در سینمای ایران کمتر بازیگری را سراغ داریم که بتواند در ایفای نقش های مختلف توانایی های بالایی داشته باشد. اغلب بازیگرانی که در یک نقش درخشش فراوانی داشتند و در ایفای آن نقش یا کاراکتر قدرتمند ظاهر شدند به سختی توانستند از قالب آن نقش خارج شوند و با وجودی که در نقش های مختلف و متنوع زیادی پس از آن موفقیت، ظاهر شدند اما غالبا همان را تکرار کردند. برای مثال خسرو شکیبایی علیرغم محبوبیت و شهرتی که در فیلم هامون (داریوش مهرجویی) کسب کرد به جز در یکی دو مورد در تمام فیلم هایش همان حمید هامون با خصوصیات خاص خودش بود. برای به اصطلاح”هزار چهره” شدن یک بازیگر عوامل فیزیکی و دانش و استعداد ذاتی نقش مهمی را ایفا می کنند. برای مثال بهروز وثوقی از نادر بازیگران تاریخ سینمای ایران بود که از این عوامل سود برده بود. مهدی هاشمی از معدود بازیگرانی است که توانسته در نقش های متفاوت و متنوع به خوبی ظاهر شود و در ژانرهای مختلفی چون ملودرام، کمدی و تاریخی و غیره ظاهر شود، اما او نیز به خاطر خصوصیات فیزیکی و جثه ریزنقشش در ایفای برخی تیپ ها با محدودیت هایی روبرو بوده است.
با این مقدمه به سراغ مهدی هاشمی و حضور چشمگیرش در سینمای امروز ایران می روم.
در اوایل دهه شصت هجری و در حالی که سینمای ایران آرام آرام به عصر طلایی خود قدم می گذاشت، یک سریال تلویزیونی هر دوشنبه شب مردم را به هر قیمتی که شده مقابل صفحه تلویزیون ها می نشاند. سلطان و شبان به یکی از سریال های به یادماندنی تبدیل شد و مهدی هاشمی با ایفای دو نقش سلطان و شبان به محبوبیت و شهرت رسید. او که بازیگری را از تئاتر آغاز کرده بود با بازی در زنده باد ساخته خسرو سینایی و مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی) پا به عرصه سینما گذاشت.
مهدی هاشمی پس از سلطان و شبان برای چندین سال از تلویزیون کناره گرفت و بیشتر در سینما فعال شد. او در دهه شصت و اواسط دهه هفتاد یکی از پرکارترین بازیگران سینمای ایران بود و در فیلم های مطرحی چون: خارج از محدوده، زردقناری (رخشان بنی اعتماد)، غریبه (رحمان رضایی)، ناصرالدین شاه آکتور سینما (محسن مخملباف) ، همسر (مهدی فخیم زاده) و معجزه خنده (یدالله صمدی) هنرنمایی کرد.
بین سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۷ هاشمی فقط در دو فیلم بال های سپید (مهدی هاشمی ـ ناصر هاشمی) و پری دریایی ساخته همسرش گلاب آدینه بازی کرد و برای مدت زیادی از سینما دور شد و چند سالی درگیر پروژه تلویزیونی روزگار قریب (کیانوش عیاری ) بود.
در سال ۱۳۸۸ هاشمی با فیلم هیچ ساخته عبدالرضا کاهانی و در نقش نادر سیاه قلعه تمام دانش و تجربه خود را به کار برد تا بار دیگر به عنوان یک بازیگر توانا در سینمای ایران ثبت شود. یک سال بعد با بازی در دو فیلم آلزایمر(احمد رضا معتمدی) و آقا یوسف (علی رفیعی) که همزمان در بیست و نهمین جشنواره فجر به نمایش در آمدند، جایزه بهترین بازیگر نقش اول به خاطر هر دو فیلم به مهدی هاشمی اهدا شد.
نقش های او در هیچ و آلزایمر شباهت هایی به هم داشت ولی او توانسته بود در کل مرز بین این دو را رعایت کند. در هیچ نقش یک آدم پرخور را دارد که بدنش کلیه زاید تولید می کند و در آلزایمر نقش مردی را دارد که ۲۰ سال قبل در یک تصادف کشته شده ولی همسرش با اعتقاد به اینکه او زنده است او را در حالیکه از زندان آزاد و دچار آلزایمر شده می یابد.
هاشمی در فیلم آقا یوسف نقش متفاوت تری را ایفا کرد. در این فیلم نقش مردی را بازی می کند که همسرش فوت کرده و با دختر جوانش زندگی می کند. او آنقدر شیفته دختر و وابسته اوست که فکر جدا شدن دختر برای او به یک معضل تبدیل شده.
