شهروند ۱۱۵۶ ـ پنجشنبه ۱۳دسامبر ۲۰۰۷
پرسش شهروند از احزاب و سازمان های سیاسی درباره مسائل روز ایران
اشاره:
با توجه به شرایط حادی که در منطقه و بویژه در رابطه با ایران به وجود آمده، شهروند به منظور آشنایی بیشتر خوانندگان خود با دیدگاههای سازمان ها و احزاب سیاسی اپوزیسیون خارج کشور در این خصوص، با اکثر سازمان های سیاسی فعال پرسش های زیر را مطرح کرده است و از آنها خواسته تا در صورت تمایل به انعکاس نظراتشان در شهروند، پاسخ های خود را ارسال دارند که با اولویت دریافت چاپ شود.
سازمان ها و احزابی که در این رابطه مورد پرسش قرار گرفته، عبارتند از:
اتحاد جمهوریخواهان
جبهه ملی ایران
چریک های فدایی خلق ایران
حزب اتحاد کمونیسم کارگری
حزب توده ایران
حزب دمکرات کردستان ایران
حزب دمکرات کردستان
حزب حکمتیست
حزب کار ایران (توفان)
حزب کمونیست کارگری ایران
حزب کمونیست ایران / کومه له
حزب کمونیست ایران (م. ل. م)
حزب مشروطه ایران
سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
سازمان فدائیان (اقلیت)
سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
کومه له ـ حزب زحمتکشان کردستان ایران
پاسخ های “حزب دمکرات کردستان ایران” در شماره ۱۱۵۲ مورخ ۱۵ نوامبر شهروند، پاسخ های جبهه ملی ایران، حزب حکمتیست و حزب کمونیست ایران در شماره ۱۱۵۳ مورخ ۲۲ نوامبر و پاسخ های “حزب کار ایران (توفان)” و “حزب دمکرات کردستان” در شماره ۱۱۵۴ مورخ ۲۹ نوامبر و پاسخ های حزب اتحاد کمونیسم کارگری و سازمان اتحاد فدائیان در شماره ۱۱۵۵ مورخ ۶ دسامبر ۲۰۰۷ به چاپ رسید.
در این شماره پاسخ های حزب کمونیست کارگری ایران، حزب مشروطه ایران و کومه له ـ حزب زحمتکشان کردستان ایران را می خوانید.

پاسخ های حزب کمونیست کارگری ایران

لطفا نام خود و عنوان سازمانی تان را بنویسید و مختصری از بیوگرافی تان را شرح دهید.
ـ ضمن تشکر و سلام، مصطفی صابر هستم. از خوش شانس های نسل ۵۷ که در اوین و قزلحصار یا خاوران زنده به گور نشدم و درگیر تجارب متنوعی بوده ام: تظاهرات دانشجویی علیه شاه، قیام بهمن، جنبش بیکاران سال ۵۸ ، جنبش شورایی کارگران از طریق فعالیت در بین کارگران کمونیست ذوب آهن و شرکت نفت، فعالیت در کردستان و بعد هم خارج کشور. از ابتدای تشکیل “اتحاد مبارزان کمونیست” با این جریان بودم و بعد در “حزب کمونیست ایران” و اکنون در حزب کمونیست کارگری مشغولم. فعلا سردبیر نشریه “جوانان کمونیست” هستم و رئیس دفتر سیاسی حزب.
در رشته طراحی صحنه و انیمشن تحصیل کرده ام. فعلا مدرس طراحی از بدن انسان هستم.

سازمان خود را به طور خلاصه معرفی کنید و آخرین تغییر و تحولات درون آن را عنوان کنید.
ـ حزب کمونیست کارگری ایران ۱۶ سال پیش (سال ۹۱) در چنین روزهایی، در اوج رجز خوانی بورژوازی جهانی در مورد “کمونیسم مرد” و “پایان تاریخ” و در واقع در دوره شکست کمونیسم بورژوایی و عروج “نظم نوین جهانی” تشکیل شد. کمونیسم کارگری جنبش طبقه کارگر و همه مردم محروم برای رهایی انسان در جهان معاصر است. حزب ما در اساس محصول عروج همین جنبش در دل انقلاب ۵۷ و خود آگاه و متحزب شدن آن به یمن تلاش انقلابیون مارکسیستی نظیر منصور حکمت است. از جنبش شورایی کارگران سالهای ۶۰ـ۵۷ تا اول مه ها و ۸ مارس های سرخ سنندج، تا مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی در کردستان و مقابله با حزب بورژوازی کرد، تا جا انداختن بسیاری شعارها و مطالبات گوناگون در فضای سیاسی ایران، از آزادی بی قید و شرط سیاسی، تا لغو مجازات اعدام، تا برابری بی قید و شرط زن و مرد، تا آزادی و برابری و غیره در سابقه این جنبش و این حزب قرار دارد. حزب ما بخصوص در جریان شکست دوم خرداد و عروج جنبش انقلابی سرنگونی طلبانه کارگران و زنان و جوانان به عنوان یک حزب دخیل در اوضاع سیاسی ایران مطرح شده است و هر روز بیش از قبل به پرچمدار جنبش انقلابی مردم علیه جمهوری اسلامی و برای آزادی و برابری تبدیل میگردد. هدف فوری حزب سرنگونی جمهوری اسلامی به نیروی کارگران و مردم انقلابی و برقراری جمهوری سوسیالیستی است.
آخرین تحول مهم حزب کنگره ششم است که قطعنامه هایی در مورد رشد گرایش سوسیالیستی در جامعه، افول نظم نوین جهانی و عروج چپ، و جنگ و ضرورت سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی را تصویب کرد. برای آشنایی بیشتر، دیدن اسناد و همینطور فیلم های این کنگره علنی که بطور زنده از اینترنت پخش میشد، به این لینک مراجعه کنید:
http://www.wpiran.org/

