گزارش کنوانسیون ان دی پی

 

 این چهارمین کنوانسیون ان دی پی است که قلم حاضر برای خوانندگان شهروند گزارش می‌ کند. به غیر از کنوانسیون سال ۲۰۰۹ در هالیفکس، که در آن با کارت خبرنگاری حاضر شدم، در سه کنوانسیون بعدی یکی از حاضران فعال بوده‌ ام و در نتیجه «گزارشِ» حاصله این بار نیز از زاویه ‌ی دید یکی از بازیگران داستان است و نه از سوی ناظری «بی‌ طرف.» من از طرف اعضای حزب در حوزه‌ ی «تورنتوی مرکز» انتخاب شده بودم تا به عنوان نماینده‌ ای صاحب رای در کنوانسیون شرکت کنم.

***

حزب نیودموکرات تفاوتی ماهوی با سایر احزاب اصلی کشور دارد. هر کس چند ساعت ناظر کنوانسیون‌ های حزب، بخصوص کنوانسیون‌ های سیاست‌ گذاری آن، بوده باشد، به سرعت متوجه این تفاوت می ‌شود.

احزاب لیبرال و محافظه‌ کار توسط بخش ‌هایی از هیئت حاکمه (سران صنایع و شرکت ‌ها و دولتمداران و امثالهم) سازماندهی شده‌ اند و در تمام طول تاریخ کانادا قدرت را بین خودشان رد و بدل کرده‌ اند. ان دی پی اما ریشه در جنبشِ از پایینِ کارگران و کشاورزان و فعالان سوسیالیست دارد و از این رو کنوانسیون‌ های آن همیشه صحنه‌ ی بحث و جدل در مورد چگونگی پیشروی، و به قدرت رسیدن، است. ارتباطات ارگانیک این حزب با سازمان ‌های توده‌ ای، و مهمتر از همه اتحادیه‌ های کارگری که استخوانبندی اصلی حزب را تشکیل می‌ دهند، باعث شده رابطه‌ ی رهبران آن با اعضای حزب (و با نمایندگانی که در کنوانسیون ‌ها شرکت می‌کنند) همیشه پرماجرا و پیچیده باشد.

از زمانی که ان دی پی در انتخابات تاریخی بهار ۲۰۱۱ موفق شد برای اولین بار از جایگاه حزب سوم بودن رها شود و با کسب بیش از ۱۰۰ کرسی، دوم شود و عنوان «حزب اپوزیسیون رسمی» را به خود اختصاص دهد، جدال درونی حزب نیز تشدید شده است. حال که حزب به سوی قدرت گام بر می‌ دارد، بدنه‌ ی قابل توجهی از رهبری خواهان کنار گذاشتن یا کم‌ رنگ ‌تر کردن بنیان‌ های سوسیالیستی آن بودند، بدین باور که این کار برای به قدرت رسیدن و در دست گرفتن سکان اداره‌ ی دولت لازم است.

توماس مولکر رهبر ان دی پی در کنوانسیون سیاستگذاری حزب در مونترال ـ اپریل ۲۰۱۳

کنوانسیون آخرهفته‌ ی گذشته که در سالن زیبای «قصر کنگره‌ های» مونترال برگزار شد نیز فصلی از این جدال بود. جدالی بر سر هویت جنبش و حزبی که سرنوشت‌ سازترین سال‌ های خود را می‌ گذراند. گرچه جناح راست این حزب فعلا به نظر پیروز قاطع این جدال می ‌آید اما واقعیت پیچیده‌ تر است. در واقع در این جدال هنوز هیچ پیروزی ‌ای آن‌ قدرها «قاطع» نیست و رفت و برگشت دارد. در ضمن در میان پیروزی جناح راست باید سازش‌ هایی که با بخشی از جناح چپ سنتی انجام شده را نیز دید و دنبال کرد.

اولین کنوانسیون پس از مولکر

 

این اولین کنوانسیون حزب پس از انتخاب توماس مولکر به رهبری حزب بود. مولکر در کنوانسیون قبلی در تورنتو در حالی با کسب ۲/۵۷ درصد آرا (در دور آخر) به پیروزی رسید که راست‌ گراترین نامزد حاضر بود. بر خلاف رهبران قبلی حزب که معمولا ریشه در جنبش ‌ها یا سازمان‌ های مردمی دارند او پیش از این وزیر محیط زیست دولت لیبرال بود. مولکر با این پیغام پیروز شده بود که او بیش از هر کس «تجربه»ی دولت‌ مداری را دارد. نامزدهایی که بنیان‌ شان در چپ سنتی حزب بود، برایان تاپ و پگی نش،‌ شکست سختی از مولکر خوردند و به نظر این حرکتی قاطع به سمت راست می‌ آمد.

