شهروند ۱۲۲۹  پنجشنبه ۱۴ می  ۲۰۰۹

۱-۳ می ۲۰۰۹ ـ دانشگاه یورک، تورنتو

به همت دکتر هایده مغیثی و دکتر سعید رهنما استادان دانشگاه یورک کنفرانس بین المللی از اول تا سوم ماه می با حضور بیش از ۳۰ تن از استادان و پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی برگزار شد. سخنرانان از مرکزهای پژوهشی و دانشگاهی ایران، اروپا، و آمریکا در کنفرانس حضور یافتند و با حاضران نتایج پژوهش ها و بررسیهای خویش را در پیوند با سکولاریسم و بنیادگرایی مذهبی در میان نهادند.

در روز نخست ۱۳ تن از پژوهشگران سخن گفتند، و در پیوند با گسترش و یا واپس نشینی سکولاریسم و نقش و نمود بنیادگرایی مذهبی در سرزمین های اسلامی و از جمله ایران بحث و گفت و گو کردند.

برنامه با خوش آمد گویی خانم “رواندا لنتون” رئیس دانشکده ی مطالعات آزاد و حرفه ای دانشگاه یورک آغاز شد. او از حضور استادان و پژوهشگران نامدار ایرانی و غیرایرانی در سی امین سالگرد انقلاب در دانشگاه یورک و دانشکده ای که ریاست آن را عهده دار است، اظهار  شادمانی کرد و به همگان خوش آمد گفت و تاکید کرد که این کنفرانس به همت و پشتکار دکتر مغیثی و دکتر رهنما توانسته برگزار شود و باید از آنها برای این همه کوشش اجتماعی و انسانی سپاسگزاری کرد.

در نخستین بخش از کنفرانس که با غیبت اکبر گنجی به دلیل مشکل اقامتی او در آمریکا آغاز شد، عبدالله النعیم از دانشگاه اموری آتلانتای امریکا از جدایی مذهب و سکولاریسم سخن راند و از جمله گفت: مذهب و بنیادگرایی مذهبی مبتنی است بر باور تا حدی چون و چرا ناپذیر، در حالی که سکولاریسم بر نوعی عرف و اخلاق اجتماعی آزادمنشانه از اعتقادات تکیه دارد. برای همین باور من این است که آمیزش این دو مقدور و معقول به نظر نمی رسد، همانطور که دین دولتی نیز که می خواهد اعتقاد را به زور قانون بر جامعه جاری کند  خلاف آموزش ها و باورهای دینی است.

جلسه ی نخست به گردانندگی “ثابت عبدالله” از دانشگاه یورک برگزار شد.

پس از یک استراحت قهوه طلبانه جلسه ی دوم از ۳۰: ۱۰  آغاز شد و تا پس از ظهر ادامه یافت.

گردانندگی دومین جلسه روز جمعه به عهده “مگ لاکستون” از دانشگاه یورک و سخنران اول عقیل بیلگرامی از دانشگاه کلمبیا در آمریکا بود که در پیوند با مذهب و اندیشه آزادی سخن گفت.

او از جمله اشاره کرد: مدرنیسم از منظری همیشه با مذهب و باورهای مذهبی آمیخته بوده است. سرمایه داری، مذهبی بودن را از مفاخر خود به حساب می آورد و برای همین هم هست که سکولاریسم در جوامع آزاد با اینکه بخت جدایی دین از دولت را ایجاد کرده است، اما هرگز نخواسته و نتوانسته به مراکز دینی به دیده ی انتقاد بنگرد. و این هم به دلیل ریشه دار بودن باورهای دینی است و هم به لحاظ ملاحظات دنیای مدرن و لیبرال غرب که به حمایت و همدلی دین خود را محتاج می داند.

سخنران دیگر پیش از ظهر جمعه سوزان بابت از دانشگاه کویینز کانادا بود که کوشید با مثال آوردن از قتل “تئو ونگوگ” فیلمساز هلندی تصویری از نابردباری مذهبی در جهان غرب توسط مسلمانان و نامسلمانان نشان دهد که به زحمت می توان شرح و توجیه فلسفی برای آن تراشید، او با همین مثال کوشید عدم درک زبان مقابل باورداران بنیادگرایی مذهبی با شهروندان مدرن را به دلیل جای خالی توجیه فلسفی و باورپذیر از مذهب و مدرنیته بویژه در عصر حاضر بداند. او تعصب مذهبی را مانعی برای آزادی انسان و پیشرفت انسان آزاد در جوامع دینی و گاه سرزمین های آزاد دانست.