موضع حزب شما در قبال خطری که امروزه بر سر ایران سایه افکنده و آن حمله آمریکا به ایران است، چیست؟
ـ “خطری که امروزه بر سر ایران سایه افکنده” ساخته پرداخته آمریکا و جمهوری اسلامی هر دو، و در ادامه سیاست های نظم نوینی آمریکا و جنگ قدرت بین میلیتاریسم دول غربی و تروریسم اسلامی است. “حمله آمریکا به ایران” در ادامه این سیاست ها و این جدال قدرت البته محتمل است. این احتمال حتی اگر یک در هزار باشد، عواقب آن بویژه برای کارگران و مردم محروم چنان دهشتبار است که باید با تمام قوا علیه آن مبارزه کرد. نیرویی که میتواند جلوی جنگ را بگیرد یا عواقب آن را کاهش بدهد، کارگران و مردم انقلابی هستند. هر اندازه مردم ایران برای بدست گرفتن سرنوشت خود به میدان بیایند و حمایت وسیع مردم جهان را جلب کنند این واقعی ترین نیروی مقابله با جنگ است. اقدام اساسی بسط مبارزه کارگران و مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی و قدرت گیری مستقیم شوراهای کارگران و مردم انقلابی (یک جمهوری سوسیالیستی) است.
اما اگر جنگ یک احتمال است، هم اکنون جلوی چشمان ما اتفاقاتی در جریان است که خطرش کمتر از حمله نظامی نیست. و آن توجیه و تطهیر سیاست ها و راه حل های بالایی ها به زور تهدید جنگ است! چه آمریکا، چه جمهوری اسلامی و چه اپوزیسیون پرو رژیم و یا پرو آمریکا علیرغم اختلافاتشان در این یکی ذینفع اند. خطر جنگ است کمتر مصرف کنید! تحریم کرده اند، دستمزد نخواهید! اعتصاب نکنید! خطر جنگ است! از دولت خودی حمایت کنید! خطر جنگ است! از آن بخش “صلح طلب” حکومت حمایت کنید! جنگ است! دماغ تان را بگیرید و در کنار خاتمی و رفسنجانی و حتی احمدی نژاد بایستید! جنگ محتمل است برای یک جمهوری اسلامی حقوق بشری بجنگید! و… اما ما از دنیای آنها راضی نیستیم که ما را به مرگ “خطر جنگ” بگیرند تا به تب “وضع موجود” راضی شویم. هم اکنون نیز جنگ عظیم و مدهش سیاسی، اقتصادی، پلیسی و انتظامی (که آنها “صلح” می نامندش!) هر روز علیه ما جریان دارد. اتفاقا آن جنگ نظامی خانمان برانداز هم که همه از آن وحشت داریم برای حفظ همین “صلح” آنها (یعنی نظم موجود) ضروری میشود. وظیفه ما جلوگیری از همه اینها است. تغییر کل این اوضاع است.


در حقیقت همه کسانی که دارند در سایه ترساندن مردم از خطر جنگ، جمهوری اسلامی یا سیاست های آمریکا را توجیه میکنند، زمینه جنگ را فراهم میکنند و خود جنگ طلبان واقعی اند! چرا که تا وقتی جمهوری اسلامی یکسو و آمریکا سوی دیگر این دعوا است همواره احتمال و خطر جنگ وجود دارد. تنها راه واقعی مقابله با جنگ، برهم زدن کل این معادله و دخالت فعال مردم در اوضاع است. این دخالت فعال در ایران معنایی جز تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی و قدرت گیری مستقیم مردم ندارد.
لذا ما سیاست تعرضی در قبال تهدید جنگ و تلاش های فوق پیش گرفته ایم. تلاش برای گسترش مبارزه علیه جمهوری اسلامی و جنگ و تحریم و سیاست های نظم نوینی. مبارزه برای افشای همه ریزه خواران جنگ و تهدید جنگی چه در دفاع از رژیم و چه در دفاع از آمریکا. گسترش مبارزه کارگران برای خواسته ها و مطالبات خودشان، علیه تحریم اقتصادی و بهانه رژیم برای کاهش معیشت. تلاش علیه آپارتاید جنسی و بی حقوقی زنان و علیه حجاب. تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی. گسترش مبارزه علیه فشارهای رژیم در دانشگاه. گسترش مبارزه علیه فقر و فلاکت و گرانی و بی مسکنی. تلاش برای متشکل شدن هرچه وسیعتر کارگران و معلمان و دانشجویان بر علیه جنگ و جمهوری اسلامی و همه نیرویهایی که میخواهند جمهوری اسلامی را حفظ کنند و یا از بالای سر مردم و با “رژیم چنج” آمریکایی مصیبت دیگری را تحمیل کنند. ما مردم را دعوت میکنیم تا در این اوضاع دخالت کنند، برای گرفتن خواست ها و مطالبات خود قدم پیش بگذارند از هم اکنون در تدارک قدرت گیری و اداره امور به دست خود باشند، حول حزب متشکل شوند، در انواع تشکل های توده ای متشکل شوند. و دقیقا اگر چیزی قرار است جلوی جنگ را بگیرد همین نیروی به میدان آمده کارگران و مردم با پرچم خواسته های خودشان یعنی برقراری آزادی و برابری است.

