شهروند۱۱۸۶

بهتر شدن وضعیت اقتصادی در سطح جهان، عامل درجه اول بحران موادغذایی فعلی است که افزایش تولید محصولات کشاورزی و کاهش مصرف ذرت در تولید مواد سوختی راه حل آن است.

آمارتیا سن


بحران مواد غذایی که موجب هلاکت میلیون ها انسان در جهان شده است، آیا به زودی بهتر خواهد شد یا بدتر؟ پاسخ این پرسش می تواند هر دو باشد. افزایش قیمت مواد غذایی در چند ماه اخیر به این علت است که کشورهای استرالیا، اوکراین و خیلی از مناطق دیگر جهان دچار خشکسالی شده اند. به همین دلیل، علیرغم نیاز فوری و مبرم به عملیات نجات، این بحران جدی دیر یا زود با پایان یافتن خشکسالی به سر خواهد آمد. اما، پس پشت این بحران، مسایل اساسی دیگری وجود دارد که اگر هرچه زودتر برای گشایش قفل آن نیز اقدامی نشود، وضعیت از این هم بدتر خواهد شد.


افزایش تعداد ثروتمندان


حکایت بحران مواد غذایی اخیر انگار بازگویی یک قصه اما برای دو گروه در دو سوی قضیه است. شنوندگان این قصه کسانی هستند که با دید گوناگون قصه برایشان تعریف می شود؛ اکنون حکایت کشوری با میلیونها مردم فقیر است که ناگهان با رشد اقتصادی قابل توجهی روبرو می شود. اما مزایای این رشد اقتصادی بین حداکثر پنجاه درصد مردم توزیع می شود. اکنون این نوکیسه گان، درآمد به دست آمده را برای جبران سالهای گذشته که در بی سامانی و نیمه گرسنگی سپری شده است، با روی آوردن به بازار مصرف و در خط مقدم، بازار مواد غذایی، مصرف می کنند. این در حالی است که عرضه مواد غذایی افزوده نشده است و به همین خاطر قیمت مواد غذایی خیلی سریع سر به آسمان سوده است. در چنین شرایطی کسان دیگری که در نیمه ی دیگر به قصه گوش می کنند، کسانی اند که از افزایش درآمد حاصل از بهبود شرایط اقتصادی، چیزی نصیب شان نشده است و با سیر صعودی قیمت مواد غذایی مواجه شده اند. اینان چون توان خرید ندارند، درگیر گرسنگی می شوند و در مواردی گرسنگی منتهی به مرگ شان می شود.

این تراژدی بارها و بارها در گوشه و کنار کره ی خاکی تکرار شده و خواهد شد. نمونه بارز آن گرسنگی مبرم در بنگال هند در سال ۱۹۴۳ و تحت حکومت بریتانیایی ها است. سکنه شهرها و به ویژه شهر کلکته ناگهان شاهد افزایش درآمد خود بودند؛ در حالی که هزینه سنگین جنگ علیه ژاپن منتهی به چهار برابر شدن قیمت مواد غذایی شده بود. در این موقعیت، روستائیان و بخشی از شهرنشینان بی چیز، در مواجه با افزایش سرسام آور قیمت مواد غذایی و عدم توان خرید، با گرسنگی مبرم و لاجرم مرگ روبرو شدند.

سیاست اشتباه قدرتمندان سیاسی آن روز، موجب بدتر شدن اوضاع اقتصدی مردم فقیر شد؛ سردمداران نظامی و اقتصادی بریتانیایی که در جنگ با ژاپن بودند، برای جلوگیری از هرگونه ناآرامی در شهرها، همه ی تولیدات کشاورزی روستائیان را خریداری و با در نظر گرفتن یارانه (سوبسید) لازم در شهرها به فروش می رساندند. این سیاست موجب افزایش قیمت در روستاها شد و مردم فقیر را با سیر صعودی قیمت ها روبرو کرد. آنهایی که درآمد کمی داشتند با گرسنگی دست و پنجه نرم می کردند و گفته شده است که بین دو تا سه میلیون نفر از گرسنگی به هلاکت رسیدند.


رشد مضاعف اقتصادی؟ آری!!


بحث تفاوت آنهایی که دارند و آنهایی که ندارند، در جهان اقتصادی از گذشته ای دور محور گفت و گوهای سران جهان بوده است و امروز نیز هم چنان ادامه دارد. اما اکنون جهان فقیر نیز در درون خود با انشعاب روبرو شده است؛ کشورهایی که از رشد اقتصادی برخوردار شده اند و آنهایی که در انتهای صف پیشرفت مانده اند و نتوانسته اند از رشد اقتصادی برخوردار شوند. رشد و تحولات اقتصادی در کشورهایی مثل چین، هند و ویتنام، تقاضا برای مواد غذایی را شدیدا افزایش داده است. بدیهی است که این رویداد در نوع خود قابل ستایش است و پدیده ای خوش یمن فرض می شود. اما اگر این کشورها توانسته بودند توزیع درآمد و ثروت های ناشی از تحولات اقتصادی را طوری برنامه ریزی کنند که همه ی مردم (منظور جمعیت همان کشورها است) از آن بهره مند می شدند، شاید بحران امروزین مواد غذایی در این کشورها از شدت کمتری برخوردار یود و مصرف مواد غذایی معقول تر.

