روز بیست و سوم خرداد سال ۸۸ و در حالی که هنوز مراحل نمایشی انتخابات به صورت کامل اجرا نشده بود رهبر کینه جوی جمهوری اسلامی، به تجلیل مفصل از نمایش خود ساخته پرداخت و باقیمانده آبروی خویش را در میان نهاد تا احمدی نژاد به عنوان «خروجی کودتا» به مردم تحمیل شود. او در آن روز گمان می کرد احمدی نژاد همان گماشته ای است که به کمک « مجتبای ولیعهد» به کرسی نشسته و تا آخر عمر، خود را مدیون «آقا زاده» می داند. اما تنها چند هفته لازم بود تا درک دقیق رئیس دولت کودتا از ضعف روزافزون خامنه ای، بلای جان او شود.

احمدی نژاد که می دانست پایگاه ولی فقیه در داخل و خارج از کشور بسیار ضعیف تر از موقعیت «گماشته رهبر در دفتر ریاست جمهوری » است سر ناسازگاری گذاشت و برای پیشبرد اهداف و برنامه های خویش، تو دهنی های سریالی به رهبر و مزدبگیرانش در قوای دیگر را آغاز نمود به طوری که اکنون کمتر سیاستمداری را درایران می توان یافت که نسبت به «پشیمانی رهبر از فروختن تتمه حیثیت خویش به خاطر احمدی نژاد» تردیدی داشته باشد. نحوه تعامل احمدی نژاد با گمارنده ی خود به گونه ای بود که بسیاری از افراد، مطمئن بودند او دوره ریاست را به پایان نخواهد برد. البته رهبر خودخواه جمهوری اسلامی و یاران نزدیک او حاضر نیستند این پشیمانی را به صورت علنی اعلام و به خاطر حمایت های هزینه ساز از فاسد ترین رئیس دولت ایران، به پیشگاه ایرانیان عذر تقصیر بیاورند. اما این پیش بینی، محقق نشد اگر چه احمدی نژاد ازحدود یک سال پیش، نه تنها آن رئیس جمهوری نیست که به خاطر نزدیک بودن دیدگاههایش به خامنه ای از اختیارات ویژه برخوردار بود بلکه برخی ملاحظات متعارف نسبت به رؤسای پیشین جمهوری از او دریغ می شود. زندانی شدن مشاور محبوب احمدی نژاد به یک اتهام واهی و خنده دار، تنها در همین چارچوب قابل ارزیابی است. پس شاید با مسامحه بتوان گفت که پیش بینی برخی افراد در مورد پایان زود هنگام دولت احمدی نژاد به نحوی محقق شده است.

از سوی دیگر برخورد قوای مقننه و قضائیه با دولت و رئیس آن و نیز اظهار نظرهای شدید اللحن برخی فرماندهان نظامی ـ یاران احمدی نژاد درکودتای سال ۸۸ ـ این اطمینان را در میان اکثریت مردم و تحلیل گران به وجود آورده بود که آینده رئیس و اعضای دولت دهم، بسیار تیره و تار است و اگر پایان کار ایشان تنها حذف کامل از حکومت باشد بایستی سجده شکر به جا بیاورند. اما به نظر می رسد در یکی دو ماه اخیر، رفتار رهبر و عوامل او با احمدی نژاد دچار تغییر عمده شده است. علی اکبر جوانفکر مشاور زندانی احمدی نژاد به بهانه بیماری به مرخصی آمده و سایت های خبری نزدیک به رهبر از احتمال عفو او سخن می گویند، پرونده پُر سر وصدای سؤال از احمدی نژاد با تحقیر راه یافتگان به مجلس بسته شده و در یک تغییر موضع ناگهانی، همه پُرگویی ها در خصوص حذف قطعی یاران احمدی نژاد ـ موسوم به جریان انحرافی ـ پایان یافته و هم اکنون دست اندرکاران رسمی و غیر رسمی انتخابات اعلام می کنند که نزدیکان احمدی نژاد یکی از اضلاع تأثیر گذاردرانتخابات آینده هستند(حدس می زنم برای حفظ چهره اپوزیسیونی دولت، جوانفکر از پذیرش عفو خودداری نماید).

شاید اما از همه اینها مهم تر، رفتار صدا وسیمای جمهوری اسلامی با احمدی نژاد باشد. پس از ماهها محرومیت از دسترسی به تریبون باز این رسانه، شب گذشته احمدی نژاد اجازه یافت به مدتی طولانی و با آزادی کامل، از طریق تلویزیون حکومتی به صورت مستقیم با مردم سخن بگوید. انصافاً باید اعتراف کرد در این سخنرانی پُر از دروغ و فریب، او توانست رقبای حکومتی خود را بیش از پیش رسوا نماید.

