۹۵)، انجیل عیسی مسیح، ترجمه هزاره نو (۲۰۰۳) و ترجمههای کهنتری چون دیاتسرون (سده سیزدهم میلادی) و ترجمه اناجیل اربعه اثر محمد باقر بن اسماعیل حسینی خاتونآبادی (سده دوازدهم قمری) از دیگر ترجمههایی بودهاند که مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
همچنین من فرصت آن را یافتم تا در کتابخانه واتیکان در شهر رم، نسخ خطی ترجمههای قدیمی فارسی کتاب مقدس را نیز بررسی کنم. این نسخهها که تعداد آنها کمتر از بیست عدد است و اکثراً به دوره قاجار تعلق دارند، استنساخ دو یا سه ترجمه اصلی هستند. البته بدیهی است که این منابع صرفاً از لحاظ تاریخ ترجمههای فارسی کتاب مقدس اهمیت دارند.
علاوه بر این ترجمههای فارسی، از نُه ترجمه دیگر فرانسه کتاب مقدس نیز به عنوان مأخذ کمکی استفاده کردم.
علی دهباشی: از مشکلات ترجمه این اثر بیشتر برای ما بگویید.
پیروز سیار: ترجمه متون مقدس شاید از دشوارترین زمینههای ترجمه باشد، دشوارترین هم به علل بیرونی و هم به علل درونی. علل درونی مشکلاتی هستند که خود متون در بردارند و علل بیرونی شامل سنجشها و مقایسهها و داوریهایی است که از جانب کسانی متوجه کار مترجم میشود که به این کتاب ایمان قلبی و دینی دارند. علل بیرونی مسئولیت و فشار روحی مترجم را سنگینتر میکند و سبب میشود تا تک تک کلمات را ابتدا وزن کند و بعد به کار برد و در مقابل واژهای که به کار میبرد به این بیندیشد که واژه به کار رفته تا چه حد جا میافتد و صحت دارد، تا چه حد با فرهنگ دینی تطابق مییابد و تا چه اندازه حائز جنبه ادبی است؛ و البته جنبه ادبی واژگان و زبان در آخرین مرحله قرار میگیرد.
ترجمه متن دینی در مرحله اول باید به شکل دقیق و موشکافانهای گفتار متن را بازسازی کند و اگر در متن تعبیری به کار رفته باشد که خارج از عرف باشد، مترجم نمیتواند آن را به صورت دیگری درآورد. مترجم در حیطه حفظ امانت شاید بتواند تا حدودی زبان را روان و هموار کند، اما نمیتواند آن را به بهای ادبیتر کردن، تغییر شکل دهد. در این نوع ترجمه، در وهله اول حفظ امانت در روایت و بازگویی کلام مؤلفان مطرح است و در وهله دوم کوشش برای ارائه زبانی پاکیزه که با زبان معیار تطابق یابد و نشانههایی از زبان ادبی و کهن را نیز در خود داشته باشد.
من این متن را بارها و بارها خواندم و بیش از پنج هزار ساعت روی آن کار کردم و این زمان به خاطر بازخوانیهای مکرر آن صرف شده است.
بخشی از اقتضائات ترجمه این اثر اقتضائات علمی است و بخشی از آن همدل شدن با زبان متن است. مشکلترین کار ترجمه، آنگونه که من نامش را ترجمه شهودی میگذارم، هم افق شدن با متن است، نه صرفاً هم افق شدن با زبان متن، بلکه با روح متن، آن هنگام است که تعبیرات برایتان زاده میشوند.
مصطفی ملکیان: هر ترجمه کماکان نوعی تفسیر است و مترجم نمیتواند بگوید که من ترجمهای کردهام که کاملاً از مؤلفهها و المانهای تفسیر خالی است؛ حال پرسش من این است که آیا در کتاب مقدس نیز عناصر تفسیری به خود معنای واژه هم ارتباط پیدا میکند یا همواره تفسیری است که بعداً از معنای ابتدایی واژه میکنیم. به عنوان نمونه در قرآن (سوره نجم، آیه ۱۴) خطاب به محمد (ص) آمده است که «تو جبرئیل را در سدرهالمنتهی» میبینی. ما اگر بخواهیم این جمله را ترجمه کنیم میگوییم «در کنار آخرین درخت سدر».
