سال تحصیلی جدید شروع شده و برای صدها ایرانی تازه وارد به این منطقه از دنیا، سیستم آموزشی مدارس ابتدایی و متوسطه می تواند به همان اندازه ناآشنا باشد که زبان و فرهنگ و ده ها موضوع دیگر. تا ماه جون سال جاری که از طریق آموزش و پرورش منطقه یورک درگیر مشکلات خانواده های ایرانی بودم، از نزدیک شاهد چالش های فراوان والدین، کودکان و نوجوانان با این سیستم ناشناخته بودم. همانطور که سیاست های دولت فدرال کانادا در قبال مسائل بین المللی به وضوح چرخشی ۱۸۰ درجه ای داشته، سیاست های شهری، استانی و منطقه ای هم تغییرات اساسی کرده و به همین دلیل هوشیاری و آگاهی ما نسبت به تغییر شرایط محیط جدید زندگی مان می تواند ضامن پیشرفت و یا عقب گرد ما باشد. طی ده سال گذشته، وظیفه من حمایت از کودکان و نوجوانان ایرانی و خانواده هایشان در ارتباط با مسائل تحصیلی بود. حال که امکان برقراری ارتباط با خانواده ها را به طور مستقیم و از طریق مدارس از دست داده ام، امیدوارم بتوانم تجربه سال ها کار در این حیطه را به گونه ای دیگر در اختیار خانواده ها قرار دهم.
از آنجا که بسیاری از خانواده های ایرانی به امید آینده بهتر برای فرزندانشان ترک وطن می کنند، لازم است که رسیدگی به امور تحصیلی فرزندان مهاجر با دامن زدن به بحث ها و موضوعات مربوطه، همواره در بالای لیست نیازهای تازه واردان قرار بگیرد. به همین خاطر هفته گذشته شهروند میزگردی پیرامون ” نقش خانواده و سیستم آموزشی در موفقیت فرزندان” برگزار کرد که گزارش مفصل آن را در شماره هفته پیش خواندید. از آنجا که نیاز است چنین موضوعاتی بیشتر باز و بر برخی نکات مطرح شده تأکید شود، لازم دانستم در تکمیل گفته هایم به مطالب زیر اشاره کنم.
در خانواده های ایرانی تحصیلات عالیه به درستی نقش مهمی در تربیت فرزندان دارد ولی در اغلب موارد انتخاب رشته دانشگاهی نه بر مبنای علایق و توانایی های جوانان و نیاز جامعه، که بر مبنای رسیدن به موقعیت افرادی است که در فرهنگ ما به خاطر نوع کارشان امتیازات اجتماعی ویژه دارند تا حدی که به گونه ای می توانند به خاطر حرفه شان ورای قانون قرار بگیرند و شهروندان برتری به حساب آیند. خارج از چرخه وابستگان به قدرت و حکومت، پزشکان، مهندسان و به تازگی حقوق دانان از چنین موقعیتی برخوردارند. به همین خاطر دانشگاه رفتن و رسیدن به موفقیت برای بسیاری همچنان به معنی دکتر، مهندس و یا وکیل شدن است و نه چیز دیگری. مثلن کسی مایل نیست فرزندش در کانادا به دنبال رشته معلمی برود، چون معلم ها در فرهنگ ما موقعیت حرفه ای چشمگیر و به دنبال آن موقعیت اجتماعی ویژه ای ندارند. به عبارت دیگر، معلم بودن چندان عنوان دندان گیری نیست حتا برای آنها که عاشق این کارند. وقتی با نوجوانان در مورد مدرک تحصیلی و حرفه مورد علاقه شان حرف می زنم از آنها می پرسم که مدرک را برای زندگی می خواهند یا خواستگاری!
عدم آشنایی با نیازهای شغلی جامعه جدید، عدم آشنایی با سیستم آموزشی جدید و آنچه در مدارس به بچه ها می آموزند و بسیاری معضلات دیگر می تواند باعث ایجاد مشکلاتی شود که تا حد ایجاد بحران های روحی برای والدین و کودکان پیش رود و خانواده را در معرض فروپاشی قرار دهد. بهترین و مهمترین عامل پیشگیری از مشکلات مربوط به تحصیلات کودکان و نوجوانان در مهاجرت، آشنایی با این سیستم و استفاده بهینه از آن است. برای رسیدن به این منظور باید به دنبال اطلاعات بود. آشنایی با این سیستم، باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود، اعتمادی که امکان همکاری با مدرسه و سیستم را فراهم می کند. اگر شما با سیستم آشنا باشید، کسی نمی تواند چیزی را به شما دیکته و یا تحمیل کند. در این صورت شما نیز با واقع بینی بیشتری به توانایی های فرزندتان پی برده و به دنبال رفع نیازهای او خواهید بود.
