نسرین ستوده دارد رنج بسیار به جان می خرد که از حقوقی که در قانون اساسی همین حکومت هست، برخوردار شود. پیش از او نیز زندانیان سیاسی بسیاری کوشش کردند در گوش کر رژیم فریاد کنند که دست کم به قانون اساسی خویش وفادار بماند، که در سی و سه سال هرگز حاکمان ایران به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند. زندانی سیاسی محروم از هر حق و حقوق انسانی را چه می شود که در زندان های مخوف رژیم، خود به دست و اراده خویش تصمیم می گیرد که از جیره ی ناچیز سهم زندانیان نیز چشم بپوشد؟
اشرف علیخانی از زنان زندانی سیاسی در پیوند با اعتصاب غذای زندانیان شرحی دارد که ما را با فضایی که بر زندان های جمهوری اسلامی حاکم است بیشتر آشنا می کند که اصولن زندانیان چگونه مجبور می شوند در جو بی حقوقی، خود نیز از یکی از حیاتی ترین حقوق خود دست بشویند، خانم علیخانی در نوشته اش با عنوان “تجربه خودم” آورده است:
اعتصاب غذای یک زندانی، اوج استیصال و درماندگی اوست. وقتی آدم از نامه و درخواست نوشتن و با هر مسئولی گفت وگو کردن مأیوس می شود، و زمانی که روزنه ها بسته و فضا سیاه سیاه می گردد، انسان ناامید و سپس به شدت عصبانی و خشمگین می شود. بعد آخرین راه حل را در اعتصاب می یابد. حال اعتصاب غذا یا اعتصاب صحبت و گفت وگو، یا اعتصاب معالجه و درمان پزشکی. در این اعتصاب (غذا، یا درمانی، یا هرچه…) در حقیقت می خواهد فریاد بزند که: آی آدمها! آی مردم! به کمکم بشتابید! دیگر تنها هستم. دیگر درمانده شده ام. و بدینگونه اعتراض و فریادش را به زبانی دیگر ابراز می کند.”
در نقل کوتاهی که از یک بانوی زندانی سیاسی کردم به درستی روشن است که این رژیم است که با فشار و اجحاف بیش از میزان توان و تحمل زندانی می خواهد او را از پای درآورد و تسلیم خود کند. حال اگر شما نسرین ستوده باشید که عمری را در همین رژیم حق شهروند کش وکیل آدم های حقوق از دست داده باشید، هنگام که نوبت به بی حقوقی مطلق خودتان برسد چه خواهید کرد؟ وقتی ببینید به جرم دفاع شما از حقوق هموطنانتان دارند فرزندان و همسرتان را مجازات می کنند و دست شما به هیچ جا بند نیست چه می کنید؟
در حالی که جهان دارد حضور انسانی نسرین ستوده در دفاع از هموطنانش را ستایش می کند، در میهن خود از دیدار گاه گاهی فرزندان و همسرکه از زمره ی حقوق شناخته شده در قوانین همین رژیم هم هست محروم می شود، چرا که تصور خام و از سر لجاجت رژیم این است که با این شرایط بانوی بزرگوار را به تسلیم وادارد. پیش از این نیز دستگاه جهنمی امنیتی حکومت اسلامی از همین روش برای از پا درآوردن زندانیان بهره برده است.
آدمی که زندگی اش دفاع از حقوق دیگران بوده است و تا پای جان بر این خواسته استوار مانده است، در نادیده گیری حقوق انسانی و شهروندی خویش چگونه می تواند سکوت کند!
حاکمان ستمگر ایران به هیچ امر و اصل انسانی و حقوق بشرانه و شهروندانه ای نه باور دارند و نه حاضرند به ندای جوامع جهانی مدافع حقوق بشر گوش کنند. حالا روشن می شود که سخن دردمندانه ی اشرف علیخانی از چه جور و جورکده ای خبر می دهد.
