شهروند ۱۱۸۲

بخش دوم و پایانی

متن سخنرانی پروفسور جاستین مک کآرتی درباره موضوع نسل کشی ارمنی

(دانشگاه “یئدی تپه” ترکیه)


جنگ روس- عثمانی ۷۸-۱۸۷۷ ( نقشه شماره ۳ )

درآغاز جنگ ۷۸-۱۸۷۷ بین امپراتوری عثمانی و روسیه، عثمانی ‌ها می بایستی قادر به اتکا به اتباع خود، چه مسلمان و چه مسیحی می‌شدند. در واقع، در اولین روزهایی که مسیحی‌ها به ارتش عثمانی پذیرفته شدند، ۸۴ ارمنی در ارزروم داوطلب خدمت سربازی شدند. کنسول روسیه در ارزروم به کشیش‌های مسیحی اطلاع داد که روس ها از جنگیدن مسیحی‌ها به خاطر کشورشان خرسند نیستند. کشیش‌ها خواستار خدمت نکردن مسیحی‌ها شدند و مسیحی‌ها دیگر ثبت‌ نام نکردند.

همه کسانی که در مناطق جنگی زندگی می‌کنند، آسیب می بینند، ولی در طول جنگ، ارمنی‌های مناطق شرق توسط حکومت عثمانی مورد آزار قرار نگرفتند، در عوض مدارک فراوانی از منابع اروپایی در دست است که مقامات مسلمان، ارمنی‌ها را از حملات کردها محافظت کردند. وقتی عثمانی‌ها جنگ را باختند، متاسفانه آنها نتوانستند مسلمانان را از حملات ارمنی‌ها حفظ کنند.

وقتی قارص به دست روس ها افتاد، ارمنی‌های محلی هم به سربازان عثمانی و هم ترک های محلی حمله کردند. به گزارش انگلیسی‌ها ارمنی‌ها در کشتار زخمی‌های ترک به روس ها کمک می‌کردند. روس ها پس از تسخیر ارزروم مسئولیت پلیس را به یک ارمنی سپردند. آزار و شکنجه ترک ها شروع شد. ۶۰۰۰ خانواده ترک مجبور به فرار از شهر شدند. سفیر انگلیس چنین نوشت: “بدون شک، وقتی که روسها ارزروم را اشغال کردند، ارمنی‌ها از حمایت آنها برای توهین، بدرفتاری و تجاوز به مسلمانان استفاده کردند.”

در طول جنگ، ارمنی‌های زیادی در شرق عثمانی به روس ها پیوستند.ارمنی‌های عثمانی در نقش جاسوسان و ماموران متجاوزین روس عمل کردند.از ارمنی‌ها، هیچکدام به اندازه ارمنی‌های “دره الازکیرت” از صمیم قلب با روس ها هم پیمان نشدند. آنها اطمینان داشتند که روس ها همه متصرفات خود را حفظ خواهند کرد، ولی این اتفاق نیفتاد، قدرتهای دیگر اروپایی روس ها را مجبور به ترک الازکیرت کردند. دو تا سه هزار خانواده ارمنی به همراه روس ها رفتند، خانه‌ها و مزارع زیادی برای در اختیار گذاشتن ارمنی‌ها موجود بود. روسها ۷۰۰۰۰ ترک را مجبور به ترک مناطق متصرفه خود کرده بودند.


تشکل های انقلابی ارمنی

حزب Dashnagtzoutiun ، (فدراسیون انقلابی ارمنی)، که به نام داشناک ها شناخته می‌شود، در سال ۱۸۹۰ در امپراتوری روس، در تفلیس پایه‌ گذاری شد، و برای سرنگونی امپراتوری عثمانی در آناتولی به احزاب ناسیونالیست ارمنی موجود پیوست. ایدئولوژی حزب، سوسیالیستی و ناسیونالیستی بود. مانیفست آنان: “جنگ مردم بر علیه حکومت ترک را اعلام می‌کرد و از وظیفه خطیر تامین آزادی ملی” سخن می‌گفت. برنامه انقلابی ۱۸۹۲ داشناکها توزیع مجدد زمین، برادری همگانی و حکومت خوب را مطرح می‌کرد. این برنامه‌ها شامل سازماندهی کمیته‌های انقلابی و دسته‌های جنگی و مسلح کردن مردم بود. آنها برنامه‌های خود مبنی بر “تحریک جنگ، ترور مقامات دولتی، و غارت و نابودی موسسات دولتی” را اعلام می کرد که در سالهای بعد به مرحله اجرا در آمد. شعار داشناک ها در سال ۱۸۹۶: “اسلحه! جنگ! پیروزی از آن ماست!” بود.

