مگر می شود از روز مادر* نامی برده شود و آن وقت شعر زیبای ایرج میرزا را ناخودآگاه زیر لب زمزمه نکنیم:“گویند مرا چو زاد مادر/ پستان به دهان گرفتن آموخت/ شب ها بر ِگاهواره ی من/ بیدار نشست و خفتن آموخت/ دستم بگرفت و پا به پا برد/ تا شیوه ی راه رفتن آموخت/یک حرف و دو حرف بر زبانم/ الفاظ نهاد و گفتن آموخت/ لبخند نهاد بر لب من/ بر غنچه ی گل شکفتن آموخت/پس هستی من ز هستی اوست/ تا هستم و هست دارمش دوست.

چه حس مهربان و آرامش بخشی، چه اعتماد و اطمینانی به آدم دست می دهد. به راستی بزرگ شدن در آغوشی گرم و پر محبت زیباترین هدیه ای ست که بشر می تواند داشته باشد چرا که مهم ترین پایه های شخصیتی  یک انسان و تمام زندگی حسی عاطفی او در همان سال های اولیه و چه بسا در ماه های اولیه شکل می گیرد و داشتن آغوشی گرم، دستانی پر محبت و نگاهی پر عاطفه دنیای کودک را چقدر پر از رنگ و حس و زیبایی می کند.

توکا نیستانی ـ روز مادر ـ شهروند

تصور این که روح زنانه ی جهان از بین برود چه تصور دهشتناکی ست. اگر انسان توانسته است از بدو تاریخ تاکنون دوام بیاورد و ناملایمات و سختی ها را پشت سر بگذارد، در پرتو روح زنانه ی جهان بوده است. بیشترین سهمِ روح زنانه ی جهان از آنِ مادران دنیا است.

بشر در طول تاریخ نقش و جایگاه مادر را درک کرده و همیشه آن را ستوده است، هر چند که انسان امروزین نگاه سنتی به زن/مادر را به چالش گرفته و با نقد این نگاه سنتی جور و ظلمی را که فرهنگ سنتی بر زن/مادر روا داشته و قرن ها آن را به فرهنگ مسلط در جامعه بشری تبدیل کرده بود، نه از الزامات مادر بودن که در واقع از موانع اساسی بر سر راه مادر دلسوز و خردمند و آگاه بودن می داند.

بر اساس سنت های قدیمی و پوسیده هرگاه می خواستند از مادر چهره ای در ذهن جامعه متصور کنند چهره ای دردکشیده، رنجور و خسته، پر از حسرت که در واقع نقش خدمتکار/ مادر را در ذهن تداعی می کرد، ترسیم می کردند. اما خوشبختانه در پناه رشد و آگاهی، انسان امروزی، چه زن و چه مرد دیگر نه می خواهد، و اگر هم بخواهد، نه می تواند نقش مادر را به خدمتکار تقلیل دهد و با نگاه داشتنش در آن حد، زندگی دو انسان، مادر و کودک، را دچار مخاطره کند. بزرگ شدن در آغوشی که فرهنگ و سنت و قوانین او را درجه دو می داند و برایش ارزش اجتماعی قائل نیست و از داشتن حق برابر محروم، نه تنها آرامش بخش و سازنده نیست که  حس تحقیر و حقارت را بر دوش انسان می نهد.

انسانی که بی مهر رشد می کند و بی مهر زندگی می کند بسیار کم دارد و همین کمبود است که روح جهان را زخمی می کند.  بی مهری خشونت را ترویج می کند.

در طول تاریخ  این مادران جهان بوده اند که زائیده اند، پرورش داده اند، بزرگ کرده اند و به ثمر رسانده اند تا جوامع بشری بچرخند و رشد کنند و ببالند، و البته دیکتاتورهای جهان هم پا به پای مادران، اما در جهت مخالف و معکوس آنان، جگرگوشه های آنان را گرفته اند، به دار و درفش بسته اند، زندان کرده اند، ناپدید کرده اند، کشته اند تا چند صباحی بیشتر بر اریکه ی قدرتشان تکیه زنند.

