نشر نقطه منتشر کرد:
روز سیاه کارگر (رُمان) ۳۳۸ صفحه
احمدعلی خداداده
پیشگفتار و پانوشتها: ناصر مهاجر، اسد سیف
تابستان ۱۹۹۵ / ۲۰۱۶
روز سیاه کارگر که در دههی نخست ۱۳۰۰ خورشیدی به چاپ رسیده است، نخستین رمان ادبیات کارگری ایران به شمار میآید.
این کتاب که زندگی یک دهقان ساده را به تصویر کشیده است، به گفتهی نویسندهی آن احمد خداداده، گرچه “ظاهراً رمان و افسانه” است، اما “باطناً” واقعیات زندگی اجتماعی- سیاسی استانهای غربی ایران و نیز تهران را در سالهای ۱۲۷۰ تا ۱۳۰۵با دقت و درستی روایت کرده است.
خداداده میگوید و تکرار میکند، به این امید که «انتباهی برای آیندگان باشد و برادرانِ خود را به چشم حقارت ننگرند و عمری به تکبر و جهالت به سر نبرند. پارس، کُرد، ترک را به چشم احترام نظر نموده، فرقی ننهند».
او به “مسئلهی قومی” در ایران حساس است. آگاهانه و به عمد هشدار میدهد: «انسانها، به صرفِ انسان بودن ارزشمند هستند، نه وابستگی قومی و مذهبیشان. و در این میان هیچ فرقی بین فرد پایتختنشین و یا وابستگان به هرم قدرت با دهقان و ایلیاتی نیست.» نویسنده، بودوباش مردم و هستی جامعه را در دورانی باز میبیند که مناسباتِ سرمایهداری اندک اندک رو به رشد میگذارد. او به وضع نابسامان روستاها، مناسباتِ اجتماعی، ستم مالکان، غارتگری حاکمان و چپاول عوامل دولت از مال مردم، ناامنی راهها و… نگاهی تازه و موشکافانه دارد.
از وضعیت سختِ کار مینویسد؛ از بیماریها و نبود بهداشت و درمان، از خورد و خوراک مردم، از آنچه به نام خانه و سرپناه در آن به سر میبرند. او از راهها، راهدارها و مالیات مینویسد؛ از وضع کودکانی سخن به میان میآورد که اگر بخت یارشان باشد و زنده بمانند، کودکی نخواهند کرد و در جوانی پیر میشوند. از سهم زنان در جامعهی دهقانی میگوید. زن در رمان روز سیاه کارگر، به سان همهی رمانهای آن دورانِ ایران، از فردیت چندانی برخوردار نیست؛ ولی زنی است که کار میکند و در خانه محبوس نیست.
خداداده از مدرسه میگوید که در شهرها جای مکتب را میگیرد؛ از شهر که پوست میاندازد و فرهنگ شهری را جای فرهنگ روستایی مینشاند. از خرید و فروش و داد و ستد مینویسد؛ از زدوبندهای اربابها با عوامل حکومت میگوید؛ از داروغه و قاضی که به مفتخوری و زورگویی و چاپیدن مردم خو گرفتهاند. از کاشت و داشت و برداشت میگوید. شیوهی آبیاری را نشان میدهد تا برسد به وقتِ تقسیم محصول و سهم ارباب.
کتاب تشریح ظلم و ستم است، به شکلها و شیوههای گوناگونی که چهره نموده. جهان، در روز سیاه کارگر، جهانی تیره و تار است. مسبب اصلی این تیرگی و تاریکی، در نگاه نویسندهی کتاب، دستگاه عریض و طویل حکومت قاجار است و شریعتمداران و تجار دین شیعی. اینها هستند که مردم را در نادانی و واپسماندگی نگه میدارند. اما تنها حاکمان نیستند که به نقد کشیده میشوند. خداداده رفتار و کردار محکومان را نیز زیر ذرهبین قرار میدهد. اگر شهریها حقهباز هستند و متقلب و زرنگ، روستائیان نیز سادهلوحاند و سربهزیر و ظاهر بین. این نگاه نقادانه، به کتاب سویهای مدرن میدهد؛ چرا که یکی از سنجههای گذار به مدرنیته، نگاه انتقادی به گذشتهی خویش است؛ به گذشتهی جامعه، به اینکه چه بودیم، کجا هستیم و چه میخواهیم.
ویژگی دیگر کتاب روز سیاه کارگر این است که خلاف دیگر آثار داستانی آن دوران، اروپاییها، مسیحیها، بهاییها و یهودیها در آن آگاهتر و صادقتر از مسلمانان جلوه میکنند. آنها دروغ نمیگویند؛ سر مردم کلاه نمیگذارند و در کار خویش اهل ریب و ریا نیستند. نویسنده، کُرد و ترک و لُر را برابر میبیند و تبعیض میانشان نمیشناسد. او نسبت به بهائیان با احترام سخن میگوید و حضور آنان را در جامعه به رسمیت میشناسد؛ چیزی که هنوز و هماکنون در آثار ادبی ما به چشم نمیخورد.
با گذر زمان و کندوکاو در زندگی اجتماعی ایرانیان، نویسنده به این نتیجه میرسد که “طایفهی آخوند” در تحمیق مردم نقش اساسی داشته و دارد. آنها میکوشند تا ایرانی را نسبت به تاریخ خویش ناآگاه نگه دارند. خداداده با اینکه خود مذهبی و مؤمن است، وجود آخوند را یکی از بزرگترین و اصلیترین علتهای عقبماندگی ایران میداند و فاش میگوید تا آنان در زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه حضور دارند، در بر همین پاشنه میگردد؛ «پس نیکوتر آنکه سلب نفوذ و قدرت آن طایفه (آخوند) را نمود».
***
روز سیاه کارگر به رغم اهمیتاش، هم به عنوان یکی از اولین رمانها به زبان فارسی و هم به عنوان سندی اصیل در تاریخ اجتماعی ما، به دلایلی که در پیشگفتار کتاب آمده، در ایران ناشناخته مانده است. این کتاب که جلد دوم آن هرگز در ایران پراکنده نگشت، اینک برای نخستین بار در یک مجلد به چاپ میرسد.
آرزو داریم با انتشار این اثر ناب و نادر، دوستداران ادبیات و تاریخ اجتماعی ایران از آن بهرهها گیرند و کار نویسندهی ژرفبینی که در گمنامی درگذشت، به گسترهی پژوهشهای ایرانشناسی راه یابد.
noghteh.org