در اینجا برای توضیح تشکیلات و فلسفه داشناک ها و دیگر جریانات انقلابی ارامنه نه وقت هست و نه نیازی وجود دارد. سخنان آنان بیانگر اهدافشان، عصیان خونین بر علیه امپراتوری عثمانی است، ولی توجه به کردار آنان بسیار مهمتر از مطالعه گفتارشان است.

درک یک چیز در مورد انقلاب ارامنه ضروری است، هدف انقلابیون ارمنی از هدف ناسیونالیستهای انقلابی دیگر بسیار متفاوت بود. مردم ایتالیا خواهان کشوری با حاکمیت اکثریت بودند. ناسیونالیست‌های لهستانی به دنبال ایجاد کشوری برای اکثریت سرکوب شده لهستانی‌ها که توسط اقلیت روس اداره می‌شدند، بودند. این قانون در همه دنیا بود. ناسیونالیست‌ها با شیوه‌ های خوب و یا بد، برای ایجاد کشوری که در آن، اکثریت بتواند خودش را اداره کند، می‌جنگیدند.

ولی این در مورد ارمنی‌ها صدق نمی‌کند. ( نقشه شماره ۴ ) انقلابیون ارمنی برای تصرف سرزمینی که در آن کمتر از ۲۰ درصد جمعیت را تشکیل می‌دادند، جنگیدند. در به اصطلاح “شش ولایت”، منطقه‌ای که ارمنی‌ها مطالبه می‌کردند، نسبت جمعیت مسلمانان به ارمنی‌ها بیشتر از چهار به یک بود. ارمنی‌ها برخلاف ایتالیائی‌ها، ازبک‌ها، مردم آفریقای جنوبی، الجزایری‌ها و ایرلندی‌ها اکثریتی عظیم که توسط ارباب اداره شوند نبودند. آنها اقلیتی کوچک بودند که می‌خواستند با شکست دادن اکثریت، سرزمین آنها را تصرف کنند. آنان اقلیتی کوچک بودند که از دشمنان کشورشان کمک گرفتند، زیرا هیچوقت نمی‌توانستند بدون کمک خارجی در مقابل مسلمانان اکثریت به پیروزی برسند.

ناسیونالیست های ارمنی، اگر موفق شده بودند، قصد انجام کدام هدفی را داشتند؟ تاریخ از مثال سرنوشت غم ‌انگیز ترک های بالکان به ما می آموزد که برپایی “ارمنستان” تنها کشتار و تبعید اکثریت بود. بدون پاکسازی مسلمانان توسط انقلابیون ارمنی کشوری ارمنی در آناتولی نمی‌توانست به وجود آید. موقع بررسی واکنش عثمانی‌ها در مقابل شورشیان ارمنی بایستی به این واقعیت توجه شود. عثمانی‌ها تنها از حکومت خود دفاع نمیکردند، آنان در مقابل کسانی که اکثریت را نفی می‌کردند، از اکثریت مردم دفاع می‌کردند. به علاوه آنان از مردمی که در صورت موفقیت شورشیان، تبعید و یا کشته می‌شدند دفاع می‌کردند.


شورشهای سالهای ۱۸۹۰

طغیانهای ارمنی در آناتولی شرقی در سالهای ۱۸۶۰ و قبل از آن اتفاق افتاد. با این حال در سالهای ۱۸۹۰ بود که تشکل های شورشی ارمنی واقعا شروع به اجرای برنامه‌های خود کردند. در سالهای ۱۸۹۴ ارمنی‌ها در منطقه “ساسون”برعلیه حکومت شوریدند. دسته‌های بزرگ شورشی حملات خود را روی سمبل‌های عثمانی، ماموران جمع‌آوری مالیات، مقامات دولتی و ساختمانهای اداری متمرکز کردند. آنها همچنین با قبایل کرد به جنگ پرداختند. بین ارمنی‌ها و کردها همیشه دشمنی بوده است، تا اینجا قابل درک است. ما شورشهای ارامنه را چه تائید کنیم و یا نکنیم این قابل درک است که شورشیان حکومت و دشمنان قدیمی خود را مورد حمله قرار دهند، چیزی که بعدا اتفاق افتاد به هیچ وجه بخشودنی نیست. وقتی ارتش عثمانی شروع به پیشروی{برای سرکوبی شورشیان} کرد، شورشیان عقب‌نشینی کرده و ساکنان مسلمان دهات سر راه را قتل‌عام کردند.

