نگاهی به ترجمه های آلفرد عیوض به آشوری و فارسی
«بیایید برای چند دقیقه از سر و صداها و پژواک های زمانه دور شویم. برویم و به قله تصور صعود کنیم. نگاه کنیم به دوردست های خیلی دور، به سپیده دم تاریخ گذشته در اینجا و آنجا، همنوعان خود را خواهیم دید که به دور آتش جمع شده اند، آتش خانه و کاشانه شان، مأمن شان و محافظ شان در مقابل طبیعت وحشی و حیوانات درنده. گروه های کوچک و بزرگ انسان را خواهیم دید که در غارهای کوچک و کنار تپه ها، دامنه کوه ها و در جنگل های بکر زندگی می کنند. بعضی ها برای خود سرپناهی ساخته اند با ستون های چوبی که در حوضچه های آب فرو کرده و آن ها را با چوب و شاخه های درختان پوشانده اند، دقیق تر بشویم و ببینیم که این پیکرهای نیمه برهنه به چه کاری مشغولند، می بینیم بعد از رسیدگی کردن به زخم های بدنشان که در جدال با حیوانات وحشی و همنوعان خود برداشته اند و بعد از پر کردن شکم شان با صید روزانه که اندکی آن را روی شعله های آتش پخته اند، خیال و تصور خود را به کارهای بزرگ پهلوانان مشغول می کنند. از همین جاست که انسان از حیوانات متمایز می شود. به خاطر این که بعد از سیر شدن جسم، این بار روح سهم خودش را می خواهد. خیره که بشویم شاهد آن خواهیم بود که چطور این حکایت های قهرمانی آهِ حسرت از دل پیران درآورده و چطور جوانان را به هیجان درمی آورند. حکایت ها گاهی شاد و گاهی غمگین هستند. صورت های خشن و سوخته در مقابل تابش سوزان آفتاب و بوران های سرد را می بینیم که بعضی وقت ها مهربان شده و چشمانشان از شادی می درخشد. ناگهان راوی، پهلون داستانش را به دام دشمن می اندازد و شنوندگان دست به کارد و تبر خود برده و به پا می خیزند تا قهرمانشان را نجات بدهند. راوی این بار پهلوان را از دام دشمن می رهاند و می بینیم که شنوندگان آرام شده و آهی رضایت بخش از اعماق دل کشیده و دوباره روی زین می نشینند.
حکایت های مردم را می توان سرآغاز دانش نوشتن و همچنین مبداء هر تمدن دیگر دانست. همین قدم های اولیه در جهان تصور، سرچشمه ادبیات مردمی بوده است. این آغاز تمدن چنان موضوع با ارزش و با معنایی در تاریخ بشریت است که انسان های متمدن تر دنیای امروز ما در هر گوشه ی تاریک جهان با ذره بین های قوی و چراغ های پر نور در جستجوی آن بوده و آن را از زیر خاک های هزاران ساله بیرون می آورند. از همین نکات با ارزش است که ما می توانیم به تصورات و افکار همنوعان قدیمی خودمان، به رنج ها و شادی ها، به عادات و امیدهای آنان و همچنین از تشابه داستان ها به نزدیکی نژادهای یکدیگر پی ببریم. حکایت ها، مَثَل ها، آوازها، رقص ها، جشن های ملی و مذهبی و رسم و رسوم به این موجود ـ یعنی انسان ـ شخصیت بخشیده و او را در مرتبه والاترین موجود آفرینش قرار می دهند…»
نوشته ی بالا بخشی از مقدمه ی کتاب “قاطینای پهلوان” به قلم نویسنده ی آن ویلیام دانیال است. این کتاب به زبان آشوری و در سال ۱۹۶۱ میلادی نوشته شده و به همت گروه ادبی جوانان آشوری تهران به چاپ رسیده است. حماسه ی “قاطینای پهلوان” یکی از داستان های منظوم حماسی آشوری است که آشوریان آن را سینه به سینه در شب های طولانی زمستان و در کنار آتش حفظ کرده و به نسل های دیگر منتقل کرده اند. افسوس که بعد از انقراض امپراتوری آشور در حدود ۵۰۰ ق . م. اطلاعات بسیار کمی از این ادبیات غنی در اختیار است.
