گفت وگو با سپیده رئیس سادات در پیوند با کنسرت او در تورنتو
اگر اهل موسیقی باشید، بویژه موسیقی کلاسیک ایرانی، حتما چند سالی ست که در سایت های اینترنتی و یوتیوب هنرنمایی سپیده رئیس سادات، زن جوانی که هم سه تار می نوازد و هم می خواند، را دیده اید و مصاحبه هایش را با بی بی سی و صدای آمریکا و سایت های دیگر دیده و خوانده اید. او به زودی برای اولین بار با همراهی گروه “مضراب” در تورنتو کنسرت خواهد داشت.
سپیده رئیس سادات در آذر ۱۳۵۹ به دنیا آمد. از کودکی به آموزش و تعلیم موسیقی روی آورد و از محضر بزرگان دنیای موسیقی همچون خانم پریسا، جواد لشکری، پرویز مشکاتیان و … بهره ها برد.
در سال ۱۳۷۹ (۲۰۰۰) در آلبوم”کنج صبوری” به آهنگسازی و سرپرستی پرویز مشکاتیان، هم خوانی کرد. در همان سال به مدت پنج شب به روی صحنه رفت. او در ایران در دانشگاه نقاشی خواند و در سال ۱۳۸۷ از دانشکده ادبیات و فلسفه دانشگاه بولونیا (ایتالیا) در رشته ی موزیکولوژی فارغ التحصیل شد. او در مدت اقامت شش ساله خود در ایتالیا، به اجرا و همکاری در سازمان ها و رسانه هایی همچون یونسکو، واتیکان، رای (رادیو و تلویزیون ملی ایتالیا) و بی بی سی طی چندین کنسرت به همراه نوازندگان ایرانی و غیر ایرانی، به شناساندن موسیقی ایران زمین پرداخت. سپیده هم اکنون ساکن تورنتو ست و در دانشگاه تورنتو مشغول تحصیل و تحقیق در رشته ی اتنوموزیکولوژی (فرهنگ شناسی موسیقی) می باشد.
در پیوند با کنسرت ۲۶ اکتبر در تورنتو با سپیده رئیس سادات گفت وگوی کوتاهی انجام داده ام که می خوانید.
این اولین کنسرت شما در تورنتوست، چه شد که تصمیم گرفتید با آقای حمید متبسم کار کنید؟
ـ آشنایی من با آقای متبسم از ۲۰۱۰ شروع شد، بعد از انجام سه کنسرت در ایتالیا و با همین گروه مضراب ولی با ترکیبی کمی متفاوت، یعنی نغمه فرهمند سازهای کوبه ای را نمی نواخت و عود هم آن موقع نداشتیم، ولی تار و سه تار و بم تار که این دفعه هم هستند، داشتیم. به دلیل گرفتاری ها و کارهای من در تورنتو، این اولین باری ست که از آن زمان ما دوباره دور هم جمع شده ایم.
اشاره کردید به نغمه فرهمند، می دانیم که ایشان دختر محمود فرهمند از نوازندگان خوب تمبک در ایران است و خود نغمه هم در تورنتو طرفداران بسیار زیادی دارد. آیا شما از قبل با نغمه آشنا بودید یا اینجا آشنا شدید؟
ـ حدودا ۱۵ سال پیش بود که من و آقای مشکاتیان به مراسم بزرگداشتی رفته بودیم و نغمه در آن مراسم یکی از قطعات استاد مشکاتیان را همراه پدر و برادرش اجرا کرد در کمال زیبایی. من آنجا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم ولی خوب از دورادور در روی صحنه او را دیدم و دیگر موقعی پیش نیامد که همدیگر را ببینیم تا اینکه در تورنتو او را دیدم و باهم یک کنسرت در MIT برای بنیاد پژوهش های زنان اجرا کردیم و این بهانه ای برای شروع همکاری من و نغمه بود و خیلی خوشحالم که در این برنامه با نغمه روی صحنه می روم.
شما با خانم پریسا، استاد مشکاتیان و استاد لطفی هم کار کرده اید و شاگرد آنها بوده اید، کمی در این باره توضیح دهید.
ـ من آشنایی ام با موسیقی را مدیون آقای فرود گرگین پور هستم، از نوازندگان و موسیقی دانان خوب قشقایی که از خانواده ی هنرمندی می آید که این موسیقی را سینه به سینه نگه داشته اند. ایشان بودند که خیلی اصرار داشتند که پدر و مادرم مرا پیش خانم پریسا ببرند و همین اتفاق هم افتاد. آن زمان تقریبا ۹ ساله بودم که شروع به آموختن ردیف کردم.