پیروز سیار: اما همان «سدرهالمنتهی» مینویسند.
مصطفی ملکیان: بله و البته همان «سدرهالمنتهی» نیز عالمی افسانهای و اسطورهای دارد. و اینجاست که عنصر تفسیر معنای لفظ را تغییر میدهد. و این نمونهها در قرآن فراوان است. آیا شما مواردی را سراغ دارید که عنصر تفسیر تا این حد تصرف معنایی ایجاد کرده باشد؟
پیروز سیار: بله در مرتبههای مختلف. آنچه در کتاب مقدس از آن به عنوان «ادبیات مکاشفهای» یا apocalyptique تعبیر میشود، به آن چیزی که ما در قرآن به آن «متشابهات» میگوییم نزدیک است، یعنی عباراتی به کار رفته است که تک تک آنها باید تفسیر شوند و اتفاقاً الفاظی که تفسیر در ترجمه آنها تأثیر دارد، در همه متون دینی بسیار است. من در دیباچهای که برای عهد جدید نوشتهام، به چند نمونه از این الفاظ اشاره کردهام. مثالهای دیگری نیز در این خصوص میتوان زد. مثلاً در ترجمههای فارسی عهد جدید لفظ «همسایه» را در مقابل واژه یونانی plsion که در فرانسه به prochain ترجمه میشود، به کار بردهاند. واژه prochain در زبان فرانسه به معنای «نزدیک» است، اما در عهد عتیق معنای «هم قوم» را میدهد (معادل عبری آن لفظ «رِئا» است) و در عهد جدید به معنی «همنوع» به کار میرود؛ «هم نوعی» که وجه اشتراک زبانی، نژادی و حتی دینی با شما ندارد. اصلاً غیرممکن است که بتوان متن دینی را به صورت مجرد و بدون رجوع به اندوخته تفسیری درک کرد و یا در مثالی دیگر، در انجیلهای متی و مرقس گفته شده است که وقتی عیسی روی صلیب جان میسپارد، «پرده معبد از بالا تا پایین دریده میشود»، من ابتدا ترجمه کردم «پرده از پای تا به سر دریده شد»، اما هنگامی که به تفاسیر مراجعه کردم متوجه شدم این از بالا به پایین دریده شدن پرده اشاره به خشم الهی دارد. بنابراین گفتار متن در اینجا باعث نقض حالت ادبی زبان مترجم میشود و به جای صورت ادبی و مأنوس «از پای تا به سر»، صورت نامأنوس اما صحیح «از سر تا به پای» باید به کار رود.
هاشم بناپور: آیا روش تصحیحاتی که بر روی کتاب مقدس انجام شده است عاملی برای انحراف متن بوده است؟ به عنوان نمونه یکی از مصححان روش تصحیح خود را بر این مبنا گذاشته بود که واژگان دشوار را در متن وارد کند. این ایده اساساً غلط است. آقای خالقی مطلق هم متأسفانه در تصحیح شاهنامه همین روش را به کار بردند و من اشتباهات بسیاری را دیدم چرا که ما چیزی به عنوان واژه دشوار نداریم بلکه تلفظ دشوار داریم.