واقعیت این‌جا است که مولکر، تونی بلر نبود. یعنی حتی اگر قصد او نابود کردن روابط ارگانیک حزب با اتحادیه‌ های کارگری و تغییر ماهیت بنیادین آن بوده باشد، بر خلاف بلر دست به حرکتی ضربتی و سریع به این سمت نزد. او از همان آغاز با سازش با بخش‌ هایی از بوروکراسی سنتی حزب شروع کرده بود. به جز این چاره ‌ای هم نداشت چرا که خود تازه به درون حزب آمده بود و آن هم از درون استانی که اعضای ان دی پی در آن به زحمت به دو هزار نفر می ‌رسید. (در مقابل بیش از سی هزار نفر عضو در هر یک از استان ‌های اصلی همچون بی سی و انتاریو.)

این بود که بعضی از چهره‌ های سنتی ان دی پی از همان آغاز جزو حامیان مولکر بودند از جمله هوارد همپتون، رهبر سابق حزبِ انتاریو و ادوارد شرایر، نخست ‌وزیر سابق مانیتوبا. حتی بخش قابل توجهی از اتحادیه ‌های کارگری نیز پشتیبان او بودند از جمله «یو اف سی دبلیو» (کارگران متحد بخش غذا و تجارت) و «اس ئی آی یو» (اتحادیه‌ ی بین المللی کارمندان خدمات.)‌ باب کنیر، رهبر معروف کارگران تی تی سی؛ آرت کوبه و وین ساموئلسون، رهبران سابق فدراسیون‌ های کارگری بی سی و انتاریو و البته چارلز تیلور و جیمز لکسر، دو فیلسوف و عالم سیاسی مشهور از دیگر حامیان این رهبر کبکی بودند که برای تسلای خاطر چپ وعده می‌ داد که قصدش آوردن «مرکز» به حزب است و نه بردن حزب به مرکز.

مولکر پس از پیروزی به نظر بخش‌ های بیشتری از چپ سنتی حزب را زیر بال خود گرد آورد. احتمالا آن‌چه این را ممکن کرده مذاکرات متعدد پشت پرده بوده است که حتی اعضای فعال حزب مثل نگارنده‌ ی این سطور نیز از آن باخبر نیستند و نمی‌ توانند باشند. اما واقعیت این‌جا است که، به سیاقی بسیار کانادایی، مولکر عملا رهبر قاطع حزب شد و هیچ صدای مخالفتی با او بلند نشد. رهبران سنتی چپ درون حزب یا با صدای بلند از او اعلام حمایت کردند و یا صدایی در مخالفت با او بلند نکردند.

ناظران جدی سیاست می ‌دانند که این تنها به یک معنی است:‌ بوروکراسی سنتی حزب بعضی خواسته‌ های خود را به مولکر تحمیل کرده، به این بها که پشت او بایستد و از رهبری ‌اش حمایت کند تا همه در کنار هم در انتخابات ۲۰۱۵ به آن میوه‌ ی طلایی که کسب دولت باشد برسند. همین است که می‌ بینیم هر سه معاونی که مولکر انتخاب کرده از چپ سنتی حزب هستند: لیبی دیویس، دیوید کریستوفرسن و مگان لزلی.

مقدمه ‌ای جدید برای اساس ‌نامه ‌ی حزب

با چنین جوی بود که به افتتاح کنوانسیون سیاست‌ گذاری در مونترال نزدیک شدیم.

حدود یک هفته پیش از کنوانسیون، ربکا بلیکی، مدیر اجرایی حزب، (باز هم از چپ سنتی آن)‌ در نامه‌ ای به نمایندگان خبر از یکی از قطع ‌نامه‌ هایی که قرار بود در کنوانسیون به بحث گذاشته شود داد. شکی نبود که این قطع ‌نامه جنجال‌ سازترین موضوع بحث هر سه روز کنوانسیون خواهد بود.

