نیشابور مردمی بسیار آرام و سلیم النفس دارد.  مردمی که چندان اهل اعتراض و تظاهرات نیستند.  آرامی و سلیم النفسی که به بی خیالی پهلو می زند.  چند سال پیش که براثر سهل انگاری و ندانم کاری مقامات سپاهی و دولتی در جریان انفجار محموله یک قطار حاوی مواد منفجره – یا سوخت قابل احتراق – یک روستای نیشابور بطور کامل سوخت و نابود شد و چندصدنفر انسان بی گناه قربانی شدند، از این مردم صدای اعتراضی جدی برای تعقیب و مجازات مسئولان آن فاجعه بلند نشد.  درجریان رویدادهای پس از به اصطلاح انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ هم که تقریبا همه شهرهای کشور به تظاهرات اعتراض آمیز پرداختند، عوامل سرکوب در نیشابور میدان چندانی برای عرض اندام نیافتند زیرا تظاهرات اعتراضی مهمی برگزار نشد.  دلیل این روحیه تسلیم مردم نیشابور را شاید بتوان در قتل عامی که مغولان در دهه های نخست قرن هفتم هجری در این شهر کردند یافت.  قتل عامی که به نوشته دانشنامه ویکی پدیای فارسی، درپی کشته شدن داماد چنگیزخان و شورش مردم نیشابور، به کشتار حدود ۱۷۴۷۰۰۰ از اهالی منجر شد.

صف طوئیل برای خرید مرغ دولتی در شهرهای مختلف

هفته گذشته کارد گرانی طاقت فرسا چنان به استخوان این مردم مسالمت جو رسید که درپی گرانی و کمیابی مرغ در اقدامی خودجوش و از پیش سازماندهی نشده به خیابان ها ریختند و فریاد “مرگ بر این گرانی” سردادند.  مسئله گرانی و کمیابی مرغ و خواری و خفتی که برخی از هم میهنان برای خرید آن به نرخ دولتی و رسمی (کیلویی ۴۷۰۰ تومان) در صف های طولانی تحمل می کنند این روزها چنان صدرنشین خبرهای ایران شده که تنها این را کم دارد که مقام معظم رهبری به میدان بیاید و خواستار آن شود که موضوع مرغ “کش” داده نشود!  هرکس به فراخورحال خود تعبیر و تفسیر و نظری درباره آن ارائه می کند.  آیت الله مکارم شیرازی – که عنوان سلطان شکر را یدک می کشد – (نقل به مضمون) گفته است که من شخصا مرغ نمی خورم و اصولا به گفته پزشکان مرغ زیاد برای سلامتی خوب نیست!  مقامات ریز و درشت حکومتی نیز هر یک گناه را به گردن دیگری می اندازند و به قول خودشان فرافکنی می کنند: «به گزارش “ایرنا” (نقل از بی بی سی) مدیر عامل یکی از شرکت های واردکننده مرغ در مورد مسئله کمبود آن در بازار گفته است: بیش از سه ماه است که مجوز واردات مرغ را از وزارت جهاد کشاورزی گرفته ایم، اما این سازمان هنوز کارشناسی را برای اعزام به کشور مبداء معرفی نکرده است».

یک تارنمای حکومتی وابسته به اصولگرایان بنام “آخرین نیوز” هم کمبود و گرانی مرغ را ناشی از اقدام چند سال پیش محمدرضا رحیمی، معاون اول رییس جمهوری در الحاق یک شرکت متولی تأمین مواد پروتئینی به وزارت بازرگانی و جایگزین آن یعنی وزارت صنعت، معدن و تجارت می داند: «اثرات تصمیم شتابزده و غیرکارشناسی رحیمی و آقای محمدی به عنوان مردان خط مقدم این سیاست گذاری، دراین مرحله خود را نشان داد و کوتاهی و بی توجهی متولی جدید تنظیم بازار و ذخیره سازی مواد پروتئینی در زمانی که فریاد تولید کننده داخلی برای صدور مجوز صادرات یا خرید مازاد تولید مرغ بلند بود باعث گردید که در اقدامی تأمل برانگیز نسبت به ذخیره سازی مرغ کوتاهی صورت بگیرد و بحران مرغ درکشور کلید بخورد».

“آخرین نیوز” بر این باور است که “کلیدخوردن بحران مرغ در کشور” به سادگی و با هزینه کم قابل اجتناب بوده و کوتاهی و ناکارآمدی دولت موجب بروز آن شده است: «بررسی ها نشان می دهد با ذخیره سازی ۴۰ هزارتن مرغ توسط شرکت سهامی پشتیبانی امور دام کشور این بحران هرگز بوجود نمی آمد و مردم ناامید از دولت و تصمیمات شتابزده و راه حل های مقطعی و تسکینی دولتمردان به دنبال کامیون های مرغ نمی دویدند و صف های طولانی را به جان نمی خریدند».