سخنران ایرانی این بخش از برنامه دکتر رامین جهانبگلو بود. دکتر جهانبگلو از “دو مفهوم سکولاریسم” سخن گفت، و تاکید کرد که از حدود یک قرن و نیم پیش در خاورمیانه تنها یکی از این دو مفهوم دارای نقش موثر بوده است. به باور جهانبگلو مفهوم اول لائیسیته یا سکولاریسم دولتی است که نمونه های آن را در ترکیه دولت آتاتورک و در ایران حکومت رضا شاه می توان دانست و نتیجه گرفت که این گونه دولتها کوشیده اند با زور نوعی سکولاریسم را بر جامعه حاکم کنند و اگر دین داران مقاومت می کردند مورد آزار و فشار سیاسی و اجتماعی قرار می گرفتند، برداشتن اجباری حجاب که روی دیگر سکه ی تحمیل حجاب اجباری در دوران جمهوری اسلامی است از همین گونه اقدامهاست.

دکتر جهانبگلو طرح کرد که بحث دیگر بحث هند است، مبحثی که توسط کسانی مانند گاندی و مولانا آزاد و جواهر لعل نهرو و جمعی از مسلمانان هند طرح شده است. مبحثی که در دوران استقلال هند در گرفت و مدعی بود که به جای دین محوری که به نادیده گیری دیگر ادیان می انجامد، باید گونه ای تعامل و تحمل میان ادیان را گسترش داد و تشویق کرد. به باور دکتر جهانبگلو حتی دولتها هم می بایست گفت و گوی میان ادیان را تشویق کنند و نباید نقش خود را در حمایت از یک دین یا مذهب بدانند.

دکتر جهانبگلو بر این باور است که در ایران به این مفهوم هندی سکولاریسم توجه نشده و اگر در آینده به این موضوع توجه شود این مبحث از لائیسیته مهمتر است.

دکتر امید پیرو شبانی از دانشگاه گوئلف سخنران بعدی بامداد جمعه بود، هر چند سخنرانی او به ظهر کشانده شد. دکتر پیرو در پیوند با سکولاریسم، مذهب و دمکراسی  سخن گفت و برای هر یک از این مفاهیم تعاریفی با نظر به منظر فلسفی موضوع به دست داد. او بر این باور بود که آمیزش مذهب، سکولاریسم و دمکراسی نه شدنی ست و نه سودمندی برای انسان و جوامع انسانی به بار می آورد. نگاه امید پیرو به دلیل دید فلسفی او منظر دیگر و تازه تری را در برابر حاضران قرار داد.

پس از استراحت و صرف ناهار بخش دیگر برنامه ی روز جمعه کنفرانس با گردانندگی “رابرت مک درمید” از دانشگاه یورک در ساعت ۳۰: ۱ برگزار شد.

در این بخش نیز رضا علیجانی نویسنده و پژوهشگر و روزنامه نگار ایرانی به دلیل عدم دریافت ویزا از سفارت کانادا نتوانسته بود در کنفرانس شرکت کند، موضوعی که مانع حضور شادی صدر هم شده بود، و مورد اعتراض شرکت کنندگان در کنفرانس قرار گرفت و نامه های اعتراضی به سفارت کانادا، وزارت خارجه و دیگر مراجع کانادایی را در پی داشت.

