شهروند ۱۱۷۷ ـ ۱۵ می ۲۰۰۸
گروه ضربانگ اول ماه جون در ساینس سنتر تورنتو کنسرت خواهند داشت. برای آنان که با این گروه آشنایی ندارند، گفت وگویی با پژمان حدادی، ترتیب دادیم تا به این وسیله با گروه که به اجرای موسیقی تلفیقی شهرت دارند و کارشان بسیار متفاوت است با آن چه که تاکنون از گروه های موسیقی ایرانی شنیده اند، آشنا شوند.
چه چیزی باعث شد که شما به این فکر بیفتید که گروهی تشکیل دهید که فقط در آن از سازهای کوبه ای استفاده بشود؟
ـ می دانیم که از نظر ملودیک موسیقی ایرانی خیلی غنی است، ولی از آنجایی که کلا در موسیقی ایرانی به مقوله ی “ریتم” کمتر پرداخته شده و بیشتر کلام قالب است و با توجه به گوناگونی سازهای کوبه ای که در مناطق مختلف ایران زمین وجود دارد، تصمیم گرفتیم در جهت احیا این سازها، چنین گروهی را تشکیل دهیم. چون خیلی از این سازها مهجور مانده اند و حتی شاید خیلی از موسیقیدان های ما هم از وجود این سازها در مناطق مختلف ایران اطلاع نداشته باشند. شناخته شده ترین سازهای کوبه ای ایران در اصل تمبک و دف هستند که در گروه های موسیقی بسیار مورد استفاده قرار داده شده، ولی سازهای کوبه ای مناطق دیگر خیلی کمتر شنیده شده اند، البته ما در هر اجرایمان الزاما از تمام آن سازها استفاده نمی کنیم و استفاده از سازها بیشتر به قطعه هایی که ساخته می شود، بستگی دارد. شاید بعضی جاها بیشتر از دف نوازی استفاده بشود. کما اینکه در کنسرتی هم که در تورنتو داریم از دف نوازی بیشتر استفاده شده است. در هر صورت یکی از اهداف ما از تشکیل گروه ضربانگ، درکنار هم قرار دادن این سازها بوده و تلفیق ریتم های فولکلور و ریتم های موسیقی سنتی مان.
گروه ضربانگ چگونه بنیان گذارده شد؟
ـ در سال ۱۹۹۶ آقای بهنام سامانی، استاد مرتضی اعیان و آقای سیاوش یزدانی فر این گروه را در آلمان تشکیل دادند. در سال ۲۰۰۰ آشنایی من با آقای بهنام سامانی که با هم در گروه دستان هستیم، باعث شد که دوباره این گروه را فعال کنیم. در ضمن مرشد مهرگان که از مرشدهای بنام زورخانه های تهران است، نیز به ما پیوستند.
در حال حاضر هم گروه ضربانگ تشکیل شده از بهنام سامانی، برادرش رضا سامانی، جاوید افسری راد که نوازنده ی سنتور است، مرشد مهرگان، حکیم لودین که افغان تبار است و سالهای زیادی ست که در آلمان زندگی می کند، مهرداد اعرابی و خود من.
گروه ضربانگ به این شناخته شده که کارهای تلفیقی انجام می دهد. این بار از چه موسیقی یی تاثیر گرفته و چه تلفیقی به وجود آورده اید؟
ـ غیر از بخش سازی که بیشتر ایرانی است، کاری که در بخش کلام انجام شده، با آقای مرشد مهرگان، که موسیقی زورخانه را اجرا می کنند از این نوع موسیقی نشأت گرفته است. برای همین هم اسم این کنسرت را گذاشته ایم”بانگ مهر” و موسیقی قوالی ایرانی. در اصل هیچ چیزی به نام موسیقی قوالی امروزه در ایران رایج نیست ولی ما سعی کردیم با تکیه بر روی مخرج مشترک هایی که بین موسیقی زورخانه، و موسیقی خانقاهی یا موسیقی صوفی ما وجود دارد، و نیز موسیقی قوالی که بیشتر در کشور پاکستان رایج است این نوع موسیقی را به اجرا بگذاریم.
