شهروند ـ فرح طاهری: یکشنبه دهم جون ۲۰۱۲ دو برنامه در رابطه با بزرگداشت سومین سالگرد جنبش مردم ایران در تورنتو برگزار شد.
اولین برنامه ساعت ۱۲ ظهر از سوی سازمان عفو بین الملل در مقابل موزه رویال انتاریو برگزار شد. در این برنامه تعدادی از اعضا و حامیان امنستی اینترنشنال به صورت نمادین ماسک های سکوت بر دهان زدند و پلاکاردهایی را در رابطه با نقض حقوق بشر و زندانیان سیاسی در دست گرفتند و توجه عابران را به خود جلب کردند. در این برنامه کارت پستال هایی برای نسرین ستوده، سعید ملک پور، حمید قاسمی شال، سعید متین پور و دیگر زندانیان سیاسی ایران از سوی عابران امضا شد تا سازمان امنستی برای این زندانیان به ایران پست کند. همچنین طومارهایی در حمایت از این زندانیان به رهگذران برای امضا ارائه شد.
ساعت دو ونیم بعدازظهر در همین محل، به دعوت “اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ تورنتو” و “کمیته همبستگی با مردم ایران” و حمایت نشریه شهروند، تعدادی گرد آمدند تا پس از اجرای یک نمایش خیابانی توسط گلوریا یزدانی به سوی میدان دانداس راهپیمایی کنند.
نمایشنامه ای که گلوریا یزدانی به صورت بدیهه اجرا کرد، به دلیل فارسی بودن، توجه رهگذران را جلب نمی کرد، ضمن آنکه از لحاظ اجرایی نیز باید نکاتی درنظر گرفته می شد که نقد آن را به عهده صاحبنظران می گذارم.
ما تورنتویی ها، وقتی هوا آفتابی باشد، می گوییم، هوا یاری کرد، ولی این بار با اینکه آفتابی بود، یاری نکرد و گرمای نزدیک به ۴۰ درجه برای ما که دیگر به آن عادت نداریم، سخت آزاردهنده بود. با این حال، حدود صد نفر آمده بودند تا در مسیر راهپیمایی فریاد سر دهند “جنبش مردم ایران زنده است”.
در طول مسیر که از خیابان کوئینزپارک و ولزلی و یانگ تا دانداس ادامه داشت، راهپیمایان فقط شعارهایی به زبان انگلیسی دادند.
حقوق بشر برای ایران، دموکراسی برای ایران، آزادی برای ایران، و …
Human rights for Iran
Freedom for Iran
Democracy for Iran
Dignity for Iran
Freedom for Syria
Hey hey, ho ho, Islamic regime must go
Hey hey, ho ho, Beshar Asad must go
Hey hey, ho ho, all dictators must go
۱,۲,۳,۴
Political prisoners no more
۵,۶,۷,۸
We will open Evin’s gate
What do we want? Democracy
When do we want it? Now
Free election for Iran
Free election for Syria
پلیس تورنتو نهایت همکاری را با همین عده ی محدود راهپیمایان داشت و چند پلیس دوچرخه سوار و یک اتوموبیل پلیس در انتهای صف راهپیمایان، امر حفاظت را برعهده داشتند و خیابان و تقاطع ها را برای عبور راهپیمایان باز می کردند.
در حاشیه
پس از انتشار خبر و عکس های راهپیمایی، در دنیای مجازی عکس العمل هایی را شاهد بودیم. با انتشار عکسی از این راهپیمایی در صفحه ی فیس بوک مصطفی عزیزی، بیش از هفتاد نفر از موافقان و مخالفان در این رابطه نوشتند. تعدادی در نظرهاشان تشویق کرده بودند، تعدادی انتقاد و چند تن هم نفی. چند نظر در رابطه با متفاوت بودن اعتقادات افراد شرکت کننده بود، توده ای، اکثریتی، سبزاللهی، طرفداران مداخله بشردوستانه و …
به جای اینکه ضبط صوت به دست بگیرم و از شرکت کنندگان و مخالفان راهپیمایی نظرشان را در این باره بپرسم، با اجازه ی آقای عزیزی از چند نظر و پرسش و پاسخ در صفحه ی ایشان استفاده کردم، شاید پاسخ پرسش شمای خواننده هم در آنها باشد.
