در گفت و گو با جمشید اسدی و مهرداد درویش پور
در تداوم تحریم های جهانی علیه رژیم اسلامی ایران، جهت ممانعت از دستیابی حکومت اسلامی به سلاح کشتار جمعی و با هدف ایجاد اطمینان در سطح جامعه ی جهانی، دور جدیدی از فشارهای اقتصادی غرب که شامل تحریم گسترده ی صنعت نفت، ساختار مالی- پولی و همچنین سیستم بیمه ی کشور است، به اجرا گذاشته شد.
همان گونه که پیش بینی می شد، دور تازه ی تحریم ها به سرعت و به شدت بر شرایط اقتصادی ایران تاثیر گذاشته و عملا ایران را در مسیر ورشکستگی کامل قرار داده است. شوک حاصل از دور جدید تحریم ها موجب افزایش ناگهانی و شتابان قیمت کالاهای اساسی، و بویژه در بخش غذایی، را فراهم آورده و موجی از نگرانی و ناامیدی را در سطح جامعه ایجاد کرده است.
در این میان واکنش سران رژیم به وخامت اوضاع اقتصادی تامل برانگیز و حتی در پاره ای از موارد طنزآلود بوده و به روشنی از ناتوانی حکومت اسلامی در کنترل بحران کنونی و یافتن راهکاری برای برون رفت از این شرایط، حکایت دارد. به گونه ای که سردار “احمدی مقدم” از صدا و سیمای رژیم به دلیل پخش تصاویر خوردن مرغ انتقاد نموده و حیدر مصلحی وزیر اطلاعات گرانی ها را نتیجه ی القائات روانی دشمن می داند.
برخی از تحلیلگران مسایل ایران بر این باورند که تحریم های اقتصادی تاثیرات خودش را شروع کرده و فشارها روز به روز بر روی مردم بیشتر می شود.
در این زمینه دکتر مهرداد درویش پور جامعه شناس و استاد دانشگاه دانشگاه در سوئد می گوید:
تحریم های اقتصادی تاثیرات خود را شروع کرده و نه فقط بسیاری از مسئولان دولتی و درآمدهای دولتی و سپاه از بابت این تحریم ها تحت فشار قرار گرفته اند، بلکه عوارض این تحریم ها در سطح جامعه هم کاملا بازتاب پیدا کرده است.
کاهش تجارت، و افزایش تحریم و فشار بر روی بانک ها، سقوط ارزش پول ایران و بالا رفتن قیمت دلار به شکل سرسام آور و کمبود کالاها خود جلوه هایی از این بحران اقتصادی است که شروع شده و این تحریم نفتی تازه اول کار است و حکومت خود تاثیرات این تحریم ها را به عریانی می بیند. حکومت سعی می کند این مسئله را کم اهمیت جلوه دهد و تصویری ارائه بدهد که این ها جنگ روانی است. این بخشی از تبلیغات دروغین دولت توتالیتر است که نمی خواهد مسئولیت این را بپذیرد که با سیاست های ماجراجویانه اش عملا ایران را با چنان انزاویی روبه رو کرده که در پی این انزوا مردم ایران طعم ماجراجوی هایی که حکومت در پیش گرفته و فشاری که غربی ها به ایران وارد کرده اند را می چشند. جمهوری اسلامی سعی می کند این را فقط یک جنگ روانی نشان دهد. اما اعتراض در نیشابور و حتی مسئله ساده ای نظیر در صف ایستادن خرید مرغ نشانگر این واقعیت است که فشار تحریم ها چه بر مقامات حکومت و چه بر مردم کوچه و بازار روز به روز بیشتر خواهد شد.
دکتر جمشید اسدی اقتصاددان در پاریس معتقد است که در زمان احمدی نژاد تحریم ها بیشتر و فشارها بر مردم به اوج رسیده است. وی در این زمینه می گوید: فکر می کنم پیامدهای دور جدید تحریم ها بر کسی پوشیده نیست البته از پیش می شد حدس زد با توجه به ساختار اقتصاد ایران و این که در زمان احمدی نژاد عمدتاً تاکید بر واردات به جای تولید ملی گذاشته شد، با تحریم ها وضع بسیار بدتر از گذشته شد. اما گذشته از این تحلیل ها کافی است به رخدادهای درون کشور، بالا رفتن قیمت مایحتاج مردم نگاهی بیندازیم و پی ببریم که چه شرایط وحشتناکی برای کشور به وجوده آمده است.
