ترجمه: حمید پرنیان
وقتی روی صحنه است خیلی پرتکاپو و تلخزبان و تیزهوش است، حسابی روی صحنه تسلط دارد. نیازی نیست که بگویم کمی ترس داشتم که ببینمش. رپخوانها آدمهای باحالی هستند و کلامخوانها(Spoken Word) اما تعارف ندارند و حرفِ خود را نمیخورند، و وقتی داشتم میرفتم به کافیشاپِ زیرزمینیِ محبوبام با لپتاپ و آیپدی که توی دستام بود احساسِ آدممثبتی و ناجوری بِهم دست داد.
انتظارِ دیدنِ چیزی بیشتر از یک آدمِ معمولی و عادی را داشتم، انتظارِ صدایی را داشتم که با شور و حرارت حرفهایی گزنده و نیشدار دربارهی لزبینبودن در ایران بگوید، انتظارِ خشم و اخم داشتم، حتی انتظار داشتم ـ مثل بعضی از رپخوانها که با گروهشان اینور و آنور میروند ـ چند نفر همراهش باشند، اما چیزی در آخر با آن مواجه شدم سایه اسکایِ کمحرف و آرام بود.
زیاد طول نکشید تا با این چهرهی جوانی جوش بخورم که پیراهن پوشیده و آرایش نکرده و کلاهی پشمی به سر کرده؛ منظورم همان رپخوانی است که یک ماه پیش در کنسرت «میوهی غریب» روی صحنه دیده بودماش. برایام عجیب بود که خودِ سایه اسکای آدمی ساده و صمیمی بود، البته منظورم این نیست که فاقدِ هوشمندیِ هنرمندانه بود.
بهرغمِ این واقعیت که سایه تا الان فقط سه تا آهنگ درآورده و در سایتِ یوتیوب منتشر کرده و هنوز آلبوم یا نماهنگی ندارد، اما در صحنههای موسیقیِ ایرانی نامی برای خودش دست و پا کرده است. اولین آهنگاش «سایهی یک زنِ ایرانی» بعد از انتخاباتِ ایران در ۲۰۰۹ ضبط شد.
گرچه سایه در ایران بهعنوانِ خوانندهی پشتیبانِ چندین گروهِ موسیقی بوده و با موزیکِ زیرزمینی ایران دمخور بوده، اما بهسختی توانست استودیویی پیدا کند تا آهنگاش را ضبط کند.
سایه میگوید «خودم آهنگ را نوشتم، این آهنگ واکنشِ من بود به جنبشی که پس از انتخابات در ایران پا گرفته بود، در واقع به سبکِ خودم و بهعنوانِ یک زن و لزبین صدای خودم را جار زدم، و خیلی از مردم بهخاطرِ محتوای آهنگ بلافاصله دستِ رد به سینهام زدند».
«خیلیها گفتند که این آهنگ ضدِ مَرد است، اما من میگفتم که ضدِ هر مَردی نیست، ضدِ مَردانی است که حقوقِ زنان را پایمال میکنند».
اخمهایاش در هم میشود، انگار که چیزِ تلخی را مزهمزه کرده باشد، میگوید «ناامید شده بودم چون اگر به همهی موزیکهایی که ساخته شده گوش بدهید، میبینید که آهنگهای زیادی دربارهی سرزنشکردن و نقدکردنِ زنها از طرفِ مردها هست. آهنگِ من دربارهی لزبینهایی نیست که از مَردها متنفرند، بلکه از ناامیدی الهام گرفته است، ناامیدی از جامعهای که علیه زنان و حقوق زنان است، ولی باز هم برای ضبطکردن این آهنگ تردید داشتند».
«وقتی میگویم مردان کثیف هستند منظورم آن تجربهی شخصیِ من با استودیوهای ضبط در ایران و نحوهی برخوردشان با من نیست».
بهرغمِ آن موانع، نخستین آهنگِ سایه بالاخره ضبط شد «مجبور بودیم که خیلی مراقب باشیم، چون هم برای استودیو و هم برای من واقعا خطرناک بود که بابتِ ضبطِ اینجور آهنگ دستگیر شویم، مجبور بودم بعد از ساعتِ اداری بروم و مطمئن باشم که موقعِ واردشدن به استودیو هیچکسی من را ندیده است».
سایه با کمکِ دوستی که داشت از تهران به ونکوور میآمد، آهنگاش را در سایت یوتیوب منتشر کرد و مجبور شد موهایش را طلایی کند و عینک آفتابی بزند تا تصویر شناختهشده نباشد.
«من فقط میخواستم که آهنگام منتشر شود، و واقعا نمیدانستم که چه اتفاقی بعد از آن قرار است بیافتد».
علیرغمِ انتظارِ سایه، آهنگاش در بین ایرانیهای داخل و خارج گُل کرد، و در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخید و به اشتراک گذاشته میشد.
«یک روز دوستدخترم از ونکوور تماس گرفت و گفت که شبکهی رادیوییای در هلند میخواهد با من مصاحبه کند. این اولین بار بود که فهمیدم آهنگِ من در اینترنت محبوب و معروف شده است».
بلافاصله بعد از آن مصاحبه بود که آهنگِ سایه در شبکههای رادیویی و تلویزیونیِ ایرانیِ بیرون از کشور پخش شد.
ویدئوی «سایهی یک زنِ ایرانی» تا الان بیش از ۳۳۹۵۰ بازدیدکننده داشته است و هر روز به جمعِ شنوندگانِ این آهنگ اضافه میشود.
