از روزی که صحبت انتخاب رئیس جمهور جدید شد، من حدس می زدم که کاندیداها تا تک تک ما ایرانی ها را میلیاردر نکنند، دست بردار نیستند.

بفرمائید، اولیش آقای محسن رضائی. همانکه انتخابات سال ۸۸ را اول تقلبی خواند و شکایت کرد که رای من کوشش و این جورحرف ها، اما بعد که نشست با انگشت رای مردم را شمرد و حساب وکتاب کرد گفت نه، نه، اشتباهی نشده و همه چیز درست بوده!

می گویند این شعر: همه چی آرومه، مردم چقدر خوشبختند را هم آقای رضائی بعد از آنکه شکایتش را پس گرفت  سرود، اما شرّش را انداخت گردن حمید طالب زاده!

ایشان وعده داده اند که اگر رئیس جمهور شوند به هر خانواده ۴ نفره، سالی ۵ میلیون تومان پول می دهند. لطفن بجای خندیدن و مسخره کردن، خبر را بخوانید  و از اینکه به زودی وضعتان خوب می شود کیف کنید:

http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=60980

در جریان هدیه آقایان احمدی نژاد و مشائی به خبرنگاران هم که هستید؟ طفلکی ها دو تایی ته وتوی جیب شان را گشتند و ۸ میلیارد تومن پیدا کردند که قرار است به صورت کارت اعتباری به خبرنگاران هدیه بدهند تا از انتخاب آقای مشائی حمایت کنند. این هدیه با این کلمات شاعرانه همراه است که:

سلام برتو ای بهار انسان ها / سلام بر تو ای خرمی دوران ها

توصیه من به مردم ایران این است که در انتخاب کاندیدای مورد علاقه شان عجله نکنند و یک کمی صبور باشند، وعده های بهتر از این هم خواهیم شنید.

وقتی آقای رضائی که زیاد هم توی بازی نیست بتواند به هر خانوار۵ میلیون تومان بدهد، حساب کنید آقای مشائی که به عنوان دست راست آقای احمدی نژاد همه جا همراه ایشان است به هر خانوار چقدرخواهد داد. و اگر حداد عادل رئیس جمهور شود با قرابت و نزدیکی که با رهبر دارد و از هفده جا هم حقوق می گیرد دیگر چقدر خواهد داد.

این را هم اضافه کنم که چون آقایان احمدی نژاد و مشائی خیلی از کلمه بهار استفاده می کنند، برخی از محققان می گویند شعر معروف: بزک نمیر بهار میاد، کمبوزه با خیار میاد هم کار مشترک آقای احمدی نژاد و مشائی است! چقدراین ادعا صحت دارد را خدا می داند و بس.

 

هیچکس به نیمه پر لیوان توجه نمی کند

 

فلاسفه مادر مرده هزار  بار گفته اند و نوشته اند که به جای توجه به نیمه خالی لیوان، نصفه پر لیوان را ببینید، مگر کسی گوش می کند؟

همین آقای علیرضا محجوب خودمان، یکیش. فکر می کنید ایشان که عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هم هستند این حرف را تا به حال نشنیده است؟ چرا والا ، صد بار شنیده. با وجود این گفته است از هر۱۰ واحد تولیدی ایران، ۸ عدد آن در وضعیت بحرانی قرار دارد.

اگر ایشان به نیمه پر لیوان توجه می کردند، می توانستند بگویند خدا را شکر ۲ واحد از هر۱۰واحد تولیدی کشور در وضعیت بحرانی قرار ندارند، اون هشت تای دیگر هم پس از آنکه خداوند همه مریض های اسلام را شفا داد، وضعشون خوب میشه!

محمد حسین حسین زاده بحرینی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هم یکی دیگر از کسانی است که اصلا به آنچه درباره لیوان پر و خالی گفته اند، کاری ندارد. ایشان با بیان اینکه احتمالا میزان یارانه نقدی در بودجه سال ۹۲ کاهش می یابد گفته است:

طبق قانون باید ۲۶ درصد ارز حاصل از درآمدهای نفتی به صندوق توسعه ملی واریز شود که دولت در لایحه بودجه ۹۲ با ترفند خاصی این بخش از قانون برنامه پنجم را دور زده است.

با توجه به داستان لیوان، ایشان هم می توانستند بگویند چون واریزکردن ۲۶ درصد ارز حاصله از درآمدهای نفتی به صندوق توسعه ملی باعث می شد این صندوق چنان پر شود که درش بسته نشود، دولت مقداری از این اسکناس ها را توی بالش و متکای خود قایم کرده که به موقع دربیاورد و خرج کند!

