از خوانندگان

در نشریه شهروند به تاریخ ١٩ جولای،  شماره ١٣٩۵ صفحه ٧۴ اطلاعیه ای از طرف چند حزب سیاسی ایرانی بدین صورت آمده بود. ما احزاب و سازمان های سیاسی جمهوری خواه مدافع آزادی و برابری، جدایی دین و دولت، دموکراسی، حقوق بشر، و رفع هرگونه تبعیض، همه نیروهای دمکرات و آزادیخواه را به همگامی در کارزار برای آزادی زندانیان سیاسی و اعتراض علیه نقض حقوق بشر در ایران دعوت می کنیم و از همه نیروها می خواهیم که …..

خواندن یک چنین مطلبی که مورد حمایت ٩ سازمان و حزب سیاسی است بسیار جالب است از این نظر که همه این سازمانها برای یک هدف مشترک متحد به نظر می آیند و آن دفاع از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی است و همه این سازمانها خود را مدافع دموکراسی نیز معرفی کرده اند یعنی سازمان اتحاد جمهوریخواهان ایران، حزب دموکرات کردستان، حزب دموکراتیک مردم ایران، حزب کومه له کردستان ایران، جبهه ملی ایران- اروپا، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق (اکثریت)، کمیته هماهنگی شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران و شورای هماهنگی جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران خود را مدافع دموکراسی معرفی کرده اند. وجود نام هر یک از این سازمانها در انتهای این اطلاعیه به این معنا است که این سازمانها همه جملاتی که در این اطلاعیه آمده است را تائید و قبول می کنند و آن را امضاء کرده اند و یا به عبارتی دیگر همه این سازمانها مدافع آزادی و دموکراسی هستند. البته اگر اینجانب اشتباه می کنم و هریک از سازمان های نامبرده خود را مدافع دموکراسی نمی دانند می توانند این را به صراحت از طریق نشریه شهروند به اطلاع خوانندگان برسانند.

حال که معلوم شد که همه این سازمانها مدافع و پایبند دموکراسی هستند اگر یک گزارشگر مطبوعات بودم از هر یک از رهبران این سازمانها این پرسش ها را مطرح می کردم.

مثلاً می پرسیدم که آیا سازمان شما معتقد و پایبند به اصول دموکراسی است یا خیر؟

اگر سازمان شما معتقد و پایبند به دموکراسی است برای اجرا و ترویج دموکراسی در بین ایرانیان کانادا از بدو تاسیس و یا در طی پنچ سال گذشته چه اقدامات عملی انجام داده است؟

برای اجرای دموکراسی در سازمان خود چه اقداماتی کرده اید؟

آیا سازمان شما در کانادا و یا انتاریو شاخه و شعبه ای رسمی دارد؟

سازمان شما چه راه حل های عملی برای ایجاد ارتباط و اتحاد بیشتر و بهتر بین ایرانیان کانادا توصیه می کند و برای ایجاد این اتحاد تاکنون چه اقدامات عملی انجام داده اید؟

دوستی پرسید بعد از مطرح کردن این سئوالات و پرسش های در طول این ایام باید بخوبی متوجه شده باشی که هیچ یک از این سازمانها و افرادی که از آنها سئوال می کنی جوابی به پرسش ها نمی دهند! پس چرا ادامه می دهی؟ درجواب گفتم: مهم نیست که آنهایی که باید جواب بدهند، جواب می دهند یا نمی دهند، مهم خوانندگان هستند که متشکل از هر سن و سالی هستند و همین قدر که این سئوالها آنها را به تفکر بیندازد برایم کافیست. مثلاً اگر از یک سازمان پرسیده می شود که برنامه های شما برای ترویج و اجرای دموکراسی چیست و رهبران و یا مدیران آن سازمان جوابی نمی دهند، آیا برای خوانندگان همین دلیل بر این نیست که ادعای آنها برای دفاع از دموکراسی و اجرای دموکراسی فقط یک شعار توخالی بیش نیست؟ سازمانی که برنامه ای برای ترویج دموکراسی ندارد و یا خودش بطور دموکراتیک عمل نمی کند چطور می تواند مدعی دفاع از دموکراسی باشد؟

شاید رهبران این احزاب ایده ای برای ترویج دموکراسی نداشته باشند ولی شاید خوانندگان داشته باشند و یا شاید اعضای آنها ایده های جدید برای اجرای دموکراسی و اتحاد بیشتر و بهتر ایرانیان داشته باشند!!