در نتیجه سخنران اول این بخش پس از ظهری دکتر مجتبا مهدوی از دانشگاه آلبرتای کانادا بود. موضوع سخن او “سکولاریسم پسا اسلامی” نام داشت.  دکتر مهدوی ابتدا متن سخنرانی رضا علیجانی را که شرح نیامدن او رفت را به انگلیسی خواند. در بخشی از مقاله ی علیجانی آمده بود: سکولاریسم و مذهب از دغدغه های جدی جامعه ی امروز ایران هستند، مذهب به لحاظ تاریخی در ایران نقش های مختلفی را در طبقات متفاوت جامعه بازی کرده است. پیروان مذاهب مختلف هر کدام بنابر باورهای مذهبی خویش گونه ای از آموزش و یا گسترش مذهبی را مد نظر داشته اند. در چند قرن گذشته که ما شاهد ادعای “مرگ خدا” بودیم، گونه ای محوریت سکولاریسم را در جوامع غرب می شد ملاحظه کرد. اما در دهه های پایانی قرن بیستم و آغاز قرن بیستم و یکم گونه ای دوباره خیزی مذهبی را می شود دید. مقاله سپس به راهبردها و کارکردهای مذهب و سکولاریسم و راه چاره هایی برای جوامعی مانند ایران می پردازد…

دکتر مهدوی در سخنانش اشاره کرد متفکرانی مانند دکتر سروش و مجتهد شبستری را می توان از دارندگان دیدگاه “لیبرال پسا اسلامیست” دانست، اما “نئوشریعتی ها” یا کسانی که دیدگاه و تفسیر تازه ای از باورهای دکتر علی شریعتی دارند را می شود به سکولاریست های پسااسلامی تعبیر کرد. بدان معنا که آنان مشخصا بر جدایی نهاد دین از دولت تاکید دارند. که می شود گفت در نتیجه خواهان گونه ای دولت سکولار هستند، با وجود اختلاف نظر این گروه با سکولاریسم از منظر ایدئولوژیکی اما به دلیل نزدیکی شان به دیدگاههای لیبرال دمکراسی و حرمت به حقوق اقلیت ها دولت سکولار را به رسمیت می شناسند.


 


سخنران دیگر این بخش خانم الهه امانی است. امانی بحث مبارزات و خواست های برابری طلبانه زنان در ایران را مطرح کرد و گفت، در کشورهایی که رشد بنیادگرایی به وضوح دیده می شود، مثل ایران و افغانستان زنان در صف مقدم مبارزه با بنیادگرایی مذهبی هستند. چون  این نیروهای اجتماعی، بنیادگرایی مذهبی، نقش زن را در جامعه و خانه تعریف و بازتعریف می کنند، زنان آمال حملات آن ها برای حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی هستند.  آخرین سخنران این بخش دکتر محمد توکلی طرقی استاد دانشگاه تورنتو کانادا بود.

دکتر توکلی به مفهوم “چرخش سکولار از انقلاب دینی تا سکولاریسم پسااسلامی” پرداخت و از جمله با تاکید بر تجدد بهداشتی به عنوان آغازگر تجدد در ایران گفت، تجدد روزمره در ایران با کوشش برای پیشگیری از عفونت هوا آغاز شد. در طب پیش پاستوری عفونت هوا علت اصلی پیدایش بیماریهای مسری چون حصبه و یا وبا دانسته می شد که از سال ۱۸۱۷ میلادی به طور متناوب هزاران تن را با مرگ روبرو کرد. دکتر توکلی افزود که همین موضوع دولت قاجار را مجبور می کند که از محدوده ی خواص و خواسته های آن فراتر رود و به نیاز عموم توجه کند.

به باور دکتر توکلی با هدف رفع عفونت هوا، شالوده ی نخستین تجدد ایرانی با گردآوری خاکروبه و سنگ فرش کردن خیابانها و جارو کردن معبرها و ساخت مستراح ها و رختشویخانه های عمومی و در ادامه درختکاری در معابر شهری و نظارت بر دباغ خانه ها و سلاخ خانه ها و مرده شویخانه ها و قبرستانها، در جامعه  جریان می یابد.  


 

جلسه آخر پس از ظهر جمعه توسط دکتر هایده مغیثی گردانندگی شد. و سخنران نخست این بخش امیرهوشنگ کشاورز صدر بود که در پیوند با جدایی دین از دولت سخنرانی کرد. او با ارائه اسناد قابل توجهی از جدال سکولاریسم و مذهب در صد ساله اخیر تاریخ ایران نشان داد که روشنفکران و نویسندگان و دانش آموختگان ایران در سراسر این قرن کوشیده اند با روشنگری اهمیت سکولاریسم را در پیشرفت جامعه به سوی دمکراسی و مراعات حقوق بشر و پرهیز از دین محوری نشان دهند. سخنان شیرین و سرشار از مثال و نمونه های تاریخی و اسناد بسیار کشاورز مورد توجه حاضران قرار گرفت.

