این نخستین بار است که یک سازمان منطقهای ـ قارهای موفق به دریافت جایزه نوبل صلح میشود. پیشتر سازمانهای دریافت کنندهی این جایزه نهادهای بینالمللی با اهداف جهانی بودهاند. امسال اما، کمیته نوبل صلح در اسلو، نروژ، جایزهی نوبل صلح ۲۰۱۲ را به اتحادیه اروپا داد. آقای «توربیورن یاگلاند» رییس کمیته نوبل صلح با اعلام اینکه اتحادیه اروپا برنده نوبل صلح امسال شده است، نقش این اتحادیه در تبدیل قاره اروپا از قارهی جنگ به قارهی صلح را دلیل اعطای نوبل صلح امسال به این اتحادیه دانست تا اعطای جایزه به این نهاد منطقهای را مشروع جلوه دهد.
اتحادیه اروپا در حالی جایزه نوبل صلح امسال را دریافت میکند که در شرایط بحران اقتصادی قرار دارد و چند کشور کلیدی این اتحادیه از جمله اسپانیا، یونان و پرتغال در سختترین شرایط بحران اقتصادی و کسری بودجه قرار دارند.
این نخستین بار نیست که کمیته نوبل صلح این جایزه را به جای فرد به یک نهاد و سازمان میدهد؛ پیشتر در سال ۱۹۱۰ نوبل صلح به “دفتر دایمی صلح بین الملل” و در سالهای ۱۹۱۷ ، ۱۹۴۴ و ۱۹۶۳ به “صلیب سرخ جهانی” تعلق گرفته است. در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۸۱ نیز “کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان” این جایزه را دریافت کردند. سازمان یونیسف و سازمان بینالمللی کار نیز در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۹ موفق به دریافت جایزه نوبل صلح شدهاند. اما این نخستین بار است که یک سازمان منطقهای – قارهای موفق به دریافت جایزهی نوبل صلح میشود.
اعطای جایزهی صلح نوبل، هماره با موافقان و مخالفان خود توأم بوده است. امسال اما موج موافقان اندک و مخالفان زیاد بوده است. حتا درون حزب کارگر نروژ که رئیس کمیته صلح نوبل هم عضو آن میباشد، اعتراضهایی به این نگرش وجود داشته؛ از جمله یکی از نمایندگان پارلمان نروژ گفته است: “اعطای جایزهی صلح نوبل، رسوایی دیگری برای کمیته صلح نوبل”. اگر به همین جمله دقت کنیم، واژهی “دیگری” به این معنا است که پیش از این هم کمیتهی صلح نوبل، رسوایی به بار آورده بوده، از جمله میشود، به اعطای صلح نوبل به «اوباما» اشاره کرد که در آن سال هم فریاد خیلیها به آسمان رفت و از سیاسی شدن گزینش برندگان این جایزه، خیلیها زبان به سخن گشودند.
