مهمترین ویژگی شعارها در کنار عصبانیت از وضعیت گرانی و اقتصادی، سکولار بودن این شعارهاست. معترضان از «الله اکبر» و «یا حسین میرحسین» عبورکرده اند، حتی دو جناح حکومتی را با شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» پشت سر گذاشته اند. خصلت غیر مذهبی بودن این حرکت قابل تأمل است، چه همه حرکت های قبل از دی ماه ۹۶ به نوعی با مذهب و یا یکی از جناح های در قدرت گره خورده بود.

 

 

اکنون دیگر پازل شروع تظاهرات اولیه تقریبا تکمیل شده است. نیروهای نزدیک به سپاه با سوار شدن
بر موج نارضایتی اقتصادی مردم در صدد پایین کشیدن روحانی و دولتش بودند. شعارهای تند اولیه مبنی بر «مرگ بر روحانی» و همچنین حمایت های ضمنی رسانه های نزدیک به سپاه این ادعا را تایید می کند، اما آنچه ساماندهندگان این حرکت، آن را دقیق پیش بینی نکرده بودند، میزان نارضایتی شرکت کنندگان از تمامیت حکومت است. به این دلیل شعارها از نفرت یا حمایت از یک جناح به سرعت عبور کرد و نوک پیکان نظام را هدف گرفت. حتی این احتمال وجود دارد که در چند شهر اولیه از قبل چراغ سبز از سوی نیروهای نزدیک به اصول گراها داده شده بود، ولی آنچه آنان از دستشان در رفت، گستردگی و میزان نارضایتی از کل کشتی نظام بود.

خصلت های این حرکت

مهمترین ویژگی شعارها در کنار عصبانیت از وضعیت گرانی و اقتصادی، سکولار بودن این شعارهاست. معترضان از «الله اکبر» و «یا حسین میرحسین» عبورکرده اند، حتی دو جناح حکومتی را با شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» پشت سر گذاشته اند. خصلت غیر مذهبی بودن این حرکت قابل تأمل است، چه همه حرکت های قبل از دی ماه ۹۶ به نوعی با مذهب و یا یکی از جناح های در قدرت گره خورده بود. سکولار بودن شعارها نشان از ویژگی شرکت کنندگان نیز دارد که جوان هستند، با دنیای مجازی ارتباط دارند، دنیای آزاد را می شناسند و الگوهای مشخصی در ذهن دارند. مشخصا این بار طبقه متوسط و پایین به میدان آمده است. با توجه به اینکه ایران ۵ میلیون بیکار دارد که ۳ میلیون آن کارگر هستند و ۷۰ درصد کارگران زیر خط فقر هستند، بنابراین بن مایه پایه های طبقاتی این حرکت از این نیرو نشأت می گیرد. گستردگی و در عین حال پراکندگی این اعتراض ها در شهرهای مختلف از جمله کرمانشاه، شهرکرد، مشهد، تبریز، بندرعباس، اهواز، آمل، ایذه، اراک، زنجان، کرمان، لاهیجان، بهبهان، دورود، خرم‌آباد، گرگان، شیراز، ساوه، ملایر، کاشان و هشتگرد نیز از ویژگی های آن است. این ویژگی اگر همزمان ادامه یابد، امکان تحرک نیروهای انتظامی برای سرکوب را کم می کند. ویژگی دیگر این حرکت موضع گیری نسبت به سیاست های خارجی نظام است. شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» یا «خامنه ای سوریه را رها کن فکری به حال ما کن» نشان از نارضایتی و خرج کردن ثروت ملی در خارج از مرزهای ایران است. بنابراین مخالفان، الگوهای مشخصی از خواست های خود ارائه می دهند.

 

قابل پیش بینی بودن شورش های کور

مجموعه وضعیت نابسامان اقتصادی که نمود آن در چند شاخص دیده میشد، قابل پیش بینی بود، از جمله اعتراض های مدام مالباختگان در چند ماه اخیر و تظاهرات پیوسته کارگران در عدم پرداخت دستمزدها و ورشکستگی کارگاه ها و کارخانه ها در یکسال گذشته. افزون بر آن اعتراضات معلمان به دستمزدهای پایین و تظاهرات بازنشستگان به صندوق خالی تامین اجتماعی این زمینه را پررنگ تر کرد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که شکاف طبقاتی در ایران در دو دهه اخیر بیشتر شده است. تحقیقات بی بی سی در این مورد نیز حکایت از شکاف اقتصادی بین پایتخت و شهرهای ایران دارد. بنابراین شاید بی مورد نیست که پایتخت با یک مکث دو روزه به اعتراضات عمومی علیه کل حکومت پیوست. افزون بر آن پایتخت نشینان از اینکه این حرکت با هواداران رییسی گره خورده باشد، مطمئن نبودند.  تیر خلاص در بی لیاقتی در مدیریت و کارآمدی نظام را زلزله کرمانشاه زد و توهم بجا مانده را فروریخت و مردم متوجه شدند حتی در مواقع فجایع طبیعی خود باید آستین ها را بالا بزنند و به میدان بیایند.

سناریوهای پیش روی حکومت

حکومت ایران احتمالا به چند سناریوی مشخص می اندیشد: اولی بردن نیروهای خودی و چرخاندن شعارها به نفع یکی از جناح ها و همزمان دستگیری معترضان. از آنجا که اعتراضات در شهرهای مختلف پراکنده است، سرکوب آنها به راحتی امکان ندارد. سناریوی دوم حکومت نظامی برای استقرار آرامش. این سناریو می تواند برای مدتی پاسخگو باشد ولی از آنجا که وضعیت معیشتی مردم به شدت وخیم است، مسکنی موقتی است. سناریوی سوم عقب نشینی حکومت، یعنی برکناری رییس قوه قضاییه، رییس قوه مجریه و تشکیل دولت جدید است. اینکه حکومت قادر باشد به چنین عقب نشینی دست بزند، زیر سوال است. سناریوی دیگر محتمل آزاد کردن زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و کروبی به عنوان آلترناتیوی که می تواند تظاهرات سراسری را قدری خاموش کند و آنان را در قدرت شریک کند، است. در صورت اجرای چنین سناریویی باید دید که خود آنان برای نجات کشتی به گل نشسته نظام تا چه حد آماده همکاری هستند.