سخنران دیگر این بخش دکتر جمشید بهنام نویسنده و پژوهشگر معاصر ایران بود که به گفته ی حاضران یکی از منسجم ترین سخنرانی ها را هم به لحاظ معنایی و هم اجرایی تقدیم شرکت کنندگان در کنفرانس کرد. دکتر بهنام ابتدا به آشفتگی معنایی در کاربرد اصطلاحات در زبان فارسی اشاره کرد و از جمله به برداشت های گوناگون و گاه متضاد از “سکولاریسم” در متون گوناگون و توسط نویسندگان و پژوهشگران و به کار گیرندگان این واژه پرداخت، و سپس نشان داد که چالش میان مذهب و سکولاریسم در جامعه ایران چندین دهه وجود داشته و روشنفکران و پژوهشگران بسیاری در این باره بحث و گفت و گو کرده اند. او حتی به این مهم هم اشاره کرد که در زبانها و فرهنگهای دیگر و غربی نیز گاه معنای واحد و روشنی از اصطلاحات دیده نمی شود، به همین دلیل خوب است که در این باره دقت و توجه بیشتر شود. به امید آنکه بحث دقیق و علمی و درست دکتر بهنام به تمام انتشار یابد تا راهگشای پژوهشگران در این زمینه شود.

سخنران دیگر این بخش دکتر ناصر پاکدامن بود. دکتر پاکدامن که در زمینه های بسیاری پژوهش های به یاد ماندنی دارد، در پیوند با سکولاریسم و مذهب به پیشینه بلند تاریخی حضور مذهب در جامعه و جدال اهل اندیشه با تعصبات مذهبی پرداخت و نشان داد که جامعه ی ایران از دیرباز درگیر این بحث بوده است، حتی شاعران و نویسندگان و اهل اندیشه ایرانی پیش از به وجود آمدن این مقوله میان تعصب مذهبی و آزاداندیشی دینی بحث و برخورد کرده اند. دکتر پاکدامن  مثالهای روشنی از جدال های دینداران و جویندگان جامعه ی عرفی نشان داد و به روشنی گفت که اعتقاد و علاقه و احترام به جامعه ی عرفی در ایران از پیشینه ی درازی برخوردار است.

آخرین سخنران این بخش علی کشتگر (علی محمد فرخنده) بود که متنی را به انگلیسی خواند و به اهمیت سکولاریسم پس از انقلاب در جامعه ایران تاکید کرد. او گفت که، انقلاب ایران از خصلت سکولار برخوردار بود، اما اسیر حکومت مذهبی اسلامی شد. دولت پس از انقلاب به باور کشتگر یکی از مشکلات اصلی اش دست و پنجه نرم کردن با جامعه ای بوده است که زیر سایه حکومت دینی علائق سکولاریسم انکارناکردنی دارد.


 

شنبه دوم ماه می


از سخنرانان شنبه می توان به این چند تن اشاره کرد، شیدان وثیق که از پاریس در کنفرانس شرکت کرده بود و نام مقاله اش “لائیسیته و سکولاریسم” بود. او از جمله گفت:

بیشتر نظریه پردازی های ایرانی درباره سکولاریسم و یا لائیسیته حاوی آشفتگی است.

او در بخش دیگری از سخنانش گفت: جامعه ی ایران نیازمند امر “جدایی دولت و دین” است، و از آنجا که بیشتر تفسیرها، تأویل ها و نظریه پردازی های ایرانی درباره “سکولاریسم” یا “لائیسیته” دارای آشفتگی، اشتباه، اختلاط و التقاط است، و بی توجهی به چند معنایی آن در حوزه های سیاست، فلسفه، مذهب و جامعه شناسی هم بر آن  شده است، در نتیجه با بسط بیش از حد “سکولاریسم” یا “لائیسیته” معنای اصلی آنها در لابلای انبوهی از پدیده ها و مقوله های دیگر کدر، مخدوش و حتی محو شده است.

دکتر مهرداد وهابی از دانشگاه پاریس نیز به درهم آمیختگی مرز میان موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی، دست کم بخشی از آنان اشاره کرد و تناقض های این موضوع را در ۳۰ ساله ی انقلاب برشمرد.