همین نماینده مجلس میگوید: این که اتحادیه اروپا برندهی جایزهی صلح نوبل امسال شده است، گویی کودتایی از سوی هواداران اتحادیه اروپا در کمیتهی صلح نوبل انجام شده به فرماندهی «توربیورن یاگلاند». ارائهی تصاویر صلحجویانه، دموکراسی خواهانه و ادعای صلحطلبانه بودن این اتحادیه، خود نیز بحثبرانگیز است. آنچه که کمیتهی صلح نوبل برای موجه جلوه دادن انتخاب خود ارائه میکند، این است که در شصت سال گذشته، اتحادیه اروپا در تلاش بوده تا صلح پایدار و توازن قوا را در این قاره برقرار کند و دموکراسی و حقوق بشر را گسترش دهد. ادعایی که بیش از هر چیز مورد تردید است و قابل بحث. تفسیر دیگر این ادعای کمیتهی صلح نوبل این است که مردمان کشورهای اروپایی در دستیابی به صلح و دموکراسی و عدالت، اگر اتحادیهی اروپا تشکیل نمیشد، علاقهای نداشتهاند. این در حالی است که دموکراسی پدیدهای نیست که توسط اتحادیه اروپا کشف یا اختراع شده باشد. انگار که اگر این اتحادیه به وجود نمیآمد، حقوق بشر و دموکراسی در عرصهی اروپا و جهان، نه به وجود میآمد و نه پیشرفت میکرد. کمیتهی صلح نوبل گویا فراموش میکند که با به وجود آمدن اتحادیه اروپا و گسترش روزانهی آن، متأسفانه، دموکراسی هم مدام در این کشورها رو به کاهش رفته است و سیستم تمرکز قدرت را توسط کنوانسیونهای اتحادیه اروپا بیشتر کرده که به قیمت کاهش حقوق مردم کشورهای عضو تمام شده است. شهروندان کشورهای کمتر توسعهیافتهی این اتحادیه، هر روز فقیرتر میشوند و قدرتهای بزرگ این اتحادیه، هر روز ثروتمندتر. اعمال سیاستهای امروزین این اتحادیه، برخلاف ادعای کمیتهی صلح نوبل، بیش از وحدت، به جدایی دولتها از مردمشان دامن میزنند. بنابراین، تصویر صلحجویانهای که کمیته صلح نوبل به آن اشاره میکند، واقعی نیست و آنچه در یونان، اسپانیا، ایتالیا، ایسلند و تا چندی پیش در ایرلند میگذشت و میگذرد، شاهد این ادعاست که دولتها نه تنها وحدت را دامن نمیزنند که سرکوب اعتراضکنندگان به سیاستهای اتحادیه اروپا که ریاضت را به آنها حقنه میکند، در دستور روز دارند. بحران اقتصادی که چشماندازی تاریک را چند سال آینده هم پیش رویمان میگذارد، نشان این است که در سالهای آینده هم از صلح و وحدت مورد ادعای کمیته صلح نوبل خبری نیست.
از نظر سیاسی هم اتحادیه اروپا، با توجه به عضویت بیشترین اعضایاش در «ناتو»، بیش از این که سیاسی باشد، نهادی است نظامی. اکنون «سازمان ناتو» بیش از این که نهادی باشد برای دفاع و بازوی نظامی برای گسترش صلح، به نهادی تبدیل شده که هجوم و حمله به دیگر کشورها، استراتژی این سازمان شده است.
سیاست حمایت اتحادیه اروپا از نامردمیهای اسرائیل در قبال مردم فلسطین هم یکی دیگر از مواردی است که کمیته صلح نوبل به آن بیتوجه بوده است. سیاستهای جنگافروزی اتحادیه اروپا در کشورهای دیگر و به ویژه لشکرکشی به لیبی، نماد صلحجویی اتحادیه اروپا نیست که سزاوار این جایزه باشد. به این موارد، میشود، سیاست تحریمهای این اتحادیه علیه ایران را هم افزود که در نهایت کمکی است به سیاستهای جنگطلبانهی رژیم ایران از یک سو و دولت اسرائیل از سوی دیگر. کدام یک از این موارد، اتحادیه اروپا را سزاوار دریافت جایزهی صلح نوبل میکند؟
مسئول کمیتهی صلح نوبل در مقالهای به مناسبت پنجاهمین سالگرد پیمان روم، که در سال ۲۰۰۷ نوشته و در روزنامهی «آفتن پوستن» منتشر شده، گفته است: “به باور من، اتحادیه اروپا و کردارش در عرصهی سیاست، یکی از موفقترین پروژههای جهانی است و حیرت من این است که چرا این نهاد تا کنون از افتخار دریافت جایزهی صلح نوبل محروم مانده”. اکنون هم سرانجام پس از دو بار دیگر که در سالهای پیشین، آقای «یاگلاند»، اتحادیه اروپا را نامزد دریافت این جایزه کرده بود، امسال موفق شد نه تنها نامزد که برندهی این جایزه اعلاماش کند. اعلامی که به باور من هیچ سودی برای پیشبرد صلح جهانی ندارد. آرزوی ایشان با بیان رسمی این جمله:
«The Norwegian Nobel Committee has decided that the Nobel Peace Prize for 2012 is to be awarded to the European Union».
