جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با انتشار بیانیه ای نسبت به سرکوب خونین مردم در روز عاشورا، و حملات روزهای گذشته به دانشگاههای مختلف واکنش نشان دادند
شهروند ۱۲۶۳ ـ پنجشنبه ۷ ژانویه ۲۰۱۰
جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با انتشار بیانیه ای نسبت به سرکوب خونین مردم در روز عاشورا، و حملات روزهای گذشته به دانشگاههای مختلف واکنش نشان دادند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان در این بیانیه ذکر کردهاند که چاره ای جز این نیست که تا آزادی کامل هم دانشگاهی های در بندشان همه کلاسها و امتحانات را تعطیل کنند.
این بیانیه در پی بازداشت ۴ دانشجوی پلی تکنیک در طی حوادث روز عاشورا و پس از حضور نیروهای امنیتی در خوابگاه های پلی تکنیک و تهدید دانشجویان منتشر شده است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
عاشورایی دیگر فرا رسید ولی امسال عاشورا با سالهای دیگر متفاوت بود زیرا امسال باید علاوه بر سوگ سالار آزادمران جهان به سوگ مرجعی آزاده و فقیهی وارسته نیز می نشستیم.
مردی که علی وار زیست و حسین وار مرد.
مردی که نانش را و حتی نامش را برای زنده نگه داشتن اسلام راستین و غیر حکومتی هزینه کرد.
غم از دست دادن رهبر جنبش آزادی خواهی و عدالت طلبی برای مردم سخت بود و برای ما دانشجویان طاقت فرسا. ولی جامعه ی دانشگاهی این زخم را نیز با تن خاکستر شده ی خود پوشاند و لب برنیاورد.
در روز هفتم درگذشت این بزرگ مرد مردمی که هنوز از شوک از دست دادن پدر معنوی خود خارج نشده بودند در خیابان ها به دنبال بیان حس انزجار از ظلم با یزیدیانی روبه رو شدند که به طمع "ملک ری" شمروار بر مردم می تاختند.
و چه طنز عجیبی دارد تاریخ، حرامیانی که حسین را مرتد می نامیدند و به نام خروج از دین بر او تاختند اکنون با شعار یا حسین و برای خشنودی مدعی جانشینی اولاد حسین با یورش به پیروان واقعی حسین بیگانگی خود با انسانیت را به همگان آشکار کردند و سوختند و کشتند و بردند.
در روز عاشورا شاهد زیر پا گذاشتن تمام اصول انسانی توسط حرامیان بودیم. از کشتار و زندان و تجاوز ابایی نداشتند تهمت و افترا را نیز به آن افزودند.
ولی حقیقت با چراغ عقلانیت و تدبیر راه خود را پیدا خواهد کرد و برای تاریخ نقل خواهد نمود که چگونه در زمان ما گرگان پوستین بره بر تن کردند و هر آن کس را که نمی خواست گوسفندوار از آنها اطاعت کند منافق نامیدند.
تاریخ نقل خواهد نمود که چگونه قصد داشتند با پوشیدن چادر به مجید توکلی، به خیال خام خود "شرف جنبش دانشجویی" را تحقیر کنند، که در قاموس اینان زن بودن ننگ و عار تلقی می شود.
تاریخ نقل خواهد کرد که یازده تن از دانشجویان این سرزمین را تنها از یک دانشگاه به جرم فهمیدن در بند کردند تا آیندگان ما قدر این گوهر اهورایی (فهمیدن) را بدانند.
ولی تاریخ نیز دیگر از ذکر این واقعه شرم دارد. آخر چگونه از دستگیری چهار دانشجوی ورودی جدید بگوید. چگونه نقل کند که دانشجویی با سر شکسته به خوابگاه مراجعه می کند ولی در را به روی خود بسته می بیند.
شرم دارد از نقل این که لشگری با چماق و زنجیر و قمه، شبانه به خوابگاه های دانشجویان هجوم می برند تا فریاد آزادی خواهی جوانان آگاه ایرانی را خاموش کنند.
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را
به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست
آری قلم نیز شرم دارد این واقعه را در تاریخ ثبت کند.
و ما دانشجویان دانشگاه امیرکبیر از شرم این واقعه نمی دانیم چگونه بر سر کلاسهای درس و جلسه ی امتحانات حاضر شویم و چاره ای جز این نمی بینیم که تا آزادی کامل هم دانشگاهی های در بندمان همه ی کلاسها و امتحانات را تعطیل کنیم.