طرح روی جلد اثر یگانه رحمانیان

تاریخ معاصر را که ورق بزنیم در جای جای آن رد پا و نقش مادرانی را می بینیم که از رسم سنتی مادر بودن که همانا شیر دادن و تر و خشک کردن و با چشمانی نگران نشستن در خانه، که کی فرزند از خانه بیرون رفته به خانه بازمی گردد، دور شده اند و برای همیاری و هم قدمی با جگرگوشه هایشان و نیز اجرای نقش اجتماعی/سیاسی شان پا به میدان مبارزه گذاشته اند و با دستانی خالی، اما با اندیشه ای خردورز و درخشان در برابر دیکتاتوری های تا بن دندان مسلح جهان قد علم کرده اند.

هر جا که صحبت از مبارزه و مقاومتی باشد بلافاصله نام گروهی از مادران، گیرم با عناوین مختلف، مثل “مادران پلازا دی مایو”۱، مادران خاوران۲، مادران صلح۳، مادران پارک لاله۴ ، مادران علیه اعدام۵ و بسیارانی دیگر جلوی چشمان مان رژه می روند تا با حضور اجتماعی سیاسی خود، نگاه سنتی به نقش مادر/ زن را به چالش بگیرند.

صرف نظر از این که چقدر بشر رشد کرده و با زندگی و شرایط مدرن خودش را وفق داده باشد، و صرف نظر از این که  تعریف سنتی خانواده چقدر در جوامع مدرن و امروزی تغییر کرده و در پی آن  جنسیت مادر و نیز نقشش در طول دوران  از تعاریف سنتی و نگاه سنتی دور شده باشد، اما یک چیز مسلم است و آن نیاز کودک به نوازش و مراقبت و نگهداری کسی ست که مادر می خواندش و مادر می داندش.

کسی  که برایش لالایی می خواند و قصه می گوید و شکمش را سیر می کند و در انتظار بزرگ شدنش روزها و روزها و روزها، و شب ها و شب ها و شب ها به انتظار می ماند تا به بر نشستنش را نظاره کند.

کسی که سهمی از روح مادرانه ی جهان را در خود و با خود حمل می کند و به او شیوه ی  انسان بودن، مهر ورزیدن، عاشق شدن و در یک کلام آدمیت را می آموزد.

به امید روزی که  سهم مادران جهان در زندگی، نه مبارزه با دیکتاتورها که رشد و پیشرفت خود و فرزندانشان و جهانی به دور از خشونت و جنگ  باشد.

روز مادر بر تمامی مادران جهان، بخصوص مادران مبارز و به پاخاسته جهان که برای دنیایی بهتر و سالم تر و خالی از جنگ وارد عرصه ی کارزار شده اند، و نیز کسانی که در آرزوی در آغوش کشیدن کودکی و بزرگ کردن او در حسرت اند، اما قوانین ارتجاعی و ظالمانه و خودخواهی ها و زیاده خواهی های برخی از ما انسان ها تنها به این دلیل که آنها متفاوت اند و دگر جنس اند و همجنس خواه از این موهبت محروم می کند، مبارک باد.

به امید روزی که روح مادرانه ی جهان برتمامی ظلم هایی که “ما” بر “دیگری” روا می داریم، پیروز شود.

مادران روزتان مبارک!

 

 

 

پانویس ها:

*همان طور که می دانیم در کشورهای مختلف روز مادر در روزهای مختلف جشن گرفته می شود. مثلا در ایران پیش از انقلاب روز تولد فریده دیبا را مبدأ روز مادر فرض گرفته بودند و بعد از انقلاب روز تولد حضرت فاطمه زهرا.

