شهروند ۱۱۷۷ ـ ۱۵ می ۲۰۰۸
لبنان سرزمینی زیبا و کوچک در خاور نزدیک و شرق دریای مدیترانه است که از جنوب توسط اسرائیل و از شرق و شمال توسط سوریه احاطه شده و عملا راه زمینی مستقیم به کشورهای دیگر ندارد. با آنکه این کشور کوچک و زیبا در سوی غربی در ساحل دریای مدیترانه قرار دارد و پایتخت آن بیروت ـ که زمانی عروس شهرهای خاورمیانه خوانده می شد ـ و چند شهر بزرگ دیگر آن در ساحل مدیترانه قرار دارند، اما به دلیل نداشتن نیروی دریایی قوی عملا از این سو نیز مفری به دنیای خارج ندارد. در واقع می توان گفت که لبنان در دهانه گاز انبری قرار دارد که از یکسو اسرائیل و از سوی دیگر سوریه بر آن فشار وارد می آورند.
این موقعیت جغرافیایی، موجب شده است که لبنان، بی آنکه خود مستقیما در نزاع بین کشورهای عربی و اسراییل درگیر باشد، قربانی نزاع های بی پایان آنان شده و همچنان می شود.
آغاز این قربانی شدن با اشغال جنوب لبنان و اشغال بخش بزرگی از خاک لبنان ـ از جمله دره بقاع ـ توسط سوریه بود. از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ جنگ داخلی هزاران کشته و مجروح بر جای گذاشت و لبنان زیبا را به ویرانه ای تبدیل کرد. در سال ۱۹۸۲ حکومت جمهوری اسلامی نیز وارد معرکه شد. تا آن زمان رهبری شیعیان لبنان را جنبش “امل” به عهده داشت که توسط امام موسی صدر بنیانگذار آن اعمال میشد. با وارد شدن جمهوری اسلامی به صحنه لبنان ۵۰۰ نفر از افراد سپاه پاسداران به لبنان فرستاده شدند تا هسته مرکزی حزب الله را با آموزش شیعی سازماندهی کنند. حزب الله به زودی دور را از دست سازمان “امل” گرفت و با پولهای گزافی که از جمهوری اسلامی گرفت، به تاسیس درمانگاه، بیمارستان، کودکستان و دبستان و مراکز رفاهی پرداخت و به این وسیله گروههای وسیعی از شیعیان لبنان را به سوی خود جلب کرد.
چند سال پیش، اسرائیل نیروهای خود را از جنوب لبنان بیرون کشید و به اشغال این منطقه پایان داد و نیروهای حزب الله جایگزین قوای اشغالگر شدند. در ماه فوریه ۲۰۰۵، رفیق الحریری، نخست وزیر اسبق لبنان، در یک حادثه بمب گذاری ـ که انگشت اتهام در مورد آن به سوی سوریه نشانه رفت و هنوز هم هیئتی از سوی سازمان ملل متحد سرگرم بررسی درباره آن است ـ ترور شد و در پی آن سوریه ناگزیر شد که نیروهای خود را از لبنان بیرون برد و به اشغال نظامی ۳۰ ساله لبنان پایان بخشد.
در ماه جولای ۲۰۰۶، اسرائیل به بهانه تحریکات حزب الله در جنوب لبنان و راکت پراکنی های آن به شمال اسرائیل، به قصد خلع سلاح حزب الله به لبنان حمله کرد و در جنگی ۳۳ روزه ویرانگر بیشتر زیرساخت های این کشور را نابود ساخت. آن جنگ بیش از یک هزار کشته، هزاران مجروح و یک میلیون آواره بر جای گذاشت و سرانجام با قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل متحد مبنی بر لزوم خلع سلاح حزب الله آتش بس برقرار شد. پس از برقراری آتش بس و استقرار نیروهای سازمان ملل (یونیفل) در جنوب لبنان، حزب الله نه تنها به مفاد قطعنامه سازمان ملل وقعی ننهاد، بلکه با ادعای پیروزی در جنگ ۳۳ روزه دست بالا را گرفت و با کمک های میلیارد دلاری مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی بیش از پیش به ذخایر تسلیحاتی خود افزود.