«قاطینای پهلوان: حماسه ای منظوم به زبان آشوری معاصر» را دوست صمیمی ام آلفرد عیوض، از آشوری به فارسی ترجمه و در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات باز، در ایران منتشر کرده است. آلفرد عوض همچنین کتاب های “سکوت سرشار از ناگفته هاست” و “چیدن سپیده دم” که هر دو اثر مارگوت بیکل شاعر زن آلمانی هستند را به آشوری ترجمه کرده است، در واقع او از روی ترجمه ی فارسی این دو مجموعه شعر که توسط احمد شاملو و محمد زرین بال انجام شده، آنها را به آشوری برگردانده است.
از ادبیات آشوری گفتیم، بد نیست نگاهی کوتاه به آشوریان داشته باشیم.
تاریخچه آشوریان
آشور یا آسور نام قدیم ناحیه ای در دو طرف رود دجله بین زاب صغیر و مرز کنونی سوریه و عراق، از غرب به فلات بیابانی بین النهرین مرکزی، از شرق به کردستان، از شمال به ارمنستان و از جنوب به سرزمین بابل محدود بود. اقلیم آن سردتر و بارانی تر از بابِل و قسمت مرکزی آن دشت های آبرفتی حاصلخیزی بود. در جنگ های کشورگشایی پادشاهان آشور، امپراتوری آشور از اطراف مخصوصاً به جانب سوریه گسترده شد، و امروز معتقدند که نام سوریه از آسور مشتق است. پایتخت امپراتوری ابتدا شهر آسور بود و بعد به کالج و سپس به نینوا منتقل گردید، سارگن (نام فعلی آن خرساباد) را پایتخت قرار داد. چون آشوری ها از اطراف در معرض حملات قبایل و بدویان بودند، مردمی مبارز و جنگجو بار آمدند و از این جهت بر بابِلی ها برتری داشتند. دین آنها تا حد زیادی از دین بابِل اقتباس شده بود. قوانین آشور به مراتب شدیدتر از قوانین بابل بود و کتیبه های پادشاهان آشور عمدتاً شرح جنگ های آنهاست.
سه مرحله تاریخی در تاریخ آشور را می توان طبقه بندی کرد:
۱ ـ امپراتوری قدیم از ۱۹۰۰ قبل از میلاد؛
۲ ـ امپراتوری وسطا از ۱۵۰۰ قبل از میلاد تا مدت یک قرن؛
۳ ـ امپراتوری جدید که شامل دو مرحله است؛ مرحله اول ۹۳۴ ق.م. تا ۷۴۶ ق.م.
دیگر وارد بحث های تاریخی آن نمی شویم که اگر مایل باشید می توانید با جستجو در اینترنت به منابعی دست پیدا کنید.
آشوریان ایران
ویکیپدیا، یا دانشنامه ی اینترنتی، آشوریان را چنین تعریف می کند:
آشوریان یا آسوریان یا سُریانی ها، قومی قدیمی از مسیحیان ایران، عراق، ترکیه و سوریه هستند که آشوری زبان هستند. آنها در شمال عراق، جنوب شرقی ترکیه، شمال شرقی سوریه و شمال غربی ایران زندگی میکنند. تا اوایل قرن ۲۰ بیشتر در ناحیهٔ آدیابنه (مطابق آشور قدیم، اراضی میان رودخانههای زاب کبیر و زاب صغیر) و اطراف آن سکونت داشتند.
پس از جنگ جهانی اول هزاران نفر از آسوریان به دیگر نقاط جهان سفر کردند. تخمین زده میشود که تعداد آسوریان جهان بین ۳۰۰ هزار تا یک میلیون نفر باشد. تعداد آسوریان ایران تا پیش از انقلاب حدود ۷۰ تا ۹۰ هزار نفر بود. بیشتر آسوریان در تهران و در محله نوگئچر در بافت تاریخی اورمیه سکونت دارند. آنها به دو گروه عمده ی مذهبی نستوری و کاتولیک تقسیم میشوند.آسوریان خود را بازمانده ی قوم آشور میدانند.