در پاسخ، ارتش و مسلمانان محلی نیز ارمنی‌ها را کشتند. این مسلمانان نبودند که شروع به کشتار ارامنه کردند، ارمنی‌ها بودند که کشتار مسلمانان را آغاز کردند. نتیجه برای هر دو طرف وحشتناک بود. اعمال شورشیان ارمنی در “زیتون” و “ماراش” در سال ۱۸۹۵ کاملا مشابه بود، نتیجه شورش آنان، قتل عام مسلمانان منطقه بود.

رهبر ارمنی‌ها ادعا کرد که شخصا ۲۵۰۰۰ مسلمان را کشته است. ارتش عثمانی حتی اجازه تنبیه قاتلان را نداشت، زیرا قدرتهای اروپایی از ارمنی ها حمایت می‌کردند.

در همان سال وقتی ناسیونالیست های ارمنی بار دیگر در شهر “وان” شورش کردند، شورشیان، مسلمانان و ارمنی‌های بیگناه بسیاری کشته شدند. در سال ۱۹۰۹ در آدانا همین اتفاق افتاد. ارامنی ها با اطمینان از حمایت اروپایی‌ها که هرگز عملی نشد، دست به شورش زدند. با اینکه ارمنی‌ها تلفات بیشتری را متحمل شدند، بدون شک نیروهای شورشی ارمنی آغازگر جنگ بودند. ترک ها واکنش نشان دادند. آنها تنها از کشورشان دفاع نمی‌کردند، بلکه از مردم شان نیز دفاع می‌کردند. در ساسون، وان، زیتون، ماراش و آدانا شورشیان ارمنی کشتار را آغاز کردند، آنان بودند که شروع به قتل هم ‌میهنان عثمانی خود کردند. ترک ها نبودند که به ارمنی‌ها حمله کردند، این ارمنی‌ها بودند که به ترک ها حمله کردند.


جنگ جهانی اول ( نقشه شماره ۵)

بدون نگاه به جنگ‌های بالکان در سالهای ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ وقایع جنگ جهانی اول را نمی‌توان درک کرد، زیرا این وقایع باعث شدند که شورشیان به موفقیت شیوه‌هایشان اعتقاد پیدا کنند.

دسته‌های ناسیونالیستی شورشی، ترکهای بالکان را کشتار کرده و از خانه‌هایشان بیرون راندند و ارتش ‌های متجاوز، کار تبعید و قتل عام را به پایان رساندند. در سال ۱۹۱۲ مسلمانان که اکثریت آنها را ترک ها تشکیل می‌دادند، در اروپای عثمانی با اختلافی جزئی، اکثریت را تشکیل می‌دادند. در پایان جنگهای بالکان، آنها به طور واضح اقلیت بودند. ۲۷ درصد مسلمانان عثمانی بالکان کشته شده بودند. آنچه مانده بود، کشورهای بلغارستان، یونان، مونته نگرو و صربستان بود که از جمعیت مسلمانان پاکسازی شده بود.

سرزمین‌هایی که اکثریت مسلمانان را داشتند، حالا اکثریت شان مسیحی بودند. این دقیقا چیزی بود که در بالکان نتیجه داده بود و حالا شورشیان ارمنی می‌بایستی این طرح را در مقیاسی بزرگتر {در شرق عثمانی} انجام می دادند. هر دو طرف از جنگ‌های بالکان درس آموخته بودند. ترک ها می‌دانستند که در صورت موفقیت شورشیان چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد و نیات ارمنی‌ها نیات همان کسانی بود که ترک ها را مجبور به ترک بالکان کرده بودند. ارمنی ها می خواستند که آناتولی شرقی را از وجود اکثریت مسلمانان پاک کنند تا در آنجا بتوانند یک “ارمنستان” بر پا کنند.

