شهروند ۱۱۹۴ ـ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۸
سرانجام استفن هارپر نخست وزیر کنونی کانادا، با خلف وعده، انتخابات ۱۹ اکتبر ۲۰۰۹ را، یکسال و چند روز، پیش انداخت و رسما اعلان کرد که انتخابات سراسری کانادا چهاردهم اکتبر ـ یعنی تنها با یک ماه و چند روز بخت فعالیت انتخاباتی برای احزاب و افراد ـ برگزار می شود.
نظرسنجی های اخیر که همچنان آقای هارپر و حزب او را صدرنشین جدول نشان می دهد از دلایل اصلی این خلف وعده ی نخست وزیر است. پس از اعلان رسمی روز انتخابات که میلیونها دلار برای مالیات دهندگان هزینه خواهد داشت، و سومین انتخابات در چهار سال و چند ماه گذشته است، رهبران هر سه حزب محافظه کار، لیبرال و ان دی پی (دمکرات نو) مدعی نخست وزیری کانادا هستند. در حقیقت کانادا در دهه های اخیر دولت را به یکی از دو حزب محافظه کار و لیبرال واگذار کرده است.
اما این بار جک لیتون رهبر حزب دمکرات نو به دلیل آنکه محبوبیت شخصی اش در نظرسنجی ها از استفن دیان بیشتر است، پس از پخش خبر رسمی روز انتخابات در اتاوا گفت: استفن هارپر از نخست وزیری کانادا کناره گیری کرد، من برای شغل او تقاضا می دهم!
این کنایه در تبلیغات دیگر حزب دمکرات نو و سخنان لیتون صورت روشن تری به خود گرفت و لیتون مدعی شد که او و حزبش از هارپر و دیان و احزاب آنان برای رهبری کانادا آمادگی بیشتری دارند.
هارپر نیز با اتکا به میزان محبوبیت در نظرسنجی های اخیر امیدوار است که دولت اقلیت کنونی اش به دولتی با اکثریت نسبی تبدیل شود، هر چند برای پیش گیری از حمله ی منتقدان می گوید که گمان می کند بار دیگر مجبور به تشکیل دولت اقلیت شود، اما مردم به احزاب مخالف او در دولت اقلیت آینده اجازه کارشکنی و خرج تراشی دیگری نخواهند داد.
استفن دیان رهبر لیبرال ها نیز می گوید، هارپر و حزبش از او چهره ای نادرست و دروغین در کانادا ترسیم کرده اند، در نتیجه اگر مردم کانادا با آنچه به قول او استفن دیان واقعی است آشنا شوند، به حزب او رای خواهند داد و دولت آینده در دست این حزب قرار خواهد گرفت و همانطور که دولت های کریتین و مارتین توانستند برای کانادا شکوفایی اقتصادی و مازاد بودجه به ارمغان آورند، او نیز دوران بدهی های بار آمده توسط دولت محافظه کار هارپر را به عصر موفقیت های اقتصادی و سیاسی کانادا تبدیل خواهد کرد.
این ها شعارهای انتخاباتی احزاب و رهبران آنها هستند، اما در هر کدام از مدعاهای این سه رهبر رگه هایی از واقعیت هم هست. هر چند در جهان غرب و شاید در بیشتر جاهای جهان حرف و سخن و ادعای دوران انتخابات یک چیز است و واقعیت پس از انتخابات چیز دیگر. برگ برنده ی حزب محافظه کار و آقای هارپر کاهش دو سنتی مالیات GST در دوران نخست وزیری و کاهش مالیات ها به طور کلی و کمک نقدی به کودکان پیش از دبستان است. محافظه کاران مردم را از لیبرال ها با ادعای افزایش مالیات ها از سوی آنان می ترسانند، و از دمکراتهای نو و رهبر آنها جک لیتون هم چندان ترسی به دل راه نمی دهند، بویژه آنکه حالا حزب تازه از راه رسیده ی سبز حتی از دمکرات های نو در نظرسنجی های ملی پیشی گرفته است. با این همه تنور انتخابات زودرس کانادا داغ است…
ما و انتخابات
نقش اقلیت های قومی در انتخابات بویژه در شهرهای بزرگ و بویژه تر در کلان شهر تورنتو نقشی کلیدی است. می دانیم که بیش از نیمی از جمعیت بزرگترین شهر کانادا، تورنتو را اقلیت های قومی تشکیل می دهند، و معنای این ترکیب جمعیتی آن است که رای اقوام در سرنوشت انتخابات تاثیر به سزایی دارد. جمعیت بزرگ ایرانیان در انتاریو نیز می توانند با مشارکت فعال در امر انتخابات حضور و حرمت شهروندی خویش را نشان دهند. رای هر کدام از ما صرف نظر از گرایش های حزبی و سیاسی مان دفاع از حقوق شهروندیمان است. در امر انتخابات به هر شیوه و هر مقدار که می توانیم مشارکت کنیم. علاوه بر رای دادن می توان در امور داوطلبانه حضور پیدا کرد و نشان داد که جمعیت بزرگ ایرانیان اینجا و یا هر جای کانادا خود را در سرنوشت این کشور به همه لحاظ شریک می داند و برای این مشارکت از هیچگونه مساعدت مادی و معنوی دریغ نخواهد کرد. بارها در همین ستون نوشته ام که، ما اگر رای ندهیم، اگر حضور پررنگ اقتصادی و اجتماعی خود را با امر مهم سیاست این کشور گره نزنیم، دیده نخواهیم شد، و اگر دیده شویم از منظر افراد و گروههای مدعی و بریده از جامعه ی تلاشگر ایرانی دیده می شویم که تنها مقصدشان منافع شخصی و یا امتیاز گیری های گروهی است.
در انتخابات با تمام توان و امکانمان مشارکت کنیم و نشان دهیم که شهروند کانادا هستیم و برای همه ی امور این سرزمین حرمت قائلیم.