کنوانسیون ان دی پی ـ مونترال اپریل ۲۰۱۳

این قطع‌ نامه، مقدمه‌ ی اساس ‌نامه حزب را تغییر می ‌داد تا زبان تند سوسیالیستی آن ‌را از میان ببرد. حرکتی مشابه پیش از این در کنوانسیون حزب در ونکوور (۲۰۱۱) انجام شده بود و با مخالفت شدید اعضای حزب شکست خورده بود. اما اگر حرکت سال ۲۰۱۱ مورد حمایت مولکر و مورد مخالفت بسیاری از رهبران سنتی چپ حزب بود، این بار بسیاری از همان رهبران خود از نویسندگان مقدمه‌ ی جدید بودند. از جمله برایان تاپ، از نزدیک‌ ترین‌ های لیتون، و بیل بلیکی، که چندین دهه نماینده‌ ی حزب در مجلس بوده. مقدمه‌ ی پیشنهادی سال ۲۰۱۱ هرگونه لفظ «سوسیالیسم» را حذف کرده بود، اما مقدمه‌ ی جدید اشاره‌ ی مختصری به «سوسیالیست ‌های دموکراتیک» به عنوان بخشی از سنت حزب می ‌کرد.

این مقدمه با گزیده ‌هایی از آخرین نامه‌ ی جک لیتون به مردم کانادا آغاز می‌ شود که می ‌گفت «کانادا کشوری است عالی، یکی از امیدهای جهان» و اشاره‌ ای به تاریخ بنیانگذاری حزب و نیای آن (سی سی اف) می‌کند. اما به اقتصاد که می ‌رسد، در حالی که مقدمه‌ ی سابق بر اصول مالکیت اجتماعی و سوسیالیستی کردن اقتصاد تاکید می‌کرد، مقدمه‌ ی جدید تنها به «نقشی برای دولت برای ایجاد شرایط رفاه پایدار»‌ اشاره می‌کند و می‌گوید که حزب متعهد به «اقتصاد قانون ‌محور» خواهد بود، البته با اشاره ‌ای مختصر به «محدودیت‌ های بازار» که دولت باید جواب ‌شان را بدهد. از همه باورنکردنی ‌تر این‌که مقدمه‌ ی جدید حتی «حذف فقر» را که در مقدمه ‌ی قبلی به عنوان یکی از اهداف حزب آمده بود بود کنار زده!‌

بخش‌ های بسیاری از چپ حزب بلافاصله دست به سازماندهی علیه این مقدمه ‌ی جدید زدند. در حالی که بسیاری رهبران چپ سنتی پشت این طرح رفته بودند وظیفه‌ ی این سازماندهی بیشتر به دوش نیروهای تازه‌ نفس و جوان افتاد. این نیروها با نوشتن مقاله در تورنتو استار و ظاهر شدن در رسانه ‌هایی همچون سی تی وی و سی بی سی سعی کردند با بسیج نیروها از سوسیالیسم در اساس‌ نامه‌ ی حزب دفاع کنند. نتیجه‌ ی این کمپین قابل توجه بود. نزدیک به ۶۰۰ نفر صفحه ‌ی فیس ‌بوکی مربوط به آن ‌را «لایک» کردند و چندین هزار دلار برای اعزام اعضای باشگاه جوانان حزب در تورنتو (که بیشتر به همین جناح چپ جوان تعلق دارند) به کنوانسیون جمع ‌آوری شد. (جامعه‌ ی ایرانی تورنتو نیز از جمله  کمک کنندگان بود.)

با این همه از همان ابتدا معلوم بود که در شرایطی که رهبران چپ در حزب یا به اردوی مولکر پیوسته‌ اند و یا صدای مخالفت خود را به طور جدی علیه او بلند نمی‌کنند، نیروهای چپ جوان موفق به تغییر مسیر حزب نخواهند شد. این اما از روحیه‌ ی جوانان نکاسته بود چرا که هدف مطرح کردن مخالفت و رساندن صدای حامیان سوسیالیسم به دیگران و رشد تدریجی اما پیگیر نیروهای چپ بود.

 

 

رای نهایی‌ در روز سرنوشت ‌ساز

بالاخره یکشنبه روز آخر کنوانسیون فرا رسید. تا این زمان دیگر جان و رمق چندانی برای نمایندگان نمانده بود و بسیاری از آن ‌ها مونترال را به مقصد خانه‌ های خود در این کشور پهناور ترک کرده بودند. اما مهم‌ ترین مناظره قرار بود ساعت ۱۱:۱۵ صبح همین روز برگزار شود. و آن جدال بر سر مقدمه ‌ی جدید اسا‌س ‌نامه بود که در بالا صحبت از آن کردیم.

جمعی از جوانان چپ، از ساعت ۶:۲۰ دقیقه‌ ی صبح، دم سالن نشسته و منتظر بودند تا اولین نفر پشت میکروفن‌ ها باشند. آنها می خواستند مطمئن باشند که نمایندگان، صدای جوانان چپ درون حزب را خواهند شنید.