گرچه سایه مخاطبِ خود را پیدا کرده بود، اما میدانست که هنوز خیلی باید کار کند. سایه بهعنوان یک لزبینِ آشکار برای دنبالکردنِ عشقی که به موزیک و کلامخوانی دارد، مجبور شد تا خودش را از نو خلق کند و با همهی گذشتهی خودش قطعِ رابطه کند.
سایه میگوید «هیچ رابطهای با خانوادهام ندارم. آنها دربارهی حضورِ من در جنبشِ دمکراسیخواهی در ایران هیچچیزی نمیدانند. بهشان گفتم که برای چند روز میروم شمال، و بعد خانه را ترک کردم. خانوادهی من خیلی محافظهکار هستند؛ آنها راهِ خودشان را میروند و من هم راهِ خودم را».
بهمدت یک دقیقه چشمهایاش دوردستها را مینگرد و بعد دوباره تمرکزش را پیدا میکند و مستقیم به من نگاه میکند و میگوید «همیشه میدانستم که به خاطرِ یک دلیلی به این دنیا آمدهام، همیشه احساس میکردم که نباید به چیزی وابسته باشم».
«من همیشه بچهی مثبت و درسخوانی بودم و کلی جایزه در علومِ تجربی بردهام. یک روز تصمیم گرفتم که این زندگی زندگیِ من نیست؛ من برای این زندگی به دنیا نیامدهام. مثل سربازی بودم که از لشکرش جدا مانده و باید خودش را برای این سفرِ تک و تنها و سخت آماده کند. همهی عکسهای بچگیام را جمع کردم و توی سطلِ زباله انداختم و آتششان زدم. یک عکسی داشتم که مربوط به دوسالگیام بود و با کلهای کچل و شمشیری به دست. عاشقِ این عکس بودم و دلام نمیآمد بسوزانماش، اما بالاخره سوزاندماش».
دومین آهنگِ سایه، «حقکُشی»، در مارچ ۲۰۱۰ در سایت یوتیوب منتشر شد که مربوط به ترنسجندرهای ایرانی است.
این آهنگ از رنج و عذابِ زندگیکردن در دنیایی میگوید که ترنسها پذیرفته نشدهاند. بخشی از این ترانه میگوید «زُل زده یه جفت چشمِ خیس به پلیس / چرا؟ چون دوجنسه نداره حقِ زیست».
آهنگِ سومِ سایه (که در سایت یوتیوب منتشر شده است) «بیداری» نام دارد که در پاییزِ ۲۰۱۰ منتشر شد و دربارهی حقایقِ زندگیِ در ایران است. این آهنگ توانست جایگاهِ سایه را به عنوانِ یک لزبین در میانِ رپخوانهای ایرانی محکمتر کند.
«این آهنگ تِرِکاند؛ من بیش از ۳۰ مصاحبه با رسانههای مختلف داشتم».
وقتی از سایه دربارهی هدف و انگیزهاش برای ترککردنِ خانه و خانوادهاش میپرسم، بیکه تردیدی کند میگوید «هدفام تغییرِ مثبت بود و برابری و امنیت. هدفام انسانیت بود. بعضی مردم که این حرفها را میخوانند شاید بگویند اینها همهاش شعار است، اما اینها شعار نیست، عَمَل است».
وقتی سایه به ترکیه رفت تا پناهندهی سازمانِ مللِ متحد شود، مشهوربودناش خیلی به او کمک کرد. «وقتی برای مصاحبه واردِ دفتر شدم، آنها قبلا یک عالمه مقاله و لینک دربارهی کارهای من پیدا کرده بودند. مجبور نبودم که موقعیتام را به آنها توضیح دهم، خودشان دربارهی من میدانستند».
وقتی نوبت به انتخابِ کشور شد و قرار شد سایه از بین سه کشور آلمان و ایالات متحده و کانادا یکی را انتخاب کند، سایه بیدرنگ کانادا را انتخاب کرد.
«وکیلام خیلی شگفتزده شد وقتی من کانادا را انتخاب کردم، گفت که مردم از لسآنجلس برای من و کارهایام نامهی حمایتی نوشتهاند و گفتهاند که از موزیکِ من در آنجا حمایت میکنند، اما من نمیخواستم بخشی از صحنهی تهرانجلس باشم، برای همین هم کانادا را انتخاب کردم».
سایه از وقتی وارد کانادا شده است، موزیکاش را دنبال کرده و در برنامههای گیپراید خوانده و با صحنهی موزیکِ تورنتو ارتباط برقرار کرده است. سایه آهنگهای جدیدی نوشته است که به مسالهی کار کودکان و حقوق زنان و شرایطِ سیاسی/ اجتماعیِ ایران میپردازند، اما چندین آهنگِ عاشقانه و پرحرارت نیز نوشته و خوانده است.
گرچه سایه به زبانِ فارسی رپخوانی میکند، اما نمیخواهد کارش به حلقهها و گروههای ایرانی محدود بماند. وی مدام مخاطره میکند و با آدمها و گروههای جدید آشنا میشود.
«چون من از شرایطِ سانسور آمدهام بیرون و میتوانم هر چه دلام واقعا خواست بگویم و بخوانم، احساسِ مسئولیتِ شدیدی میکنم، چون من حالا آزاد هستم».
برای اطلاعاتِ بیشتر دربارهی اجراهای آیندهی سایه اسکای و دسترسی به موزیکِ او، سری به صفحهی طرفدارانِ فیسبوکیِ سایه اسکای بزنید.