در برابر روزنامهنگاران، آنها و همهی صلحجویان جهان را واداشت تا انگشت حیرت بر دهان برده و از سر افسوس، سر در گریبان برند و به جای هلهله، صدای آهی که خبر از تأسفشان بود را به گوش جهانیان برسانند. افسوسِ روزنامهنگاران، نیز همراه شده است با واکنشهای سیاستمداران و رسانهها که بیشترینشان هم واکنشی است منفی به گزینش کمیتهی صلح نوبل، که نه غیرقابل پیشبینی بود و نه حیرتبرانگیز. اما طرفداران نروژی این تصمیم، در بحثهای رسانهای، دموکرات بودن اعضای کمیته و احترام به حقوق اجتماعی و آزادی بیان را طرح میکنند که دلیل آن هم دادن جایزه به نهادی است که کشور نروژ عضو آن نیست و تاکنون دو بار در رأی گیری برای عضویت این کشور در اتحادیه اروپا، با مخالفت مردم روبرو شده. اینان میگویند که علیرغم نبودن نروژ در این اتحادیه، گزینش این نهاد، نشان از بیطرفی کمیته صلح نوبل دارد. آخر خانم «مرکل» صدراعظم آلمان، در واکنش به این تصمیم، گفت: “اعطای این جایزه، افتخاری است برای همهی کشورهای عضو اتحادیه اروپا و مردمانشان”. این در حالی است که نروژ عضو اتحادیه اروپا نیست و بنابراین از این افتخار بیبهره خواهد بود. آیا این گزینش را از سوی دیگر نمیشود بررسی کرد و گفت که این تصمیم، پشت پا زدن به نگرش عمومی بیشترین نروژیها است که هنوز هم مخالف عضویت کشورشان در اتحادیه اروپا هستند؟
آیا ندیده انگاشتن رأی اکثریت مردم نروژ و دلایل آنها برای نبودن در اتحادیه اروپا نیست؟ آیا هماره مردم از سیاستهایی که دولت نروژ به پیروی از سیاستهای اتحادیه اروپا، اتخاذ میکند، انتقاد نکرده و از دولتمردان نخواستهاند که استقلال دولت و ملت نروژ را فدای تصمیمهای این اتحادیه نکنند؟
مبلغ چکی که دولت نروژ به اتحادیه اروپا بابت این جایزه خواهد داد، تنها یک هزارم کمکهای مالی این اتحادیه به یونان است، بنابراین جای پرسش است که آیا نهادها و افراد دیگری در بین بیش از دویست نامزد دریافت این جایزه نبودند که این مبلغ بتواند دردشان را دوا و صلح را هم گسترش دهد؟ سه زن مدافع حقوق زنان که سال پیش این جایزه را دریافت کردند، هنوز هم در همان راه گام برمیدارند و از حقوق زنان دفاع میکنند، اما بی تردید، اتحادیه اروپا هم در راهی که تا کنون رفته ادامه راه میدهد تا جانهای بیشتری قربانی سیاستهای نادرستشان شوند.
