شهروند از این شماره، ستونی به مطالب مرکز اسناد حقوق بشر ایران اختصاص داده است.
یک زندانی عقیدتی صوفی
آشنایی با حامد خواجه یان: خواجه یان درویشی از سلسله نعمت اللهی سلطان علیشاهی است که در سال ۱۳۸۵ یا ۱۳۸۶ و همچنین در سال ۱۳۸۷ به دلیل باورهای مذهبی خود توسط جمهوری اسلامی ایران بازداشت شده است. گرچه صوفیان نیز جزء مسلمانان شیعه محسوب میشوند، مقامات ایرانی آنها را متهم به انجام فرائض خلاف شرع کردند. در نتیجه، این پیروان طریقت تصوف توسط مقامات جمهوری اسلامی مورد آزار و اذیت و حتی بازداشت و حبس قرار گرفتند.
در پرونده خواجه یان، او برای اولین بار زمانی بازداشت شد که احداث یک خانقاه در بوشهر را که به اسم ایشان نیز بود به اتمام رسانیده بودند. در پایان روز سوم که در این خانقاه تازه تاسیس شده مراسم عبادت برگزار کردند، خواجهیان تعریف میکند که تعدای لباس شخصی همراه با ماشین در بیرون خانقاه منتظر بازداشت وی و دیگر شرکت کنندگان در خانقاه بودند. نیروهای لباس شخصی خود را مامور وزارت اطلاعات معرفی کرده و خواجهیان و دو نفر دیگر را به بازداشتگاهی در بوشهر انتقال دادند.
خواجه یان تا دو هفته پس از بازداشتش تفهیم اتهام نشد. خواجه یان در مورد اتهاماتش اشاره میکند:
«اتهام من سخنرانی بر خلاف شرع و اعتقادات غیرمذهبی بود. اتهام به خاطر ورود به سلسله دراویش و اعتقاد به قطب، چون وقتی شما در سلسله دراویش اعتقاد به قطب دارید این بدین معناست که اعتقاد به امام زمان خودتان دارید.»
خواجهیان در کل حدود شش ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات بوشهر در زندان انفرادی نگه داشته شده است. در طول این مدت وی مورد بازجویی، ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته است. وی در مورد طرز برخورد آنها با وی در بازداشتگاه این چنین تعریف میکند:
«بازجویان یقه آخوندی داشتند. ریش خود را کاملا سه تیغه زده بود[ند]. اسم بازجوها را نمیدانم اما چهره ها مشخص بود چون آنها را می دیدم ولی اسمشان را که هیچکس نمیدانست. بدون شک از اسم مستعار استفاده میکردند. به ما توهین میکردند که شما شیطان می پرستید. هر سئوالی را که جواب نمیدادی متقابل بود با کتک حالا تو گوشی بود لگد بود. شکنجه هم یک بار با باتوم یا با پوتینشان زدند و بیضه سمت چپم ضربه دید، سریع مرا بردند به بیمارستان خود وزارت اطلاعات.»
و
«من یک بار در روز حق دستشویی داشتم و یک بار در روز به ما غذا میدادند. وقتی بیرون آمدم مستقیما در بیمارستان خوابیدم چون تمام بدنم درد می کرد و مشکل داشتم. خیلی ضعیف شده بودم و وزن کم کرده بودم. حق ملاقات نداشتم. اصلا کسی نمی دانست من کجا هستم.»
پس از آزادی او، خواجهیان بار دیگر در نوروز ۱۳۸۷ بازداشت میشود. در پی آزادی مجدد از زندان، تصمیم به فرار از ایران میگیرد. سرانجام از طریق سازمان ملل به وی مجوز پناهندگی اعطا میشود.
برای دسترسی به مصاحبه کامل مرکز اسناد حقوق بشر ایران با حامد خواجهیان از این سایت دیدن کنید:
http://www.iranhrdc.org/persian/permalink/1000000277.html#.UVr6A1cZseU