شماره ۱۲۰۱ ـ پنجشنبه ۳۰ اکتبر ۲۰۰۸

ابتدا از جنبه عرضه بایستی اذعان کرد که در کانادا بانکها و شرکت های بیمه در زمره موسسات مالی و پولی نقش بسزایی در ساختار اقتصادی کشور ایفاء می کنند. این موسسات به عنوان عوامل عرضه کننده محصولات مالی و پولی سهم مهمی در اقتصاد دارند و باعث سیر روان جریان سرمایه ای و نقدینگی در کشور میشوند.

به طور اجمال بازار پول، بازاری است که شرکت های بیمه بعد از اخذ حق بیمه ها از خریداران بیمه آن را برای کوتاه مدت (مثلا در حساب جی آی سی) نگهداری میکنند و بازار سرمایه گذاریهای بلند مدت و معمولا با سررسید بیشتر از سه الی پنج سال است که در بخش سرمایه گذاریهای بیمه های تمام عمر یا در بیمه های یونیورسال لایف استفاده میشود.

شرکتهای بیمه به عنوان عاملی برای انتقال سرمایه از افراد و خانواده ها به نهادهای اقتصادی محسوب میشوند.

و از این رو جالب است بدانید که یکی از نهادههای مهم تولید هستند و طبق قانون موظف هستند به نمایندگی از خریداران بیمه عمر بر عملکرد بنگاههای سرمایه گذاری نظارت داشته باشند و نتیجه را به مسئولان ایالتی و فدرالی گزارش نمایند.

حال اگر بخواهیم از جنبه تقاضا بنگریم بایستی گفت خرید بیمه عمر از دو جهت میتواند حائز اهمیت باشد: اول برآورده کردن امنیت و آسایش خاطر برای خریدار بیمه (بیمه شده) و وابستگان (ورثه و ذینفع بیمه)، دوم همانطور که اذعان شد با مبالغی که به عنوان حق بیمه هر یک از ما به شرکت های بیمه پرداخت میکنیم از محل آن منابع مالی مناسبی فراهم میشود تا در جهت سرمایه گذاری در بخش های مختلف اقتصادی صرف شود.

هدف اصلی بیمه عمر تامین اقتصادی بازماندگان و حفظ سطح زندگی قبل از فوت بیمه شده برای بازماندگان است یا از جانب دیگر تامین اجتماعی و سرمایه گذاری در جامعه است تا با اتکا به آن هر کس به حرفه و تخصص خود بپردازد و باعث افزایش امید به زندگی همه مردم شود.

جالب است بدانید یکی از شاخص های توسعه یافتگی در جوامع مختلف جهان درصد میزان خرید بیمه به درآمد سرانه ملی است. علت را هم میتوان به این صورت بیان کرد که کشورهایی که مردم آن از چنین تامینهایی برخوردارند با اطمینان بیشتری در مسایل اقتصادی / فرهنگی و اجتماعی جامعه خود مشارکت میکنند و از طرف دیگر با ایجاد ذخایر بزرگ مالی توان اقتصادی کشور را بالا برده و زمینه های اقتصاد توسعه را امکان پذیر مینماید.

پس به اهمیت بیمههای عمر در سطح خرد واقف شدیم. این نقش در بخش کلان جامعه هم بدون شک بسیار کلیدی است، چرا که در کشور کانادا درصد پساندازهایی که از جنبه بلندمدت وجود دارد در حال رشد است و این نویدی است به آینده که بازدهی پساندازهای خرد هر یک از خریداران بیمه به چرخه اقتصاد واریز گردیده و به هر نحوی به خود ما به صورت مستقیم و غیر مستقیم برخواهد گشت.

براساس آمار منتشره، کانادا یکی از ۱۰ کشوری است که نسبت پسانداز به تولید ناخالص ملی، درصد بسیار بالایی را دارد. جهت اطلاع شما خوانندگان محترم این درصد برای ۵ کشور اول جهان حدود۲۰ الی ۲۵ درصد بوده است. این نشان میدهد که نسبت پسانداز به تولید ناخالص ملی رابطهای بسیار مستقیم با رشد اقتصادی کشور دارد. مثلا در کشور ژاپن، حق بیمه عمر تقریبا حدود ۴۰۰ میلیارد دلار است و در صدر جدول با بالای ۲۵ درصد قرار دارد آمریکا قبل از رکود اخیر در رتبه دوم بود.

عامل مهمی که بانکها و شرکتهای بیمه به آن توجه میکنند نه تنها حفظ و حراست از سرمایه های کلان بیمه گذاران خود است، بلکه سیستم درون ساختاری را مهیا کردند تا از سرمایه های خود نیز با اهرم مدیریت ریسک حفاظت کنند.

مدیریت ریسک در شرکت های بیمه فرآیندی است که در آن مدیران به شناسایی، اندازهگیری، تصمیمگیری و نظارت بر انواع ریسکهای مطرح شده در بخش سرمایه گذاری میپردازند.

ریسک برای شرکتهای بیمه و موسسات مالی از مفهوم مهمتری برخوردار است. فرآیند اصلی بسیاری از بنگاههای مالی بر محور کنترل ریسک استوار است. این مفهوم به قدری مهم است که در بسیاری از موارد باعث دخالتهای مستقیم قانونی از سوی قانونگذاران برای کنترل اینگونه موسسات میشود. نمونه بارز آن موسسه بیمه دولتی “کامپ کورپ” است که برای حفظ حقوق خریداران بیمه و سرمایه گذاری هر نفر را در صورت ورشکست شدن شرکت بیمه تا۲۰۰ هزار دلار برای بیمه عمر و ۶۰ هزار دلار برای هر محصول سرمایه گذاری بیمه کرده است.

سرمایه گذاری ها به دو صورت داخلی و خارجی انجام میشود. عدم ثبات سیاسی و اقتصادی در اقصا نقطه جهان ریسک بنگاههای مالی را دو چندان کردهاست. رکود اخیر که همه ما شاهدش بودیم از آن موارد است.

شرکت های بیمه در بخش سرمایه گذاری با انواع مختلف ریسک روبرو هستند که از میان آنها چهار نوع ریسک  اعتباری، ریسک عملیاتی، ریسک بازار و ریسک نقدینگی میتواند بیشترین لطمات را بر سیستم وارد نمایند.


ایمیل نویسنده:

farsadi@cirmco.com