پیروز سیار: از چه لحاظ دشوار؟
هاشم بناپور: ]آقای خالقی مطلق [ مشخص نکرده بودند و میگفتند «واژهای که نامأنوس است و ما در نمونههای قبلی ندیدهایم»؛ ایشان میگفتند این روش را از مصححان کتاب مقدس گرفتهاند. این مشکل در کتاب مقدس چگونه است؟
پیروز سیار: در کتاب مقدس صدها و شاید هزارها نسخه خطی به زبانهای مختلف وجود دارد. به عبارتی ما خانوادههای روایت داریم؛ به طور کلی در حیطه تصحیح متن و ترجمه کاری نیست که روی کتاب مقدس انجام نشده باشد. به همین دلیل است که نظریههای ترجمه و تصحیح بر مبنای کارهای صورت گرفته بر کتاب مقدس به وجود آمده است. در قرن بیستم، نظریهای در نزد مفسران به وجود آمد که رتوریک یا بلاغت سامی را باید از بلاغت یونانی جدا کرد، به این مفهوم که اگر درباره کتاب مقدس عبری و حتی عهد جدید سخن میگوییم، نمیتوانیم سیاق نگارش این متون را با ملاک بلاغت یونانی بسنجیم، بلکه صرفاً در چهارچوب بلاغت سامی باید در مورد آن قضاوت کنیم. میشل کویپرس که جایزه کتاب سال ۱۳۸۷ را نیز برد، این نظریه را با قرآن (سوره مائده) تطبیق داده است. او سوره مائده را به پارههای مختلف تقسیم کرده و ارتباط آنها را با یکدیگر توصیف کرده است. او ساختار متن را براساس بلاغت سامی توضیح و شرح داده است.
انواع و اقسام انگیزههایی که تغییر در انتقال یک متن را به وجود میآورد، از درست نخواندن متن، از درست درک نکردن یک لفظ، از منطقی فرض نکردن یک عبارت، از ناتوانی در تفسیر یک مفهوم و… در نسخههای خطی پُرشمار کتاب مقدس به زبانهای مختلف پدید آمده است، خصوصاً که کتابت این متون از قرن یازدهم پیش از میلاد آغاز شده است. ما حتی در مورد نویسندگان قرن بیستم نیز با اختلاف نسخههای اولیه مواجه هستیم. کتاب”در جستوجوی زمان از دست رفته” اثر مارسل پروست یکی از معروفترین این موارد است. این رمان دارای سه نسخه اولیه است که تفاوتهایی با یکدیگر دارند: نسخه دستنویس پروست، نسخه تایپ شده این دستنویس و نمونههای تصحیح شده حروفچینی کتاب به دست خود پروست. این حرف غالب مصححان و مترجمان کتاب مقدس است که ما نمیتوانیم برای هیچ روایتی حجیت مطلق قائل شویم، چرا که گاهی در خانوادههای بسیار فرعی روایتهای کتاب مقدس به مواردی برمیخوریم که اصالت آنها بر آنچه که در نسخههای معروف آمده است ارجحیت دارد.
فرزانه قوجلو: شما از اصطلاح «خانوادههای روایت» یاد کردید. آیا با توجه به اینکه سیاستهای حاکم در تمام قارهها دخل و تصرف و تحریفاتی در نسخهها بهوجود آورده است، میتوان اعتباری برای نسخ مادر قائل شد؟ ترجمهها و تفاسیری که به دست خواننده میرسد تا چه حد اعتبار دارد و تا چه حد میتوان به آنچه که عیسی در آغاز گفته است دست پیدا کرد؟
پیروز سیار: من نمیتوانم پاسخی برای این سئوال داشته باشم، چرا که باید از موضع یک آپولوژیست پاسخ دهم که در این موضع قرار ندارم. پرسش شما یک پرسش ایدئولوژیک است.
فرزانه قوجلو: نه ایدئولوژیک نیست، به نوعی به بحث ترجمه که بر اساس نسخه مادر انجام شده است مربوط میشود.
پیروز سیار: ما سه نسخه مادر داریم: نسخههای اسکندرانی و سینایی و واتیکان؛ بقیه نسخههای خطی کتاب مقدس در قیاس با این نسخهها فرعی محسوب میشوند، اما مصححان حتی برای نسخه اسکندرانی هم که در نسخههای واتیکان و سینایی تکرار شده است، حجیت مطلق قائل نمیشوند. در مورد اینکه این متن تحریف شده است یا خیر، آن کس که شک میکند باید دعویاش را ثابت کند و در صورت طرح چنین دعویهایی، آن کس که باید پاسخ گوید یک آپولوژیست است و نه مترجم کتاب مقدس.