برای این کار، آنها باید همان تاکتیک‌هایی را که در بالکان موثر افتاده بود به کار می‌بردند. دسته‌های چریکی ارمنی، حتی قبل از شروع جنگ جهانی اول در امپراتوری روس شروع به سازماندهی کرده بودند. این سازماندهی شامل ارمنی‌هایی از امپراتوری روس و عثمانی می‌شد. حدودا ۸۰۰۰ از عثمانی‌برای تعلیم و سازماندهی به “کاغیزمان” رفتند. ۶۰۰۰ از آناتولی به “ایغدیر” و عده بیشتری به کمپ‌های تعلیماتی دیگر رفتند. آنها برای کمک به روس ها و جنگیدن با ترک ها بازگشتند. مخازن بزرگ تفنگ، مهمات، وسایل و حتی یونیفورم در انبارهایی در آناتولی آماده برای استفاده مخفی شده بود. اینها واحدهای کوچک چریکی نبودند، آنها چند تن که مرتکب اعمال تروریستی پراکنده می‌شدند نبودند. تعداد بیشماری از این اقدامات وجود داشت ولی حملات اصلی ارامنه توسط دسته‌های شورشی که خوب تعلیم دیده و خوب مسلح شده بودند انجام می‌گرفت. تعداد آنها شاید به صدهزار نفر می‌رسید. مقامات عثمانی، تعداد پارتیزانهای ارمنی را تنها در ولایت سیواس ۳۰۰۰۰ نفر برآورد می ‌کردند.

طبق تاریخ افسانه ‌ای ارامنه، ارمنی‌های آرام و صلح‌جو بدون تحریک از طرف ترک ها مورد حمله قرار گرفته ‌‌اند. واقعیت اما خیلی متفاوت بود. برای درک وضعیت باید مرز‌های روس و عثمانی در بهار ۱۹۱۵ تجسم شود. ارتش عثمانی در جبهه روس ها در حال نابودی بود، انور پاشا با یک حمله جسورانه ولی با اشتباه محاسبه سعی در شکست روس ها در “ساری قمیش” کرده و شکست سختی خورده بود، و سه چهارم ارتش از بین رفته بود. تنها نیروئی که بین روس های متجاوز و مناطق مرکزی و حیاتی عثمانی قرار داشت، بقایای ارتش عثمانی در شرق بود. بعضی از این نیروها قوای خیلی ورزیده‌ای بودند، مشخصا واحدهای ژاندارمری که از ژاندارم های شرق تشکیل شده و منطقه را خوب می‌شناختند، بسیار موثر بودند. ولی نیروهای عثمانی محدود بودند، روسها بیشتر و مجهزتر بودند. تنها شانس عثمانی‌ها این بود که مواضع دفاعی خود را حفظ کنند. به هر نفری در جبهه احتیاج بود، با این حال، هزاران نفر نمی‌توانستند به جبهه‌ها بروند، زیرا برای آنها در جنگهای پشت جبهه نیاز بود. در واقع بعضی از بهترین سربازان از جبهه ‌ها بیرون کشیده و برای جنگ با دشمنان داخلی یعنی ارمنی‌ها فرستاده شده بودند. جبهه روس با خطر مواجه بود و بالاخره فرو ریخت. نهایتا روس ها به همراه شورشی‌های پیروز ارمنی آناتولی شرقی را تصرف کردند. تعرض سال ۱۹۱۵ روسها به آناتولی با پیشگامی واحدهای ارمنی، متشکل از ارمنی‌های روس و عثمانی انجام شد. ارمنی‌ها به عنوان پیشاهنگان ارتش روس عمل می‌کردند. دسته‌هایی از ارمنی‌ها نقل و انتقالات را مختل کرده و ارتباطات نظامی را در شرق قطع نمودند. تهدیدهای داخلی چریک‌ها و دسته‌های ارمنی تهدیدی جدی برای موجودیت امپراتوری عثمانی و تهدیدی واقعی برای جان مسلمانان آناتولی بود.

ناسیونالیست های ارمنی قبل از اخراج ارامنی ها از شرق عثمانی، قبل از به دار آویخته شدن سیاسیون ناسیونالیست ارمنی، قبل از کشته شدن ارمنی‌ها به دست سربازان عثمانی، حتی قبل از اعلام رسمی جنگ، شروع به سازماندهی شورش کرده بودند. اعمال شورشیان ارمنی تنها شورش نبود، آنها به عنوان ماموران ارتش روس عمل می کردند. آنها در صفوف دشمنان اصلی کشور خود، یعنی امپراتوری روس، بر علیه کشور خویش، امپراتوری عثمانی جنگیدند، و چنانکه آن موقع خودشان آزادانه اقرار می‌کردند، خائنینی بودند که در خدمت سربازی بدترین دشمن کشور خویش در آمده بودند.