متاسفانه وضعیت جسمی خانم نسرین ستوده بر اثر اعتصاب غذا رو به وخامت نهاده و سازمان های حقوق بشری نسبت به این موضوع ابراز نگرانی جدی کرده اند. اما رژیم ایران که جان انسان، حتی اگر این انسان، زن نازنین و مبارزی چون نسرین ستوده هم باشد برایش ارزشی ندارد، به روی همه ی این ابراز نگرانی ها چشم بسته و خانم ستوده را که برنده ی جایزه حقوق بشری ساخاروف هم شده به حال زار خویش رها کرده است.
اگر رژیم راست می گوید که حق با اوست و نسرین ستوده و دیگران ناحق می گویند چرا اجازه نداد گروهی از نمایندگان پارلمان اروپا که با سفرشان به ایران موافقت شده بود تنها به این دلیل که خواهان دیدار با خانم ستوده شده بودند، سفرشان لغو شود. عملی که حتی برای حیثیت نداشته همین حکومت هم بهای کمی نبود!
از جان و حق شهروندانه و انسانی خانم ستوده پشتیبانی کنیم و اجازه ندهیم رژیم همچنان به نادیده گیری حقوق بشر در میهن ما ادامه دهد!
*نسرین ستوده حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی است. او عضو کانون مدافعان حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، و انجمن حمایت از کودکان بوده و وکالت پروندههای بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کودکان قربانی ِ کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام را برعهده داشته است. ستوده در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۸ میلادی) برنده جایزه حقوق بشر «سازمان حقوق بشر بینالملل» شد.
نسرین ستوده از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» در ایران، در بازداشت است.
وی وکالت فعالان اجتماعی مانند شیرین عبادی، حشمتالله طبرزدی، عیسی سحرخیز، محمد صدیق کبودوند، امید معماریان و نیز فعالان جنبش زنان ایران مانند رویا طلوعی، فرناز سیفی، منصوره شجاعی، طلعت تقینیا، پروین اردلان، نوشین احمدی خراسانی، خدیجه مقدم، علی اکبر خسرو شاهی، مریم حسین خواه، جلوه جواهری، ناهید کشاورز، هومن فخار، راحله عسگری زاده، نسیم خسروی، محبوبه حسین زاده، امیر یعقوبعلی، دلارام علی، مارال فرخی، ناهید جعفری و سمیه فرید را بر عهده گرفتهاست. وی همچنین وکالت برخی کشته شدگان و اعدام شدگان حوادث پس از انتخابات ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ را بر عهده داشته است از جمله: احمد نجاتی کارگر و آرش رحمانیپور.
در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ نسرین ستوده به اتهام اقدام بر علیه امنیت ملی و تبلیغ بر علیه نظام بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شد. او پیش از بازداشت، بارها بهخاطر فعالیتهای حقوقیاش مورد تهدید قرار گرفته بود. گروههای فشار از وی خواسته بودند که از وکالت شیرین عبادی دست بردارد.
واسلاو هاول رئیسجمهور پیشین جمهوری چک و فعال حقوق بشر، در همایش بینالمللی «فوروم ۲۰۰۰» که در اکتبر ۲۰۱۰ در پراگ برگزار شد، ضمن پشتیبانی از نسرین ستوده، خواستار آزادی فوری او از زندان شد. شیرین عبادی به همراه ۸ مدافع حقوق بشر در نامهای خواستار آزادی نسرین ستوده شدند.
او در سال ۱۳۸۹ در دادگاه بدوی به ۱۱ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعالخروجی از کشور محکوم شد.
نسرین ستوده در اعتراض به عدم اجرای آئیننامه اداره امور زندانها و محرومیت از حقوق یک زندانی از جمله عدم دسترسی به تلفن و ایجاد انواع محدودیتها برای ملاقات با فرزندان خردسال خود و همچنین به مناسبت تشکیل پرونده کیفری و صدور قرار ممنوعیت خروج از کشور برای همسر و دختر ۱۳ سالهاش، از روز چهار شنبه ۲۶ مهرماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.