رشد اقتصادی مزبور به طور آشکار بازار مواد غذایی را تحت تأثیر قرار داده است. گاهی با واردات بیشتر، در کشورهایی که توان خرید دارند و گاهی با ایجاد محدودیت و ممنوعیت صدور محصولات کشاورزی برای جلوگیری از شدت بحران مواد غذایی در درون کشورهایی که تولید کننده ی محصولات کشاورزی و از جمله غلات هستند و جمعیت شان هم زیاد می باشد. نمونه نوع دوم که جلوگیری از صدور محصولات کشاورزی برای کاهش نرخ رشد قیمت مواد غدایی است را می توان در کشورهای چین، هند، ویتنام و آرژانتین سراغ گرفت که صدور محصولات کشاورزی را ممنوع کرده اند. در چنین شرایطی کسانی که بطور جدی آسیب می بینند، فقیرهای بی چیز بخصوص در آفریقا هستند.


غلات، ماده اولیه سوخت


علاوه بر آنچه در بالا ذکر شد، تکنولوژی پیشرفته هم سوی دیگر قصه دو گروهی است که حکایت شان یکی است ولی سهم بهره وری شان از نتایح قصه یکسان نیست. اخیرا از محصولات ذرت و سویا برای تولید مواد سوختی (بیو اتانول) استفاده می شود. به این ترتیب خیلی از فقرا باید در رقابت با تانک های بنزین، مواد غذایی خود را از دست بدهند.

ارزیابی اشتباه سیاسی در این جا هم نقش عمده ای در رشد قیمت مواد غدایی بازی می کند. کنگره آمریکا در سال ۲۰۰۵ مصرف اتانول به عنوان مواد سوختی را تصویب کرد. این ماده قانونی که با یارانه دولتی هم همراه است، موجب رشد بازار مصرف ذرت و سویا در آمریکا شده، اما از طرف دیگر محصولات ذرت به جای مصرف در تولید مواد غذایی در تولید انانول و مواد سوختی به کار می رود.

به کارگیری اتانول برای مواد سوختی، نقش فوق العاده ناچیزی برای کاهش گرمایش زمین و جلوگیری از آلودگی هوا دارد. اگر سیاست مداران آمریکایی این موضوع را به دقت و کارشناسانه بررسی می کردند، شاید اجازه مصرف اتانول که موجب کاهش عرضه ذرت و سویا در بازار محصولات غذایی شده است را نمی دادند. اما متأسفانه نمایندگان کنگره نه تنها مصرف اتانول را با استفاده از یارانه دولتی همراه کردند که گاهی انگار مصرف اتانول اجباری است.

به باور آقای سن، اقتصاددان بزرگ هندی، بحران مواد غذایی و افزایش قیمت آن که جهان با آن روبرو است ناشی از کاهش تولید محصولات غذایی نیست. دلیل اصلی آن را باید در افزایش تقاضا برای محصولات مواد غذایی جستجو کرد. مشکلی که با افزایش تقاضا برای مواد غذایی ایجاد شده است، رشد تولیدات مواد غذایی را طلب می کند که تنها در سایه یک همکاری همه جانبه جهانی ممکن و قابل حل خواهد بود.


نیاز به اصلاحات


در حالیکه رشد جمعیت جهان یک سوی سکه ی افزایش تقاضا برای مواد غذایی است، بدیهی است که گرمایش زمین و تحولات آب و هوا در درازمدت هم می تواند بر میزان تولید محصولات مواد غذایی مؤثر باشد.

خوشبختانه آمارهای رسمی سازمان ملل حکایت از کاهش رشد جمعیت به طور عموم و به ویژه در کشورهای جهان سوم می کند. بدیهی است که اگر زنان کنترل جسمی و جنسی خود را در دست داشته باشند، این آمار به زودی کاهش بیشتری خواهد داشت.

اکنون، چالش بزرگ پیش روی جهان، برخوردار بودن از سیاستی مؤثر است که بتواند رشد سریع و ناموزون اقتصاد جهان را کنترل و با اعمال روشی مناسب اصلاحات ملایم اقتصادی را در کشورهای عقب مانده آغاز کند.

رشد ملایم و مداوم اقتصادی در کشورهای عقب مانده ضرورت امروز جهان است تا به این ترتیب فقر در مرحله اول کاهش و در نهایت ریشه کن شود. این موضوع روی نخواهد داد مگر با همکاری همه جانبه همه ی کشورهای جهان از یکسو و داشتن درکی درست از مشکل اصلی که گریبانگیر جهان شده است، از سوی دیگر.


* آمارتیا سِن، فیلسوف و اقتصاددان اهل هند است و در دانشگاه های هاروارد، کمبریج و دانشگاه اقتصاد لندن تدریس کرده است. او یکی از مشهورترین اقتصاددانان جهان است که در سال ۱۹۹۸ جایزه نوبل اقتصاد را به خود اختصاص داد. آقای سن به خاطر فعالیت هایش در مورد گرسنگی شهره ی عام و خاص است و نفوذ زیادی در شکل دادن به گزارش تحولات اقتصادی سازمان ملل دارد.

آمارتیا سن خود نیز گرسنگی سال ۱۹۴۳ در بنگال هند را هنگامی که فقط نه سال داشته، با پوست و گوشت حس کرده است.


منبع: نیویورک تایمز