از جمله کشورهایی که روز مادر را  در یکشنبه دوم ماه می جشن می گیرند، عبارت اند از:

 امریکا، کانادا، استرالیا، نیوزیلند، ژاپن، مالزی، فلیپین، سنگاپور، بنگلادش، چین، هونگ کنگ، تایوان، دانمارک، بلژیک،اتریش، سوئیس،آلمان، فنلاند، جمهوری چک، اسلواکی، کروشیا، ایتالیا، ترکیه، یونان، برزیل، آنگولا، شیلی، کلمبیا، اکوادور، هندوراس، جامائیکا، مالت، باهاماس، باربیدوس، برمودا، ، افریقای جنوبی،  ونزوئلا و زیمبابویه.

در میان بنیانگذاران روز مادر از سه زن باید نام برد:

آنا جارویس (مادر)، آنا جارویس (دختر) و جولیا وارد هئو


 آنا جارویس
AnnaJarvis که در سال  ۱۸۳۲ به دنیا آمد  ( و در سال ۱۹۰۵درگذشت در سن ۷۳)  زنی خانه دار بود که ۱۱ فرزند به دنیا آورد که تنها ۴ تن آنان زنده ماندند. او  در امور اجتماعی فعال بود و بخصوص در امر گسترش خدمات بهداشتی به منظور نجات کودکان از مرگ و میرتلاش فراوان می کرد.

او در سال ۱۸۵۸ م. در سن  سالگی۲۶ “روز کار مادر” را بنیان گذاشت و زنان را بسیج کرد تا با افزایش آگاهی خویش در مورد سلامتی، و با کار جمعی برای نجات زندگی کودکان جامعه و محافظت آنها از بیماری‌ها تلاش کنند.

آنا جارویس در هنگام جنگ داخلی امریکا (جنگ شمال و جنوب) در ایجاد فضای دوستی بین دو طرف تا پایان جنگ فعال بود.  او تلاش می کرد با تحکیم دوستی بین مادران، دوستی بین سربازان دو طرف، آشتی ملی را تقویت کند.

جولیا وارد هئو  Julia Ward Howe (۱۸۱۹ تا  ۱۹۱۰)، شاعر و مبارز صلحدوست، زنی که از جنگ های داخلی امریکا و جنگ آلمان و فرانسه متاثر شد و در ادامه کار و مبارزه ی  آنا جارویس در سال ۱۸۷۲ روز خاصی را برای مادران و برای صلح بیناد نهاد. در بخشی از «بیانیه او که به مناسبت روز مادر ایراد کرد، از جمله آمده است:
به نام زنانگی و انسانیت، من صمیمانه درخواست می‌کنم که یک مجمع عمومی زنان ورای مرزهای ملی انتخاب شود و در جایی که مناسب تر از هر جایی است، و در زمانی که در هماهنگی با اهداف آن است گرد هم آیید، و بکوشید برای پیشبرد وحدت ملت‌های گوناگون، و برای توافق دوستانه در مورد پرسش‌های جهانی، و برای امر عمومی و بزرگ صلح.

و به این ترتیب، جولیا وارد هئو،  سنت روز بزرگداشت مادر را آغاز کرد. بزرگداشت مادر با بزرگداشت صلح آغاز شد و اغلب در این روز مادرانی که فرزندان خود را در جنگ های داخلی از دست داده بودند، گرد هم می‌آمدند. تا آن زمان هنوز این روز در امریکا رسمی نشده بود.

در نهم  می سال ۱۹۰۵میلادی، آنا جارویس در گذشت و دختر او که نیز نامش آنا بود، بر آن شد که کار جولیا وارد هئو را ادامه دهد و خاطره ی سنت مبارزه مادرش را جاودانه سازد. آنا جارویس دختر  (۱۸۶۴ تا ۱۹۴۸) با نوشتن نامه به قانونگذاران کشور تلاش خود را برای رسمی کردن روز مادر آغاز کرد. وی برای اولین بار در ۱۰ ماه می ۱۹۰۸ م. در شهری که مادرش در روزهای یکشنبه در مدرسه کلیسا تدریس کرده بود، روز مادر را جشن گرفت. به تدریج مردم شهرهای دیگر امریکا نیز روز مادر را جشن گرفتند،  تا جایی که در سال ۱۹۱۲ چهل و پنج ایالت امریکا روز مادر را رسماً تجلیل کردند، در سال ۱۹۱۴ م، به دستور رئیس جمهور وقت امریکا، وودرو ویلسون، روز مادر به عنوان یک روز ملی به رسمیت شناخته شد.