هر ساله هزاران نفر که از سیاستهای دولتهای متبوعشان ناامید میشوند، هزاران نفری که به خاطر سیاستهای غیرانسانی دولتهایشان راهی کشورهای عضو اتحادیه اروپا میشوند، پشت درهای بسته و آهنین اتحادیهای که سزاوار دریافت صلح نوبل قلمداد شده، سردرگریبان، اشک بر گونه، بغض درگلو، با کولهباری از یاد و خاطره از آنچه پشت سر گذاشتهاند، بلاتکلیف و گمنام، میمیرند. در دریای مدیترانه غرق میشوند، در بیابانهای تفتزدهی آفریقا و آسیا، از تشنگی هلاک میشوند، در صندوقهای تریلرهای سنگین خفه میشوند و … اما اتحادیه اروپا در اندیشه محدود کردن قوانین پذیرش پناهجو است تا دموکراسی را در محدودهی مرزهای همین اتحادیه که به قول آقای «یاگلاند» بهترین پروژهی دوران معاصر بوده است را گسترش داده و در سیاستهای خارجی نیز وحشیانه عمل کند. انگار که حقوق بشر و حقوق فردی، محدود میشود به مردمان کشورهای عضو اتحادیه اروپا و به طور کلی غربیها. کمیته صلح نوبل انگار به چگونگی واکنش هزاران خانوادهای که پشت درهای آهنین این اتحادیه، آه حسرت بر دل دارند و گونههاشان خیس اشک است، توجهی نداشته و چه بسا که برای جلوگیری از ورودشان به خاک اروپا، باز هم کسانی چون «قذافی» را بیابند تا با کمکهای میلیونها یورویی سالانه، از ورود سیاهان آفریقا به خاک اروپا جلوگیری کند و مزد دستشان هم جایزهی صلح نوبل باشد.
در مرامنامهی اتحادیه اروپا که معروف است به «پیمان لیسبون»، کشورهای عضو تشویق میشوند که ظرفیت نظامی خود را افزایش دهند. اما در همین مرامنامه کلامی از کاهش توان نظامی کشورهای عضو در میان نیست. بدیهی است که در نگاه اول این تصمیم، برای حفظ امنیت اتحادیه، خردورزانه به نظر آید. اما برای این که همین اتحادیه بتواند سزاوار جایزهی صلح نوبل شود، کافی نیست. جایزهای که باید استوار باشد بر وصیتنامهی «آلفرد نوبل» بنیانگذار جوایز سالانهی نوبل. در وصیتنامه وی آمده است که این جایزه باید به شخص یا افراد و نهادی اعطا شود که یا صلح آفرینند و یا در کاهش توان نظامی تلاش دارند. اتحادیه اروپا و کارکردهایاش آیا با آنچه مورد نظر «آلفرد نوبل» بوده است، شباهتی دارد؟
به این ترتیب، جایزهی صلح نوبل امسال، جایزهای است برای «قدرت». جایزهی امسال افتخاری برای کمیتهی صلح نوبل ندارد که نتوانستند، گزینهای را انتخاب کنند که بتواند در جهت صلح پایدار جهانی و برای کمک به کسانی که نیاز به همراهی دارند، گام بردارد. جایزهی امسال موجب نشده که کنشگران حقوق بشر، کسانی که به هر دلیلی از سوی رژیمهای دیکتاتوری تحت پیگرد قرار دارند، کشورهایی که در جهت بهبود حقوق انسانی و … تلاش میکنند، آشکارتر شوند و الگویی برای دیگران. جایزهی صلح نوبل به «اوباما»، چه نتایجی به بار آورد که امروز این جایزه به اتحادیه اروپا؟ خیالی بیش نیست که اعطای این جایزه، حاکمان کشورهای عضو اتحادیه اروپا را بیدار میکند و دست از جنگافروزیشان بر میدارند. «اوباما» هنوز هم بر طبل جنگ میکوبد و «اتحادیه اروپا» هم چنین خواهد کرد.
واکنش در برابر خبر اعطای جایزهی صلح نوبل به اتحادیه اروپا
در پایان این نوشته، بخشی از واکنشهای جهانی به تصمیم کمیتهی صلح نوبل را گردآوری کردهام که برای آگاهی بیشتر در اینجا میآورم:
به اعتقاد منتقدان اعطای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا، این اتحادیه به خاطر سیاستهای جنگ طلبانهاش در عرصهی بینالمللی به هیچ عنوان مستحق و لایق دریافت جایزه صلح نوبل نبوده است و بسیاری از اعضای این اتحادیه که عضویت در سازمان نظامی ناتو را یدک میکشند به طور طبیعی نمیتوانند و نباید صلح طلب تلقی شده و به خاطر آنچه فعالیتهای صلحطلبانه خوانده شده، جایزه جهانی بگیرند.