دکتر بهروز معظمی از دانشگاه “لویولا” در ایالت نیواورلینز امریکا اهمیت نهاد مذهب در ایران و نقش روحانیون در میهن ما را غلو شده و غیر واقعی دانست و گفت، شکل گیری مذهب در ایران تدریجی بوده و اگر مذهب توانسته جان بگیرد و در امور اجتماعی دخالت کند به دلیل پشتوانه ی دولتی بوده است. او حتی پیروزی انقلاب اسلامی را حاصل نزدیکی مذهب و دولت از دوران قاجار و مشروطه دانست و گفت، نزدیکی و همکاری دولت و دین در دوران پهلوی هم ادامه یافت و ناتمامی انقلاب هم به این دلیل است که جامعه ی امروز ایران با بحران سیاسی دائمی روبروست و هم شاهد تنوع مذهبی است و هم کوشش همیشگی جامعه برای تفکیک مذهب از حکومت را شاهدیم.

دکتر شهرزاد مجاب استاد دانشگاه تورنتو از سخنرانان دیگر روز شنبه بود که بر اهمیت سکولاریسم و مبارزات کارگران، دانشجویان و روشنفکران در طول دهه برای دستیابی به دمکراسی، حقوق بشر، و حکومت مردمی تاکید کرد. و جامعه ایران را جامعه ای مستعد این همه دانست که به زور دولت تن به حکومت دینی داده است.

دکتر امیرحسن پور، استاد دانشگاه تورنتو سخنران دیگر روز شنبه بود، او با اسناد فراوانی نشان داد که غربی ها و بویژه امریکایی ها از سالهای بعد از جنگ جهانی دوم همیشه کوشیده اند که با استفاده از دین اسلام سیاست های امپریالیستی خودشان را در کشور ما و منطقه پیش ببرند. او گفت که در دو سال اخیر پژوهشی را پی گرفته است که نشان می دهد سیاست خارجی آمریکا علیه جنبش های دمکراتیک و انقلابی در ایران بوده است، دکتر حسن پور گفت که این اسناد در سایت دانشگاه جورج واشنگتن موجود است، و هر کس علاقمند باشد می تواند به آنها دسترسی پیدا کند. دکتر حسن پور تاکید کرد که دولت آمریکا در ارتباط با خاورمیانه و بویژه ایران از ایجاد یک دولت سکولار غیر دینی و دمکراتیک حمایت نمی کند، و هم اکنون هم تنها به دلیل اختلاف با متحدین پیشین خویش یعنی طالبان و بن لادن در پی تبلیغ اسلام میانه روست. دکتر حسن پور انقلاب مشروطه را انقلابی دمکراتیک و استقلال طلبانه نامید و گفت مردم ایران در صد سال گذشته کوشیده اند تا جدایی دولت و مسجد و برابری ادیان در جامعه به وجود آید. اما آمریکایی ها با این خواسته ها مخالفت کرده و مانع تحقق آن ها شده اند.


 


رضا علامه زاده نویسنده و کارگردان سینما آخرین سخنران روز شنبه بود. او سخنانش در مورد بنیادگرایی و سکولاریسم را با نشان دادن سه برش از فیلم هایش پی گرفت، و به دامنه ی سانسور تحمیلی جمهوری اسلامی حتی تا کشورهای سکولار غربی پرداخت و نشان داد که دولتهای هلند و آلمان به خواست جمهوری اسلامی دست به سانسور زده اند، که نشان می داد سکولاریسم در برابر بنیادگرایی مذهبی حتی در اروپا مجبور به عقب نشینی شده  است، علامه زاده نیز به استفاده ی ابزاری از دین توسط آمریکایی ها برای سرنگونی دولت دکتر مصدق اشاره کرد و در برشی از فیلم ـ تئاتر مصدق نشان داد که دادستان نظامی دادگاه مصدق مدعی می شود که مصدق مسلمان نیست و به قرآن و دین اسلام اعتقاد ندارد، زیرا اگر می داشت به قسمی که برای وفاداری به شاه خورده بود پایبند می ماند. سخنان و فیلمهای علامه زاده نیز مورد استقبال پرشور حاضران قرار گرفت و خستگی برخی سخنرانی های دانشگاهی را از تن حاضران بدر کرد.