محمدرضا رحیمی، معاون اول رییس جمهوری که هدف انتقادهای “آخرین نیوز” است به پیروی از سیره مقام معظم رهبری گناه را به گردن “دشمن” می اندازد: «معاون اول رییس جمهوری گرانی مرغ را القاء دشمنان ذکر کرد و گفت: وقتی حواله ای دیر جابجا می شود، پول پرستان هجوم می آورند و قیمت ها را بالا می برند»!

 دکتر کورش عرفانی، جامعه شناس و فعال سیاسی مخالف حکومت آخوندی که با تلاشی قابل تحسین وقت و دانش و همت خود را از طریق برنامه های روشنگرانه تلویزیون های ماهواره ای  و تارنمای اینترنتی “خود رهاگران” صرف آگاهی رسانی به مردم ایران در مورد ضرورت سازماندهی برای سرنگونی نظام ولایت مطلقه فقیه می کند، در ۲۲ ژوییه در نوشتاری با عنوان: “گذر از اسیدهای معده به دمکراسی” نگاهی متفاوت به بحران مرغ و اعتراض خودجوش مردم نیشابور دارد: «بهارعربی و جنبش های زنجیره ای آن حکایت از تلاطمی دارد که در حال بازتعریف جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال افریقاست.  ایران نیز به عنوان یکی از اجزای این فرآیند سرنوشت دیگری جز آن چه در سی و سه سال گذشته دیده است، خواهد داشت».

نگاه دکتر عرفانی به مسئله واقع بینانه و راهکاری که ارائه می کند علمی و عملی و به احتمال قوی نتیجه بخش است: «درد نان تا حد زیادی، درد آزادی را به عقب رانده است.  اینک، موقعیت رفاهی طبقه متوسط  آسیب دیده است و به همین دلیل شاید جنبشی که این طبقه بخواهد درآن درگیر شود کمتر رنگ و بوی آزادی خواهانه داشته و بیشتر به سوی مطالبات معیشتی میل می کند… آنچه امروز در ایران به عنوان افق تغییر مبتنی بر واقعیت ها مطرح است “انقلاب اسیدهای معده” است، یعنی شورش گرسنگان، بیکاران، بی خانمان ها، بیماران بی دوا و همه آنها که دیگر نمی توانند، حتی در سایه سکوت و سازش با استبداد و خفقان، حتی بقای فیزیکی خویش را تأمین کنند».

این نویسنده مبارز در بخش دیگری از نوشتار خود برضرورت سازماندهی توان بالقوه و تبدیل آن به توان بالفعل تأکید می کند: «وحشت نداشته باشیم که حرکتی که قرار است مسیرتاریخ کشورمان را تغییر دهد با شورش یا انقلاب اسید معده ها کلید بخورد، خود را آماده کنیم که آن را به یک جنبش اجتماعی آزادیخواه، عدالت طلب و دمکراتیک تبدیل کنیم.  بی شک از ترکیب توان گرسنگان  نان و تشنگان آزادی می توان حرکتی ساخت چند جانبه که هر بعد آن بعد دیگر را تکمیل می کند».

 اما، بخشی از هم میهنانمان، که راه حل های فوری و آنی فردی – یا به قول محمود احمدی نژاد “زودبازده” – را بر ترکیب های پیچیده ای از نوع “گرسنگان نان و تشنگان آزادی” ترجیح می دهند، برای “بحران مرغ” نیز راه حلی “زود بازده” یافته اند.

به گزارش خبرگزاری حکومتی “مهر”: «اگر این روزها سری به بازار اهواز و البته برخی شهرهای دیگر استان بزنید، می بینید که دست فروشانی حضور دارند که گنجشک های سلاخی شده را به سیخ کشیده اند و در سینی هایی در معرض فروش قرار می دهند… خانمی که در بازار نادری اهواز روزانه تعداد فراوانی گنجشک می فروشد، در حالی که با مهارت و سرعت خاصی پرهای گنجشک ها را از بدن آنها جدا می کند می گوید: مردم روز به روز استقبال فراوان تری از این گنجشک ها می کنند و من در روز بیش از هزارتا از آنها را می فروشم… یک فروشنده دیگر اهوازی نیز می گوید: از وقتی مرغ گران شده،  فروش گنجشک بالا رفته به گونه ای که عرضه گنجشک جوابگوی تقاضای روبه افزایش مردم نیست».

 من نیز مانند دکتر کورش عرفانی راه حل سازماندهی اعتراضات مردمی – مانند تظاهرات مردم مسالمت جوی نیشابور – را ترجیح می دهم  و آرزومند تحقق ترکیب “گرسنگان نان و تشنگان آزادی ” هستم اما در عین حال از خود می پرسم آن بخش از مردمی که راه حلشان برای “بحران مرغ”، منقرض کردن نسل گنجشک های ضعیف و نحیف است، پس از کشتار و نابودی گنجشک ها به سراغ چه حیوان دیگری خواهند رفت و آیا راهکار مبارزاتی دکتر عرفانی درمورد آنان کارساز خواهد بود؟!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8 (at)gmail(dot)com