غیر از مصطفی عزیزی، در مورد بقیه افراد تنها اسم کوچک را آورده ام و اکثر نظرات هم به دلیل کمبود جا در نشریه فشرده شده است.
شاهین: سوال: افرادی که در این جمع مدام از “مداخله بشر دوستانه” (حمله نظامی غرب به ایران) و تحریم اقتصادی حمایت می کنند و در ضمن از رهبران جنبش سبز در ایران هم متنفرند، دقیقاً چرا و بر اساس چه استدلالی اسم خودشان را “سبز” می گذارند؟
ساره: خدمت آن دوستانی که به برچسب زدن های آبکی روزگار می گذرانند عرض کنم که همه ی کسانی که آنجا بودند لزوما دید و جهت سیاسی مشابه نداشتند. حرف حق هم از هر دهنی برآید باید بهش آفرین گفت. همین دسته دسته شدنها و برچسب زدنهاست که باعث شده از جمعیت بزرگ ایرانی همین چند نفر میاد بیرون. پیام ها ساده و مشخص بوده. حقوق بشر، دموکراسی، آزادی زندانی سیاسی. این حرفها چپی و راستی و این دسته و آن دسته ندارد. این خواسته ها را هر جایی از هر کسی شنید باید حمایتش کرد. حرف هم عوض کردن دنیا نیست خیلی چیزهای دیگری ست که به نظر من باید فرهنگ بشود مثل یادگرفتن این موضوع ساده که باید بتوانیم فارغ از هر مسئله دیگری حداقل بر روی یک سری مسائل بنیادی دست به دست هم بدهیم و حرف و حرکت هم رو حمایت کنیم. من مانده ام چطور دم از دموکراسی می خواهید بزنید و شعار بدهید “دموکراسی برای ایران” … وقتی تفاوتهای فردی را در یک جمع نمی توانید قبول کنید و همه را به یک چوب می زنید چطور قرار است در این بهشت دموکراتی که دارید دنبالش می گردید قبول کنید که مردم با مذاهب مختلف با گرایش جنسی مختلف با گرایش سیاسی مختلف قرار است با هم برابر و دوستانه زندگی کنند و حقوق مساوی داشته باشند؟؟!!
آقای شاهین که سوال می کنید چرا اسمشان را سبز گذاشته اند. اسمشان را چی بگذارند که شما خوشحال شید قرمز؟ بنفش؟ آبی؟ فکر می کنم برای خیلی ها مثل شما کلا همین قدری که معلوم بشود ما ایرانی ها حتی نتوانسته ایم از یک حرکتی به هر اسمی و به هر رنگی به شکل متحد و هدفمند بهره برداری بکنیم کافی ست.
سوال من این است که اگر نتوانیم در یک جمع کوچک مهاجر در خارج از ایران با تفاوتهای هم کنار بیاییم این دموکراسی و حقوق مساوی و این بقیه چیزهایی که ازش دم می زنیم قرار است دقیقا چطوری در ایران پیش بیاید؟
شاهین : …. ایجاد اتحاد و همبستگی در میان گروه های خارج از کشور پاسخگوی هیچ کدام از نیازها و ضرورتی های جامعه ایران نیست.