چرا مقامات رژیم اسلامی، در واکنش به شرایط بحرانی کنونی، اقدام به فرافکنی مشکلات نموده و تلاش می کنند رکود اقتصادی فعلی را نتیجه ی القائات روانی غربی ها نشان دهند، و اساسا علل دستپاچگی و آشفتگی مسئولان رژیم در هفته های اخیر چه می تواند باشد؟
دکتر مهرداد درویش پور: دستپاچگی حکومت از یک سو برای این است که این القاء را نکنیم که همه آثار تحریم ها را می بینند و حکومت ناگزیر وادار به عقب نشینی شود. آن ها سراسیمه شده اند که چنین تحریم هایی همچنین موجب نارضایتی های گسترده مردم بشود و به شورش های اجتماعی منجر شود. به این ترتیب سعی می کند با جنگ روانی خواندن آن امکان بروز شورش ها را کم کند. گویی این واقعیت ندارد که کمبود کالا و دشواری اقتصادی بر مردم اعمال فشار می کند. و ثانیاً تلاش حکومت برای رفع مسئولیت از خویش بسیار بالا است. علی رغم این تبلیغات رسمی برخی از مسئولان حکومتی امکان بروز شورش های اجتماعی را حدس زده اند. فکر می کنم نگرانی عمده رژیم از گسترش تزلزل در صفوف خود از یک سو و نگرانی از بروز خیزش های اجتماعی از سوی دیگر است. این حکومت مثل همه حکومت هایی که با افزایش فشار روبرو می شوند به جای این که سعی کند راه حلی برای این مشکلات پیدا بکند و فشار روی مردم کم شود، سعی می کند با رجز خوانی و قدر قدرت نمایی در واقع نگرانی های واقعی خود را بپوشاند. این حکومت سخت نگران این است که اگر کوچک ترین ردپایی از دل نگرانی و عقب نشینی نشان بدهد چه مردم در داخل کشور و چه افکار بین المللی فشار را بر جمهوری اسلامی از این که هست بیشتر کنند و این طبیعتاً از منظر حکومت اسلامی یک کابوس تلقی می شود. چون تمام تجربه ی کشورهای دیکتاتوری نشان داده است که تا آنها عقب بنشینند مردم به پیشروی می پردازند و این مسئله ای است که حکومت ازآن خوب باخبر است. بنابراین سعی می کند که خم به ابرو نیاورد و با تبلیغات دروغین چنین وانمود کند که اساسا جای نگرانی نیست و همه چیز امن و امان است. در حالی که تمام زمینه ها و عوامل نشان دهنده این نگرانی از خیزش توده ای و موثر بودن این تحریم ها است که حکومت را به یک نوع دستپاچگی واداشته است.
دکتر جمشید اسدی: کدام یک از مشکلات اساسی کشور بوده است که از آغاز برپایی جمهوری اسلامی تا به امروز تقصیر آن یا برگردن صهیونیزم نباشد، یا بر گردن جهان خواران، یا بر گردن استعمار و یا بر گردن خود فروختگان؟ همه این تقصیرها مال کسان دیگری است به غیر از رژیم استبدادی که درون کشور سرکوب می کند و تنش می افروزد.
پاسخ “رای من کو” را با سرکوب داد و پاسخ تعامل جامعه جهانی را با تنش داد به طوری که چهار قطعنامه ی تنبیهی بزرگ در دور اول ریاست جمهوری احمدی نژاد علیه ایران صادر شد. یعنی به روایتی هر سال یک قطعنامه. من از این که جمهوری اسلامی فرافکنی بکند و همه را متهم بکند جز نادانی و سوء مدیریت و ندانم کاری از سوی خودشان، هیچ تعجب نمی کنم. اما آنچه باعث نگرانی من می شود این است که سرسختان بتوانند حجتی بیابند برای آنچه که می گویند. یعنی القائات روانی یا دست صهیونیزم و غیره…..
من مطمئنم به زودی چند نفر را خواهند گرفت و آنها را وا خواهند داشت که اعتراف بکنند که آری ما وابسته به القائات روانی و وابسته به استعمار خارجی بوده ایم و همان سرکوب گذشته ادامه داشته باشد. منتظر باشید که مجرمینی هم برای این اتهام بی اساس و بی پایه که جز برای پوشش و ندانم کاری و سرکوب خودشان است بزودی معرفی کنند و جلو تلویزیون بیاورند.