آیا خانم پریسا همه را به شاگردی می پذیرفتند یا باید امتحان می دادید؟
ـ امتحان می گرفتند که من خوشبختانه معلم ریاضی ام خانم اخوان، شاگرد خانم پریسا بود و من از طریق ایشان یک سری گوشه های شور را یاد گرفته بودم و در امتحان مثنوی شور را خواندم و خانم پریسا خیلی خوشش آمد و کلاس ها را شروع کردیم.
با آقای مشکاتیان چطور آشنا شدید؟
ـ تقریبا ۱۶ ساله بود که با ایشان آشنا شدم و روابط خانوادگی با ایشان پیدا کردیم، البته در کنار درس و کلاس ها این رابطه ادامه پیدا کرد تا زمانی که متاسفانه ایشان فوت کردند.
گویا اولین زنی هستید که پس از انقلاب به عنوان خواننده ی زن روی صحنه رفتید. چطور این امکان به وجود آمد؟
ـ این کنسرت با گروه نوروز بود با ارشد طهماسبی در فرهنگسرای نیاوران که در واقع همخوانی و همنوازی بود و گفته نشده بود که چه کسی خواننده است و چه کسی نوازنده و وقتی رفتیم روی صحنه مشخص شد که من آواز می خوانم. خوشبختانه این کنسرت به مدت پنج شب برگزار شد. دو هفته پیش از این کنسرت هم آلبوم “کنج صبوری” با آقای مشکاتیان وارد بازار شده بود که در آن کار هم من با آقای رستمیان همخوانی می کردم، البته مشکلات زیاد بود، چون ترکیب ها حتما باید یک خانم با یک یا چند آقا همخوان باشد و نمی توانست تنها آواز بخواند.
شما لیسانس تان را در رشته ی نقاشی گرفتید، آیا هنوز هم به نقاشی ادامه می دهید؟
ـ متأسفانه نه، می شود گفت که من در سال سوم دانشگاه نقاشی را کنار گذاشتم و حتی پایان نامه ام بیشتر روی مجسمه سازی و کمی موسیقی بود و از نقاشی فاصله گرفته بودم، شاید به علت اینکه موسیقی جایگزین آن شده بود. اما هنوز به دیدن نقاشی و رفتن به گالری ها علاقه دارم، ولی دیگر هیچ وقت مثل قدیم نمی توانم نقاشی کنم.
شما غیر از خوانندگی، محقق موسیقی هم هستید و می دانم که فوق لیسانس تان را از دانشگاه تورنتو در اتنوموزیکولوژی گرفته اید. لطفا در مورد پژوهش تان در زمینه ی موسیقی کمی توضیح دهید.
ـ من از سال دیگر برای دوره ی دکترا شروع به تحقیق خواهم کرد و گرایش من در موسیقی ایران است چون بیشتر این موسیقی را می شناسم و خیلی هم مطلب هست که رویش کار کم شده و جای تحقیق و کار زیادی دارد. من تز خودم را روی دوران ساسانی گرفتم و در ایتالیا تحقیق کردم، در اینجا هم خیلی موضوعات را دنبال کردم از جمله آموزش آواز، چیزی که سالها به آن علاقه داشتم و در ایتالیا هم حتی روی همین موضوع کار می کردم با موسساتی که در واقع کارشان انتروپالژی صداست، ولی در عین حال چون موسیقی سنتی مان خیلی وابسته به ردیف است، تز نهایی خودم را درباره ی انقلاب مشروطه و تأثیر موسیقی بر آن، نوشتم.
در پایان چند پرسش کوتاه دارم. خواننده ی ایرانی مورد علاقه تان کیست؟
ـ قمر.
موسیقی یا خواننده ی مورد علاقه ی غیرایرانی؟
ـ موسیقی آسیای مرکزی بویژه ایران، ازبک و تاجیک.
آخرین فیلمی که دیدید و لذت بردید؟
ـ فکر کنم همه موافق باشند اگر بگویم “جدایی نادر از سیمین”.
دوستداران سپیده رئیس سادات می توانند از طریق وب سایت او و صفحه او در فیس بوک از فعالیت های هنری اش آگاه شوند.
http://www.sepidehraissadat.com