جمهوری اسلامی حکومت زنده به بحران است، بحران هایی که در اوضاع اسفبار بسیاری فریادرس حکومت شده و از لبه ی پرتگاه بدرش برده است.
این بار اما کمی با گذشته ها فرق دارد. دیگر نه بالائی ها قادر به حکومت هستند و نه پائینی ها خواهان او.
و چنین است که بحران ها این بار می تواند خلاف خواست حاکمان عمل کند و پایه های لرزان کنونی حکومت را لرزان تر کند و انتخابات ریاست جمهوری را به مسیری بکشاند که پیش بینی کردنی برای نه حکومتی ها باشد و نه مخالفان و منتقدان آنان.
درگیری های همه روزه ی رو به گسترشِ احمدی نژاد و جناح در خدمتِ رهبر صورتی پیدا کرده که راه بازگشت را برای هر دو طرف بسته است. با این که رهبر در حد توان خود کوشید که به مشاجره ها پایان بخشد، اما تمهیدات دور هم جمع کردن رؤسای سه قوه و عکس و اطلاع دادن های به امید حل مسئله نه تنها از خاتمه ی اختلاف ها خبر نداد، بلکه در این چند روزه نشانه های دیگر و تازه تری دیده شد که خبر از عمق اختلاف نظرها دارد و امید به توان رهبر برای حل مشکل را کمتر از پیش کرده است. احمدی نژاد، هم در ماجرای تقدیم بودجه به مجلس، و هم مذاکرات اتمی در آلماتی، و هم نامزدی مشایی برای ریاست جمهوری مواضعی گرفته است که نشان از مقابله ی علنی با رهبر و حواریون او دارد.
و البته که مثال ها برای اثبات این مدعا کم نیستند؛ این که احمدی نژاد، رحیم مشایی را بر کرسی ریاست جمهوری برای مذاکره با هیأت سوئدی می نشاند، و صدای طرفداران رهبر از هر طرف در مخالفت با او شنیده می شود و این اقدام را تمرین مشایی برای رسیدن به ریاست جمهوری قلمداد می کنند، و یا این که احمدی نژاد از همین حالا می خواهد از طرح آشتی نوروزانه ی رهبر بگریزد و برنامه ی سفر به ترکمنستان را تدارک دیده است، خبر از بلندی دیوار اختلاف ها دارد.
احمدی نژاد که نسبت به مهندسی کردن انتخابات هشدار داده بود، این بار با نرفتن به مجلس برای تقدیم بودجه بار دیگر بر بی توجهی به هشدارهای رهبر تاکید کرده و نشان داده است که در این بازی حاضر به پرداخت هر هزینه ای هست.
تازه ترین مخالف خوانی احمدی نژاد و دهن کجی اش به رهبر، اعتراضش به نحوه انتخابات نظام پزشکی ست. او که شمشیرهایش را از رو بسته است صراحتا به دخالت سپاه پاسداران در نحوه گزینش و انتخابات نظام پزشکی که نهادی ست صنفی اعتراض می کند. و بدین صورت رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را مجبور به پاسخگویی می کند تا علنا اعلام کند که “اقدام اطلاعات سپاه کاملا قانونی بوده و در پاسخ به استعلام مراجع قانونی صورت پذیرفته است. بهتر بود عزیزان قبل از رسانه ای کردن این قضیه، به امکان بررسی و پیگیری دقیق موضوع از مجاری قانونی و دلائل متقن و محکم رد صلاحیت ها می اندیشیدند.” و این گونه احمدی نژاد خشتی دیگر بر روی دیوار بلند اختلافاتش با رهبر و نزدیکان و هواداران بیت رهبری بچیند.
پیش از این ها هم البته برخورد احمدی نژاد با هشدار و توپ و تشر رهبر پس از ماجرای درگیری او با لاریجانی در مجلس حکایتگر تصمیم جدی او به ایستادگی در این ارتباط به هر قیمتی بود.
در حالی که گردانندگان دو قوه ی مقننه و قضائیه از رهبر به دلیل حوادث مجلس پوزش خواهی کردند، احمدی نژاد تنها به وفاداری به رهبر اکتفا کرد و پوزش نخواست.
البته این ها به معنای آن نیست که احمدی نژاد در این ماجرا بخت پیروزی دارد، چه بسا خود نیز می داند که ترکیب مافیای قدرت در حال حاضر به گونه ای نیست که او و یا مشایی بخت شکست دادن رهبر و باندش را داشته باشند، اما یک چیز انکار ناکردنی نیست و آن صدمه ای است که جناح رهبر از مواضع افشاگرانه ی احمدی نژاد خواهد دید.
این امر زمانی اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد که آرزوی مردم برای شکست تیم طرفدار رهبر را هم در نظر داشته باشیم. امری که جناح مشایی- احمدی نژاد از آن به درستی خبر دارند و بسیاری از اقداماتشان را بر همین پایه متکی کرده اند. اگر صلاحیت مشایی رد شود، احمدی نژاد و تشکیلات وزارت کشور او کاری خواهند کرد که تا میزان مقدور و ممکن گزارش واقعی از برگزاری انتخابات را به مردم ارائه کنند، امری که در اوضاع پر تنش کنونی بیش از هر زمان دیگری به زیان جناح نامحبوب رهبر است. حداقل کاری که می توانند بکنند این است که از توان وزارت کشور استفاده شود، و میزان مشارکت در انتخابات را از یک سو و درصد آرا نامزد مورد نظر رهبر را از سوی دیگر به شکل واقعی اعلان کنند.
حال با توجه به غیبت احتمالی اصلاح طلبان و نارضایتی خشمگینانه ی احمدی نژاد و هواداران او باید منتظر نتیجه ای بود که هر چه باشد به سود رهبر و جناح لرزان او نخواهد بود. برای همین است که احمدی نژاد نقش پاک باختگان را بازی می کند، و چنان رفتاری دارد که نتیجه هر چه باشد حتی شکست کامل مهم نیست، زیرا رقیب نیز بخت برد نخواهد داشت. یعنی بازیی که بر اثر لجاجت رهبر و مقاومت پیش بینی نشونده احمدی نژاد شروع شده، پایانش نه به سود هیچیک از جناح های حکومتی، بلکه در نهایت به نفع مردم خواهد بود. انگار رهبران جبار جمهوری اسلامی دارند به معنای آن حدیث نبوی عمل می کنندکه خطاب به ظالمان بود که همان به که بهم مشغول باشندکه مشغولیت به همِ آنان به سود مردمان است!
آیا به راستی مردم و نیروهای طرفدار مردم آماده اند که از این فرصت تاریخی و ناب به نفع خود و مبارزات آزادیخواهانه خویش سود برند؟