شماره ۱۲۰۰ ـ پنجشنبه ۲۳ اکتبر ۲۰۰۸

در جدیدترین بررسی که در سال  ۲۰۰۸ موسسه مطالعاتی KPMG درباره مقایسه مالیاتهای بیزینس های ۳۵ بزرگشهر (شهرهای بالای ۲ میلیون نفر جمعیت)  در ۱۷ صنعت و رشته شغلی در ۱۰ کشور امریکا، انگلیس، کانادا، ایتالیا، فرانسه، آلمان، استرالیا، ژاپن، مکزیک و هلند انجام داده، بیشترین مالیاتها را بیزینس های شهر پاریس و  بعد از آن شهرهای نپال (ایتالیا)، فرانکفورت و لندن و یوکوهاما (ژاپن) می پردازند. پایین ترین میزان مالیات بیزینسی را شهر  سن خوان San Juan در کشور پورتوریکو ـ از اقمار امریکا ـ (با یکچهارم پاریس)  و بعد از آن بزرگشهرهای مکزیک و آمریکا و کانادا می پردازند. شهرهای ملبورن و سیدنی در استرالیا هم بد نیستند. ارزانترین شهر اروپایی برای بیزینس هم شهر منچستر در انگلیس است. معیار این مطالعه: بررسی هزینه های بعد از مالیات (tax-after) راه اندازی و ادامه یک بیزنس در طول ۱۰ سال اولش بود.

این مطالعه که ۱۰ ماه طول کشیده نشان داده که هزینه های راه اندازی یک بیزینس در کانادا تقریبا ۹  درصد ارزانتر از امریکا است چرا که کلا دستمزدها و مزایای شغلی در امریکا حدود  ۳۲درصد کل حقوق و در کانادا حدود ۲۹ درصد است. هزینه های الکتریسیته برای بیزینس های کانادایی هم ۲۲ درصد ارزانتر از امریکا است. هزینه های زمین و ساختمان برای بیزینس های کانادایی هم ۸ درصد کمتر از امریکا است. هزینه های تکنولوژی و تلفن و ارتباطات بیسیم برای بیزینس ها هم در کانادا کمتر از امریکا است. نیروی کار متخصص و مایل به کار در کانادا بیشتر از امریکا است. برنامه های ویژه دولت کانادا برای سرمایه گذاری در بیزینس هم مشوق دیگری برای سرمایه داران و مهاجران است.

برای کسانی که مایل به ایجاد بیزینس در کانادا هستند باید گفت که شما در کانادا می توانید به چندین صورت از جمله Sole proprietorship (تک نفره)،partnerships (شریکی با مسئولیت نامحدود یا محدود شرکا)، co-operative(مالکیت و استفاده های مشترک چند نفره) ، franchise (استفاده زیر مجموعه ای از حق و امتیازات یک بیزینس بزرگتر)، joint venture (مشارکت دو یا چند بیزینس در یک پروژه یا بیزینس)، و کورپوریشن corporation (شرکت سهامی خاص یا عام با مسئولیت محدود شرکا به صورت ایالتی یا فدرال) بیزینس ثبت کنید، اما بهترین نوع برای بیزینس هایی که فروش یا درآمد بالا (بالای مثلا ۵۰ هزار دلار در سال) دارند همانا کورپوریشن است که هم مالیات کمتری می پردازند و هم ریسک و امتیازات زمان ورشکستگی اش بهتر است و بانکها راحتتر به آن وام و کردیت میدهند.

کورپوریشن هایی که در یک ایالت به صورت ایالتی ثبت می شوند و قصد فعالیت در سایر ایالتها دارند باید برای هر ایالت جدید یک مجوز provincial license-extra هم بگیرند. هزینه /کارمزد دولتی اولیه اوراق ثبت کورپوریشن –  که Articles of Incorporation نام دارند ـ ه صورت ایالتی) در ایالت انتاریوی کانادا ۳۶۰$ (به صورت حضوری) و یا ۳۰۰$ (به صورت آنلاین/اینترنتی) است. مقداری هم هزینه های جانبی (برای مثلا خرید مهر برجسته –seal – اوراق سهام معمولی (Common Shares) و دفترچه ثبت میتینگها و تصمیمات شرکت (Minute Book) و غیره میشود که کلا کمتر از ۲۰۰$ است. البته از لحاظ دولت این هزینه های جانبی اجباری نیستند و دولت هنگام ثبت شرکت اینها را از شما نمی خواهد.