در ماه نوامبر ۲۰۰۷، دوره ریاست جمهوری “امیل لحود” رئیس جمهوری هوادار سوریه لبنان به پایان رسید. بنابر قانون اساسی لبنان، رئیس جمهوری لبنان از میان مسیحیان مارونی، نخست وزیر از میان سنی ها و رئیس پارلمان از میان شیعیان با رای نمایندگان مجلس انتخاب می شوند. از آن زمان تاکنون، به دلیل مخالفت های نمایندگان حزب الله و موتلفات آن، مجلس لبنان نتوانسته است در مورد انتخاب رئیس جمهوری جدید به توافق برسد و با آنکه حزب الله نیز با انتخاب ژنرال “میشل سلیمان” فرمانده ارتش لبنان به ریاست جمهوری توافق نموده، اما به دلیل این که خواهان داشتن حق وتو در دولت است، بیش از ۲۰ بار انتخاب رئیس جمهوری به تعویق افتاده و بحرانی بزرگ پدید آورده است.
روز سه شنبه ۶ ماه می، این بحران شکل حاد به خود گرفت. ماجرا چنین آغاز شد که وزیر اطلاع رسانی لبنان با صدور بیانیه ای اعلام کرد که در پی وارد شدن اتهاماتی در مورد ارتباط سرتیپ “وفیق شعیر” رئیس بخش امنیتی فرودگاه بیروت با جنبش حزب الله، دولت تصمیم گرفته وی را از این سمت برکنار کند. هیئت دولت لبنان همچنین یک شبکه مخابراتی را که حزب الله برای مقاصد نظامی از آن استفاده می کند، غیرقانونی و تهدیدی علیه کشور توصیف کرد. روز پیش از این تصمیم، دادستان کل لبنان نیز تحقیقاتی در مورد اتهاماتی علیه حزب الله را آغاز کرده بود. حزب الله متهم شده است که دوربین هایی را در اطراف فرودگاه بیروت نصب کرده تا رفت و آمد سیاستمداران لبنانی مخالف سوریه و شخصیت های خارجی را زیر نظر داشته باشد.
در دفاع از این اتهام، حزب الله می گوید که شبکه مخابراتی بخشی از امکانات دفاعی این گروه برای مقابله با حملات احتمالی اسرائیل است و علیه مردم و مقامات لبنانی به کار نخواهد رفت.
روز چهارشنبه ۷ ماه می در پی یک اعتصاب کارگری در واکنش به تصمیم دولت لبنان در مورد تعیین حداقل دستمزد کارگران، این اعتصاب به سرعت تبدیل به نزاع بین گروههای حامی دولت و حزب الله و موتلفان آن شد. راههای اصلی شهر بیروت، از جمله راه منتهی به فرودگاه توسط حزب الله بسته شد و دفتر حزب “مستقبل” به رهبری سعید حریری، رئیس فراکسیون اکثریت مجلس مورد حمله مسلحانه قرار گرفت. روز بعد، مردان مسلح حزب الله کنترل بخش عمده غرب شهر بیروت را در دست گرفتند و هواداران دولت را از این بخش بیرون راندند. ارتش لبنان به منطقه اعزام شد تا از ساختمانها محافظت کند، اما این ارتش از درگیری با نیروهای مسلح حزب الله خودداری کرد. مشکل عمده ارتش لبنان در این است که خود درگیر اختلاف نظرها در سطوح مختلف فرماندهی است و از استقلال عمل و اقتدار لازم برخوردار نیست.
روز یکشنبه ۱۱ ماه می، نبرد میان هواداران و مخالفان حزب الله به شرق بیروت نیز کشیده شد. در این روز ارتش لبنان اعلام کرد که مصوبات دولت علیه حزب الله را که موجب آغاز و گسترش درگیری ها شده بود لغو می کند. ارتش طی بیانیه ای اعلام کرد که راسا موضوع شبکه ارتباطی حزب الله را پیگیری می کند و رئیس امنیت فرودگاه بیروت نیز مجددا به سر کار خود برمی گردد تا تحقیقات رسمی درباره او آغاز شود.