مصطفی ملکیان: من پیش از این هم از مترجمانی عبارت «هم افق شدن با متن» را شنیده بودم الان هم شما به آن اشاره کردید. بارها روی این عبارت تعمق کردم و در باب فهم آن به چهار احتمال رسیدم که دو احتمال نخست را چندان درست نمیدانم. بنابراین دو احتمال دیگر و یا احتمال دیگری که مد نظر شما باشد باقی میماند؛ نخست فهم کامل متن، دوم فهم و قبول کامل متن، سوم، ایمان دینی ـ مذهبی به متن یعنی ایمان بیچون و چرا و در نهایت احتمال چهارم، رسیدن به کنه سخن و روح و پیام اصلی سخن را دریافتن؛ حال مراد شما از بیان این عبارت چیست؟
پیروز سیار: جایی که بخواهیم یک آفرینش هنری در حیطه زبان بهوجود بیاوریم باید با متن همدل شویم. به عنوان مثال برای ترجمه آثار کافکا باید با اعتقاد سراغ آثار او برویم و این به معنای هم حس شدن، همافق شدن و دل دادن به متن است.
عبدالله کوثری: من واژه «اعتقاد» را چندان درک نمیکنم، بخشی از آنچه که مترجم را به سوی کتابی میکشاند به خاطر چالش زبانی است؛ با مفهوم اشتیاقی برای دانستن ترجمه فارسی اثر. و به نظر من این شیفتگی است و الزاماً اعتقاد نیست. به عنوان مثال یکی از چیزهایی که همواره من عاشقانه دوست داشتم تراژدیهای یونان بود تا جایی که وقتی زبان انگلیسی یاد گرفتم این چالش زبانی مرا ترغیب کرد تا همان ابتدا تراژدیهای یونانی را بخوانم. این چالش زبانی برای مترجم وجود دارد و باید بسیار هم قوی باشد. بخشی از ادبیات چه گفتن است، اما گاهی اوقات چگونه گفتن با اهمیتتر میشود.
پیروز سیار: با شما موافقم، شاید واژه اعتقاد در این مورد کمی غلیظ بوده است، اما هر نویسندهای جهانبینی خاص و متفاوتی دارد و به نظر من نتیجه ایدهآل وقتی به دست میآید که مترجم با جهانبینی او همدل باشد و منظورم از «اعتقاد» همین همدل بودن است.
عبدالله کوثری: آیا شما از ترجمه کتاب مقدس توسط فاضل خان گروسی که در همدان صورت گرفت اطلاعی دارید؟
پیروز سیار: همان فاضل خان همدانی؟
عبدالله کوثری: بله، ایشان از یاران قائممقام بودند که در منشآت نیز نامههای بسیاری به او نوشته شده است. فاضل خان همراه با کشیشی آسوری یا ارمنی این کتاب را ترجمه کرد. در کتاب همداننامه آقای پرویز اذکایی نمونهای از متن را آوردهاند.
پیروز سیار: من نمیدانستم فاضل خان همدانی همان فاضل گروسی است که در منشآت قائممقام از او نام رفته است. درباره او به عنوان مترجم یا ویراستار کتاب مقدس تحقیق کردم، اما نتوانستم گزارش منسجم و دقیقی در این باره پیدا کنم. درباره اینکه با چه سندی و چرا ترجمه ویلیام گلِن و هنری مارتین اخیراً به نام او انتشار یافته است، نتوانستم دلیل موجهی بیابم. تنها جایی که از فاضل خان همدانی و «سایر علما» نام رفته، در صفحه عنوان کتاب مقدس فارسی چاپ ۱۸۵۶ به ترجمه ویلیام گلِن و هنری مارتین و آن هم به عنوان دستیار مترجم است. عین عبارت صفحه عنوان کتاب مزبور چنین است: «کتاب مقدس ویلیم گلن قسیس انگلیسی و معلم علم الهی، از اصل زبان عبرانی به زبان فارسی ترجمه کرد؛ به استعانت زبدهالعرفا فاضل خان همدانی و سایر علما معطی القاب ایرانی، به فرمان المجمع مشهور به بریتیش اند فارین بایبل سوسایتی دارالسلطنه لندن انطباع یافته است».