خانم «اینگه هوگر» یک نماینده حزب چپها در پارلمان آلمان با انتقاد شدید از این انتخاب، اتحادیه اروپا را مروج فقر، بدبختی و جنگ در جهان معرفی کرد و گفت: اعطای جایزه نوبل به این اتحادیه تعجبآور بود.
هوگر که سخنگویی امور کاهش تسلیحاتی حزب چپها در پارلمان آلمان را برعهده دارد، افزود: بعد از اینکه جایزه صلح نوبل به باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا اعطا شد، وی کشور خود را بیشتر و بیشتر در جنگ افغانستان و همچنین حملات ویرانگر با هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان دخیل کرد، امروز هم در کمال تعجب اتحادیه اروپا جایزه صلح نوبل گرفته و شاید کمیته نوبل در تصمیم بعدی این جایزه را به ناتو تقدیم کند.
در همین رابطه،«وولفگانگ گرگه» دیگر هم حزبی خانم هوگر و عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس این کشور ضمن تایید سخنان وی به دخالتهای نظامی اتحادیه اروپا در درگیریهای بینالمللی اشاره کرده و گفت: درست است که شاید اتحادیه اروپا در سیاست داخلی خود به دنبال برقراری صلح باشد، اما درمورد سیاست خارجی، عملکرد آنها در رابطه با تنشهای بینالمللی با این انتخاب در تناقض آشکار است. «وولفگانگ» در ادامه خاطرنشان کرد: برای دریافت جایزه صلح نوبل نامزدهای مستحق تر و شایسته تری از اتحادیه اروپا وجود داشت که کمیته نوبل می بایست برای اعطای این جایزه آنها را بیشتر مورد توجه قرار میداد.
«کاتیا کیپینگ» دبیرکل حزب چپهای آلمان نیز در همین رابطه، اعطای جایزه نوبل به اتحادیه اروپا را خندهدار خواند و گفت: این واقعن مسخره است که یکی از بزرگترین کارخانه های تولیدکننده تسلیحات جهان جایزه صلح نوبل دریافت کند. وی در عین حال از اتحادیه اروپا خواست حال که به دریافت این جایزه مفتخر شده، این جایزه بینالمللی را بهانه قرار دهد تا به واسطه آن ممنوعیت صادارت تسلیحاتی به کشورهای مختلف جهان را به مرحله اجرا گذارد.
انتخاب اتحادیه اروپا به عنوان برنده جایزه صلح نوبل درحالی انجام شده که از بین ۱۰ کشور اول صادر کننده تسلیحات نظامی به جهان، هفت صادرکننده را کشورهای عضو اتحادیه اروپا تشکیل می دهد و در این میان آلمان مقام سوم صادرات تسلیحاتی در جهان را به خود اختصاص داده است.
“دیتر دم” سخنگوی فراکسیون چپ در رابطه با امور اروپا، نیز با تبریک تمسخرآمیز به اتحادیه اروپا به خاطر دریافت این جایزه،گفت: این اتحادیه به خاطر ماموریتهای غیرقانونی و لشکرکشیهای نظامی خود از جمله در یوگسلاوی و لیبی، جایزه صلح نوبل دریافت کرده است. هم او نیز با عجیب و غیرقابل باور خواندن اعطای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا، گفت: این جایزه باید به کسانی داده می شد که به معنای واقعی دنبال صلح بودهاند و به خاطر این اقدام خود با محدودیتهای قضایی و قانونی مواجه شدهاند. این جایزه نباید به کسی تعلق گیرد که سعی کرده با ابزار جنگ به دنبال تحقق اهداف خود و برقراری نظم جهانی آنگونه که خود میخواهد باشد.
این انتخاب همچنین با واکنش تند برخی از رسانه های آلمان مواجه شد که در همین رابطه، روزنامه یونگه ولت در سرمقاله روز شنبه خود با عنوان “جایزه نوبل برای سرهنگ کلاین”، این انتخاب را به باد انتقاد گرفت.