رابطه ی حزب شما با سایر گروه ها و احزاب اپوزیسیون خارج کشور چگونه است؟ آیا با همه آنها بر سر میز مذاکره و تبادل نظر خواهید نشست؟
ـ ما اولین جریانی در سیاست ایران هستیم که سنت کنگره علنی و دعوت از همه اپوزیسیون از راست تا چپ برای شرکت در کنگره مان را گذاشتیم. شخصا فکر میکنم با هر جریان سیاسی معقول و متمدن اپوزیسیون میتوان سر یک میز نشست و حرف زد. اینکه هدف از این گفتگو چه باشد و به چه معضلی پاسخ میدهد موضوع دیگری است. واقعیت این است که در اپوزیسیون نیروهای اجتماعی بسیار متفاوت و گاه با اهداف متناقضی هستند. بعلاوه فکر کنم همیشه دنیای واقعی جدال طبقات و جنبش ها و احزاب در صحنه جامعه و سیاست است که سرنوشت میز مذاکره را تعیین میکند.

آیا برای نظام ایدئولوژیک در ایران آینده ای می بینید؟
ـ سئوال روشن نیست و تعابیر مختلفی میشود کرد:
– منظور از “نظام ایدئولوژیک” آیا یک نظام و حکومت مذهبی است؟ همه میدانند که حکومت آینده ایران هرچه باشد یک حکومت مذهبی نیست. حتی دشوار بتوانند “مذهب رسمی” مثلا اسلام را خورد مردم بدهند. جامعه آینده ایران غیر مذهبی است.
منظور از “نظام ایدئولوژیک” میتواند یک “نظام سرمایه داری” حالا با هر حکومتی – دمکراسی پارلمانی، سلطنتی آریامهری، ژنرال مشرفی، “دمکراسی” نوع ترکیه ای و غیره- باشد. (ایدئولوژی این نظام دفاع از مالکیت خصوصی و سرمایه است.) آینده این “نظام ایدئولوژیک” در ایرن چیست؟ برای نظام سرمایه داری در آینده ایران شانس خیلی زیادی نمی بینم. بویژه برقراری یک سرمایه داری دمکراتیک با ایدئولوژی لیبرال یک توهم محض است. اگر در مقطع کوتاهی هم بورژوازی مجبور شود تحت فشار طبقه کارگر و کمونیست ها به درجه ای از آزادی و دمکراسی گردن بگذارد، به سرعت یا باید به سرمایه داری سرکوبگر نوع کشورهای جهان سومی تبدیل شود یا سوسیالیسم جایگزین آن شود. تنها در یک صورت برای نظام ایدئولوژیک سرمایه داری “آینده ای” می بینم. و آن اینکه بتوانند جنبش عظیم سرنگونی طلبانه و چپ موجود که علیه جمهوری اسلامی در جریان است و طبقه کارگر و کمونیسم کارگری ستون فقرات آن را تشکیل میدهد به خاک و خون بکشند و بهر حال به نحوی شکست دهند. که این البته کار آسانی نیست.
– ولی شاید مقصود از “نظام ایدئولوژیک” یک نظام سوسیالیستی و کمونیستی است؟! در این حال باید بگویم این تنها شانس جامعه ایران برای برقراری یک “نظام غیر ایدئولوژیک” است.
جامعه کمونیستی (بر خلاف سرمایه داری های دولتی ای که با شکست انقلاب اکتبر به نام “سوسیالیسم” شکل گرفت) یک جامعه یا نظام ایدئولوژیک نیست. بلکه جامعه ای است که در آن استثمار و طبقات و دولت از بین رفته و جایی برای ایدئولوژی به معنای معمول وجود ندارد. حتی در مراحل اولیه کمونیسم هم که هنوز حکومت کارگری هست و طبقات از بین نرفته ، ما با یک حکومت و جامعه ایدئولوژیک مواجه نیستیم. برعکس با جامعه و حکومتی روبرو هستیم که قدم به قدم در راه نابودی بردگی مزدی و استثمار و طبقات پیش میرود. خصلت حکومت کارگری نه در ایدئولوژیک بودن، که اتفاقا برعکس ضد ایدئولوژیک (اگر بشود چنین اصطلاحی به کار برد) بودن آنست. حکومت کارگری حکومت مستقیم و بلافصل همه شهروندان است. ایدئولوژی رسمی ندارد. حکومت کارگری مبارزه طبقاتی را به وسیع ترین شکل ممکن بسط میدهد، اما نه برای اینکه حاکمیت یک طبقه معین و یک ایدئولوژی معین را تثبیت کند. برعکس، برای اینکه حاکمیت طبقاتی را برای همیشه الغاء کند. سوسیالیسم جامعه آزاد انسانهای آزاد است.

