آدمیزاد گاهی اشتباهاتی می کند و فرصت هایی را از دست می دهد که ممکن است  دیگر هرگز نتواند جبرانش کند.

کتک کاری نکردن رئیس جمهور و رئیس مجلس، یکی از این موارد است!

سردمداران مملکتی که با زور و تهدید و چماق اداره می شوند، چرا باید چنین فرصت طلایی را برای یک کتک کاری جانانه از دست بدهند؟

من که عقلم نمی رسد چرا آقایان احمدی نژاد و لاریجانی در جلسه علنی مجلس یقه هم  را نگرفتند وکتک کاری نکردند؟ موقعیت که مناسب بود؟هر دو در یک محل و روبروی هم، هر دو عصبانی، و پشت سر هر کدام هم که چندین نماینده و وزیر و وکیل با مشت های گره کرده صف کشیده بودند. آدمیزاد دیگر چه می خواهد؟

طرح مانا نیستانی

نوار آماده بود و دستگاه پخش آماده. بعد از بگم بگم های معمول و آشنا برای مردم، دستگاه روشن شد. صداها بالا رفت و همه گفتند الان است که رئیس مجلس و رئیس جمهور دست به یقه شوند، اما نشدند.

بلوف احمدی نژاد و بگم بگم هایش خیلی نگرفت. لاریجانی که بعداً گفت همان روز هفت صبح مرا تهدید به بگم بگم کرده بودند به احمدی نژاد رو دست زد و گفت: بیار آنچه داری ز مردی و زور… پخش کن ببینیم … بگو باباجان … چی می خواهی بگویی… بگو

و احمدی نژاد دستگاه را روشن و فیلم را پخش کرد، متاسفانه کیفیت صدا بد بود و غیرقابل فهم، جوری که رئیس جمهور ناچار شد از روی نوشته بخواند.

در این نوشته، برادران لاریجانی به سوءاستفاده مالی و سوءاستفاده از قدرت متهم شده بودند و آقای احمدی نژاد خواند که بعله: برادر آقای لاریجانی یک خانه ۶۰۰ متری و خرید شرکت هایی را با پارتی بازی به عنوان باج خواسته است ….و و و و

لاریجانی خونسردتر از احمدی نژاد گفت که کارهای برادرش ربطی به او ندارد و این جواب استیضاح نمایندگان نیست، به احمدی نژاد اجازه صحبت کردن بیشتر را نداد و او را مرخص کرد.

http://youtu.be/lFO1lQ52zBA

به نوشته سایت های خبری و گزارش خبرگزاری ها، تعدادی از مردم ایران از اقدام آقای احمدی نژاد طرفداری کرده اند و عده ای از آقای لاریجانی، اما به نظر من جنجال روز یکشنبه در مجلس شورای اسلامی، در درجه اول  روی اوباما را کم کرد!

این بگم بگم ها و مدارکی که آقای احمدی نژاد با خود آورده بود، برای سیاست خارجی ما بسیار مفید بود چون حالا دیگر اوباما می داند که آقای احمدی نژاد در اتاق خواب او هم دوربین کار گذاشته و ای یار مبارک بادی را که او شبها برای همسرش می خواند ضبط کرده و اگر در مذاکرات اتمی کوتاه نیاید، مدارکش پخش خواهد شد!

دیروز گذشت و فردا چه پیش خواهد آمد را فقط خدا می داند و آقای خامنه ای، اما حسرت دست به یقه شدن مسلماً تا آخر عمر در دل آقایان احمدی نژاد و لاریجانی خواهد ماند.

پس فردا و شاید تا این نوشته به چاپ برسد، رهبر مملکت یک تودهنی محکم به هر دوی آنها خواهد زد و آبها از آسیاب خواهد افتاد، اما حسرت یک روبرویی دوباره و یک کتک کاری جانانه تا آخر عمر در دل هر دوی آنها خواهد ماند.

این به خودش میگه کاشکی زده بودم توی گوشش و دق و دلی ام را خالی کرده بودم، و اون میگه کاشکی با مشت زده بودم توی چونه اش و حالش را جا آورده بودم!

 

 

کی حوصله شو داره؟

 

وسط این هیر و ویر و بزن و بکش، واشنگتن پست گزارش کرد که همسر بشار اسد حامله است!

خبر را هم از قول خود اسد و جوری نوشته بودند که انگار درکاخ ریاست جمهوری سوریه آب از آب تکان نخورده و زندگی به صورت عادی جریان دارد.

یعنی آقای دکتر پس از آنکه گزارش های واصله را خواند و فهمید امروز چند نفر دیگرکشته شده اند، دست و صورتش را می شوید و اشاره می کند تا رقاصه های عرب بزنند و بخوانند و ایشان را سر حال بیاورند.