روز مادر ریشه در همگرایی مادران برای حفظ صلح و نجات جان فرزندان شان دارد و هنوز سازمان‌های زنان در امریکا تلاش دارند تا فعالیت‌های اجتماعی در این روز در زمینه‌های بزرگداشت صلح و مخالفت با جنگ و بهبود وضعیت کودکان و مادران سامان داده شود. چنانچه در سال ۲۰۰۶ در زمان حمله امریکا به عراق تظاهرات ۲۴ ساعته ای جلوی کاخ سفید برای اعتراض به سیاست های غلط و ماجراجویانه ی  جورج بوش در زوز مادر  برگزار کردند.



۱ـ گروهی از مادران آرژانتینی که سه دهه است هر هفته در میدان مرکزی در بوئنوس آیرس با سر کردن روسری سفید به علامت صلح و با در دست داشتن عکس فرزندانشان و مشعل خواهان آن هستند که توضیح کاملی درباره افراد کشته و ناپدید شده طی آن سال ها داده شود.

در زمان حکومت نظامیان در آرژانتین طی سال های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ بین ۹ تا سی هزار نفر کشته و یا ناپدید شدند. طی این سال ها که به “جنگ کثیف” مشهور است، حکومت دست به بازداشت های گسترده غیر قانونی، شکنجه و اعدام مخالفان چپگرای خود زد. اولین اعتراض مادران آرژانتینی در سی آوریل ۱۹۷۷ و در حین دولت نظامی خورخه رافائل ویدلا برگزار شد.

۲ـ مادران خاوران، تعدادی از مادران، خواهران و همسران قربانیان کشتارهای دهه ی شصت جمهوری اسلامی بویژه اعدام های جمعی تابستان ۶۷ هستند که از همان زمان که رژیم سعی بر پنهان نگه داشتن این جنایات داشت، صدایشان را هر زمان و هر جا که بود بلند کردند و با حضور در گورستان خاوران، نگذاشتند تا یاد عزیزانشان فراموش شود و در این راه ستم ها کشیدند و ضرب و شتم را به جان خریدند.

۳- مادران صلح ایران نام گروهی از زنان فعال در صحنه اجتماعی ایران است که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۸۶ با انتشار بیانیه­‌ای در نشست مطبوعاتی کانون مدافعان حقوق بشر اعلام موجودیت کرد.

مادران صلح، خود را اینگونه معرفی می‌کنند:

ما مادران صلح و امیدیم و برای دستیابی به امنیت آزادی و عدالت، که همانا حقوق بشر است، برای خود و فرزندانمان تلاش خواهیم کرد. برای رسیدن به این اهداف به‌سوی تمامی مادران ایران دست یاری دراز می‌کنیم. به امید پیروزی، نه در جنگ، که بر جنگ.

هاله سحابی از مادران صلح بود که در حالی که برای تشییع پیکر پدرش،  از زندان به مرخصی آمده بود، به دلیل ضرب و شتم در این مراسم، کشته شد.

۴- مادران پارک لاله (مادران عزادار)، جمعی از مادران و خانواده های جان باختگان و آسیب دیدگان در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی هستند که با هدف دادخواهی خواسته های زیر را پیگیرانه دنبال می کنند:

 لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی

خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی

خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن

۵ـ مادران علیه اعدام، کمپینی است در مخالفت با مجازات اعدام که مهوش علاسوندی، مادری که دو پسرش محمد و عبدالله فتحی در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ به اتهام محاربه اعدام شدند، به راه انداخته و مادران را تشویق به پیوستن به آن می کند.