چه موضوع هایی برای حزب یا سازمان شما در اولویت قرار دارند؟
ـ لیست طولانی است. همه آن موضوعاتی که برای زندگی مهم است، یعنی برای کارگران و زنان و جوانان در اولویت قرار دارد. از کمترین بهبود در وضع زندگی مردم، از افزایش دستمزد و آزادی اعتصاب و تشکل گرفته تا لغو حجاب و منع دخالت در زندگی خصوصی مردم تا آزادی زندانیان سیاسی و لغو اعدام و برابری زن و مرد تا مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و قدرت گیری شوراهای خود مردم و برقراری سوسیالیسم در اولویت ما قرار دارد. همیشه هم برای رسیدن به همه اینها نیرو کم داریم و به یک چیزهایی نمی رسیم و از کار خودمان ناراضی هستیم. اولویت بلافصل ما طبعا امروز ساختن حزبی عظیم و اجتماعی است که ستون فقرات مبارزه مردم برای بهبود زندگی شان و مقابله با خطراتی باشد که جامعه را تهدید میکند. به عبارت دیگر تبدیل کردن نفوذ اجتماعی گسترده حزب کمونیست کارگری به یک سازمان منظم و محکم و سراسری حزبی، یا متحزب کردن فعالین و پیشروان جنبش کمونیسم کارگری و رهبران اعتراضات مردم اولویت فوری و مهم ما است.

تقریبا اکثر احزاب سیاسی اپوزیسیون مخالف برپایی زندان و اعدام و شکنجه هستند. فرض کنیم شما به قدرت رسیدید، با مخالفانتان چه رفتاری خواهید داشت؟
ـ اگر اشتباه نکنم، ما اولین حزب سیاسی ایران هستیم که لغو مجازات اعدام را به عنوان یک اصل در برنامه مان وارد کردیم و در هر حال جانانه برای آن کوشش کرده ایم. این عبارت منصور حکمت “اعدام قتل عمد حکومتی است” اغراق نیست اگر بگویم دارد جهانگیر میشود. هم اکنون یک جنبش عظیم علیه اعدام در ایران وجود دارد که نقش حزب ما و کسانی مثل مینا احدی در آن شناخته شده است. اینها را هرچند غرور آمیز، جهت تعریف از خودمان نگفتم. میخواستم بگویم که ما حتی قبل از اینکه به قدرت برسیم داریم فرهنگ سیاسی جامعه را در جهت رعایت حرمت انسان تغییر میدهیم، حالا تصورش را بکنید اگر ما در قدرت باشیم!

اگر ما به قدرت برسیم یعنی اینکه همین تغییراتی که از جمله ذکرش رفت ضربدر میلیون شده است. به قدرت رسیدن ما ثمره یک انقلاب عظیم اجتماعی است که هم الان به طور بطئی جریان دارد. و این انقلاب هزار بار انسانی تر، متعالی تر، نوع دوستانه تر و خیره کننده تر از وقتی است که هنوز در اپوزیسون است و زیر فشار اعدام و شکنجه و زندان و فقر و فلاکت و کمبود امکانات نتوانسته با تمام قامت سربلند کند. بنا بر این وقتی ما به قدرت برسیم انسانیت به قدرت رسیده است. کارگران، مردم و شوراها و ارگان های بلافصل اعمال قدرت شان به حکومت رسیده اند. کسانی به قدرت رسیده اند که در تظاهرات ۲۰ هزار نفره شعار “معیشت، منزلت، حق مسلم ماست” سر میدهند یا همین دو هفته پیش در دانشگاه اصفهان “آزادی، برابری، هویت انسانی” را فریاد زدند. یکی از اولین مفاد بیانیه چنین حکومتی قطعا لغو اعدام و زندان و شکنجه است. مخالفان چنین حکومتی از تمام حقوق شهروندی ، از آزادی بی قید شرط بیان و همه آزادی های سیاسی برخوردارند، لابد احزاب و ارگانهای خودشان را دارند و برای قدرت گیری در شوراها تلاش میکنند. چنین حکومتی از آنجا که به شدت وسیع و توده ای و خود مردم متشکل به صورت دولت است، بسیار با ثبات و اعتماد به نفس است و با بیشترین سعه صدر به مخالفینش برخورد میکند. چون اساس اش انسان است و “مخالف” هم انسان است. راستش به نظر من سوال واقعی این است: آن “مخالفان” فرضی در مقابل یک چنین حکومتی چه رفتاری دارند! و چرا مخالف اند؟

در رابطه با مسئله ملیت های ایران (ترک، کرد، عرب، بلوچ و…) ، حزب شما چه راه حلی را مناسب می بیند؟
ـ ما مخالفت سرسخت هرگونه هویت تراشی ملی و قومی برای انسانها هستیم. شعار ما همان است که جوانها در دانشگاه بالا بردند: یک زمین، یک نژاد، یک انسان! با این وصف ما متاسفانه با دنیایی روبرو هستیم که انسانها را با هویت های کاذب فارس و ترک و عرب و کرد و ژاپنی و آمریکایی به جان هم انداخته اند. در واقع یکی از بدترین جلوه های وحشیگری مدرن همین ستمگری و تحقیر و تفرقه ملی انسانها است. ما برای برچیده شدن تمام اینها تلاش میکنیم. ملیت تراشی و بعد اعمال ستم ملی ساخته پرداخته ناسیونالیسم است. چه ناسیونالیسم (بخوانید بورژازی) ستمگر و چه ناسیونالیسم تحت ستم. کارگران میهن ندارند!
تا آنجا که به جغرافیایی به نام ایران برمیگردد ما برای اتحاد سراسری همه کارگران و مردم محروم و ساختن جامعه ای تلاش میکنیم که نه بر اساس هویت ملی یا هویت مذهبی و هویت های کاذب دیگر، که بر اساس نوع دوستی و حرمت انسان و آزادی و برابری و رفاه همگان بنا شده است. ما سر سختانه علیه هرگونه ستمگری ملی، یا توهین و تحقیر ملی مبارزه میکنیم. در کردستان ستم ملی به مساله ملی تبدیل شده است. لذا ما خواهان برگزاری یک رفراندم آزاد و تصمیم گیری آزادانه مردم مناطق کرد نشین به ماندن در چهارچوب جغرافیایی و سیاسی واحد و یا جدایی و تشکیل دولت مستقل هستیم. ما مخالف هرگونه طرح فدرالی هستیم چرا که فکر میکنیم این گونه طرح ها جدایی و تفرقه و ستم ملی را تداوم میدهد. در جامعه ای که ما خواهان آن هستیم همه انسانها شهروندان متساوی الحقوق هستند.

