خبر خاص هفته: پرویز جاهد منتقدِ معروف سینمایی در تاریخ ۱۱ اپریل مهمانِ نه ما نه سینما خواهد بود.
فیلم هفته: بازیگر، کارگردان: رابرت آلتمن
گزارش جلسه:
“نه ما نه سینما” یک مجموعه دانشجویی غیر انتفاعی است که به وسیله گروهی از دانشجویان دانشگاه تورنتو در سال ۲۰۱۰ افتتاح شد. در طول این سه سال هر بعدازظهر شنبه مابین ساعت ۶ تا ۱۰ شب فیلمی با کمک وحمایت مجموعه فلسفی اگورا برای علاقه مندان به سینما دراطاق شماره ۵۱۵۰ ساختمان اویزی دانشگاه تورنتو پخش شده است. “نه ما نه سینما” اکنون در فصل ۸ ام خود به سر می برد و از گروههای کاملا شناخته شده فرهنگی ایرانی محسوب می شود. برنامه های سینمایی آن هر هفته با استقبال بخش قابل توجهی از ایرانیان هنر دوست تورنتو روبرو می شود. دراین ۸ فصل بخش های مختلفی از تاریخ سینما نمایش داده شده است. سینمای سیاسی ، سینمای رادیکال ، سینمای کشورهای جهان سوم، سینمای ایران، بازیگری در سینما و داستان نویسی از جمله عناوین فصل هایی بوده که تا کنون در “نه ما و نه سینما” بررسی شده اند. روند انتخابی هر فصل بدین طریق است که پس از اختتام هر فصل از تمام شرکت کننده گان گروه درخواست می شود که پروپوزال فیلم های مربوط به فصل بعد را برای گروه بفرستند وسپس در روندی دموکراتیک و از طریق رای گیری پروپوزال فصل بعد انتخاب می شود.
در شنبه دو هفته گذشته جلسه عمومی گروه برای بررسی پروپوزال فصل جاری برگزار شد و متعاقب آن انتخاب های این فصل صورت گرفت. مطابق این انتخاب ها مقرر شد که اعضا در ۱۲ هفته آینده به بررسی نظریات مختلف سینمایی بپردازند. تئوری مولف، ژانر، فمینیسم ، روانکاوی و مارکسیسم از جمله نظریاتی هستند که دراین فصل، در پی نمایش فیلمی مرتبط ، مورد بررسی و مطالعه قرار خواهند گرفت. برای ارائه و معرفی این نظریات سینمایی مهمان های مختلفی توسط گروه دعوت شده اند. از مهم ترین مهمانان فصل اخیر می توان به پرویز جاهد منتقد معروف سینمایی و نویسنده فعال در بی بی سی اشاره کرد که در تاریخ ۱۱ آپریل با بررسی فیلمی از جان کاساواتیس و بررسی نظریه خودبازتابی به سخنرانی در نه ما نه سینما خواهد پرداخت. از دیگر مهمانان فصل اخیر می توان به دکتر رامین جهانبگلو، دکتر علی رضا حقیقی و دکتر محمود خوشچهره اشاره نمود. همچنین اساتید مختلفی از دانشگاههای تورنتو و رایرسون از جمله دکتر آنجلیکا فنر، جوردن پترسون و آدام نیمن از مهمانان خارجی این فصل گروه خواهند بود.
جلسه اول فصل جدید در شنبه گدشته برگزار شد. در این جلسه اعضا با بررسی و مطالعه فیلم “بازیگر” به بررسی انتقادی نظریه مولف در سینما پرداختند. رابرت آلتمن، کارگردان فیلم “بازیگر”،از کارگردانهای مولف و توانای سینمای امریکاست که امروزه به عنوان یکی از بزرگترین نماینده گان سینمای موج نوی هالیوود آمریکا محسوب می شود. آلتمن در طول سالهای فیلم سازی خود همواره سعی کرده است که با دیدگاهی انتقادی نسبت به هنر فیلم سازی در هالیوود و آمریکا برخورد کند. دراکثر فیلم های او می توان انتقادی واضح به صنعت فیلم سازی و سلبریتی ساز آمریکا دید. از جمله کارهای خوب او می توان به فیلم های مش، گاسپردپارک و شورت کات اشاره کرد.
