در یادداشتی که چند روز پیش تحت عنوان “این فوتبال لیاقت جام جهانی را ندارد” نوشتم و متذکر شدم که نیاز لحظهای تیم ملی و کارلوس کیروش دست زدن به یک ریسک منطقی و استفاده از بازیکنان آموزش دیده و لژیونرهاست که همین گونه عمل شد و اگر تیم ملی توانست با وجود ده نفره شدن از پس تیم کره برآید باید این موفقیت را مدیون دژاگه و قوچانی نژاد بدانیم که در رأس پیکان تهاجمی تیم ملی بیشترین فشار را به مدافعان تیم ملی کره تحمیل کردند و خصوصا در نیمه اول اجازه بازیسازی به تیم ملی کره را از خط دفاعی ندادند.
بازی با کره را به چند مقطع مشخص میتوان تقسیم کرد.
مقطع اول: از شروع مسابقه تا دقیقه ۲۵
حضور ۱۰۰ هزار تماشاگر در ورزشگاه آزادی پس از سال ها نشاندهنده درک عمیق تماشاگر فهیم فوتبال است که باید به آن بالید. در شرایطی که تیم ملی نیازمند حمایت همه جانبه بود مردم فوتبالدوست این حمایت را به دور از هرگونه تعلق خاطر باشگاهی از تیم ملی به عمل آوردند. شاید در تمام دوران فوتبال ملی کمتر شاهد چنین یکپارچگی در حمایت از تیم ملی بودهایم. تماشاگر نه به حضور روی نیمکت ستارهای چون علی کریمی اعتراض کرد و نه در جریان بازی نامی را فراخواند تا هر بازیکنی که در میدان است بیشترین تلاش خود را انجام دهد و مایوس نشود. این امر دست سرمربی تیم ملی را هم بازگذاشت تا هرآنچه میخواهد انجام دهد و همین امر چنان کیروش را از خود بی خود کرد که در نهایت موجبات اخراج خود را در دقیقه ۸۰ فراهم آورد. انجام چنین حرکتی از مربی میدان دیده پرتغالی بعید بود. او تیمش را برای مدت بیش از ۱۵ دقیقه (زمان باقیمانده و وقت اضافه) در این بازی و ۹۰ دقیقه در مقابل ازبکستان از وجود خود محروم کرد.
در ۲۵ دقیقه اول نه تنها بازیکنان کره که برخی از بازیکنان تیم ملی نیز تحت تاثیر حضور جمعیت کثیر تماشاگر قرار داشتند و در حقیقت در این دقایق هر دو تیم حرکت های غریزی را انجام دادند و از حرکت های منسجم تیمی کمتر خبری بود.
مقطع دوم: از دقیقه ۲۶ تا ۵۶
با کاهش فشار روحی نزد بازیکنان دو تیم، اولین خطر جدی مسابقه را قوچانی نژاد خلق کرد. او با کنترل خوب توپ فرصتی را برای خود ایجاد کرد تا با شوتی از لبه ی محوطه جریمه دروازهبان کره را مجبور کند با واکنشی خوب مانع از به ثمر رسیدن گل شده و با دفع توپ آن را به خارج از زمین بفرستد. روی کرنر متعاقب این صحنه ضربه شجاعی را دروازبان از روی پیشانی نکونام به خارج از زمین فرستاد.
پس از این صحنه بازیکنان کره تا پایان نیمه اول ۴ فرصت جدی گلزنی ایجاد کردند. نخست در دقیقه ۲۶ بازیکن میانی باشگاه سوانسی Ki Sung-yueng کی سونگ یوانگ ضربه آزادی را از جناح چپ به روی دروازه ما ارسال کرد تا مهاجم مهار نشده کره Kim Shin-wook کیم شین ووک توپ را از بالای تیر دروازه به بیرون بفرستد. بلافاصله کی یوانگ ضربه آزاد دیگری را از جناح مخالف به روی دروازه فرستاد که این بار دفاع آشفته ایران به Kim Bo-kyung کیم بو کوانگ فرصت ضربه زنی با سر را داد. توپ با اصابت به دست رحمتی روی تیر دروازه نشست و توپ برگشتی را رحمتی با چنگ و دندان از منطقه خطر دور کرد.
در دقیقه ۳۴ یک بار دیگر دفاع درهم ریخته ایران روی ارسال کی به Kim Shin-wook کیم شین ووک امکان شوت زنی داد که رحمتی توپ را متوقف کرد. خطر بعدی را شوت Park Chu-young پارک اچو یانگ به وجود آورد که ضربه او در میانه ی راه دروازه به بازیکنان خط دفاع ایران اصابت کرد و راهی خارج از زمین شد.