با مسئله زبان مادری چگونه برخورد می کنید و چه حقوقی برایش درنظر می گیرید؟
ـ برنامه حزب ما در بند “اعتبار زبان های رایج در کشور” میگوید:
“ممنوعیت زبان رسمى اجبارى. دولت میتواند یک زبان از زبان هاى رایج در کشور را به عنوان زبان ادارى و آموزشى اصلى تعیین نماید، مشروط بر اینکه امکانات و تسهیلات لازم براى متکلمین به سایر زبانها، در زمینه هاى زندگى سیاسى و اجتماعى و آموزشى، وجود داشته باشد و حق هر کس به اینکه بتواند به زبان مادرى خویش در کلیه فعالیت هاى اجتماعى شرکت کند و از کلیه امکانات اجتماعى مورد استفاده همگان بهره مند شود محفوظ باشد.
فکر کنم به اندازه کافی گویا باشد. ما مخالف زبان رسمی اجباری هستیم و خواهان تسهیلات برای تمام زبانهای رایج کشور هستیم. اما تمایل ما در عین حال این هم هست:
“زبان انگلیسى، با هدف تبدیل گام به گام آن به یک زبان آموزشى و ادارى متداول در کشور، از سنین پائین در مدارس آموزش داده شود.
به عبارت دیگر همانطور که برنامه ما میگوید ما خواهان گام برداشتن به این سو هستیم که مردم ایران بعد از یکی دو نسل به زبان انگلیسی تسلط داشته باشند و این زبان هم در کشور متدوال شود چرا که فکر میکنیم آینده جهان در گرو تماس و ارتباط وسیع مردم جهان با هم است و به نظر میرسد زبان انگلیسی به دلائل تاریخی این نقش را بر عهده گرفته است. برای ما زبان مقدس نیست، انسان مقدس است.

فکر می کنید در داخل ایران و بویژه برای نسل جوان چقدر شناخته شده هستید و چقدر مردم به رهنمودهای شما توجه و عمل می کنند؟
ـفکر می کنیم شعارهای مردم و بویژه نسل جوان شعارها و مطالبات ماست و بالعکس، شعارها و مطالباتی که ما در برنامه یک دنیای بهتر مطرح کرده ایم اکنون وسیعا در جامعه مطرح است. کافیست به اجتماعات اعتراضی، ۱۶ آذرها، اول مه ها و ۸ مارس ها و اجتماعات خاوران و تظاهرات معلمان نگاه کنید. از شعار آزادی و برابری که اکنون به یک شعار اصلی تبدیل شده است، تا لغو حجاب و لغو آپارتاید جنسی، تا سوسیالیسم یا بربریت تا معیشت منزلت حق مسلم ماست، تا همین “آزادی برابری هویت انسانی” و یا شعار “مجمع عمومی حق مسلم ماست” کارگران هفت تپه همه شعارهای جنبش و حزب ما است. کلا از ۱۸ تیر و کنفرانس برلین و شکست دوم خرداد به این سو شعارها در جامعه دمبدم رادیکالتر و سوسیالیستی تر شده و جنبش ما متعین تر و پرقدرت تر ظاهر شده است. حزب ما در این تعین بخشیدن سهم بسزایی داشته است.
نسل جوان خواهان یک زندگی مدرن و سکولار و مرفه و آزاد و برابر و بویژه خلاصی از تمام عقب ماندگی های اسلامی و شرقی است. فکر کنم در بین جریان های سیاسی ما روشن تر از همه خواست های آنها را نمایندگی میکنیم. به نظر من ما حزب آنها، حزب اکثریت هستیم، ولی اینکه در صحنه عمل اجتماعی این پیوند برقرار شود هنوز کار داریم. رابطه ما با طبقه کارگر، با جنبش زنان و جنبش خلاصی فرهنگی جوانان هنوز اساسا یک رابطه سیاسی و معنوی است. هنوز در ابعاد وسیع به رابطه محکم و تشکیلاتی تبدیل نشده است. همانطور که بالاتر گفتم تبدیل کردن این رابطه جنبشی به یک رابطه تشکیلاتی و سازمان یافته در اولویت ما قرار دارد.


پاسخ های حزب مشروطه ایران
نام خود و عنوان سازمانی تان را بنویسید و مختصری از بیوگرافی تان را شرح دهید.
ـ بهمن زاهدی گلپایگانی مدیر سامانه حزب مشروطه ایران هستم. فعالیت خود را در حزب مشروطه ایران از سال ۱۹۹۴ در شاخه نورنبرگ آلمان شروع کردم. سه دوره مسئول آن شاخه حزب بودم. از کنگره پنجم حزب در سال ۲۰۰۴، مسئولیت سامانه حزب مشروطه ایران را تا کنون به عهده گرفتم.

