استندآپ کمدی مرا یاد “جور دیگر دیدنِ” سهراب سپهری می اندازد؛ “… چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید…”، چرا که هنرمند بر روی سن از ایماژهایی می گوید که خود تماشاگر در زندگی روزمره اش بارها از کنارشان گذشته و آنها را یا ندیده و یا حالا دارد جور دیگر دیدن شان را به کمک هنرمند، تجربه می کند.
ماز جبرانی سه روز آخر هفته ی پیش را مهمان شهرمان بود. به دیدنش رفتیم. مازیار از هنرمندان بسیار مستعد در این رشته است و با اینکه آماری در دست ندارم، اما عقیده ام اینست که بین هزارها هنرمند دیگر که در این رشته در آمریکا فعالند، مازیار جزو سی چهل تای اول از معروفترین هایشان است.
برنامه برخلاف اکثریت قریب به اتفاق برنامه هایی که مختص ایرانیان یا در ارتباط با ایرانیان است، سر وقت آغاز شد. از من می پرسید دلیل اش این بود که هم نصف تماشاگران غیرایرانی بودند و هم مسئول سالن و اداره ی برنامه غیرایرانی بود. البته دیر آمدن هموطنان به برنامه های جمعی و مناسبت هایی این چنینی که برایشان ساعت آغاز معین شده است اگر یک خاصیت مثبت داشته باشد، در استندآپ کمدی است چرا که خودش ملاط خوبی است در دست هنرمند تا صابونی به تن دیرآمدگان بزند و همان را سوژه کند۱: «… به به، قدم رنجه فرمودین! همینه که من همیشه ترجیح میدم نتیجه ی آزمایشای پزشکیمو از دکترهای ایرانی بگیرم نه از دکترای خارجی. خارجی ها میگن؛ شما چهار هفته ی دیگر زنده می مانید! اما قربونش برم ایرانی ها میگن آقا شما یعنی یه چهار پنج هفته ای، ماهی، سالی …. همچین خلاصه …»
ماز برنامه هایش را اخیراً با رقص آغاز می کند؛ با رقص وارد صحنه و از صحنه خارج می شود،۲ آنهم رقص ایرانی، آنهم به مدل رقص های هنرمند رقصنده ی هموطن آقای خردادیان!
زیربنا و خمیره ی سوژه ها و جوک های ماز همچنان بیشتر فرهنگ ایرانیان در کل و نیز ایرانیان خارج از ایران مخصوصا آمریکاست. برقراری ارتباط با تماشاگر در استندآپ کمدی از اهمیت خاصی برخوردار است، اما این کار ظرافت های خودش را داراست. برقراری دیالوگ با تماشاگری که هیچ از او نمی دانی، اگر حرفه ای انجام نشود ممکن است نه تنها سوژه را شنیدنی تر و خنده دارتر نکند، بلکه به آن لطمه بزند. ماز اما در این کار استاد شده است. وقتی به تماشاگری بند می کند، گذرا نیست و به تک تک جواب های تماشاگر دل می سپارد و به خوبی گوش می دهد تا بعدا به او برگردد و با تیزهوشی طنازانه اش مورد جدیدی به گیرهایی که به تماشاگر داده است، اضافه کند.
در انتخاب سوژه ها و ترتیب چیدن آنها پشت یکدیگر نیز ماز رعایت لازم را می کند چرا که در این حرفه از این شاخه به آن شاخه پریدن اگر بر پایه ی ارتباطی منطقی نباشد، ارائه به صورت کلیشه و از روخوانی درمی آید ولی ماز با ظرافت موضوع و سوژه ای را به موضوع و سوژه ی بعدی وصل می کند.
در نهایت چفت و بستِ مطالب و سوژه ها و طریقه ی اجرا در برنامه ی مازیار جبرانی پخته و حرفه ای است و تماشاگر مخصوصا تماشاگر ایرانی با رضایت و خاطره ی خوش سالن را ترک می کند.
پانویس ها:
۱ـ گشایش برنامه با کمدین ایرانی دیگری به نام “آرن آریان پور” Aaren Aryanpourبود و مورد یاد شده خطاب به تماشاگری که دیر به سالن آمده بود از اوست.
۲ـ الن دی جنرس Ellen Degeneres از مجریان شوی تلویزیونی از بدعت گزاران این شیوه است و برنامه هایش را ابتدا با رقص و پایکوبی با تماشاگران آغاز می کند.