او که یک کارمند بازنشسته است برای تامین هزینه های زندگی به عنوان نظافتچی در خانه افراد مرفه کار می کند و در یکی از همین خانه هاست که از طریق یک پیام تلفنی پی به ارتباط دخترش با صاحب خانه می برد و روح و روانش به هم می ریزد. او با یک بازی درونگرا و حسی به زیبایی لحظات تلخ تنهایی یک مرد را به بیننده منتقل کرده است. اگرچه فیلم آقا یوسف دارای ضعف های زیادی است، اما هاشمی با توانایی هایش سکانس های به یاد ماندنی را ثبت کرده است.
هاشمی که در زمینه نقش های کمدی قبلا هم با سلطان و شبان و معجزه خنده خود را به عنوان یک بازیگر خلاق در سینمای کمدی مطرح کرده بود در آلزایمر و با نقش آفرینی مفرحش بر اهمیت ایفای حرفه ای این نقش ها صحه می گذارد. او در یک گفتگو درباره سینمای کمدی می گوید:”من عاشق فیلمهای موزیکال و کمدی خیلی خوب هستم. اینکه میگویند اگر در جزیرهای محبوس شوی چه فیلمی با خود میبری، من هیچ فیلم جدی با خود نمیبرم. من آثار درخشان موزیکال مثل «آواز در باران» و فیلمهای کمدی ناب باستر کیتون، چارلی چاپلین و همه بزرگان سینمای ایران را میبرم. دوست دارم جدیترین موضوعات در سینما با زبان خنده بیان شود. در من یک بازیگر کمدی مخفی شده که عرصه بروز پیدا نکرده. فکر میکنم در من کمدی هست، اما این به تدریج دیگر در من مرده. از «سلطان و شبان» شروع شد ولی بعد در من مرد و من در کمدی کار نکردم. چون کمدیها نازلند. ۹۹ درصد کمدیها برای ارضاء سطح سلیقه تماشاچی مبتذل درست میشود”.
مهدی هاشمی تاکنون دوبار جایزه بهترین بازیگر مرد را از فستیوال فجر دریافت کرده. یکبار برای فیلم دو فیلم با یک بلیت در سال ۱۳۶۹ و بار دوم بعد از بیست سال و در سال ۱۳۸۹ برای دو فیلم آلزایمر و آقا یوسف. تماشای این دو فیلم را علیرغم برخی ضعف ها در هر دو فیلم تنها به خاطر هنرنمایی مهدی هاشمی توصیه می کنم.
زندگینامه:
مهدی هاشمی متولد ۱۳۲۵ در لنگرود است. وی در سال ۱۳۵۲ در رشته هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. فعالیت در تئاتر به عنوان بازیگر را به همراه داریوش فرهنگ در سال ۱۳۴۸ آغاز کرد.
مهدی هاشمی بازیگر موفق دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد سینمای ایران، اولین بازی سینمایی اش را در فیلم زنده باد ساخته خسرو سینایی تجربه کرد. اما بازی او در مجموعه تلویزیونی سلطان و شبان بود که نامش را سر زبانها انداخت و او را به شهرت رساند. بازی او در فیلم دو فیلم با یک بلیت، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول جشنواره نهم فیلم فجر را برای او به ارمغان آورد. مهدی هاشمی در دهه هفتاد باز هم در فیلمهای همسر و معجزه خنده درخشید. بسیاری از منتقدان سیمرغ بلورین جشنواره دوازدهم فیلم فجر را از آن مهدی هاشمی برای بازی بسیار خوبش در فیلم همسر میدانستند.
مهدی هاشمی پس از چند سال کم کاری و دوری از تلویزیون و سینما با مجموعه های تلویزیونی هزاران چشم و روزگار قریب به کارگردانی کیانوش عیاری بازگشت موفقیت آمیزی به تلویزیون داشت و پس از آن با نقش آفرینی های زیبا در فیلم های متعدد سینمایی، توانایی اش را مجددا به اثبات رساند و در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای دومین بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم های آلزایمر و آقا یوسف گردید.
مجموعه تلویزیونی:
اشکها و لبخندها، کارآگاهان، روزگار قریب،هزاران چشم، چراغ جادو ، سلطان و شبان
فیلمشناسی:
تلفن همراه رئیس جمهور، خانه پدری، آلزایمر، آقا یوسف، هیچ، پری دریایی، روز کارنامه، بالهای سپید، معجزۀ خنده، دیپلمات، الو! الو! من جوجو ام، همسر، بهترین بابای دنیا، آقای بخشدار، ناصرالدین شاه آکتور سینما، دو فیلم با یک بلیت، علی و غول جنگل، شکار خاموش، زرد قناری، غریبه، خارج از محدوده، بگذار زندگی کنم، مرگ یزدگرد، زنده باد…
جوایز:
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (دو فیلم با یک بلیت) نهمین جشنواره فیلم فجر – ۱۳۶۹
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (همسر) دوازدهمین جشنواره فیلم فجر – ۱۳۷۲
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (آقا یوسف و آلزایمر ) بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر – ۱۳۸۹