فواد سینیوره، نخست وزیر لبنان در واکنش نسبت به تصرف غرب بیروت توسط نیروهای حزب الله گفت که اجازه نمی دهد که این گروه جنگی را علیه مردم لبنان به راه اندازد. او گفت که حزب الله به کودتای مسلحانه علیه دمکراسی لبنان دست زده است.
کاخ سفید آمریکا رویدادهای لبنان را “دستگاه رعب و وحشت حزب الله و تلاش های آن را با کمک ایران و سوریه با هدف ضعیف کردن دولت و سازمانهای دمکراتیک لبنان” خواند و با ابراز نگرانی شدید از اقدامات آشوب طلبانه حزب الله از رژیم های تهران و دمشق خواست به حمایت از این گروه شبه نظامی که در پی بی ثبات کردن لبنان است خاتمه دهند.
گروه ۱۴ مارس به رهبری سعد حریری که اکثریت مجلس لبنان را در دست دارد نیز از نخست وزیر لبنان خواست که از هرگونه عقب نشینی در برابر مخالفان از جمله استعفا یا پس گرفتن مواضع اخیر خود علیه حزب الله خودداری کند.
اتحادیه اروپا روز پنجشنبه ۹ ماه می، با انتشار بیانیه ای از گروههای مخالف دولت لبنان از جمله حزب الله خواست اعمال آشوب طلبانه خود را فورا متوقف کنند. دبیرکل سازمان ملل متحد نیز از همه گروههای لبنانی خواست با کنار گذاشتن سلاح به پای میز مذاکره برگردند.
در حالی که همه انگشت های اتهام در آشوب های لبنان به سوی جمهوری اسلامی و سوریه، که بی دریغ از حزب الله پشتیبانی می کنند، نشانه رفته است و از جمله “احمد فتوت” یکی از وزرای دولت لبنان به صراحت می گوید که: “سفیر رژیم تهران در بیروت عملیات را فرماندهی می کرد و آنچه در لبنان روی می دهد بسیار فراتر از یک اختلاف داخلی است و حزب الله دستور دارد ولایت فقیه را به لبنان تحمیل کند و لبنان مدخلی است تا نظام ولایت فقیه را به کشورهای عربی دیگر نیز تحمیل کند”، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در مورد دخالت در امور لبنان گفت که این اتهامات پایه و اساس ندارد!
روز سه شنبه ۱۳ ماه می، رئیس جمهوری نظام ولایت مطلقه فقیه نیز در پاسخ به اتهامات جرج بوش مبنی بر دخالت در امور لبنان گفت: “از این که شما ما را متهم می کنید ناراحت نیستیم بلکه خوشحالیم، چرا که به وضوح می بینیم سیاستهای شما شکست خورده است و از اجرای طرح های خود بازمانده اید”!
آقای احمدی نژاد با تاکید بر این که “تنها کشوری که در لبنان دخالت نمی کند جمهوری اسلامی است” افزود: “امریکایی ها خیال می کنند با ترساندن ملت لبنان از دخالت شورای امنیت می توانند سیاستهای خود را به پیش ببرند، اما سخت در اشتباهند. درگیری هایی که در لبنان به وجود آمده، جنگ ملت لبنان با زورگویی آمریکا و منفعت طلبی آقای بوش است . . . اگر خیال می کنید که در لبنان، یا سوریه و جمهوری اسلامی با یک گروه خاص مواجهید، شکست می خورید شما باید بدانید که با ملت لبنان مواجهید”!
به هر روی، اگرچه فعلا آشوب های لبنان به ظاهر آرام گرفته و اتحادیه عرب نیز قرار است روز چهارشنبه ۱۴ ماه می برای بررسی و یافتن راه حل برای این بحران نشستی برگزار کند، اما همه شواهد نشانگر آنند که جمهوری اسلامی برای فرار به جلو در پرونده هسته ای خود، قصد دارد با تکرار آنچه که در ژوئن سال گذشته در نوار غزه روی داد، خاک لبنان را به میدان نبرد تبدیل کند و انبار باروتی را که به طور بالقوه در لبنان وجود دارد هرگاه اراده کند بر آتش بکشاند!