تفوق نسبی کره در این دقایق را باید به ضعف تمایل تدافعی تیم ملی در خط میانی منتسب کرد. در چیدمان ۴-۴-۲ تیم ملی در میانه ی میدان نکونام، تیموریان، شجاعی و محمد نوری حضور داشتند. شجاعی و نوری که بازیکنان کناری میانه میدان بودند به طور کامل فاقد مشخصات تدافعی هستند. نکونام علیرغم قابلیت های دفاعی بالقوه، دیر زمانی است که در تیم ملی بیشتر نقش یک بازیکن میانی پشتیبان مهاجمان را ایفا میکند. نهایتا تیموریان که میبایست در مرکز زمین و جلوتر از مدافعان نقش تخریبی داشته باشد، تحت تاثیر جو حاکم بر میدان در نیمه ی نخست با تمایل به راست و نزدیک به حیدری و قوچانینژاد از انجام وظیفه ی خود دور ماند و همین امر موجب شد تا در عوض بازیکنان میانی، مدافعان مجبور به مداخله شده و فرصت های متعدد گلزنی برای تیم کره فراهم شود.
با شروع نیمه دوم دو تیم بدون تغییر وارد میدان شدند و بازی در حالت تعادل دنبال میشد که مسعود شجاعی علیرغم داشتن یک کارت زرد اقدام به تکل دوپا روی پای بازیکن کرهای Oh Beom-seok او بئوم سئوک کرد. طی سالیان گذشته که شجاعی به لیگ اسپانیا رفته و به عنوان یک لژیونر به خدمت تیم ملی درآمده، هرگز شاهد درخشش معقول این بازیکن نبودهایم و این امر مبین آن است که وی در زمره بازیکنانی است که قادر به ارائه توانائی های خود در تیم ملی نیست. نگاهی به صحنه خطا نشان میدهد که حرکت شجاعی بسیار نادرست و غیرضروری بوده است. وقوع خطا در فاصله یک متری خط کناری و در محدوده ی دایره میانی زمین روی داد آن هم در شرایطی که در نزدیکی بازیکن صاحب توپ، چهار بازیکن دیگر از دو تیم حضور داشتند. اقدام شجاعی با داشتن یک کارت زرد حرکتی عبث و بیهوده بود که کمتر ممکن است از یک بازیکن نوجوان آماتور سر زند، تا چه رسد به بازیکنی که در برترین لیگ فوتبال حرفهای جهان بازی میکند؛ یعنی لیگ کشوری که فاتح جام جهانی و جام ملتهای اروپاست و در رده جوانان نیز قهرمانی را یدک میکشد. اگر تجربه بازی در لالیگا در چنین بازی مهمی مددکار شجاعی نباشد، دلیل استفاده از او در تیم ملی چیست؟ حرکت بچگانه شجاعی تیم ملی را ده نفره ساخت و فصل جدیدی را بر بازی حاکم کرد.
مقطع سوم: از دقیقه ۵۶ تا ۸۱
ظاهرا خروج شجاعی باعث تقویت تیم ملی شد به طوری که این تیم روند بازی را در دست گرفت و حاصل آن ضربه آکروباتیک قوچانینژاد بود که توپ را از فاصله ۱۰ متری به بالای دروازه فرستاد و متعاقب آن دروازهبان کره ضربه سر نکونام را از سه کنج دروازه به کرنر فرستاد. سرانجام در دقیقه ۶۵ کیروش اقدام به رفع نقصیه تدافعی خط میانی کرد. با جایگزین کردن ماهینی به جای محمد نوری کیروش اقدام به ایجاد یک لایه ی دفاعی در جلوی صف مدافعان کرد، خصوصا که نکونام و تیموریان با اخراج شجاعی توجه بیشتری به حرکت های دفاعی نشان دادند و توپهای برگشتی از تهاجم های متعدد تیم کره را از محدوده ی محوطه جریمه دور کردند.
تیم کره پس از اخراج شجاعی اقدام به بازی عرضی کرد تا با استفاده از پاس های متعدد و انتقال توپ به کنارههای زمین فرصت ارسال توپ های بلند را به روی دروازه ما فراهم کند، اما هوشیاری مدافعان و بازیکنان میانی تیم ملی علیرغم ارسال های متعدد اجازه برتری به بازیکنان کره نداد. سرانجام وقتی آندرانیک تیموریان پس از فعل و افعال روی ضربه کرنر دژاگه اقدام به ارسال توپ به محوطه شش قدم کره کرد، مدافعان کره قادر به دفع کامل توپ نشدند و جواد نکونام توپ سرگردان را با ضربهای خشک به قعر دروازه کره فرستاد تا شرایط پیروزی برای تیم ۱۰ نفره ایران فراهم شود. تیم ایران بلافاصله در لاک دفاعی فرو رفت و حدود ۵ دقیقه هیچ فرصتی به تیم کره نداد تا به ۱۰ دقیقه پایانی مسابقه رسیدیم.