طرفه اما آن ‌جا که این مهم‌ ترین بحث کل کنوانسیون، که یکی از سه چهار نقطه‌ ی تاریخی جنبش ما از ۱۹۳۲ تا کنون است که رای به تغییر اساس‌ نامه داده است، در کمتر از بیست دقیقه سر هم آمد. در پایان تنها سه نفر در دفاع و دو نفر در مخالفت با مقدمه‌ ی جدید صحبت کردند تا رای بسیار زودهنگام گرفته شود. انگار نمایندگان می‌ خواستند هر چه زودتر این دعوا تمام شود و به خانه‌ هایشان بازگردند.

اولین نفر در دفاع از مقدمه‌ ی جدید همان کسی بود که در ونکوور ۲۰۱۱ از مخالفان سرسخت مقدمه‌ ی پیشنهادی وقت به حساب می‌ آمد: بیل بلیکی، که سابقه‌ ی سی سال حضور در مجلس عوام (از ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۸) را داشت و از ریش‌ سفیدهای ان دی پی به حساب می ‌آید. بلیکی با زبانی بسیار چپ و فریبنده از این مقدمه‌ ی راست‌ گرایانه دفاع کرد. او یادآوری کرد که از سال ۱۹۷۵ در تمام کنوانسیون‌ های حزب شرکت کرده و گفت نگاهی به مناظره‌ های کنوانسیون و قطع‌ نامه‌ های مصوبه ‌ی آن نشان می ‌دهد که این حزب «در خطر از دست دادن هویت خود نیست.»

بلیکی گفت: «این مقدمه یگانگی ما را حفظ می‌کند، اصول اساسی را پاس می‌ دارد و توازن‌ مان را نگاه می‌ دارد تا روزی بتوانیم نه فقط حزب یگانه‌ و چپ‌ گرا در کانادا داشته باشیم که بتوانیم کانادایی یگانه و چپ‌ گرا داشته باشیم.»

دو نفری که در مخالفت با مقدمه صحبت کردند هر دو از جوانان طرفدار گروه مارکسیستی «فایت ‌بک»‌ بودند. این ابتدا عاطفه اکبری، نماینده ‌ی ۲۲ ساله‌ ی افغان‌ تبار از مونترال، بود که سخنانی آتشین به زبان فرانسوی در دفاع از بنیان ‌های سوسیالیستی حزب ارائه کرد و سپس فرشاد آزادیان همین کار را به انگلیسی انجام داد. فرشاد ادعای «مدرن‌ سازی زبان» که هواداران مقدمه ‌ی جدید از جمله مولکر مطرح می‌ کردند رد کرد و گفت «زبان مدرن یعنی پاسخ به مسائل حاد روز». او از این گفت که فعالان هم‌ نسل او با «امید» به ان دی پی آمده ‌اند اما شرایط جوانان در نظام سرمایه ‌داری چیزی از این «امید» باقی نگذاشته است. از این رو نباید در چارچوب این نظام ماند. این سخنرانی ها با تشویق گسترده ‌ی حضار روبرو شد.

فرشاد آزادیان در کنوانسیون ان دی پی: فعالان هم‌ نسل من با «امید» به ان دی پی آمده ‌اند اما شرایط جوانان در نظام سرمایه ‌داری چیزی از این «امید» باقی نگذاشته است

اما پس از صحبت دو نفر دیگر از حامیان، نوبت سخنرانی یکی دیگر از مخالفان بود که یکی از عوامل راست‌گرای حزب در حرکتی که باعث بهت تمام حضار شد خواهان کفایت مذاکرات شد. یعنی قرار شد با رای حضار معلوم شود که آیا نمایندگان خواهان به ادامه‌ ی بحث در این مورد هستند و یا می‌خواهند رای بگیرند. رای در این مورد در چندین مرحله و با چندین مورد اغتشاش پیش رفت تا این‌که نهایتا با رای ایستاده معلوم شد نمایندگان ۹۸۷ به ۲۷۱ نفر رای به کفایت مذاکرات داده‌ اند. سپس نوبت رای‌ گیری شد و نمایندگان ۹۶۰ به ۱۸۸ به پذیرش مقدمه‌ ی جدید رای دادند.

در نتیجه این مناظره‌ ی بزرگ و تاریخی با مشارکت تنها پنج نفر خاتمه یافت.

در میان نمایندگان مجلس، ما حداقل چهار چهره‌ ی آشنا را پیدا کردیم که به این قطع ‌نامه رای منفی دادند: نیکی اشتون، لیبی دیویس،‌ ژان روسو و آلن ژیگه (دو تای آخری از کبک.)