از دیگر سخنرانان روز شنبه ژیلبر آشکار (استاد دانشگاه لندن)، عبدالمجید حمدان (روزنامه نگار فلسطینی)، قادا کارمی (استاد دانشگاه اگزتر انگلستان)، دنیز کاندیوتی (استاد دانشگاه لندن)، فوزیه احمد (استاد دانشگاه میامی)، عافیه ضیاء( فعال حقوق زنان پاکستانی) و میثاق پارسا (استاد دانشگاه دارتموت کالج آمریکا)  بودند.


 

یکشنبه سوم ماه می


گردانندگی بخش بامدادی کنفرانس روز یکشنبه را دکتر عزت مصلی نژاد برعهده داشت و سخنران اول دکتر سهراب بهداد بود که در پیوند با کتابی که او و دکتر فرهاد نعمانی نوشته بودند و در ارتباط با طبقه ی کارگر ایران بود، سخن گفت. سخنان مستدل و همراه با آمار و ارقام و نمودارهای بسیار دکتر بهداد به شدت مورد توجه و تقدیر حاضران قرار گرفت. او به اوضاع طبقات بویژه وضع طبقه ی کارگر در ۳۰ ساله انقلاب پرداخت و نشان داد که چقدر جای اینگونه کوششهای علمی و دقیق در ایران امروز خالی است.

دکتر پیمان وهاب زاده از دانشگاه ویکتوریا نیز از سخنرانان روز سوم کنفرانس بود که موضوع سکولاریسم و کوشندگان جنبش چپ را نقد و بررسی کرد. و به کمبودهای دمکراتیک در جنبش های چپ پرداخت.

دکتر فریبرز رئیس دانا نیز با بررسی اوضاع وخامت بار اقتصادی رژیم در۳۰ ساله ی انقلاب نشان داد که این اوضاع در دوران چهار ساله ی حکومت احمدی نژاد به مراتب بدتر شده است، و سقوط بهای نفت نیز بر وخامت اوضاع اقتصادی و گسترش دامنه ی بیکاری و سختی معیشت کارگران افزوده است. سخنان دکتر رئیس دانا مورد استقبال حاضران قرار گرفت و جلسه ی پر هیجان پرسش و پاسخی را رقم زد که تا پیش از سخنرانی او کمتر شاهدش بودیم.

داریوش آشوری سخنران آخرین پنل روز یکشنبه بود، که در پیوند با انقلاب ایران به عنوان حادثه ای نپذیرفتنی سخن گفت. آشوری با اشاره به انقلاب ایران که در دهه های پایانی قرن بیستم رخ داد و از نظر او از حوادث نامنتظره بود، و با مدرنیته زمان همخوانی داشت یاد کرد. او رهبری روحانیت شیعه بر انقلاب عمومی ایران را از شگفتی های دیگر انقلاب نامید که توانست دو  مقوله ی ناهمخوان دین و انقلاب را درهم بیامیزد، انقلابی که توانست پادشاهی تاج و تخت را با حکومت عمامه تاخت بزند و ولایت فقیه را جایگزین شاه کند. آشوری به تضاد انقلاب با نتایج آن و شگفتی جهان از آنچه در ایران رخ داده بود با مثالهای بسیار پرداخت.

دکتر سعید رهنما استاد علوم سیاسی دانشگاه یورک، در پیوند با “بنیادگرایی و دمکراسی” سخنرانی کرد و نشان داد که بنیادگرایی و دمکراسی به هیچ وجه با هم همخوانی ندارند، دکتر رهنما تاکید کرد که اعمال نظر مذهبی توسط دولت و یا افرادی که به این نظریه باور دارند خلاف دمکراسی است.

از دیگر سخنرانان روز یکشنبه  شادی صدر بود که موفق به گرفتن ویزا نشده بود.

کنفرانس سه روزه ی عقب نشینی سکولار؟ ظهر یکشنبه ۳ می به پایان رسید تا سخنرانان فارسی زبان کنفرانس پس از استراحتی کوتاه، در جلسه ای که بعدازظهر همان روز در سالن بزرگتر دانشگاه یورک برگزار می شد، شرکت کنند.