حمید مافی، روزنامه نگار وکارشناس مسائل اقتصاد سیاسی نیز یکی دیگر از کسانی است که اصلا به نصفه پر لیوان توجه نکرده وگفته است اقتصاد ایران در آستانه سقوط به یک سیاه چال قرار دارد و سفره خانواده های ایرانی روز به روز کوچکتر می شود.

ایشان که کارشناس مسائل اقتصادی هم هستند، می توانستند خیلی ساده بگویند چون سفره خانواده های ایرانی بسیار بزرگ بود و تمیزکردن آن برای خانم های خانه دار سخت بود، قرار شد در سال آینده این سفره  ها تا آنجا که ممکن است کوچک تر شود تا مشکل خانم های خانه دار برطرف شود!

تازه بعد از آنکه رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی اعلام کرد که در سال جاری حداقل بیست وپنج درصد به حقوق کارمندان اضافه می شود، همین آقای مافی کارشناس فرموده اند این افزایش دستمزدها باعث عمیق تر شدن شکاف درآمد و هزینه می شود و می تواند تورم دیگری به بار بیاورد که این بیست و پنج درصد افزایش هیچ اثری برآن ندارد و اضافه کرده اند حل مشکل اقتصاد ایران سیاسی است و به حل معضل هسته ای گره خورده است.

اگر ایشان فقط یک لحظه به لیوان نیمه پری که موقع مصاحبه جلویشان گذاشته بودند نگاه می کردند، می توانستند بگویند فعلا بیست و پنج درصد به حقوق کارمندان اضافه می شود، ایشالا مشکل هسته ای که حل شد وضع از اینهم که هست بهترتر میشه.

وقتی این حرف های قشنگ قشنگ را می شود در مورد لیوان نیمه پر زد، حساب کنید اگر لیوانی که جلوی سخنران ها و مصاحبه کنندگان می گذارند پُرپُر باشد دیگر چه چیزهایی می شود گفت!

 

دلار را با اوباما چند حساب می کنند؟!

خبرگزاری بی بی سی ضمن اینکه اعلام کرد حقوق رئیس جمهور آمریکا ۴۰۰ هزار دلار در سال است، خبر داد که درآمد اوباما از محل فروش کتاب هایش بیست درصد کاهش یافته است.

رئیس جمهور ایران که با خبرنگار ما صحبت می کرد گفت اعلام وضعیت مالی اوباما در شرایطی که ما تصمیم گرفته ایم بیست و پنج درصد به حقوق کارمندان اضافه کنیم، اگر یک توطئه بین المللی نباشد، یک کلک مرغابی است.

به احتمال زیاد اوباما موقعیت را مناسب تشخیص داده و با ننه من غریبم بازی، به بی بی سی دستور داده است  این چیزها را بنویسند بلکه حقوق او را هم اضافه کنند وگرنه کدام رئیس جمهوری وسط های اردیبهشت آنهم در شرایطی که هوگو چاوز فوت کرده، تروریست ها در سوریه ۷۰ هزار نفر از سربازان اسد را کشته اند و کره جنوبی، کره شمالی را وادار به آزمایش اتمی کرده، می آید درآمدش را اعلام کند که اوباما کرده؟!

آقای احمدی نژاد به خبرنگار ما گفت تازه بی بی سی که از همه چیز دنیا با خبر است، می داند که دلار صد جور نرخ دارد. اگر ریگی به کفشش نبود، باید در همان گزارش می نوشت که دلار را با اوباما چند حساب می کنند؟ ۱۲۲۶ تومن، ۲۴۷۰ تومن یا ۴۰۰۰ تومن؟ در آن صورت می شد درآمد واقعی او را حساب کرد. البته بعید نیست که او دلار را با نرخ مرجع از بانک مرکزی آمریکا بگیرد و با کمک دلال های خیابان استانبول و منوچهری واشینگتن، بالای چهار هزار تومن بفروشد و درآمدش را چندین برابرکند؟!

از نان شب واجب تر!

از روزی که لیست وارداتی که سال گذشته از چین داشته ایم منتشر شده، یک عده آدم بیکار و بی عار هی می پرسند این صحیح است که نفت با ارزشمان را بدهیم و بجایش خاک اره و مارمولک پلاستیکی بگیریم؟

این عده حالی شان نیست که هرکشوری در مقابل چیزی که صادرمی کند، بالاخره باید یک چیزی بگیرد یا نه؟ اگر چیزی نگیریم که صادرات و واردات معنی نمی دهد.