سناریوهای پیش روی معترضان

سناریوی اول این است که این اعتراض ها می تواند پس از مدتی به طور فرسایشی پایان پذیرد. به ویژه اگر تنها متمرکز در یکی دو شهر باشد و با دستگیری و سرکوب حکومت همراه شود. سناریوی دوم این است که هسته های مقاومت در شهرها تشکیل شود. به نظر می رسد که چنین رویکردی وجود دارد، تجربه انقلاب ۵۷ نشان داده تا اعتصابات سراسری نشود و کارگران به ویژه کارگران صنعت نفت به میدان نیایند، پیروزی در دسترس نخواهد بود. این تجربه همچنین نشان داده که شورش در نیروهای مسلح نیز (شورش همافران در سال ۵۷) از فاکتورهای پیروزی است. علت بستن کانال آمد نیوز در این چند روز طرز درست کردن کوکتل مولوتوف و مسلح شدن بوده است. به نظر می رسد معترضان به این واقعیت واقفند که با دست خالی امکان مبارزه با توپ و تفنگ را ندارند. بنابراین شورش در میان سپاهی ها، بسیجی ها و ارتش و همراهی این نیروها با مخالفان می تواند دسترسی به خواست معترضان را تسریع کند، اما میزان مسالمت آمیز یا خشونت آمیز بودن اعتراضات را حکومت مشخص می کند، یعنی اگر حکومت خشونت بورزد و دست به کشتار تظاهرکنندگان بزند، (آنچه که در شهر دورود اتفاق افتاد و دو نفر کشته شدند) احتمالا این خشونت ها بی پاسخ نخواهد بود. این حکومت خواهد بود که میزان خشونت آمیز بودن حرکت را تعیین می کند.

اشتباهاتی که حکومت کرد

جمهوری اسلامی در ۳۹ سال عمر خود چند اشتباه بزرگ کرد. سرکوب جنبش ۸۸ نوعی حافظه تاریخی را در جوانانی که تجربه سرکوب های دهه ۶۰ را نداشتند و اساسا به دنیا نیامده بودند، بجا گذاشت. این تجربه و حافظه تاریخی برای این نسل پاک ناشدنی است. بنابراین طبقه متوسط شرکت کننده با میزان خشونت حکومتی آشناست. اشتباه دوم بی اعتنایی به دزدی ها و فسادی است که حتی فریدون روحانی برادر رییس جمهور و برادر اسحاق جهانگیری معاون رییس جمهور را نیز آلوده کرده است. این بی اعتنایی قوه قضاییه معترضان را به این نقطه رساند که هیچکدام از جناح های داخل حکومت راه چاره برآوردن نیازهای آنان را ندارند. سومین حرکت که به نفع معترضان است ایجاد دانشگاه آزاد در هر شهر کوچک و بزرگ است. آمدن دانشجو به شهرستان های کوچک فضای عمومی را عوض می کند، آگاهی را بالا می برد و خواست های گوناگونی را مطرح می کند. اگر مردم در انقلاب ۵۷ در مساجد خود را به خاطر اشتباهات حکومت پهلوی سازماندهی کردند، این بار دانشجویان، بیکاران، معلمان و کارگران هستند که خود را در کانال های اینترنتی سازماندهی می کنند.

 

چگونه شورش های کور تبدیل به موقعیت انقلابی می شود

از ویژگی های شورش های کور عدم سازماندهی و عدم داشتن رهبری است. این جنبش دراین مرحله دارای این دو ویژگی هست، اما چگونه می تواند به موقعیت انقلابی تبدیل شود. تئوری موقعیت انقلابی می گوید، این وضعیت وقتی محقق است که بالایی ها دیگر نتوانند به صورت سابق حکومت کنند و پایینی ها هم نتوانند شرایط موجود را تحمل کنند. شکاف بین نهادهای قدرت از جمله حرکت های اعتراضی احمدی نژاد و درگیری های جناحی اصول گرایان و اصلاح طلبان زمینه های کامل شکاف بالا را فراهم کرده است، ولی آنچه که خیزش اجتماعی امروز فاقد آن است موضوع رهبری است. اما دوران رهبری های تک نفره به پایان رسیده است. این نوع رهبری ها با قلع و قمع حکومت های توتالیتر می تواند بسیار ساده از بین برود. بنابراین امروز رهبری های شورایی و به قولی افقی و مخفی می تواند، رهبری را از زیر ضرب برهاند، اما نکته مهمتر از آن تسلط یک خط و ربط است. با توجه به متکثر بودن جامعه ایران شاید بهترین گزینه نوعی پولاریزم است که بتوانند اکثر گروه ها را با احزاب رنگارنگ در برگیرد و بتواند به خواست های عمومی از جمله توسعه اقتصادی و سیاسی جامه عمل بپوشاند. مسلما حمایت های بین المللی برای دلگرمی معترضان احتمالا مثبت باشد، ولی همه تجربه های تاریخی نشان داده که نیروی اصلی پیش برنده تکیه به موتور داخلی است، چه به هرحال کشورهای خارجی بیشتر درصدد برآوردن منافع خود هستند.