شهروند ۱۲۲۳ ـ ۲ اپریل ۲۰۰۹
  

جهان سال ۲۰۰۹ با دنیای سال ۲۰۰۸ از جهات بسیار تفاوت دارد. یکی از این تفاوتها این است که دیگر رهبر بزرگترین قدرت سیاسی و اقتصادی جهان آدم متعصب و مدعی و جنگ خویی چون بوش نیست.

از آن مهمتر اوضاع اقتصادی جهان حتی در آمریکا و اروپا و جاهای دیگر هم همانی نیست که تا چند ماه پیش بود. دیگر کمتر کسی به روشنی مدعی می شود که سرمایه داری جهانی پاسخگوی نیازهای هر روز تغییرکننده بشری است، و این تنها در حیطه ی بازار و یا سازمانها و افراد افراطی راست و چپ نیست که چهره کرده است. حالا دیگر حتی رهبران بزرگترین کشورها و قدرتهای جهان هم میدانند که درد اقتصاد بیمار امروزه ی جهان جوابش سرمایه داری نیست. شاید از هوشمندی باراک اوباماست که به روشنی می گوید، چه بسا آمیزه ای از سرمایه داری و سوسیالیسم پاسخ مشکلات اقتصادی جهان امروز باشد. ناگفته هم آنچه دارد انجام می شود همین تغییر است، هنگام که بزرگترین شریان های اقتصادی بازار آزاد سرمایه داری تنها در صورت ملی شدن و یا به قول دیگر دولتی شدن تاب ماندگاری دارند، یعنی اینکه همین آمیزه ی سرمایه و سوسیالیسم دارد به راه حل تبدیل می شود.

از سوی دیگر تحمیل تردید ناپذیری که صورت جهانی سرمایه تا همین چند ماه پیش از خود نشان می داد، حالا دیگر محل شک جدی است. با اینکه آمریکا و انگلیس ظاهرا با توافق نظر بیشتری در اجلاس گروه ۲۰ حضور پیدا می کنند، اما فرانسه و آلمان به روشنی نارضایتی خود را از شیوه ی عمل آمریکا در بحران فعلی  اقتصادی ابراز کرده اند و حاضر به امضای متن پایانی اجلاس با داده های کنونی نیستند. اگر شرکای مهم اروپایی آمریکا از نحوه ی عملکرد این کشور در بحران مالی حاضر رضایت نداشته باشند، دیگر برای عدم رضایت چین و هند و ژاپن و آسیا و افریقا و اقیانوس
یه نباید جای تردید باشد. در نتیجه این بار تنها میلیون ها تظاهر کننده ی روشنفکر، چپ و مخالف جهانی شدن نیستند که نمی خواهند سرمایه داری به زور خود را به همه ی بشریت تحمیل کند، حالا دیگر شکاف در راس هرم افتاده است برای همین است که جهان امروز، هم به رهبری درایتمندانه تری نیاز دارد و هم راه حل های بشردوستانه تری می طلبد.


این را حالا دیگر در لحن رهبران آمریکا و انگلیس هم می توان دید، برخلاف رفتار خشن و خودمحورانه ی دیک چینی به هنگام رهبری بوش بر آمریکا، امروزه جو بایدن معاون رئیس جمهوری آمریکا با لحنی دوستانه از تظاهرکنندگان مخالف جهانی شدن و اجلاس سران ۲۰ در لندن می خواهد که به آنها مهلت بدهند تا به پاسخ هایی دست یابند که چه بسا نظر آنان را نیز تامین کند. گوردن براون نخست وزیر انگلیس هم با به دیده گرفتن حضور پررنگ مخالفان جهانی شدن می گوید “آنچه امروز در لندن اتفاق می افتد را من درک می کنم و در اجلاس گروه ۲۰ با تدابیری که به ایجاد اشتغال، رونقِ کسب و کار، و تحرک اقتصادی منجر خواهد شد ما به این درخواست ها پاسخ خواهیم داد.”

پیش از این در قاموس رهبران بزرگترین قدرتهای جهان نبود که خود را موظف به پاسخگویی به تظاهرکنندگان به اصطلاح چپ و رادیکال و مخالف جهانی شدن بدانند این همه حکایت از آن دارد که جهان امروز بر پایه ای ایستاده است که تا دیروز نه برای مخالفان و نه برای گردانندگان آن تصورش آسان نبود. برای همین است که همه ی آنانی که برایشان آینده بشریت مهم است باید بکوشند جهان را هم به لحاظ سیاسی و هم اقتصادی در مسیری قرار دهند که منفعت همه ی انسانها و سرزمین ها در آن لحاظ شود. و نه آنکه بخشی از جهان از دارندگی و سیری و ثروت در حال انفجار باشد و در گوشه های دیگری از همین دنیا مردمان از تامین نان شب خویش محروم باشند. این همه اگر رخ دهد، و رهبران جهان اگر دست از خود محوری و خویشتن پرستی بردارند جهان فردا جهانی انسانی تر، عادلانه تر و مهربان تر برای همه بشریت خواهد شد. امید که چنین باشد.