ارسلان: … جمعیت دیروز یک گروه متکثر بود. این تکثر در جنبش سبز داخل ایران هم وجود دارد. منتها در ایران زمانیکه صدها هزار نفر در خیابانها تظاهرات میکردند هیچ کس از دیگری نمیپرسید دیدگاهش چیست و او را به خاطر تفاوت نگاهش طرد نمیکرد. برای ادامهٔ راه گریزی از پذیرش این تکثر میان افراد معتقد به تغییرات اساسی در حاکمیت ایران نیست… تنها راهیکه من میشناسم این است که افراد با هر نظر و دیدگاهی با حفظ آن دیدگاه و بر اساس یک حداقل در کنار یکدیگر قرار گیرند و به گفت وگو بپردازند. گریزی از این دیالوگ نیست. … به طور منطقی اکثریت با کسانی است که بدون چشمداشتی دلسوز ایران هستند. اشکال اینجا است که به علت فضای بیاعتمادی این اکثریت خود را به کناری کشیدهاند و درگیر نمیشوند… شکی نیست که جمهوری اسلامی برای تشدید این بیاعتمادی سرمایه گذاری میکند. در این راستا بسیار هم موفق بوده است. زمانیباید این سیکل معیوب را شکست و این تنها به دست من و شما امکان پذیر است. در آخر من هم قبول دارم که بسیاری در اپوزیسیون خارج کشور دچار خود بزرگ بینیهستند ولی باز هم راه تغییر آن کنارهگیری نیست. بهترین راه تغییر آن سازمان یافتن از پایین به بالا است. اینجا هم گریزی از سازمان یافتن نیست. به هر حال در زمانیکه فضای سرکوب شرایط را برای آزادیخواهان درون ایران بسیار مشکل کرده است، اپوزیسیون خارج از کشور میتواند به گفتمان سازی دمکراتیک دامن بزند. ما میتوانیم صدای ایرانیان را به گوش جهانیان برسانیم. ما میتوانیم با اکسیونهاییچون روز گذشته و پخش اخبار آن به آزادیخواهان داخل ایران و آنان که در بند اند بگوییم که آنها را فراموش نکرده ایم…
شاهین: …. آیا گروه ها و افرادی که حامی جنگ و تحریم هستند ماهیتاً می توانند با کسانی که مخالف جنگ و تحریم اند زیر یک پرچم باشند؟ محل اشتراک آنها چیست؟
محمد: اصلا باور کردنی نیست این همه اعتراض و حرف و حدیث برای یک کار خوب. همه آنهایی که معترضند نه راه حل می دهند نه شرکت می کنند نه ساکت می شن … نشستن بیرون گود و هی میگن لنگش کن ….
ارسلان: شاهین! یکی از مسائلیکه به جو بی اعتمادی دامن میزند و متأسفانه بسیار در میان ایرانیان خارج از کشور مرسوم است ساده کردن دیدگاه افراد و قرار دادن آنها در قالبی است که به راحتی بتوان بر آنها انگ زد. سعی کنیم دیدگاه افراد را با پیچیدهگیهایش بشناسیم و بر آن اساس آن را نقد کنیم. به عنوان مثال، دیدگاهی که به دخالت بشر دوستانه به عنوان آخرین راه حل اعتقاد دارد متفاوت با دیدگاهیاست که جنگ را به بهانه رسیدن به دموکراسی و به عنوان یک راه حل عادی طرح میکند… از آن طرف دوستانی بر من و شما که مخالف جنگ هستیم انگ طرفدار جمهوری اسلامی میزنند. نباید به این نگاه صفر و یک دامن بزنیم. بپذیریم که در این طیف متکثر هیچ دو نفری دیدگاه یکسانی با یکدیگر ندارند. …
در پاسخ به سؤال شما، نقاط مشترک بین این گروهها مطالباتشان است. به طور مشخص مطالباتی که دیروز مطرح شد شامل دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، گذر از جمهوری اسلامی و از این قبیل بود. ظاهراً همه حضار در مورد این شعارها هم نظر بودند….
