بی بی سی در یک خبر کوتاه با عنوان “بابک فردوسی، مهندس پرواز ایرانی ناسا، مرکز توجه کاربران اینترنت”، در تاریخ ۶ آگوست ۲۰۱۲ نوشت: بابک فردوسی مهندس ایرانی آمریکایی ناسا، مدیر برنامه کنجکاوی مریخ و مدیر پرواز کاوشگر کیوریاسیتی (کنجکاوی) بود که امروز دوشنبه ششم اوت با موفقیت بر سطح مریخ فرود آمد.
بابک فردوسی که هر بار برای هر ماموریتی موهای خود را یک مدل تازه کوتاه می کند، این بار به خاطر مدل موهایش توجه بسیاری را به خود جلب کرد. او موهایش را با طرح چند ستاره تراشیده بود و بخش دیگری از موهایش را قرمز کرده بود.
بر اساس گزارش ها بابک فردوسی در شبکه های اجتماعی به ویژه توییتر بسیار مورد توجه کاربران قرار گرفته و بسیاری از خانم ها از مدل موهای او تعریف و تمجید کرده اند.
بی بی سی در پایان نیز لینکی از گزارش روزنامه گاردین درباره ی بابک فردوسی آورده است.
اما در اینترنت روی عکس های بابک فردوسی متن ها و تفسیرهای زیادی به گردش درآمد.
متن زیر در بسیاری از وبلاگ ها و صفحات فیس بوکی منتشر شده بدون اینکه نامی از نویسنده آن برده شود. از آنجا که متن قابل تأملی ست ما هم به ناچار بدون نام نویسنده آن را بازچاپ می کنیم.
***
وطن و تن!
این آقایی که در عکس میبینید یک زمانی اسمش بابک بوده مثل هزاران ایرانی بی سرانجام در ایران سرزمین مادریاش را ترک گفته و به آمریکا رفته و سالهاست نامش شده «موهاک»، موهاک فردوسی، تا همین دیروز ۲۰۰ نفر بیشتر او را مثلاً در توییتر نمیشناختند، اما از دیروز تا الآن در توییتر ۲۷۰۰ نفر وی را دنبال میکنند و هر لحظه هم آمار محبوبیت و شهرت وی دارد بیشتر و بیشتر میشود.
بابک یا همان موهاک مهندس پرواز ناسا است، او مدیر برنامه کنجکاوی مریخ و مدیر پرواز کاوشگر کیوریاسیتی (کنجکاوی)است که امروز موفق شد بر سطح مریخ با موفقیت فرود بیاد و موجی از شادمانی و موفقیت را برای علاقهمندان این رشته و اکثر آمریکائیها رقم بزند.
الآن هم اکثر شبکه های تلویزیونی آمریکایی خبرش را دارند پخش میکنند، او هم با همین شکل و شمایل دارد حرف می زند و کسی هم کاری ندارد بابا مامانش چه کاره بودند، دین و ایمانش چیست؟ چرا موهاشو این ریختی کرده؟ و رئیس جمهور آمریکا رو قبول داره یا التزام عملی داره و یا نداره و از این جور سئوالات که معمولاً در رسانه های ایرانی حرف اول رو میزنه وقتی یک نفر موفقیتی کسب میکنه!
وقتی این عکس رو نگاه میکنیم همه ما مطمئن هستیم که اگر بابک الآن ایران بود اول از هر چیزی «گشت ارشاد» می گرفتش و بعد از یک جفت سیلی و لگد و فحش به پدر و مادرش که اینگونه بزرگش کردند، موهاشو یا با فندک و کبریت آتش میزدن یا با سنگ و چوب و …ماشین میکردن!
خیلی هم که میخواست داد و بیداد کنه و اعتراض کنه یه مشت آفتابه و شمشیر پلاستیکی می انداختن گردنش و دور شهر می گردوندنش تا برای بقیه درس عبرت بشه و ملت هم نگاه میکنند و نهایتاً هم اگر کسی خیلی خیلی ناراحت بشود از دیدن این صحنهها موبایلشون را در میاره و از لای جمعیت و پس یقه دیگران از این صحنه فیلم میگیرد و میگذاره تو فیسبوک و یوتیوب و زیرش هم می نویسه:«ایرانی اگه غیرت داری لایک کن! »
اما رحمت بر اون پدر و مادر بابک که ده، بیست سال پیش این روزها را میدیدند و این جوانشان را فرستادند جایی که اگرچه کافر هستند، اگر چه جهان خوار هستند و استکبار جهانی اما دست کم برای شهروندانش حتی شهروندان مجرم و خطرناکش ارزش و احترام قائل هست!
نام فامیل این جوان خیلی به نظرم با معنا است! «فردوسی».
اینکه این روزها تا میایی حرفی بزنی از زشتیها و پلشتیهایی که در مملکتمان است عده ای یقه می درانند که نه ما صاحب اولین منشور حقوق بشر هستیم! ما دو هزار و پانصد سال تمدن داریم و این سرزمین، سرزمین کوروش و حافظ و سعدی و فردوسی است!
نه عزیزم «فردوسی» ها سالهاست که آن مملکت را ترک کردهاند!
آنچه که واضح و مبرهن است الآن در مملکت یا ملتی داریم که همه گرفتار توهم و فقر و تنگدستی هستند یا سکوت پیشه کردهاند یا هر کدامشان آماده رفتن از این مملکت هستند؛ مملکت این روزها فقط و فقط عرصه ترک تازی امثال سعید عسگرها و ده نمکیهاست! مملکتی است که در زندانهایش نخبه بیشتر پیدا میشود تا در دانشگاههایش!
حالا باز خودمان را گول بزنیم و در بالاترین و فیسبوک و … هی خوشحال بشویم که موفقیت یک جوان ایرانی در ناسا! اما واقعیت چیز دیگری است.
وطن بابک فردوسی و فردوسیها جایی است که او را آن گونه که هست تحمل میکنند.