بیزینس هایی که از بیرون کانادا قصد ایجاد یا ادامه بیزینس در کانادا دارند (یعنی foreign entityها)  دو انتخاب دارند: یا به صورت subsidiary (ساب سیجری) و یا به صورت branch operation (برانچ و ایجاد شعبه)…که البته اگر به درستی از روز اول و با مشاوره با یک یا چند وکیل مالیاتی با تجربه، برنامه ریزی و ایجاد شود میتواند از معافیتهای مالیاتی و استفاده از مزایای ایالتی/فدرالی فراوانی برخوردار شود و کمترین خسارتها و ریسکها را داشته باشد.

یکی از مهمترین فاکتورهای ایجاد شعبه یک شرکت خارجی در کانادا همانا موقعیت سکونتی director residency requirements مدیران/شرکای کورپوریشن و شعبه اش در کانادا است. به این صورت که ۲۵% درصد مدیران اصلی (Director) شعبه باید از لحاظ قوانین مالیاتی ساکن کانادا باشند (یعنی بیش از ۱۸۳ روز در سال ـ از ژانویه تا دسامبرـ ساکن کانادا بوده و محل زندگی و منبع اصلی درآمد سالانه شان کانادایی باشد)، اما برای شرکت در میتینگهای شعبه لازم نیست که۲۵% مدیران شعبه ساکن کانادا باشند و فقط موافقت کتبی یا ایمیلی آنها با تصمیمات آن جلسه کافی است، اما اگر تعداد مدیران شعبه کمتر از چهار نفر باشند حداقل یکی از مدیران حاضر در جلسات شعبه باید از لحاظ مالیاتی ساکن کانادا باشد تا تصمیمات آن جلسه مورد تایید دولتهای ایالتی/فدرال کانادا باشد. این قوانین مخصوصا زمانی که بین مدیران و شرکای اصلی شعبه مشکل حقوقی/قانونی/مالیاتی به وجود می آید در دادگاهها و یا برای دولت استفاده خواهند شد.

و یا مثلا اگر در شروع کار ثبت و راه اندازی شعبه در کانادا انتظار ضرردهی در بیزینس تان دارید، معمولا بهتر است که به صورت branch operation آن را در کانادا ثبت کنید چرا که در این صورت این ضررها را میتوانید در آن کشور مادر و اصلی علیه سودهای حاصله در آن کشور اصلی استفاده مالیاتی کنید. ضمنا این شعبه برای انجام بیزینس در سایر ایالتهای کانادا باید علاوه بر ثبت دوباره در آن ایالتها (که بسیار هم ساده و سریع است) باید یک Agent for Service(نماینده و کارگزار) هم برای هر ایالت به دولت معرفی کند.

ولی در هرحال بیزینس مادر و اصلی در بیرون کانادا اگر در کانادا شعبه بزند بلافاصله تحت قوانین و جریمه های مالیاتی و حقوقی دولتهای ایالتی/فدرال کانادا قرار میگیرد و باید بسیار هوشیار باشد. بنابراین شاید بهتر باشد که شرکت مادر در بیرون کانادا ابتدا در همان کشور (مثلا ایران) یک شرکت جداگانه wholly owned subsidiary ثبت کند و بعدا آن subsidiary که در آن کشور است یک شعبه را در کانادا ثبت کند. با توجه به قوانین مالیاتی و حقوقی آن کشور مادر، به این ترتیب آن شرکت اولیه و مادر  میتواند برای خودش نوعی حفاظت و مصونیت در مقابل direct liability (مسئولیت مستقیم)  ایجاد کند و حتی شاید هم بتواند (اگر قوانین مالیاتی کشور مادر اجازه دهد) ضررهای شعبه کانادیی اش را علیه سودهای آن کشورش استفاده کند و در آن کشور کمتر مالیات بدهد.

علاقمندان به این مبحث برای دیدن منابع به سایت نویسنده مراجعه کنند.


اکبر شیخ زاده ـ متخصص مالیاتی

WWW.ARDAL.BLOGFA.COM