سرهنگ کلاین، نظامی آلمانی بود که در سال ۲۰۰۹ در عملیات نظامی افغانستان دستور بمباران دو تانکر حامل نفت در ایالت قندوز را صادر کرد که این حمله موجب کشته شدن بیش از ۱۴۰ نفر و مجروح شدن صدها نفر از مردم غیر نظامی این ایالت شد.
«واسال» تحلیلگر مسایل اتحادیه اروپا مینویسد: اتحادیه اروپا درست زمانی این جایزه را دریافت کرده که واحد پولی یورو در آستانه فروپاشی است و اعتراضهای مردمی در کشورهایی چون یونان به سیاستهای ضد انسانی و تحمیلی در حوزه اقتصاد نشان میدهد که رهبران اروپایی از سوی مردم این کشورها مورد تایید نیستند.
نشریه «تایم» آمریکا نوشت: کمیته جایزه صلح نوبل، یک بار دیگر استعداد ذاتیاش را برای خلق یک “کمدی” به اثبات رساند و “اتحادیه اروپا” را دارنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۱۲ معرفی کرد.
تایم روز شنبه سیزدهم اکتبر در یادداشتی به قلم “کاترین مایر” با انتقاد شدید از اعطای “جایزه صلح نوبل” ۲۰۱۲ به اتحادیه اروپا، افزود: اصلیترین عنصر خلق یک کمدی، مساله زمان است و در مورد کنونی، هیچ عنصری گزندهتر از “زمان” اعطای آن نیست.
البته اگر منصفانه نگاه کنیم، انتخاب فردی واجد شرایط دریافت “جایزه صلح نوبل” امر چندان ساده ای نیست. امسال این کمیته ناگزیر بود از میان ۲۳۱ نامزد که ۱۸۸ تن حقیقی و ۴۳ سازمان و نهاد بودند، یکی را انتخاب نماید.
این کمیته طبق استدلال خود آن گونه که در اطلاعیه عنوان کرده است، “اتحادیه اروپا” و پیشروان آن را به دلیل “شش دهه اشاعه صلح و آشتی، دموکراسی و حقوق بشر در اروپا” شایسته دریافت “جایزه صلح نوبل” دانسته است. این کمیته در بیانیه خود اشاره کرده که از سال ۱۹۴۵، همه افراد و سازمانهایی که در ایجاد صلح میان آلمان و فرانسه (پس از جنگ جهانی دوم) نقش داشته اند، جایزه صلح نوبل را دریافت کرده اند. در عرض ۷۰ سال گذشته، دو کشور در سه جنگ مقابل هم قرار گرفتهاند اما امروز حتی فکر جنگ میان این دو قابل تصور نیست.
«تایم» در توضیح مردود بودن فرضیات کمیته جایزه نوبل استدلال می کند: همه این حقایق که کمیته بر آن صحه میگذارد اهمیت دارد، اما نکته این است که امروز، زمان دیگری است. دقیقن در روزی که برنده “جایزه صلح نوبل ۲۰۱۲″معرفی می شود، همه سازمانهای خبری جهان از هتاکیهای “کریستین لاگارد” رییس فرانسوی صندوق بینالمللی پول و وزیر سابق دارایی فرانسه با “وولفگانگ شوبل” وزیر دارایی آلمان خبر و گزارش دادند. نشریه آمریکایی ادامه داده است: در این دعوا، لاگارد هشدار می دهد که تاکید هرچه بیشتر بر سیاست اقتصادی “ریاضت طلبی” مشکلات منطقه یورو را عمیق تر خواهد کرد.
“شوبل” هم در واکنش به این اظهارنظر با برافروختگی خشم آلود پاسخ داد: گویا میخواهید بر فراز قله کوهی بلند صعود کنید، اما یک باره متوجه میشوید در حال پایین آمدن هستید، خوب معلوم است که با این شیوه راه رفتن، کوه در نظرتان بزرگ و بزرگتر جلوه می کند.