همانگونه که معاون سیاسی سپاه نسبت به آغاز موج جدیدی از نارضایتی ها هشدار داده است، امکان بروز اعتراضات گسترده ی مردمی در این شرایط وجود دارد؟ در این صورت آیا جمهوری اسلامی می تواند با استفاده از ابزار سرکوب عریان، بحران احتمالی را پشت سر بگذارد، یا این که روند حوادث در نهایت به تزلزل پایه های نظام خواهد انجامید؟
مهرداد درویش پور: پیش بینی این روند بسیار سخت است ولی به نظر من چند حادثه به یک معنی نشانگر آن است که عقربه های زمان برعکس حکومت عمل می کند. نخست این که این حکومت با سرکوب جنبش سبز درست است که موفق شد موقعیت خود را تا حدودی تحکیم بخشد و یأس و ناامیدی ایجاد کند، ولی این افزایش گرانی ها، فقر و دشورای های اجتماعی بی تردید خیزش جدیدی از جنبش های اجتماعی و نارضایتی را در پی خواهد داشت که از سه منظر رادیکال تر خواهد بود. یک به گمان من در خیزش جدید تهی دستان بیشتر در آن شرکت خواهند داشت. با توجه به این که مسئله فقط کمبود آزادی و دمکراسی نیست که مردم بگویند که اگر ما آن را هم نداشته باشیم به زندگی روزمره مان برمی گردیم. این بار مسأله نان، گرانی، فقر، بیکاری و فقدان مایحتاج مطرح است و این دشواری های اجتماعی مثل بمب ساعتی است و بنابراین اگر پاسخ نگیرد شورش های اجتماعی قطعی خواهند بود. از این نظر به گمان من ما با یک رویکرد جدیدی از شورش ها روبرو خواهیم بود که به دلیل این که انگیزه اقتصادی دارد در واقع تا حدودی از جنبش های قبلی متفاوت تر و رادیکال تر خواهد بود و به آسانی خانه نشین نخواهد شد.
دوم ارزیابی من این است که با توجه به این که شعار “رای من کو” امروز از برخی جهات فاقد موضوعیت شده است، این بار شعارهای ساختارشکن بیشتر جایگزین شعارهای قبلی خواهند شد و از این نظر نیز خیزش ها رادیکال تر خواهد بود.
نکته سوم این که بهار عربی را شاهد بودیم و امروز که حکومت سوریه هم روز به روز به سقوط نزدیک می شود، این امر یک اعتماد به نفس در مردم و یک نوع سلب اعتماد از مقامات حکومتی می کند. سقوط رژیم سوریه در زمینه بروز شورش های جدید در جامعه ایران می تواند به طور جدی موثر باشد.
و نکته آخر این که فکر می کنم امروز فشار بین المللی بر حکومت اسلامی به مراتب بیشتر از سه سال پیش است. اگر این مجموعه عوامل را کنار یکدیگر قرار بدهیم می توان فهمید که چرا زمینه ی بروز شورش های اجتماعی بسیار بالاتر است و حکومت دیگر به سادگی قادر به سرکوب آن نخواهد شد.
در آن صورت ما با دو سناریو می توانیم روبرو شویم: یک سناریو این است که حکومت به عقب نشینی هایی دست بزند و به اصطلاح یک سری اصلاح طلبان قلابی را وارد بازی های انتخاباتی خودش کند و به اصطلاح با لیبرالیزه کردن نسبی شرایط – چه در زمینه حل مسئله هسته ای و چه در زمینه فضای سیاسی ـ اجتماعی ـ سعی کند با این بحران مقابله کند. یا آن که مثل دولت اسد و دیگر حکومت های سرکوبگر انعطاف ناپذیری به خرج ندهد و به این ترتیب زمینه ی نوعی چالش همگانی علیه حاکمیت را افزایش دهد و با تجربه ای روبرو شویم که در بسیاری از کشورهای عربی روبرو شدیم. به هرحال ارزیابی من این است که این حکومت به سادگی قادر نخواهد بود با این موج جدید از دشواری ها روبرو شود و پاسخ دهنده آنها شود و برعکس فکر می کنم این هم به مهمترین چالش حکومت اسلامی در طی حیات سی وسه ساله اش منجر خواهد شد.
جمشید اسدی: آیا بلندپایه نظام حرف تازه ای زده است به نظر من خیر. ناخرسندی در ایران کی کم شده است به ویژه از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد که امروز با افزایش آن تعجب بکنیم این ناخرسندی گسترده تر می شود؟ یعنی مثلاً ناخرسندی اجتماعی که اجازه بدهید آن طور که میخواهم لباس بپوشم سرکوب شد، نارضایتی سیاسی بر آن افزوده شد، نارضایتی اجتماعی امروز بر هر دوی آنها افزوده شده است، این را بیفزایید به نارضایتی که بیگانگان به علت تنش افروزی ها و از میان بردن امنیت در منطقه از ایران دارند.
در نهایت باید گفت آمار و ارقام موجود بیانگر این واقعیت هستند که شرایط اقتصادی کشور تحت تاثیر دور تازه ی تحریم ها رو به وخامت نهاده است، این در حالی ست که ساختار پولی- مالی کشور و در یک کلام، تمامی زیر ساخت های اقتصادی کشور با تهدید نابودی کامل روبرو گشته و زمامداران حکومت اسلامی فاقد ابزارهای لازم جهت کنترل اوضاع فاجعه بار کنونی می باشند، به نظر می رسد سیاست های توسعه طلبانه جمهوری اسلامی نتیجه ای جز ایجاد وضعیت مشقت بار معیشتی و دشواری های غیر قابل تحمل برای ملیت های ایرانی دربرنداشته و در صورت تداوم این وضعیت، کشور و به ویژه مردم با فاجعه ی انسانی غیرقابل جبرانی مواجه خواهند شد.
نقل از ئاسوی روژهه لات