آسوریان در قرون اول اسلامی با ترجمه ی علوم و معارف یونانی به زبان عربی خدمت بزرگی به توسعه ی دانش در میان مسلمانان و نگهداری آثار علمی دوران باستان کردند. بعضی از بزرگترین دانشمندان و مترجمان خلافت اسلامی از این مردم بودند. این مردم در جریان حوادث ناشی از جنگ جهانی اول و حضور ارتشهای روسیه و عثمانی در آذربایجان و جنگهای قومی و مذهبی که پس از کشتن مارشیمون بنیامین، رهبر آسوریان، به دست اسماعیل آقا شکاک در ۱۳۳۶ ق(۱۹۱۸) پیش آمد، آسیبهای فراوان دیدند و بسیاری از آنان ناگزیر به نقاط دیگر مهاجرت کردند.
زبان و فرهنگ آسوری از جمله گویشهای نوین آرامی و در شمار زبانهای سامی شرقی ـ شمالی است و با زبان آشوری باستانی تفاوت دارد. آسوریان به گویشهای گوناگون آسوری سخن میگویند و مینویسند. از جمله این گویشها میتوان اورمژیانا(گویش اورمیهای) و صلمسنایا(گویش سالامس) را نام برد. گویش اورمژیانا تنها گویش آسوری است که دستکم از حدود سال ۱۸۴۸ به این سو ادبیات مکتوب ویژه خود را پدید آورده است. نخستین فرآوردههای مکتوب آسوریان، متون مذهبی بوده است. در پی آن اشعار و داستانهایی به این زبان پدید آمد. برگردان آثار ادبی از زبانهای دیگر به شکل گیری ادبیات آسوری سرعت بخشید. مارتوما او دو مشهورترین شاعر آشوری است. از برجسته ترین نویسندگان آسوری میتوان شموپیل بیت کولیا دگوپتایا و پیره سرمس (نویسنده تاریخ ادبیات آسوری به زبان آسوری) را نام برد.
«انجمن ادبی جوانان آشوری» در تهران مهمترین مرکز ادبی آسوریان در ایران است. چاپ و انتشار مجلات گاهگاهی به زبان آسوری از دوره پهلوی دوم به این سو رونق داشته است. در ایران آسوریان اقلیتی رسمی به شمار میروند و در مجلس نماینده دارند.
اگر منصفانه به تاریخ بنگریم نمی توان ناسیونالیزم کردی را با ناسیونالیزم ترکی و عربی برابر دانست زیرا پاترکیسم و پانعربیسم برای جهان اسلام وخاور میانه فجایع بی شماری آفریدند. اما ناسیونالیستهای کرد هم بی تقصیر نیستند. بعنوان مثال بدر خان حاکم بوتان در دهه ۱۸۴۰ میلادی در حکاری و اربیل و دهوک و …کثیری از آسوریان را قتل عام کرد بگونه ای که قدرتهای غربی به سلطان عثمانی اطار کردند که اگر دولت عثمانی خود بساط بدرخان را بر نچیند دسته جمعی به عثمانی حمله خواهند کرد و لذا سلطان ناچار از پذیرش درخواست قدرتهای غربی شد و بدرخان را خلع و تبعید کرد. شیخ عبیدالله شمدینان هم رفتارش با مسیحیان و یزیدیان و شبک و …. بهتر از بدر خان نبود .کشتار آسوریان توسط اسماعیل آقا سمکو در حالیکه مارشیمون رهبر آنها مشغول مذاکره با سمکو بود و بر سر میز مذاکره کشته شد نیز قابل تامل است. بعلاوه نسل کشی ارامنه در دولت عثمانی اگرچه به فرمان رهبران نژاد پرست ترک صورت گرفت لکن عاملان و قاتلان مستقیم عموما اکراد بودند که در یگانهای حمیدیه خدمت می کردند. همچنین یزیدی های شنگال بارزانی را متهم میکنند که عمدا نیروهایش را از سنجار عقب کشید تا منطقه بدست داعش افتاده و به بهانه جنایات آن گروه تبهکار از قدرتهای غربی امتیازاتی بگیرد . همچنین گروههای آسوری و کلدانی و یزیدی و شبک و سایر اقلیتها گروههای کرد در عراق (خاصه حزب بارزانی) و در سوریه (حزب پ ی د) را متهم به اخراج قومیتهای غیر کرد از شمال غرب سوریه و استان های نینوا ی عراق میکنند تا ترکیب جمعیت را به سود کردها تغییر دهند و نمونه های بسیار دیگر….