گمان می کنم بسیاری از افراد با تحیر وکنجکاوی به دنبال یافتن کشف دلایلی هستند که در مدتی بسیار کوتاه، تعامل رهبر با احمدی نژاد را دچار تحول اساسی نموده است. نمی دانم دوستان دیگرم تاکنون دلیل قانع کننده ای برای این تغییر رفتار ناگهانی پیدا کرده اند یانه؟ البته بسیاری از افراد به صورت کلی به این موضوع اشاره می کنند که احتمالاً احمدی نژاد، پرونده هایی از خامنه ای و عوامل او در اختیار دارد که زبان رهبر را کوتاه می کند. من تاکنون این موضوع را دلیل محکمی برای کوتاه آمدن های حقارت بار خامنه ای نمی دانستم. با خود می گفتم خامنه ای و عواملش، تاکنون مرتکب صدها اختلاس و سوء استفاده شده اند و بارها از مفسدان مالی حمایت کرده اند. مگر سال ۱۳۷۳ را فراموش کرده ایم که در اوج رسوایی مربوط به فساد گسترده مالی در بنیاد مستضعفان، حکم ریاست محسن رفیق بر آن بنیاد تمدید شد؟

به یاد دارم حکم صادره از سوی رهبر برای رفیق دوست، نخستین خبر بخش خبری ساعت ده و نیم شب از شبکه دو بود. در حالی که پخش خطبه های نماز جمعه قم تنها ثانیه هایی قبل از آغاز بخش خبری با سخن مرحوم مشکینی به پایان رسید که خطاب به ویرانه ساز قوه قضائیه ـ شیخ محمد یزدی ـ محاکمه «دانه درشت های فاسد در بنیاد مستضعفان » را خواستار می شد. اما رهبر لجباز و خودخواه، حتی به توصیه های نزدیک ترین یاران خویش نیز توجه نکرد و همچنان دست رفیق دوست را برای حیف میل اموال میلیاردی بنیاد، باز گذاشت. پس از آن هم سید علی خامنه ای بارها از مفسدان اقتصادی در بخش های مختلف حکومت پشتیبانی کرده و حتی مبارزه با مفاسد اقتصادی را به تمسخر گرفته است. لابد بسیاری از ایرانیان می دانند به موجب فرمان هشت ماده ای رهبر، ستادی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی تشکیل داده که هم اکنون دبیر آن، محمد رضا رحیمی متهم اصلی در پرونده «حلقه فاطمی»‌است!

آخرین حمایتِ رسوایی ساز از مفسدان اقتصادی هم به ماجرای اختلاس سه هزار میلیاردی بانکی باز می گردد که در اوج خبر رسانی ها در مورد آن، فرمان «کش ندهید» ازسوی رهبر صادر شد. پیش از آن هم منابع خبری گزارش داده بودند درپرونده اختلاس هشتصد میلیاردی بیمه ایران، حکم دستگیری محمدرضا رحیمی، با دستور مستقیم رهبر متوقف شده است.

پس قاعدتا آنچه که زبان خامنه ای در برابر احمدی نژاد را کوتاه کرده، نمی تواند مرتبط با فساد مالی رهبر و اطرافیانش باشد. حتی افشاگری در مورد اعتیاد احتمالی رهبر و برخی مشاوران نزدیک او نیز، چیزی بر رسوایی ها نمی افزاید زیرا پخش شبانه روزی چهره رهبر از رسانه ملی، این امکان را برای بسیاری از مردم فراهم نموده که کنجکاوی های خود در این مورد را به یقین تبدیل نمایند. افتضاح های مدیریتی و آتش زدن به ثروت های ملی هم، اتهام مشترک خامنه ای و عروسک دست ساز او ـ احمدی نژاد ـ بوده و آشکارتر از آنست که افشاگری یا سکوت احمدی نژاد، تغییری در دیدگاه مردم نسبت به آن ایجاد نماید. پس تنها یک احتمال باقی می ماند: دسترسی احمدی نژاد به پرونده ای قطور از فساد اخلاقی و رفتاری رهبر.

البته نشانه های زیادی از انواع مفاسد اخلاقی رهبر در اختیار مردم است: دروغگویی و حمایت از دروغگو، پشتیبانی از قاتلان، شکنجه گران و متجاوزان و هدر دادن میلیارد ها دلار از منابع ایران برای ارضای شهوات سیاسی خویش در داخل و خارج از کشور. اما گمان می کنم ‌آنچه که احمدی نژاد در اختیار دارد مسائلی است که مردم عادی تاکنون از آن بی خبر بوده اند و به رفتارهای شخصی خامنه ای مربوط است. حدس می زنم احمدی نژاد به مدارک کافی و غیر قابل انکار دسترسی پیدا کرده است که از فساد اخلاقی خامنه ای در مراودات شخصی خود پرده بر می دارد و افشای آنها می تواند باقیمانده اعتبار رهبر را در میان گروهی از ساده لوحان متدین، بر باد دهد. این، موضوعی نیست که رهبر توان تحمل آن را داشته باشد.

اگر علت کوتاه آمدن های رهبر در برابر احمدی نژاد، همین باشد تنها سه راه در پیش پای او وجود دارد: حذف فیزیکی احمدی نژاد که قاعدتاً نیاز به سرمایه گذاری کلان و انجام عملیات پیچیده دارد، تسلیم در برابر خواسته های انتخاباتی احمدی نژاد و واگذاری موقت بخشی از قدرت به او تا یافتن فرصتی برای رفع تهدید های رئیس دولت یا عدم تمکین در برابر سهم خواهی احمدی نژاد به قیمت تحمل این رسوایی در کنار صدها رسوایی دیگر. برای آنکه مشخص شود رهبر کدام روش را انتخاب می کند زمان زیادی لازم نیست. منتظر باشیم.

برگرفته از سایت گویانیوز