موضع حزب شما در قبال خطری که امروزه بر سر ایران سایه افکنده و آن حمله آمریکا به ایران است، چیست؟
ـ مسئولیت خطری که امروزه کشورمان با آن روبروست با جمهوری اسلامی، و علت اصلی آن برنامه تسلیحات رژیم است . ما با اسلحه اتمی در دست جمهوری اسلامی و با حمله به ایران مخالفیم و اگر جنگ وحدت و تمامیت ایران را تهدید کند به موجب منشور حزب “به هر قیمت و در هر وضعی از آن دفاع خواهیم کرد.”

دفاع از ایران و تمامییت ارضی آن به نظر ما نخستین وظیفه مردمی است که خود را ایرانی می دانند و میهن خود را سرافراز و آزاد می خواهند. پیش افتادن در تکنولوژی دیجیتالی برای ایران از تکنولوژی هسته ای مهم تر است و دفاع از منافع ایران بر دفاع از فلسطین و کوبا تقدم دارد.

رابطه ی حزب شما با سایر گروه ها و احزاب اپوزیسیون خارج کشور چگونه است؟ آیا با همه آنها بر سر میز مذاکره و تبادل نظر خواهید نشست؟
ـ حزب مشروطه ایران از روز تاسیس خود در سال ۱۹۹۴ فضای گفتمان سیاسی سالم و بدون خشونت را برای اولین بار در تاریخ سیاسی کشور سنت خود کرده است. برای همسوئی در مبارزه دست ما همیشه بسوی دگراندیشان دراز بوده است. برای بوجود آوردن نظامی کثرتگرا ارتباط مستقیم با دگر اندیشان و توافق بر سر اصول با آنها از بهترین هاست. ولی آمادگی حزب برای همدائی با دگراندیشان تا کنون بی پاسخ ماده است.

آیا برای نظام ایدئولوژیک در ایران آینده ای می بینید؟
ـ ما ایدئولوژی های انقلابی مارکسیست لنینیست و اسلامی را با هزینه های مصیبت بار تجربه کرده ایم و دیگر نوبت عقل سلیم و عمل گرائی و دوری از تعصبات و افکار پیش ساخته است. کسانی که دنیا را در یک قالب می ریزند بیشترین خرابکاری را کرده اند. ایدئولوژی ما آزادمنشی است، دمکراسی و حقوق بشر.

چه موضوع هایی برای حزب یا سازمان شما در اولویت قرار دارد؟
ـ ما مهمترین ارزش را به یگانگی ملی و تمامیت ارضی کشور داده ایم تا پس از آن به وارد کردن ایران به قرن بیست و یکم و پیوستن به کاروان پیشرفته ترین کشور های جهان برسیم. ایران باید با اروپای غربی و امریکای شمالی مقایسه شود نه با دنیائی که یک طرفش پاکستان است و یک طرفش مصر و مراکش.

تقریبا اکثر احزاب سیاسی اپوزیسیون مخالف برپایی زندان و اعدام و شکنجه هستند. فرض کنیم شما به قدرت رسیدید، با مخالفانتان چه رفتاری خواهید داشت؟
ـ زندان برای هر کشوری لازم است. اما برای حزبی مانند ما که واژه دگراندیش را به زبان فارسی داده است جای مخالف در زندان نیست و در صف مقابل است که بسته به رای مردم می تواند اکثریت یا اقلیت را تشکیل دهد. ما مخالفان خود را از نظر حقوق با خودمان برابر می دانیم. آنها تنها دگراندیش اند و حق آنهاست. شکنجه و اعدام مانند هر وحشیگری دیگری باید از جامعه ما پاک شود.

در رابطه با مسئله ملیت های ایران(ترک، کرد، عرب، بلوچ و…) ، حزب شما چه راه حلی را مناسب می بیند؟
ـ ملیت یعنی تعلق به ملت و ما ملت دیگری جز ایران در این سرزمین نمی شناسیم. اقوام ایرانی در کنار بقیه مردم ایران از استبداد و عقب ماندگی رنج می برند که مسئله ملی ماست. از این گذشته حقوق فرهنگی آنهاست که باید شناخته شود. برای گسترش دمکراسی و بهبود اداره کشور ما عدم تمرکز را در قالب حکومت های محلی برای همه مناطق ایران و نه فقط “ملیت” های مورد نظر شما پیشنهاد کرده ایم.
تبعیض مذهبی که یکی از بدترین پدیده های حکومت اسلامی است می باید در کنار همه تجاوزات به حقوق بشر ریشه کن شود. ما برای حل مشکلات اقوام ایرانی هیچ راهنمائی بهتر از اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های پیوست آن نمی شناسیم.

با مسئله زبان مادری چگونه برخورد می کنید و چه حقوقی برایش درنظر می گیرید؟
ـ به موجب منشور حزب هر کس باید حق داشته باشد که بهر زبان که بخواهد سخن بگوید و درس بخواند و انتشار دهد. فارسی زبان مشترک و ملی و تاریخی همه ایرانیان است، به هیچ قوم خاصی تعلق ندارد و همه در آن سهم داشته اند و جای مهم آن باید همواره در نظر باشد.

