گزارش هفته گروه سینمایی “نه ما نه سینما”
خبر خاص هفته: رامین جهانبگلو، استاد علوم فلسفه سیاسی دانشگاه یورک در تاریخ ۱۸ می مهمانِ نه ما نه سینما خواهد بود.
فیلم هفته: ماماروما، کارگردان: پیر پائولو پازولینی
در شنبه ای که گذشت فیلم “ماما روما” به کارگردانی “پیر پائولو پازولینی” در نه ما نه سینما به نمایش گذاشته شد. ارائه گر این فیلم، دکتر آنجلیکا فنر، به بررسی دیدگاه های ایدئولوژیک این فیلم از منظر طبقاتی ـ مارکسیستی پرداخت.
خانم فنر دکترای خود را در ادبیات تطبیقی آلمانی اخذ کرده و سپس به تدریس در همین حوزه با گرایش مطالعات فیلم های فرانسوی و ایتالیایی در دانشگاه مینه سوتا، ایالات متحده، پرداخته است. او پس از ملحق شدن به دپارتمان مطالعات آلمانی، در بخش پژوهش های سینمایی دانشگاه تورنتو به تدریس در زمینه تاریخ فیلم و سینما در آلمان، مطالعات قومی و نژادی، سینمای جهانی، تئوری فیلم، مستندسازی و مطالعات جهانی سازی مشغول شد.
ماما روما، شخصیت اصلی داستان، زنی است که با تن فروشی توانسته است از طبقه ای فرودست خود را به یک سبزی فروش دوره گرد ارتقا دهد و همراه با پسر ١۶ ساله اش به محله ای بهتر نقل مکان کند. آشنایی “اوتوره” پسر این زن با دختری به نام “برونه” که در ظاهر مقدمه رابطه ای صمیمی و صادقانه است ماما روما را نگران و وادار به دخالت برای دور کردن برونه از زندگی فرزندش می کند. همچنین برای سرگرم کردن اوتوره به مشغولیات زندگی او در فکر پیدا کردن کسبه ای برای فرزندش می افتد که در این راه مجبور به طراحی حقه ای می شود که او را وادار به همکاری با شخصیت های پیشین زندگی اش می کند. این کوشش ها به تعبیری برای سوق دادن اتوره به زندگی بورژوایی است که کار و تحصیل از جمله مهمترین دغدغه های آن است.
در این میان اما پیشینه روسپیگری او همواره زندگی جدید او را تحت تاثیر قرار می دهد و دغدغه هایی که او به عنوان یک فرد از طبقه فرودست داشته سبب ساز مشکلاتی در زندگی بورژوایی جدید او می شود. به عنوان مثال پس از آنکه این زن موفق به تشکیل زندگی جدید با پیشه ای آبرومندتر می شود توسط فردی که زمانی او را از خودکشی نجات داده وادار به تن فروشی مجدد می شود. از طرفی اتوره که به علت دخالت های پشت پرده مادرش دیگر با برونه رابطه ای ندارد اکنون روابط اجتماعی خود را به سرقت های کوچک و وقت گذرانی های بیهوده با دوستان ناباب تقلیل داده و دیگر دلیلی برای ادامه کار یا تلاش برای پیدا کردن پیشه ای مناسب نمی بیند.
با تکیه بر نظریات ارائه گر این هفته، پازولینی در این فیلم زندگی بورژوایی را نمادی از بی ثباتی و بی فلسفه گی می داند که در آن غایتی معناوار انسان ها را هدایت نمی کند و چنانچه در انتها می بینیم هر دو شخصیت داستان، ماما روما و اوتوره، به بن بست هایی نه از جنس اقتصادی بلکه فلسفی/معنایی برخورد می کنند و خود را ناچار در انتهای زندگی می یابند.
در این فیلم دکتر فنر با اشاره به طبقه روسپی ها و اقشار هم ردیف آن، از واژه آلمانی لومپن پرولتاریا برای تعریف این طبقه استفاده نمود. او این طبقه را در ذیل قشری که به لحاظ جامعه شناسی مارکسیستی آگاه از منافع خود نیستند قرار داد و از خصوصیات آن به عدم تولید و یا مشارکت در تولید اقتصادی اشاره کرد، قشری که نیازهای زیستی خود را از قبال تولیدات دیگر اقشار اجتماعی تأمین می کند. بر مبنای این تعریف، از آنجا که این قشر از آگاهی پیرامون ماهیت خود برخوردار نیست، می تواند که آلت تعدی طبقات دیگر شود، به این معنا که این طبقه همواره مفعول سیاسی ست و از قدرت بسیج در مقابل طبقات دیگر برخوردارنیست.
آیا لومپن پرولتاریا طبقه ای ناآگاه به منافع خود است؟ آیا این ناآگاهی از خواست های طبقاتی این قشر است که گاه آنها را به همیاری، کمک یا پشتیبانی یکدیگر در فراز و نشیب های زندگی وادار می کند؟ چنانچه منتقدان این فیلم می دانند، شخصیت اصلی داستان برای سامان دادن به زندگی فرزند خود سناریویی را از پیش طراحی می کند که بدون همکاری با همکیشان سابق خود (پرولتاریاهای فاقد قدرت تولید) قادر به انجام رساندنش نبود. مضاف بر این، همگرایی های دیگری که در این فیلم میان این طبقه با دیگر اقشار جامعه می بینیم شاید خود محلی از تامل برای ایدئولوژی مند بودن و یا متعهد بودن این گروه در راه خواسته های مشترک خود باشد.
صحبت پیرامون روش های نقد در فیلم در هفته آینده با نمایش “کامفورمیست ” ساخته برناردو برتولوچی و با سخنرانی علیرضا حقیقی در اتاق شماره ۵۱۵۰ دانشکده اویزی تورنتو ادامه خواهد داشت.
* مهدی صمدیان دانشجوی کارشناسی ارشد سیاست تطبیقی دانشگاه یورک است.
*برنامه ی هفتگی “نه ما نه سینما” به همت تعدادی از دانشجویان دانشگاه تورنتو، روزهای شنبه در این دانشگاه برگزار می شود.