تفاوت های فرهنگی و بخصوص جامعه چند فرهنگی چون تورنتو، معضلات خاص خود را دارد. برای جلوگیری از بروز مشکلات ناشی از تفاوت های فرهنگی و تاثیر آن به نفع و یا به ضرر خانواده های مهاجر، باز هم باید با سیستم آشنا شد. تفاوت های فرهنگی به بهانه های مذهبی یا اجتماعی نباید مانع از این شود که ارگانهای مربوط به حمایت از کودکان، آنهایی را که به بهانه های مختلف مورد آزار قرار می گیرند، مورد حمایت قرار ندهد و به درستی در امر تربیت آنها دخالت نکند. این وظیفه هر انسان آزاده ای است که چنین نهادهایی را نه تنها قدرت دهد که در جهت گسترش فعالیت های این نیروها در سراسر دنیا فعال باشد. اما این به این معنا هم نیست که این ارگانها با عدم آشنایی با بعضی مقولات فرهنگی خانواده های مهاجر باعث از همپاشی کانون خانواده شده و حق تربیت فرزند را از خانواده بگیرند. برای تشخیص این دو موضوع مثالی می آورم؛ سالها پیش خانمی فرزند عقب افتاده اش را با قاشق سوزانده بود چون نمی خواست قبول کند که فرزندش مشکل یادگیری دارد. ایشان در دادگاه سعی بر این داشت که این حرکت وحشیانه خود را به گردن فرهنگ ایرانی بیاندازد و با استفاده از مقوله مالتی کالچرالیسم خود را بی گناه جلوه دهد و به قاضی ثابت کند که در ایران همه این کار را می کنند و در نتیجه قاضی باید با احترام به فرهنگ ایرانی او و در چارچوب ملاحظات مالتی کالچرالیسم، او را عفو کند! هرگز مقوله چندفرهنگی نباید وسیله ای شود برای سوءاستفاده کسانی نظیر این مادر و یا خانواده ها برای آزار و یا نابودی فرزندشان؛ چه به خاطر باورهای غلط اجتماعی و چه به خاطر اعتقادات مذهبی. از طرف دیگر نمونه های فراوانی را شاهد بوده ام که نوجوانان زیر ۱۶ سال به صرف رسیدن به خواسته های خود، مثلن شرکت در پارتی ها و یا سرپیچی از قوانین معقول خانواده، از وجود چنین نهادهایی سوءاستفاده کرده و برای ” تنبیه” پدر و مادر خواهان دخالت این نهادها شده اند. تاسف بار وقتی است که عدم آشنایی کارکنان این نهادها با واقعیت و موضع گیری های یک طرفه آنها، باعث بروز مشکلات جبران ناپذیر می شود. والدین ایرانی باید از حق و حقوق خود به عنوان شهروندان این مرز و بوم مطلع شوند تا بتوانند شیوه های تربیتی مناسب با محیط موجود را در پرورش فرزندانشان به کار گیرند. در ضمن آنها باید بپذیرند که بار سفر به تورنتو بسته اند و نه مکه!
آری واقعیت این است که باید امیدوار بود آنها که پروسه پر دردسر مهاجرت را پشت سر گذاشته اند، آگاهی کمی از فرهنگ این مرز و بوم داشته اند و بر این امر واقف بوده اند که بار سفر به کانادا بسته اند و نه مکه. این حداقل چیزی است که از خانواده مهاجر انتظار می رود. اوست که انتخاب کرده تا مهاجرت کند، بخصوص در شرایط کنونی ایران که بیشترین مهاجرینش را افراد تحصیلکرده و یا بسیار مرفه تشکیل می دهند و در میان آن ها به ندرت پناهنده مذهبی دیده می شود. پس اوست که باید در فراگیری، پذیرش و احترام به قانون سرزمین جدید کوشا باشد حتا اگر می خواهد فقط سه سال در این سرزمین اقامت کند و با پاسپورت کانادایی به دبی بازگردد! این خود شروع بحث دیگری است که باید به طور جمعی به آن پرداخت چرا که بخش عمده ای از مشکلات روحی و عاطفی کودکان و والدین ما از این واقعیت سرچشمه می گیرد که قبول واقعیت های فرهنگی سرزمین جدید برای عده ای از مهاجران بسیار مشکل است.
مایلم از این فرصت استفاده کرده و از شما دعوت کنم که به سمینارهای آموزشی که برای آشنا کردن علاقه مندان با سیستم تحصیلی در انتاریو ترتیب داده شده، شرکت کنید. در سلسله سمینارهای مربوط به مسائل تحصیلی موضوعاتی چون چگونگی کمک به تحصیلات بچه ها، گرفتن دیپلم و ورود به دانشگاه، استفاده درست از اینترنت و آگاهی از خطرات و فواید آن، چگونگی همکاری با مدرسه در زمینه های گوناگون مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
این سمینارها روزهای سه شنبه از ساعت ۶ تا ۸ شب در بنیاد پریا برگزار می شود. دیدار والدین از دو مرکز آموزشی چون ساینس سنتر و دهکده مهاجران اولیه به کانادا به آنها کمک خواهد کرد که بهتر به اهداف آموزش و پرورش انتاریو پی ببرند. با مراجعه به سایت پریا و توجه به بخش آگهی برنامه های هفتگی پریا در همین نشریه، می توانید از موضوعات سمینارها مطلع شوید. اولین جلسه روز سه شنبه ۲ اکتبر برگزار می شود. سرویس نگهداری از کودکان فراهم است و از شما با شام سبکی پذیرایی خواهد شد. سمینارها رایگان می باشد. موضوع جلسه اول، آشنایی با سیستم آموزشی کانادا در مقطع دبستان است. فراموش نکنید که قدرت در آگاهی است.
به امید دیدار!
دست مریزاد خانم جوانفر نازنین، عالی و بسیار گویا