برای درک تاثیر شورش ارمنی‌ها، کافی است نگاهی به نقشه بکنیم. فقط مراکز اصلی شورش نشان داده شده‌اند. دسته‌های ارمنی در تمام آناتولی شرقی از نقل و انتقالات ممانعت کرده، ارتباطات را قطع نموده و به دهات پراکنده مسلمانان حمله می‌کردند. فقط مناطقی که فعالیت‌های عمده توسط نفرات زیاد انجام می‌شد در نقشه نشان داده شده است. در نگاه اول انتخاب بعضی از مناطق شورش عجیب به نظر می‌رسد، چرا سیواس؟ جای مناسبی برای شورش به نظر نمی‌رسد زیرا تنها ۱۳ درصد جمعیت سیواس ارمنی بودند، سیواس از جبهه جنگ و حمایت روس ها به دور بود. ولی به جاده‌ها نگاه کنید. سربازان، تجهیزات و آذوقه برای رسیدن به جنگ با روس ها باید از سیواس عبور می‌کردند. سربازانی که از جبهه عقب‌نشینی می‌کردند نیز مجبور به عبور از سیواس بودند، سیواس مرکز سیستم تلگراف بود که تا منطقه جنگی امتداد پیدا می‌کرد. شهر و استان سیواس گذرگاه نقل و انتقالات و ارتباطات بود و هر گسستی در سیواس، ضربه ای به تلاشهای جنگی عثمانی بود. مناطق عصیان ارمنی‌ها در “کلیکیه” و “اورفا” نیز در مناطقی با اهمیت زیاد استراتژیکی قرار داشتند، زیرا تونل‌ها تکمیل نشده بودند و وسایل جنگی و سربازان برای حوادث مهم نظامی در عراق، بایستی از کلیکیه و بعد از طریق اورفا ارسال می‌شدند. انگلیسی‌ها به طور جدی به حمله به کلیکیه فکر می‌کردند تا حمله به “گَئلی‌بولو”، و در این صورت بسیار موفق‌تر می بودند. نیروهای ارمنی در وان و مناطق مرزی روسیه نیزاز پتانسیل تاثیرات استراتژیک برخوردار بودند. روسها به غرب ایران حرکت کرده بودند و مواضع عثمانی را در شرق تهدید می‌کردند و نهایتا می‌خواستند که با حمله به عراق به انگلیسی‌ها بپیوندند. هیچ کس انتظار نداشت که عثمانی‌ها انگلیسی‌ها را در عراق شکست بدهند.

عثمانی‌ها برای مقابله با پیشروی روس ها می‌بایستی به شرق حرکت می‌کردند. رفتن از آناتولی به ایران، از دو مسیر ممکن بود. از طریق “بایزید” در شمال و یا “وان” در جنوب. آیا این تصادفی بود که این دو نقطه از مراکز عصیان ارامنه بودند؟

تا زمانی که امکان تحقیق درباره دستورات ارتش روس به واحدهای ارمنی نباشد، ما نخواهیم دانست که چقدر از شورشهای ارمنی‌ها با نقشه قبلی و برای کمک به روس ها بوده است، انتخاب تصادفی چنین مناطق استراتژیک غیر محتمل به نظر می‌رسد. نکته مهم این نیست که این مناطق چرا انتخاب شده بودند، بلکه خطر بزرگی بود که برای نیروهای عثمانی به وجود آورده بودند.

عثمانی‌ها مجبور بودند که عصیان را خاموش کنند. آنها هم به دلایل نظامی و هم به این خاطر که ارمنی‌ها مسلمانان را قتل‌عام می‌کردند، مجبور به اینکار بودند. نیروهای ارمنی، نیروهای دشمن بودند که به شکست عثمانی‌ها کمک می‌کردند. کمک اصلی آنها به روس ها این بود که عصیان آنان باعث سرگرم نگهداشتن عده زیادی از سربازان عثمانی و ممانعت از تلاشهای جنگی عثمانی‌ها بود، ولی از نقطه نظر انسانیت، بدترین تاثیر عصیان ارمنی‌ها، تلفات غیرنظامی بی‌گناهی بود که به دست شورشیان ارمنی کشته شدند. تلفات ارامنی های بی‌گناه غیر نظامی را هم که به خاطر انتقام کشته شدند نباید فراموش کرد.