چینی ها هم که الان دوست صمیمی ما هستند می گویند ظاهر و باطن ما اینها را داریم، هرکدامش را می خواهید به جای پول نفت تان بردارید و ببرید.

بدیهی است مسئولان مملکت هم می نشینند حساب وکتاب می کنند که خاک رس وارد کنیم مقرون به صرفه تر است یا قلوه سنگ و مداد تراش وارد کنیم بهتر است یا کراوات؟

حالا عده ای پرسیده اند وارد کردن ۶ هزارکیلو کراوات درکشوری که کسی جرات نمی کند کراوات بزند به چه درد می خورد؟ وقتی هم به آنها می گویی  کراوات ها را می شود سرهم گره زد و به جای بند رخت از آن استفاده کرد، می پرسند چرا خود بند رخت را وارد نمی کنید؟!

تازه وسط این هیر و ویر این سئوال هم مطرح شده  است که کشوری که توانایی آن را دارد که هواپیماهای جاسوسی آمریکا را به زمین بنشاند و از آن بهترش را بسازد، چرا باید ۸۰۰ تن مدادتراش از چین وارد کند؟ بی خبر از اینکه تکنولوژی ساخت مداد تراش خیلی پیچیده تر از تکنولوژی ساخت پهباد است!

اصلا یک کار دیگه می کنیم. به جای جواب دادن به این سئوالات بی سروته،  لیست وارداتمان از چین را برایتان کپی می کنم خودتان ببینید چیزهایی که وارد کرده ایم از نان شب واجب تر بوده یا نه؟

«نیم تن مارمولک، ۷۴۰ تن آدامس ، بیش از یک میلیون تن آدامس، ۵۰۰کیلو غذای سگ و گربه ، ۱۷ تن غذای ماهی آکواریومی،۹ هزار تن شن و ماسه، ۵ هزار تن “خاک” رس(خاک کیلویی ۵۰۰-۶۰۰ تومان! )، نیم تن قلوه سنگ، ۱۲ و نیم هزار تن کود حیوانی هر کیلو ۴۰۰ تا ۵ هزار تومان، نیم تن فرآورده هایی برای آرایش لب، ۱۲۵هزار کیلو ریمل یا فرآورده هایی برای آرایش چشم، ۲۲۱ تن مرگ موش، ۹۷۳ تن در بطری پلاستیکی، نیم تن محافظ بهداشتی، یکهزار و ۴۰۰ تن خاک اره ،۳ هزار تن ذغال چوب ، ۱۴۲ تن دستمال کاغذی، ۲ تن دفتر مشق، ۳ هزار تن پشم، ۶ تن کراوات، ۲۲ تن عصا، ۲۶ تن کلاه گیس، نیم تن موی انسان، یک تن ریش و ابروی مصنوعی، نیم تن نطفه نامعلوم و اسپرم گاو، واردات ۱۵ تن پیاز و موسیر، ۱۱۵ تن استخوان و استخوان توی شاخ و روده، ۲۷ تن حلزون و صدف دو کپه ای، ۲ هزار تن سگ ماهی ،*۱۸۲ تن ماهی آکواریوم، ۶۳ تن شیشه شربت-دارو ، ۶ تن چشم مصنوعی ،۵۰۰ تن میخ ، + ۳۳۸ تن میخ پرچ ، ۲۶ هزار تن پیچ و مهره ، ۲۰۵ تن سنجاق قفلی ، ۵۰۰ تن کلنگ ، ۸۲۰ تن بیل ، ۲ هزار و ۲۰۰ تن اره دستی و نواری ،۸۰۰ تن مداد تراش.»

 

 در بهشتیم  وز حوری خبری نیست که نیست!

 

خیلی ها معتقدند در اروپا وقتی آفتاب می شود، انسان بهشت را به چشم می بیند. اگر اینطور باشد، من الان دو روز است در بهشت زندگی می کنم. البته از آن خبرهایی که شما فکرمی کنید نیست ها…. آخر شایع کرده اند که در بهشت به هر حاج آقایی ۷۰ تا حوری ۷۰ متری می دهند. دروغ چرا، به ما که یه دونه یک متری اش را هم نداده اند! نمی دانم چون شبیه حاج آقاها نیستم داخل آدم حسابم نکرده اند یا سرویس پخش حوری هنوز به اینجایی که ما هستیم نرسیده؟ به هرحال ناامید نیستم، فعلا ده صبحه و تا شب خیلی وقت هست!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.