مقطع چهارم: از دقیقه ۸۱ تا پایان بازی
در فصل آخر بازی چند اتفاق بسیار مهم رخ داد. نخستین و مهمترین حادثه اصرار کیروش به ایجاد جو متشنج بود که نهایتا خاطره بد حرکت شجاعی را از خاطرهها زدود. بسیار عجیب بود که مربی میدان دیدهای چون کیروش در موقعیتی که تیم ده نفرهاش موفق به ثمر رساندن گل پیروزی شده در عوض ایجاد آرامش نزد بازیکنان خود جوی متشنج را بر میدان مسابقه حاکم کند. حرکت کیروش این توهم را ایجاد میکند که این مربی سرشناس بر لبه تیغ راه میرفته و احتمالا گردانندگان فوتبال او را تحت منگنه قرار داده و در حیطه ی کاری او مداخله داشتهاند والا بعید به نظر میرسد که مربی جهاندیدهای چون کیروش بی دلیل تا این حد در کنترل خود ناتوان باشد. جا داشت کیروش در عوض حضور لب خط پس از به ثمر رسیدن گل، با قرار گرفتن روی نیمکت ضریب اضطراب را در بازیکنان داخل میدان و روی نیمکت کاهش داده و تکیهگاهی امن برای آنان باشد.
واقعه ی مهم دیگر دقایق پایانی ضربه روی پای آرام و فنی Yun Suk-young یون شوک یوونگ بود که از بخت خوش روی سقف دروازه فرود آمد. اما یک واقعه غیرقابل درک تمارض و تظاهر به آسیب دیدگی نزد تنی چند از بازیکنان بود که شایسته اخلاق و منش پهلوانی ما نبوده و نیست. جنجال کیروش و تمارض بازیکنان، داور سنگاپوری را واداشت تا حدود ۸ دقیقه بر زمان بازی اضافه کند. خوش شانس بودیم که در دقایق پایانی کرهای ها در عوض یک بازی منطقی و تهاجمی به یک بازی احساسی روی آوردند.
درس هایی از بازی با کره:
با پیروزی مقابل کره، تیم ملی از نظر امتیاز با این تیم برابر شد و حالا این فرصت را دارد که از موضع قدرت بازی های باقیمانده را دنبال کند و اجازه ندهد در بازی های سادهتر امتیازهای ارزشمند از دست برود. اگر در لبنان آن شکست موهن حاصل نمی شد، تیم ما اینک با ۱۰ امتیاز در صدر جدول و در حاشیه امنیت قرار میگرفت.
در این راستا قبل از هر چیز لازم است که مربی تیم ملی به وسیله ی کسانی که دلسوز فوتبال ملی هستند در مقیاسی وسیع با عادت ها و خلقیات فوتبال ما، بازیکنان و تماشاگران ما به طور جدی آشنا شود. کیروش باید با این واقعیت روبهرو شود که بازیکنان ما گل های خودرویی هستند که فوتبال را غریزی بازی میکنند و نه بر مبنای اصول و مبانی فوتبال علمی. بازیکنان ما از آموزش های کلاسیک برخوردار نشدهاند تا حرکت های فردی، حرکت های گروهی چندنفره و حرکت های تیمی ملکه ذهنشان شده باشد.
کیروش پس از یک سال و نیم که در کنار فوتبال ما زندگی کرده باید به خوبی بداند که مدافعان، بازیکنان میانی و مهاجمان ما آن گونه که باید با مقاطع مختلف بازی آشنا نیستند. تغییر وضعیت از تدافعی به تهاجمی و بالعکس نزد تمام بازیکنان ما آگاهانه انجام نمیشود. مفاهیمی مانند اجرای بازی تأخیری، عرض دادن به بازی و سرعت عمل در اجرای ضدحمله در نزد بازیکنان ما تعاریف یکسانی ندارد.
کیروش باید بداند که مفهوم تهاجم برای تیم ما در بازی های خانگی و خارج از خانه و در حقیقت درک استراتژی، از مفاهیم جا افتاده نیست. کیروش خصلت فوتبال ما را باید بشناسد و در حقیقت به این مدعا توجه عمیق نشان دهد که این اوست که زبان بازیکنان ما را باید به درستی درک کند و نه این که انتظار داشته باشد بازیکنان حرف او را متوجه شوند.