مصطفی عزیزی: … مهم شعارها و پلاکاردهایی ست که دست گرفتیم که هیچکدام نه طرفداری از جنگ بود نه حتا تحریم. بسیار جالب است که از یک سو عدهیی ما را متهم به سازش با حکومت میکنند و راست میخوانند و میگویند چرا از رنگ سبز استفاده میکنید پرچم سرخ یا شیروخورشید تاجنشان چرا ندارید؟ شما هم میگید چرا از رنگ سبز استفاده میکنید! خلاصه مشکل همه این است که راهپیمایی آبرومندی برگزار شد و انعکاس خوبی هم پیدا کرد این چیزی ست که این همه مخالفت چپ و راست را برانگیخته است.
شاهین: سوال دیگر این است که چرا این تظاهرات از محل کنسولگری اسرائیل آغاز شد؟ قطعاً همه شرکت کنندگان در این راهپیمایی از این موضع خبر نداشتند، اما برگذارکنندگان برنامه چطور؟ آیا شرکت کنندگان در این راهپیمایی حق ندارند که این شبهه برایشان روشن شود؟ “اگر” هدف آنها از انتخاب این محل اعلام حمایت جنبش سبز از اسرائیل باشد، آیا سوء استفاده بزرگی از خوش نیتی این جمع نکرده اند؟
مصطفی عزیزی: اصل این که این تظاهرات روبهروی کنسولگری اسرائیل بوده است افتراست. شروع راهپیمایی از روبهروی موزهی رام بود که محل شناختهشدهای است و افراد راحت آن را پیدا میکنند و کنسولگری اسرائیل در آنسوی خیابان بلور که خیابان عریضی است و کمی پایینتر است. این که وانمود میشود راهپیمایی روبهروی کنسولگری اسرائیل بوده است افتراهای کیهانی است.
ربط دادن هر حرکت اعتراضی مردم ایران به اسرائیل که ثابت شده است بهترین همکارش در منطقه جمهوری اسلامی است کاریست باز کیهانی!
ما عکس زندانیان سیاسی را در دست گرفتیم و آزادیشان را خواستار شدهایم و گفتهایم خامنهای و بشار اسد باید بروند…. شما از اصل ماجرا که دادن روحیه به زندانیان سیاسی و مردم ایران است غفلت میکنید.
ارسلان: علت اصلی نیافتن نقاط مشترک ساده کردن بیش از حد دیدگاههای طرفین است. … به عنوان یکی از برگزار کنندگان، این رویداد را متعلق به همهٔ کسانی میدانستم که از آنچه در کشورشان روی میدهد زجر میکشند و میخواهند صدای حق طلبی مردم ایران را به گوش کانادایی ها برسانند. ورود به برنامه برای همه آزاد بود و قصد تفتیش عقاید دیگران برای شرکت در برنامه را نداشتیم و نداریم.
و اما علت انتخاب مبدا حرکت یعنی موزه سلطنتی انتاریو این بود که امنستی اینترنشنال تا ساعت ۲ در همان مکان در حمایت از زندانیان سیاسی ایران برنامه داشت. تصمیم این بود که با شروع راه پیمایی در آن مکان هم از حرکت آنها حمایت شود و هم به این ترتیب دوستانی بتوانند در هر دو رویداد شرکت کنند. باور کنید مشکل اصلیاعتماد است. اگر جای دیگری انتخاب شده بود، ایراد دیگری پیدا میشد، اگر نه شما شخصی دیگر!…
آقای محمود با تشکر از اینکه خواندید و نظر دادید
حرف شما درست است و من هم پرهیز دارم از به کار بردن کلمات انگلیسی در متن فارسی ولی اگر توجه کرده باشید در خط بالاتر من از عفو بین الملل نام بردم و در پائین تر به قصد امنستی اینترنشنال نوشتم که اگر کسی نام سازمان عفو بین الملل را به انگلیسی نمی داند متوجه شود از چه سازمانی گفته ام
ممنون از این گزارش. فقط به عنوان یک انتقاد کوچک به نظرم در یک متن فارسى استفاده از امنستى به جاى عفو بین الملل انتخاب اصلا خوبى نیست