این شورشیان ارمنی بودند که کشتار را شروع کردند و تعداد مسلمانان کشته شده به مراتب بیشتر بود.

چرا عثمانی‌ها ارمنی ها را اخراج کردند؟ آنها این کار را برای دور کردن جمعیت غیرنظامی که قطعا آنچنان که ثابت شده بود، به دشمن کمک می‌کردند، انجام دادند. شاید بسیاری از ارمنی‌ها برعلیه عثمانی‌ها عمل نمی‌کردند، ولی چگونه می شد تشخیص داد که چه کسی می‌خواست به روس ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها کمک بکند و چه کسی نکند؟ به نظر من در گرماگرم جنگ که عثمانی‌ها می‌خواستند از امپراتوری و مردم خود دفاع کنند، در اخراج ارمنی‌ها زیاده ‌روی کردند و عده زیادی را هم که تهدید محسوب نمی‌شدند اخراج کردند، ولی نباید فراموش کرد که عثمانی‌ها برای کاری که کردند دلایل خوبی داشتند، و نیز نباید فراموش کرد که این ارمنی‌ها و روس ها بودند که ابتدا مسلمانان را مجبور به ترک خانه‌ هایشان کردند. در این واقعیت که، در طول جنگ جهانی اول همانند صد سال قبل از آن، این ترک ها نبودند که اول به ارمنی ها حمله کردند، بلکه این ارمنی‌ها بودند که به ترک ها حمله کردند، نباید شک کرد.


آذربایجان و ارمنستان ( نقشه شماره ۶ )

در پایان جنگ جهانی اول، نوبت ترک های آذربایجان بود که مورد تعرض قرار بگیرند. ناسیونالیست های ارمنی در اتحاد با بلشویک های باکو، نزدیک به نصف جمعیت ترک باکو را مجبور به فرار از شهر کردند. تنها در باکو، بین ۸ تا ۱۰ هزار مسلمان، که تقریبا همه‌شان ترک بودند، کشته شدند. آندرانیک، رهبر چریکهای ارمنی، با نابود کردن دهات نخجوان در جنوب آذربایجان، بیش از ۶۰۰۰۰ )شصت هزار( ترک را آواره کرد. ۴۲۰ ده نابود شدند. صدها دهکده دیگر خراب شده و هزاران ترک دیگر در ایالت قارص کشته شدند. دو سوم ترکهای ایالت ایروان از بین رفتند. ترک ها در باکو و جاهای دیگر انتقام گرفتند ولی متحمل تلفات بیشتر و تبعید شدند. ترک های ایالات قارص، ایروان و آذربایجان کاملا تحت کنترل روس ها بودند و تقریبا همه آنها غیرمسلح بوده، نه تمایلی به جنگ داشتند و نه توانایی انجام آن را داشتند. این ارمنی‌ها بودند که جنگ را شروع کردند. ترک ها به آنها تعرض نکردند. این ارمنی ‌ها بودند که به ترک ها حمله کردند.


ادعاهای ارمنی‌ها

این عادت مدعیان “نسل‌کشی” ارمنی است که واقعیات را به طور گزینشی و خارج از زمینه تاریخی‌شان انتخاب کنند. گفته می‌شود که حکومت عثمانی ارمنی‌ها را اخراج کرد و در نتیجه عده زیادی جان خود را از دست دادند. اگرچه راجع به تعداد کشته شدگان همیشه غلو شده است، و این واقعیت دارد، ولی کدام واقعیات نادیده گرفته شده‌اند؟ این واقعیت که اکثریت اخراج شدگان زنده ماندند دلیلی بر نبودن برنامه‌ای برای نسل‌کشی است.

می گویند که در طول سالهای ۱۸۹۰، ده ‌ها هزار ارمنی توسط مسلمانان کشته شدند. این حقیقت دارد. چیزی که هیچوقت گفته نمی‌شود این است که ده ‌ها هزار مسلمان توسط ارمنی‌ها کشته شدند و کشتار را ارمنی‌ها شروع کردند. کشته شدن میلیونها مسلمان، واقعیت اصلی جنگ جهانی اول است که هیچوقت اشاره‌ای به آن نمی‌شود!