فکر می کنید در داخل ایران و بویژه برای نسل جوان چقدر شناخته شده هستید و چقدر مردم به رهنمودهای شما توجه و عمل می کنند؟
ـ حزب مشروطه ایران حزبی است جوان چه از لحاظ اندیشه هایش، چه از نظر عمرش و چه از نظر میانگین سنی اعضایش. ما پیام جوانان را به پیوستن به جهان امروز درک می کنیم و می توانیم نیازهای آنان را در سیاستگزاری آینده ایران منعکس کنیم.
هیچ کس نمی داند مردم در ایران چه اندازه دسترس به جهان خارج دارند ولی حزب ما هرچه توانسته از طریق برنامه تلویزیونی هفتگی، و اینترنت (با یک بانک نزدیک چهل هزار نشانی) و سامانه (سایت) الکترونیکی خود با ایران ارتباط برقرار کرده است. نود در صد هوادارانی که از ایران با ما در تماس هستند را جوانان تشکیل می دهند.
ایرانیان داخل کشور خطر جنگ و تجزیه را جدی نگرفته اند. داشتن تکنولوژی دیجیتالی برای بازار کار از تکنولوژی هسته ای مهمتر است. بزرگترین منبع تولید انرژی خورشید است و کشور ما می تواند با خورشید در آینده باز هم انرژی به دنیا بفروشد.
امروز اعتماد سازی در جامعه را هر چه پیشتر گسترش دهیم. ایران آماده یک خانه تکانی سیاسی اجتماعی و اقتصادی است که آمادگی برای آن را باید داشته باشیم.

پاسخ های کومه له ـ حزب زحمتکشان کردستان ایران

لطفا نام خود و عنوان سازمانی تان را بنویسید و مختصری از بیوگرافی تان را شرح دهید.
ـ من ناهید بهمنی عضو کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب کومه له کردستان ایران و نیز فعال جنبش زنان و جنبش ملت های تحت ستم ایران هستم. حزب کومه له از تاریخی به قدمت نزدیک به چهار دهه از مبارزه علیه حکومت پهلوی و نیز رژیم جمهوری اسلامی برخوردار است. چند سالی کمتر از این مدت تاریخ مبارزه مرا هم در بر می گیرد.
حزب کومه له بر پایه همان تاریخچه فوق در ابعاد کشوری کاملا شناخته شده است و در سطح فراتر از مرزهای ایران هم ناشناخته نیست.

موضع حزب شما در قبال خطری که امروزه بر سر ایران سایه افکنده و آن حمله آمریکا به ایران است، چیست؟
ـ خطر جنگ آنهم در کشوری که تجربه این مصیبت را به­مدت هشت سال از سر گذرانده و بهای انسانی و اجتماعی گزافی در این رابطه پرداخته است، کابوس سنگینی است. یک حزب و یک جنبش آزادیخواه و مترقی نمی­تواند نظر مثبتی در قبال جنگ و تهاجم خارجی داشته و تلاشهای سیاسی خود را به آن گره بزند بلکه در مبارزه خود برای برچیدن نظام جمهوری اسلامی و رسیدن به آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی به نیروی مردم­اش و به آگاهگری و سازماندهی و بسیج توده­های میلیونی برای به­دست گرفتن سرنوشتشان پای خواهد فشرد. کومه­له حزبی است که همیشه بر استقلال مبارزاتی مردم و فراخواندن­شان به چنین مبارزه ای تاکید ورزیده و این نیرو را محرکه تحولات اجتماعی قرار داده است و از این پس هم چنین خواهد کرد.
نمی­دانم اصلا احتمال جنگ و یا حمله آمریکا چقدر جدی و واقعی است، ولی به­هرحال از نظر اصولی نه به تجاوزگر باید لبیک گفت و نه تحت عنوان ضدیت با جنگ و  یا دفاع از میهن آب به آسیاب جمهوری اسلامی ریخت. احتمال جنگ و یا بیم آن نباید چنان ترسی ایجاد کند که در نتیجه اهداف اصلیمان را فراموش کنیم. رژیم  جمهوری اسلامی عامل اصلی بدبختیهای مردم و مانع اصلی بر سر راه آزادی و حقوق مردم ایران است. بدون برچیدن این رژیم روی دموکراسی و عدالت اجتماعی و حقوق بشر را نخواهیم دید، خطر جنگ هم نباید ما را دچار کوچکترین تزلزل و تردیدی در این مورد بکند. وانگهی عامل اصلی ایجاد این خطر و بازی کردن با سرنوشت و جان مردم کسی جز خود جمهوری اسلامی و بلندپروازیها و ماجراجوییهایش نیست.


در صورتی که علیرغم خواست و اراده ما و مردم ایران به­هرحال چنین سناریوئی تحقق پیدا کرد، باید از این وضعیت در جهت بسیج مردم برای به زیر کشیدن رژیم و ارگانهایش بهره جست. این رژیم نباید بتواند بعد از چنین جنگی، اگر اصولا چنین احتمالی واقعی باشد، بار دیگر قد راست کرده و به حیات خود ادامه دهد و باز هم توده­های مردم را قربانی مطامع نامشروع و آرزوهای ارتجاعی و خیالی خود نماید. باید باهرنوع سردرگمی و اغتشاش فکری در این مورد و با دادن هرنوع امتیازی ولو کوچک به جمهوری اسلامی تحت عنوان و به بهانه خطر جنگ به­شدت مبارزه کرد. نباید گذاشت یک بار دیگر جمهوری اسلامی بتواند تحت عنوان مبارزه با آمریکا صفوف اپوزیسیون و بخصوص اپوزیسیون چپ را دچار تشتت و سردرگمی کند و به همان اشتباهات مهلک سال ۱۳۵۸ و دوره انقلاب گرفتار نماید.