برای رسیدن به جامجهانی با بازیکنان موجود کیروش باید به این واقعیت توجه کند که نمیتواند با انتخاب یک تیم و استقرار بازیکنان در میدان از آن ها انتظار ایفای نقش های مختلف را داشته باشد. شاید برخی بر این نظرات خرده گیرند اما آنچه عنوان شد حاصل قریب ۵۰ سال زندگی با تیم ملی فوتبال است.
نگاهی به سابقه حضور مربیان خارجی از سوچ تا کیروش مبین ناکامی مربیانی است که تلاشی در راه شناخت فوتبال ایرانی نکردند. صف طویلی از مربیان خارجی ناکام در بایگانی فدراسیون فوتبال وجود دارد. سرمربیانی چون فرانک افارل و ایگورنتو در روزگار پیشین و مربیانی چون مرحوم ایویچ و بلازوویچ در سالیان اخیر با همه افتخارات بینالمللی جزو مربیان ناکام تیم ملی به شمار میروند. حتی موفق ترین مربی خارجی فوتبال ایران یعنی ایزودراکو رایکوف قبل از آن که به شناخت نسبی از فوتبال ایران دست پیدا کند، ناکامی بزرگی یعنی شکست ۴-۰ مقابل تیم ملی ترکیه را با تیمی تجربه کرد که یک سال پیش از آن قهرمان آسیا شد و ۳ سال بعد این افتخار را مجددا کسب کرد.
متاسفانه ادارهکنندگان امروزی فوتبال این زیر و بم ها را نمیشناسند که کیروش را توجیه کنند، اما بیتردید صف طویلی از پیش کسوتان فوتبال اعم از بازیکنان، مربیان و دست اندرکاران با سابقه جراید ورزشی امکان کمک به کیروش را دارند.
با پیروزی بر کره گمراه نشویم. ۲۸ روز دیگر یعنی روز ۱۴ نوامبر باید به مصاف ازبکستان در تهران و ورزشگاه آزادی برویم و در حقیقت دور برگشت مسابقههای انتخابی جام جهانی را شروع میکنیم. پس از آن دیدار با قطر، لبنان و کره جنوبی با فاصلهای چند ماهه در آغاز سال ۱۳۹۲ برگزار خواهند شد.
با توجه به پیروزی در مقابل ازبکستان در خانه ی آن تیم انتظار پیروزی در بازی خانگی ماه آینده چندان دور از ذهن نیست، اما مشکل فوتبال ما این است که عموما در بازی های آسان تن به شکست میدهیم. با کسب پیروزی مقابل ازبکستان کیروش باید از فاصله زمانی موجود استفاده کرده و در فکر آماده سازی ۳ تیم برای دو بازی دور از خانه در قطر و کره و بازی خانگی با لبنان باشد.
کسب ۹ امتیاز از ۳ بازی قبل از رویارویی مجدد با کره میتواند ما را با خیالی آسوده به بازی در سئول برساند. آیا کیروش و دست اندرکاران فوتبال میتوانند به این امر جامه واقعیت بپوشانند؟
در مورد خصوصیت تیم هایی که باید به میدان بفرستیم سخن خواهیم گفت.
فوتبال ما در بطن خود اینقدر مساله دارد که پرداختن به حاشیه ها آخرین نیاز این فوتبال است.
مگر نمیدانید ما بیگانه پرستیم. زن و فرزند و خواهر و مادر بازیکنان در کنار زمین جایی ندارند تا چه رسد پرداختن به حضور زنان کره ای .
اینقدر مطلب هست که این مباحث فاقد ارزش و اعتبار برای فوتبال هستند. علاوه بر این رسانه های ورزشی که امکان مباحث تخصصی ندارند اینقدر به حاشیه میپردازند که در صفحاتشان در به در باید دنبال یک مطلب کارشناسانه بود.
با این همه در زمان مقتضی حتما به حاشیه ها هم نگاهی خواهیم داشت
به حاشیه های این بازی هم می پرداختید بد نبود. مثل اینکه دختران کره ای را به ورزشگاه راه دادند ولی دختران ایرانی باید پشت درهای بسته می ماندند (گرچه چند تن از آنان با لباس پسرانه وارد استادیوم شده بودند) . دیگر اینکه تماشاگران کره ای پس از پایان بازی زباله های قسمت خودشان را جمع آوری کردند که بد نبود درسی باشد برای ایرانی ها
تماشاگران ایرانی اگر ببرند که مشغول پایکوبی اند و اگر ببازند مشغول تخریب
گویا وقت ندارند به این کارهای مدنی هم توجهی داشته باشند.