هر جنگی که فقط کشته‌های یک طرف شمرده شوند، نسل‌کشی به نظر می ‌رسد. ارمنی‌ها در جنگ‌هایی که خود شروع کردند کشته شدند، این واقعیتی انکار ناپذیر است که هرگز مورد اشاره قرار نمی‌گیرد. ترک ها به حملات ارمنی‌ها پاسخ دادند. بعضی مواقع آنها زیاده‌ روی کردند، واکنش آنها بعضی وقتها از روی انتقام‌گیری بود. اعمال ترک ها و کردها بعضا اشتباه بود، ولی خونریزی را ترک ها شروع نکردند. آنها آغازگر جنگهای بین ارمنی ها و ترک ها که در سالهای ۱۷۹۵ شروع شد نبودند. آنها جنگ بین ارمنی‌ها و مسلمانان را در جنگ جهانی اول شروع نکردند. در سال ۱۷۹۶، آیا ترک ها به ارمنی‌ها حمله کردند؟ نه. این شورشیان ارمنی بودند که با دشمنان کشور خویش متحد شدند. در سال ۱۸۲۸، ترک ها به ارمنی‌ها حمله نکردند. این ارمنی‌ها بودند که خانه‌ها و مزارع ترک ها را تصاحب کردند. در سال ۱۸۷۸ آیا ترک ها به ارمنی‌ها تعرض کردند؟ نه، ارمنی ها یکبار دیگر به متجاوزین روس کمک کردند و این ارمنی‌ها بودند که ترک های ارزروم را سرکوب کردند.

در سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۰۹، آیا اول ترک ها به ارمنی‌ها حمله کردند؟ نه، اول انقلابیون ارمنی به ترک ها حمله کردند.

در سالهای ۱۹۱۵ این ارمنی‌ها بودند که وان را تصرف کرده و مسلمانان را قتل عام کردند. باز این ارمنی‌ها بودند که به دهات مسلمانان هجوم آورده و آنان را کشتند. این ارمنی‌ها بودند که ماموران عثمانی را کشتند، ارتباطات ارتش عثمانی را نابود کرده و به عنوان جاسوسان و نیروهای پارتیزانی روس ها عمل کردند. در سال ۱۹۱۹، آیا اول ترک های در باکو به ارامنه حمله کردند؟ نه، ارمنی‌‌ها به ترکها حمله کردند.

بعضی‌ها خواهند گفت که اعمال ارمنی‌ها قابل توجیه بود، زیرا رعایای عثمانی ‌خوب اداره نمی‌شدند. این واقعیت دارد که در بسیاری از دوران تاریخی، شرق آناتولی عثمانی خوب اداره نمی‌شد. اما این نیز واقعیت دارد که شورشهای ارمنی‌ها موقعی اتفاق افتاد که قوانین عثمانی به طرز محسوسی در حال بهتر شدن بود. رفرمهای قرن نوزدهم که توسط محمود دوم شروع شد و با طی دوران “تنظیمات” در کمیته ‌های اتحاد و ترقی به اوج رسیده و کنترل حکومت در شرق را بالا برده بود. در مواردی مثل شورش زیتون، همین پیشرفت باعث عصیان ارمنی‌ها شد. زیرا یک حکومت مرکزی قوی می‌توانست به طور موثری مالیات جمع‌آوری کند. در موقع عصیان‌های ارمنی‌ها، زندگی در حال بهتر شدن بود، مناطقی که در اثر تجاوز روس ها و اخراج مسلمانان آسیب دیدند، از این وضعیت مستثنی بودند، ولی این اعمال روس ها مورد حمایت ناسیونالیست های ارمنی بود، آنها و رفقای روس‌شان مقصر بودند.