 

اما در مورد نوشته های گذشته ام و احکام اسلامی

همین دوست پرسید که چرا در مورد احکام اسلامی دیگر مطلب نمی نویسی؟ جواب دادم که این انتخاب خودم بود و نه متاثر از جواب یک خواننده و یا مدیریت شهروند. تحقیقات بیشتر در مورد احکام اسلامی و مقایسه آنها با آنچه که رهبران اسلامی در دنیا به پیروانشان تعلیم و توصیه می کنند و آنچه که برخی مسلمانان انجام می دهند من را به این نتیجه رسانید که در حال حاضر دین اسلام به چند شعبه تقسیم نمی شود، یعنی انواع اسلام به دو شعبه اصلی شیعه و یا سنی خلاصه نمی شود بلکه می توان گفت به تعداد مسلمانان دنیا دین اسلام وجود دارد (ما در حال حاضر چند میلیارد دین اسلام داریم). بسیاری از افراد دین خود را به سلیقه خود ترسیم می کنند و بنابر آنچه که در قرآن نیز به آن اشاره شده آنچه که در آمال و آرزوهای خودشان است به دین خود نسبت می دهند و بر طبق آمال و آرزوهای خودشان عمل می کنند. آن مسلمانی که یک زن افغانی را در افغانستان به جای سنگسار، گلوله نسار بدن او می کند، اگر از آن مرد افغان بپرسید که دین تو چیست؟ با افتحار خواهد گفت من یک مسلمان هستم و دارم احکام اسلام را اجرا می کنم. و شاید اگر از آن زن افغانی که به جرم زنا تیرباران شد، قبل از اعدام می پرسیدم که دین تو چیست؟ او نیز با افتحار می گفت من یک زن مسلمان هستم. اگر از افرادی که در سوریه با شعارهای الله اکبر به جنگ قوای حافظ اسد می روند بپرسید دین شما چیست؟ آنها خواهند گفت ما مسلمان هستیم و داریم در راه الله جهاد می کنیم. اگر از یک مادر بزرگ ایرانی که سواد خواندن و نوشتن ندارد و هرگز قرآن را نخوانده و هر روز نماز می خواند ولی معنای آن را نمی داند، بپرسید دین تو چیست؟ او خواهد گفت من یک مسلمان هستم. اگر از هر روحانی بپرسید که دین تو چیست، بدون شک و تردید خواهند گفت مسلمان هستند. ولی همین روحانیون در مورد وقایع تاریخی اسلام و احکام اسلامی و ترجمه ها و تفسیرهای قرآن و نهج البلاغه با هم توافق ندارند. و متاسفانه تعصب دینی و ترس از انحراف از دین و اتهام به ارتداد و مجازات های الله، بسیاری از این افراد را از تحقیق و بررسی واقعیت های اسلام باز می دارد. با این تفاصیل بحث در مورد دین اسلام به معنی بحث در مورد میلیاردها نوع از اسلام با میلیاردها عقاید مختلف در مورد اسلام است که این امر از عهده هیچ کس بر نمی آید. ولی اگر ببینم که مطلبی روزمره و تاثیر گذار بر زندگی روزمره ما ایرانیان و مرتبط با احکام اسلامی و حکومت اسلامی روحانیون است و نیاز به پرسش و بررسی و تفکر بیشتر دارد اگر فرصت و وقت باشد شاید دوباره در مورد آن بنویسم.