آلتمن ازجمله کارگردان های مولف سینمای امریکاست. سینماگر مولف به هنرمندی اطلاق می شود که بتوان در کارهای او استایل و سبک شخصی خاصی را تشخیص داد. نظریه مولف در دهه ۵۰ به وسیله نویسندگان مجله کایه دو سینمای فرانسه به جهانیان عرضه گشت. در آن سالها سینماگران فرانسوی از وضع موجود سینما در فرانسه ناراضی بودند. و به نظرشان خلاقیت در اکثر کارهای سینماگران فرانسوی به چشم نمی خورد. با بازشدن دروازه های فرانسه به روی هالیوود که در پی فروپاشی رژیم ویشی صورت گرفت، موجی از فیلم های هالیوودی به فرانسه عرضه گشت. از طریق بررسی این فیلم ها، سینماگران فرانسه با فیلم هایی روبرو شدند که سابقا کاملا از آن ها بی اطلاع بودند. کافه های فرانسوی محلی جهت بررسی و صحبت پیرامون فیلم های فوق شد.دراین میان، بالاخص سینمای نوآر امریکا به واسطه ویژگی های تاریک و سیاه خاص هنری اش مورد توجه عمده این سینماگران قرار گرفت. منتقدین کایه دو سینما از طریق بررسی کارهای کارگردانهای بزرگ هالیوودی همانند آلفرد هیچکاک، جان فورد، هاوارد هاکس، فریتزلانگ و نیکولاس ری و هم چنین بررسی سینماگران فرانسوی همانند جان رنوار، جان ویگو و رابرت برسون اصول نظریه مولف را به جهانیان عرضه نمودند. بر طبق این نظریه، در تمامی این کارها می توان ویژگی های مشترکی بین آثار یک کارگردان را مشاهده کرد و به واسطه آن می توان کارگردان این آثار را مولف اثر محسوب نمود.
تئوری مولف پس از انتشار خود تاثیرات فراوانی بر جهان فیلم سازی گذاشت و موجب اعتلا بخشی به نام هنرمندانی شد که در سابق نادیده گرفته می شدند.این نظریه توجه به کارگردان وشخصیت او را منطقی نمود و همچنین به بررسی مجموعه کارهای سینماگر ارزشی خاص بخشید. در دهه ۶۰ به واسطه نوشته های اندرو ساریس، نظریه فوق به آمریکا راه یافت. ساریس در نوشته های مختلف خود سعی در تکامل این نظریه نمود و سینماگران مختلفی را به عنوان مولف مطرح کرد. این تئوری از همان ابتدای شکل گیری با انتقادهای فراوانی روبرو شد و منتقدانی همانند پولین کائل ، میشل فوکو و رولان بارت به اشکال مختلف ضعف های این نظریه را مشخص کردند. اکثر منتقدین، تئوری فوق را بزرگ کردن کارگردان و کم ارزش نمودن نقش عوامل دیگر ایجاد کننده ی فیلم می دانستند. همچنین عده ای از منتقدین به ضعف های نظریه در بیان رابطه ایدئولوژی و ساخت فیلم و یا بی توجهی اش به نقش ناخوداگاه در شکل گیری اثر اشاره کردند. با وجود تمام این انتقادها هنوز هم نظریه مولف از نظریات مهم سینمایی محسوب می شود. امسال مجله کایه دوسینما با ارایه لیستی دهه گانه از سینماگران مولف سعی در بازبینی مجدد این نظریه نمود. همچنین در مجلات مختلفی همانند نشریه مطالعات سینمایی چین ما شاهد بررسی جدی این نظریه بودیم. نظریه فوق در هفته آینده با بررسی فیلم لانگ گود بای و با سخنرانی مهدی گنجوی ، دانشجوی مطالعات خاورمیانه دانشگاه تورنتو، مورد بررسی تکمیلی قرار خواهد گرفت.