دلیل شورش ارمنی‌ها هرچه که باشد، واکنش عثمانی‌ها و مسلمانان محلی قابل توجیه بود. افراط مسلمانان به مانند افراط ارمنی‌ها هیچوقت توجیه پذیر نبود، ولی مخالفت با شورش ارمنی هم از نظر سیاسی و هم از نظر اخلاقی لازم بود. ارمنی‌های شورشی اقلیتی بودند که برای تسلط بر مسلمانان اکثریت برنامه‌ریزی کرده بودند. وظیفه حکومت بود که برعلیه این بی‌عدالتی مبارزه کند. اقلیت حق دارد که در صلح زندگی کند. اقلیت باید در سایه قانون درهمه زمینه‌ها از حقوق قانونی و مساوی برخوردار باشد. آزادی مذهب باید مطلق بوده و حمایت شود. همه این حقوق باید برای هر اقلیتی تضمین شوند. اقلیت، اما، هرگز نباید حق داشته باشد که بر اکثریت حکومت کند. اقلیت هرگز نباید حق داشته باشد که آزادی و حقوق اکثریت را انکار کند. اقلیت هیچوقت نباید این حق را داشته باشد که اکثریت را از وطن اش بیرون کند، و اقلیت هرگز نباید حق داشته باشد که با قتل و تبعید اکثریت واقعی به اکثریت تبدیل شود. این دقیقا چیزی بود که شورشیان ناسیونالیست ارمنی قصد انجامش را داشتند. مقاومت ترک ها در مقابل شورشیان ارمنی کار درستی بود، ولی شیوه‌های آنان همیشه درست نبود.

در گرماگرم جنگ اشتباهات و جنایاتی شده است، با این حال مقاومت ترک ها در مقابل حکومت اقلیت کاملا درست بود. ترک ها حق داشتند از خودشان دفاع کنند.

من قبلا گفته ‌ام ولی به دوباره گفتن اش می ‌ارزد. رفتارعثمانی‌ها در مقابله با انقلابیون ارمنی منطقی بود. ارمنی ها درست مثل شورشیان دیگر بودند. در قرن نوزدهم عثمانی‌ها بر علیه مسلمانان شورشی در شرق آناتولی، عربستان، بوسنی و بر علیه شورشیان مسیحی در کشورهای بالکان جنگ کردند. آنها برای دفاع از امپراتوری و مردم جنگیده بودند، به همین ترتیب آنان بر علیه شورشیان ارمنی نیز مبارزه کردند. این وظیفه آنان بود و علیرغم ناکامی‌های زیاد، سعی در انجام وظیفه خودکردند.

آیا ترک ها و کردها طفلان معصومی بودند که آزارشان به هیچ کس نمی‌رسید؟ نه، آنها حمله کردند و به حملات پاسخ دادند. بعضا آنها از روی تعصب کشتند و بیگناهان صدمه دیدند. هم بی‌گناهان ترک و هم بی‌گناهان ارمنی.

آیا بعضا ارمنی ها بیشتر از ترک ها ضرر دیدند؟ بله. در قرن جنگ، بعضی مواقع ترک ها و بعضا ارمنی‌ها چیزهای بیشتری از دست دادند. این رسم جنگ است. به هرحال بین اعمال آنهایی که جنگ را شروع کردند و آنهایی که پاسخ دادند یک فرق معنوی وجود دارد. هیچکس به خاطر کشتن مردم بیگناه نباید بخشوده شود، ولی گناه اصلی برگردن آنهایی است که کشتار را شروع کردند. کشور من آمریکا، در پاسخ به شرارتهای آدولف هیتلر و نازیها، شرق آلمان را بمباران کرد و در این میان غیرنظامی‌ها کشته شدند. بعضی از اعمال، مانند بمباران “درسدن” نابخشودنی هستند، ولی در اینکه مقصر واقعی چه کسی بود، آیا تردیدی وجود دارد؟ مقصر هیتلر و پیروانش بودند. مقصر آنهایی بودند که به خاطر رسیدن به اهدافشان کشتار را شروع کردند. هرگز نباید گفته شود که ترک ها کاملا بی‌تقصیر بودند، ولی مقصرین واقعی آنهایی هستند که کشتار بی‌گناهان را شروع کردند. این موضوع که جنگ را چه کسی شروع کرد، هم از نظر تاریخی و هم از نظر اخلاقی مهم است. در طول بیش از صد سال جنگ، ترک ها و ارمنی‌ها همدیگر را کشتار کردند. این موضوع که جنگ را چه کسی شروع کرد باید درک شود، زیرا کار حمله کننده به ندرت توجیه پذیر است ولی دفاع از خود همیشه قابل توجیه است. اگر آنهایی که از خود دفاع می‌کنند، فراتر رفته و انتقامجویی کنند، که همیشه در جنگها اتفاق می‌افتد، باید شناسایی شده و مورد انتقاد قرار بگیرند، ولی آنهایی بیشتر مقصر هستند که شرارت را شروع کرده و باعث خونریزی شدند. آنهایی که جنگ را شروع کردند، ناسیونالیست های انقلابی و شورشی ارمنی بودند، رهبران آنها مقصر هستند.