خوشبختانه این خبرتکذیب و معلوم شد فکر و خیال اینکه در۲۲ ماه گذشته حداقل ۶۰ هزار نفر در سوریه کشته شده اند، و چقدر دیگر طول می کشد تا بقیه کشته شوند؟ دیگر دل و دماغ بچه دارشدن را برای آقا باقی نگذاشته است.

باهوش ترین فرد تاریخ

نمی دانم چرا دوستان مرتباً برای من در مورد نوابغ و زندگی آنان ایمیل می فرستند؟

می خواهند مرا با آنان مقایسه کنند؟! یا برعکس، منظورشان این است که از ضریب هوشی ناچیز خودم خجالت بکشم؟

اخیراً ایمیلی داشتم در مورد باهوش ترین فرد تاریخ، ویلیام جیم سایدیس. ضریب هوشی افراد معمولی ۸۵ است و ضریب هوشی او ۲۵۰ بوده. در۵ سالگی به ۵ زبان رایج دنیا صحبت می کرده و در۱۱ سالگی استاد دانشگاه هاروارد شده.

تصور می کنم در مورد این شخص یک اشتباهی روی داده. یا اسمش را درست ننوشته اند، یا توجه نکرده اند که از او با هوش تر هم داشته ایم؟

به نظر من اسمش را عوضی نوشته اند. این بابا اسمش جیم سایدیس نبوده و محمود ساندیس بوده!

محمود ساندیس مخترع یک نوع نوشیدنی است که توان جذب گروهی افراد را دارد.

این نوشیدنی را معمولا در هنگام انتخابات یا تظاهرات دولتی به رایگان توزیع می کنند و مثل آهن ربایی که براده آهن را به خود جذب می کند، باعث کشش مردم به طرف تظاهرات و صندوق های رای می شود!

جراحی در فضا !

پیشرفت های علمی ایران در زمین و هوا دیگر قابل کنترل نیست.

میمونی که رفت …

 همینجور داریم پیشرفت می کنیم، کاریش هم نمیشه کرد!

 

مثلا دانشمندان ایرانی هفته گذشته میمونی را که یک  خال درشت در پیشانی داشت به فضا فرستادند، خالش را در فضا عمل کردند و برش گرداندند.

البته خبرگزاری ها می گویند اون میمون بدبخت مرده و میمون دیگری را به جایش به مردم نشان داده اند، اما وقتی خود میمونه قسم می خوره و میگه رفتم خالم را عمل کردم و برگشتم، آدم چی میتونه بگه؟!

ومیمونی که برگشت…

 

 

 

 

 

 

آبگوشت کیسه ای

 

به دنبال گران شدن گوشت، یک کمپانی چینی موفق شد همزمان با تولید چای کیسه ای،  آبگوشت کیسه ای هم تولید کند.

درآگهی این شرکت آمده است: یک دونه (گوشت بگ)  بنداز تو دیزی، یک دقیقه بعد آبگوشتی میشه که انگشت هاتو می خوری باهاش!

لباس زیر

سید علی اکبر طاهائی، استاندار مازندران در همایش ملی عفاف و حجاب در دانشگاه آزاد بابل گفت برهنگی پدیده بیمارگونه عصر ماست و از فروش لوازم آرایش و لباس زیر زنان توسط مردان انتقاد کرد.

جامعه شناسانی که در این زمینه تحقیق می کنند ضمن تائید نظر آقای استاندار، می گویند درست است که لباس زیر زنان یک تکه پارچه است، اما همین نیم وجب پارچه نه تنها مردها را از راه راست منحرف می کند، بلکه خیلی وقت ها آنها را خل می کند.

یکی از این دانشمندان قسم می خورد و می گفت من خودم یک پارچه فروش را دیدم که یک توپ پارچه را نیم وجب نیم وجب کرده بود بعد در عالم خیال هی این پارچه ها را به تن دخترانی که در ذهن خودش مجسم می کرد پرو می کرد و هی ایراد می گرفت و می گفت نه، درش بیار، باید یک ذره دیگه اش را قیچی کنم، پشتش خوب وای نمی ایسته …

همین دانشمند یک فروشنده لوازم آرایش زنانه را دیده بود که ماتیک های مختلفی را به لبهاش می مالید اما چون راضی نمی شد، پاک می کرد و رنگ دیگری را امتحان می کرد.

در حال حاضر، هم آن دانشمنده، هم آن پارچه فروشه و هم اون آقاهه که لوازم آرایش زنانه می فروخت، هرسه تایی توی یک بیمارستان روانی در لندن بستری هستند.

پارچه فروشه پتویی را که رویش می اندازد تیکه تیکه کرده و باهاش لباس زنانه درست می کنه، اون لوازم آرایش فروشه هویجی را که کنار غذایش گذاشته بودند می ماله به لبهاش و دانشمنده هم نشسته روی دیوار در مورد آنها کتاب می نویسه!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.