“تایم” نوشته است: ارزیابی کمیته صلح نوبل، اشتباه است. اتحادیه اروپا کمترین نقشی در حل و فصل و آشتی در خصومتها و درگیریها ایفا نکرده است. این اتحادیه نتوانست مانع وقوع جنگ بوسنی شود که در تاریخ اتحادیه یکی از مهمترین منازعات بوده است و نه تنها هیچ نقشی در خاموش کردن شعله این جنگ ایفا نکرد، بلکه در تحولات پس از آن هم، کمترین تاثیری نداشت.
از سوی دیگر این اقدام کمیته اعطای جوایز نوبل، ریشخند مطبوعات انگلیس و برخی صاحبنظران را در پی داشت. به گزارش خبرگزاری فرانسه از لندن، نشریات انگلیس روز (شنبه) با اشاره به نگرانیهای اقتصادی در کشورهای اتحادیه اروپا، جایزه صلح نوبل این اتحادیه را به سخره گرفتند.
نشریه “سان” به نقل از “نورمن لامونت” وزیر دارایی پیشین انگلیس اعطای جایزه یاد شده را اقدامی “مسخره و مضحک” توصیف کرد.
روزنامه “دیلی میل” هم در کنار تصویری از تجمع معترضان در آتن که علیه سیاست های ریاضتی تحمیلی اتحادیه اروپا تظاهرات کرده بودند، عبارت “جایزه صلح نوبل برای بلاهت” را درج کرد.
“ماکس هستینگر” تحلیلگر دیلی میل گفت که اعطای این جایزه همزمان با بحرانی شدن وضعیت بدهیهای کشورهای منطقه یورو، “اقدامی فراتر از طنز” بود.
روزنامه “ایندیپندنت” هم در صفحه نخست خود با انتشار تصاویری از معترضان یونانی در میان ویرانیها و گاز اشک آور شلیک شده، عبارت مورد استفاده کمیته صلح نوبل در توصیف اتحادیه اروپا را به سخره گرفت: “پروژه ای منحصر به فرد که صلح را جایگزین جنگ کرد.”
“تایمز” هم اعطای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا را بیهوده دانست و افزود که این پروژه اروپایی در حال حاضر چیزی بیش از طرحی در زمینه ایجاد مدینه فاضله برای بازسازی قاره اروپا نیست.
از سوی دیگر خبرگزاری امریکایی «آسوشیتدپرس» در تحلیلی درباره اعطای جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا نوشت: برغم استقبال برخی از سران اروپایی از این اقدام، کشورهای مقروضی همچون یونان و اسپانیا که بسیاری از مردم آن ها اتحادیه اروپا را مسئول تدابیر ریاضتی سختگیرانه همچون افزایش مالیات ها و بیکاری میدانند، واکنش منفی به آن نشان دادند. «آسوشیتدپرس» افزود: در حالی که بحران مالی در اتحادیه اروپا به سومین سال خود نزدیک می شود، مشکلات این اتحادیه افزایش پیدا کرده، رشد اقتصادی آن کند است و با بیکاری ۲۵ میلیون نفر دست و پنجه نرم می کند. اعطای جایزه یاد شده هیچ تاثیری در متعادل سازی بودجههای ملی و یا بسترسازی برای رشد اقتصادی در یونان و یا کاهش هزینههای حاصل از قرض در کشورهای ضعیفتر منطقه یورو همچون اسپانیا ندارد. اعطای جایزه صلح نوبل همچنین هیچ تاثیری در تسکین و کاهش مشکلات افراد بیکار نخواهد داشت.
“پل دوگرو” از اقتصاددانان دانشگاه اقتصاد لندن گفت: “اگر من در پرتغال و یا اسپانیا و یا یونان زندگی می کردم، تخصیص جایزه صلح نوبل مرا نگران می کرد، زیرا آنها این جایزه را به افرادی در بروکسل دادند که منبع بدبختی من هستند.”
* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در کالیفرنیای آمریکا است.