رابطه حزب شما با دیگر گروهها و احزاب اپوزیسیون خارج کشور چگونه است؟ آیا با همه آنها بر سر میز مذاکره و تبادل نظر خواهید نشست؟
ـ کومه له با سازمانهای اپوزیسیون ایرانی از روابطی دوستانه و سیاسی برخوردار است و با شماری از آنان دوستی و اتحاد عمل هم دارد. نشست های سیاسی قاعدتا بر مبنای نزدیکی های سیاسی صورت می گیرد. به اعتقاد ما در شرایط کنونی دموکراسی و دموکراسی­خواهی می­تواند محور اصلی تدوین یک منشور دموکراتیک و ایجاد یک ائتلاف وسیع سیاسی قرار بگیرد. هرکس و یا گروهی که چنین منشور دموکراتیکی را بپذیرد باید بتواند در این ائتلاف یا جبهه سیاسی شرکت کند.

آیا برای نظام ایدئولوژیک در ایران آینده ای می بینید؟
ـ تسلط ایدئولوژیک چه مذهبی و چه لائیک در اداره امور جامعه ذاتا تبعیض آمیز و محرومیت زاست. جامعه ایران این سیستم را به قیمت سه دهه رنج و مشقت و قربانی آزموده است. آزموده را آزمودن خطاست.

چه موضوع هایی برای حزب شما در اولویت قرار دارد؟
ـ هدف مقدم ما را برچیدن نظام جمهوری اسلامی و برقراری یک نظام دموکراتیک، سکولار، کثرت­گرا با ساختار غیرمتمرکز و فدراتیو در ایران به عنوان کثیرالملله ترین کشور خاورمیانه تشکیل می­دهد. اتحاد اپوزیسیون آزادیخواه و دموکرات یک گام ضروری در این راستا است.

تقریبا اکثر احزاب سیاسی اپوزیسیون مخالف برپایی زندان و اعدام و شکنجه هستند. فرض کنیم شما به قدرت رسیدید، با مخالفانتان چه رفتاری خواهید داشت؟
ـ کومه له مخالف مجازات اعدام است. تحقیقات در همین کشور ایران نشان میدهد که اعدام و نابودی فیزیکی عنصر جنایتکار از میزان وقوع جنایات نکاسته است. فراهم کردن شرایط حقوقی مناسب برای متهم برای دفاع از خود اساس یک قضاوت مطلوب و منصفانه است. در برخورد به مخالفان حکومتی به طریق اولی این مسئله با اتکا بر اصل آزادی بیان و اندیشه و تحزب و پلورالیسم عقیدتی باید رعایت گردد و هر نوع تخلف را در این پیوند قانون پاسخ خواهد داد و نه انتقامهای حزبی و توطئه گرانه حکومتی .

در رابطه با مسئله ملیت های ایران(ترک، کرد، عرب، بلوچ و…)، حزب شما چه راه حلی را مناسب می بیند؟
ـ سرزمین ایران ترکیبی از ملیت­ها و اقوام مختلف است که در طول یک پروسه تاریخی در کشور ایران گرد هم آمده اند. متأسفانه در طول همین دوران­ها انواع تبعیضات و تضییقات حقوقی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر آنان رفته است. برقراری یک سیستم دمکراتیک و انسانی تر در آینده تحولات اجتماعی در ایران بدون شک در گرو احقاق حقوق این ملیتها و فراهم کردن شرایط بهتری از رفاه و عدالت به منظور برکشیدن این جمعیت وسیع اجتماعی از جایگاه “شهروند درجه دو” خواهد بود. و این امر از دیدگاه کومه له در گرو ایجاد یک سیستم دموکراتیک و فدرال است که در عین به رسمیت شناختن تفاوتها همزیستی و زندگی مشترک توأم با حقوق یکسان را نیز به ارمغان خواهد آورد.

با مسئله زبان مادری چگونه برخورد می کنید و چه حقوقی برایش در نظر می گیرید؟
ـ برخورداری از یادگیری زبان مادری یکی از مبانی اصلی دسترسی به حقوق ملی است. تمامی ملیت های ساکن ایران بدون شک از این حق در سیستم آموزشی آینده باید بهره مند گردند. زبان فارسی به عنوان یک زبان مشترک و ارتباطی در سراسر ایران به کار گرفته خواهد شد. بشر امروز تجربه مثبتی از استفاده از این شیوه اداره چند زبانی در حیطه یک جغرافیای مشترک دارد. و آنهم وجود کشورهای متمدنی است که در حال حاضر در ترکیب چند ملیتی و چند زبانی امور خود را اداره می کنند.

فکر می کنید در داخل ایران و بویژه برای نسل جوان چقدر شناخته شده هستید و چقدر مردم به رهنمودهای شما توجه و عمل می کنند؟
ـ کومه­له به یمن سیاست­های اصولی و سابقه مبارزاتی روشن، سختکوشی­ها و صداقت­ها و قربانیهایش و نقش انکارناپذیری که در گسترش یک فرهنگ پیشرو و دموکراتیک داشته است حزبی شناخته شده بخصوص در مناطق کردستان است. کومه­له در سختترین شرائط رهبری جنبش آزادی بخش مردم کردستان را متقبل شده، مدافع حقوق کارگران و زحمتکشان کردستان و نخستین سازمانده مبارزات توده زنان مبارز در کردستان است. اینها کومه­له را در میان اقشار و طیف­های گوناگون اجتماعی و به­ویژه در نزد نسل جوان این دیار به عنوان حزبی صادق، خوش سابقه، مدرن و عدالتخواه شناسانده و به وی جایگاه منحصر به فردی بخشیده است.