یکی از شاخص ترین بخش های مشترک این موسیقی ها، همان بخش مدیتیشن این نوع موسیقی هاست و حالت trace است که رسیدن به سرعت است. که یک قالب ساده به شکل آهسته شروع می شود و بعد به سرعت می رسد که همین رسیدن به سرعت می تواند فرد را به مرحله مراقبه برساند و این مشخصه موسیقی خانقاهی و موسیقی زورخانه ای و قوالی است.
با توجه به مبادله های هنری که در گذشته بین ایران و هند شده که موسیقی یکی از شاخص ترین اش است، می شود حدس زد که موسیقی ایران و یا موسیقی خانقاهی یا زورخانه به نوعی در آن موسیقی تاثیر داشته است. چه در باب ملودیک و چه در باب ریتمیک.
تاثیر چنین موسیقی روی ایرانیان چگونه است؟ آیا شنیدن این موسیقی باعث می شود که ایرانی های دور از کشور با هموطنانشان احساس نزدیکی کنند و موسیقی عامل همبستگی بین آنان شود؟
ـ در اصل موسیقی و بخصوص ریتم که یک زبان مشترک در جهان است، این حالت را به وجود می آورد. مسلما یک شهروند ایرانی که سالها از وطن دور بوده با شنیدن آن نغمه ها و ریتم های آشنا، احساس تعلق در او زنده می شود، اما وحدت کلی هم می تواند در همه اشخاص به وجود بیاید و فقط به ایرانی ها محدود نمی شود. به طور کلی موسیقی این وحدت و همبستگی را در هر شنونده ای می تواند به وجود بیاورد. برای مثال، ادراک ساز کوبه ای هر فرهنگی به دلیل زبان یونیورسال بودنش، خیلی قابل هضم است. اگر حتی سازهای کوبه ای ژاپن هم اجرا بشود، (Kodo Draming) یک ایرانی و یا فردی از فرهنگ دیگر به راحتی می تواند با آن ارتباط برقرار کند و ما این را به کرات تجربه کرده و دیده ایم.
این موضوع که شما موسیقی زورخانه را هم وارد کار خودتان کردید شاید حس خاصی مثل حس دلتنگی در ما برای میهن ایجاد کند، چراکه خیلی از ماها مدتهاست که این موسیقی را دیگر نشنیده ایم؟
ـ بله امکان دارد. اصلا موسیقی زورخانه قبلا در ایران هم بیشتر شنیده می شد، و گرچه امروزه هم موسیقی زورخانه ای در ایران فعال است، ولی شاید بخشی که دارد کمرنگ می شود آن بخش شاهنامه خوانی زورخانه است که ما سعی کردیم روی آن تمرکز بیشتری داشته باشیم و شاید این برای اولین باری باشد که ما داریم یک موسیقی تلفیقی از درون ایران اجرا می کنیم و آقای مرشد مهرگان شاهنامه خوان این کنسرت را انجام می دهند.
نکته ای را هم باید در رابطه با واژه ی موسیقی کوبه ای اشاره کنم که ممکن است خوانندگان با این واژه آشنا نباشند و یک مقدار برایشان نامأنوس باشد. وقتی ما از سازهای کوبه ای نام می بریم در واقع همان سازهای ضربه ای ما هستند و ما بخصوص دوست داریم این جنبه ی موسیقی ریتمیک را در ایرانی ها تقویت کنیم که آشناتر بشوند و می خواهیم که این موسیقی بیشتر به گوش برسد. خوشبختانه الان سی دی کار آخرمان به نام “بانگ مهر” منتشر شده و در روز کنسرت موجود است. در اصل وقتی شنونده های ایرانی این موسیقی را که کمتر به آن توجه شده گوش می دهند خیلی زود با آن ارتباط برقرار می کنند و خیلی به آن علاقمند می شوند، چون کمتر شنیده شده ولی به محض شنیده شدن ارتباط خاصی با آن پیدا می کنند.
با سپاس از شما. مشتاقانه منتظر کنسرت هستیم.
ـ من هم از حمایت های نشریه شهروند سپاسگزارم.