اصلاح طلبی ایرانی ـ اسلامی یعنی کارخانۀ تولیدِ “نقطه عطف تاریخی”. این نوع اصلاح طلبی در طی ۳۸ سال گذشته حداقل هر چهارسال یک بار شامورتی بازانه یک “نقطه عطف تاریخی” تولید و به بازار عرضه کرده است. به نظر نمی رسد هیچ تاریخی این قدر “نقطه عطف” داشته باشد، آنهم نقطه عطف هایی که پای در یک نقطۀ ثابتِ و ساکن تاریخی سفت و میخکوب کرده باشند.

در معنای اصلاح طلبیِ ایرانی- اسلامی:

۱

به جنایتکارتر رای ندهید، به جنایتکار رای بدهید.

الف: به رئیسی جنایتکار رای ندهید به رئیس جمهوری رای بدهید که پورمحمدی جنایتکارتر به دادگستری در میهنمان برگزیده است.

ب: به رئیسی رای ندهید به امثالِ اژه ای و ری شهری رای بدهید. (عملی که اصلاح طلبی ایرانی ـ اسلامی سال قبل مرتکب شد.

۲

اصلاح طلبی ایرانی- اسلامی یعنی کارخانۀ تولیدِ “نقطه عطف تاریخی”. این نوع اصلاح طلبی در طی ۳۸ سال گذشته حداقل هر چهارسال یک بار شامورتی بازانه یک “نقطه عطف تاریخی” تولید و به بازارعرضه کرده است. به نظر نمی رسد هیچ تاریخی این قدر “نقطه عطف” داشته باشد، آنهم نقطه عطف هایی که پای در یک نقطۀ ثابتِ و ساکن تاریخی سفت و میخکوب کرده باشند.

۳

کاربُردِ تاکتیکِ روانی ـ تبلیغیِ هراس آفرینی و ارعاب برای تحریک بخشی از مردم و تلقین به آنان برای حضور در” انتخابات” یعنی تاکتیک اصلاح طلبیِ ایرانی. اصلاح طلبان این سیاست را در همۀ “انتخابات” و دهه هاست تبلیغ کرده اند. “اگر در انتخابات شرکت نکنید و به کاندید مورد نظر ما رای ندهید: ایران در معرض خطر تجزیه و جنگ داخلی قرار خواهد گرفت، بیگانگان به ایران حمله خواهند کرد، مجاهدین و سلطنت طلبان تقویت خواهند شد، مشکلات و بحران های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حل نخواهند شد، سرکوب و شکنجه و کشتار ادامه خواهد یافت.”

۴

اصلاح طلبان ایرانی- اسلامی، از ردۀ “چپ” های اصلاح شده از مخالفان حکومت اسلامی می پرسند: “راهکارها و برنامه های راهبردی شما در برخورد با حکومت، انتخابات و مجموعه مسائل سیاسی و اجتماعی چیست؟”  که یعنی، بله ما راهکاردان و راهبرددان هستیم و در همۀ حوزه ها برنامه داریم. این طور نیست، آنچه پُزش داده می شود راهکارها و برنامه های راهبردی “حسن روحانی” و دارو دستۀ اوست که به گفتۀ خودشان وفاداران به نظام ولائی هستند، و  این عزیزان دنبالِ دسته راه افتاده اند. “چپ” های اصلاح شده، برای توجیه سیاست بازی شان، شکننده گانِ همان تخم لقی اند که خمینی را “دموکرات انقلابی  و اصلاح طلب و اصلاح پذیر” قالب کردند. و چون نیک بنگرید این کپی برابرِ همان اصل است.

مخالفان حکومت اسلامی، امثال من، راهکار و راهبرد و برنامه نداشتن را به کژراهه رفتن و گُم راهه فرستادنِ با برنامه ترجیح خواهند داد.

۵

سیّد ابراهیم رئیسی جنایتکارتر و پلیدتر از سایرکاندیداهای ریاست جمهوری ست. استفاده ابزاری و تبلیغی از جنایت های رئیسی برای پیروزی بر او، عوامفریبی و فریبکاری و خاک پاشیدن به چشم مردم خواهد بود اگر به موارد زیر اشاره و توجه نشود:

۱-رئیسی در کشتار سال ۶۷ فرمان آیت الله خمینی را اجرا کرد، و بی تردید هرکدام از ۵ کاندیدای حکومتی اگر در موقعیت او بودند به دلیل اعتقادشان به امام و ولی فقیه شان همین نقش را ایفا می کردند. بنابراین”آیت الله قتل عام” آیت الله خمینی بوده است و رئیسی از عمله اکره های آن جانیِ جاهل.  نادیده گرفتن این واقعیت حرکت در راستای تطهیر بزرگ جنایتکارِ تاریخ میهنمان خمینی ست.

کشتار ۶۷، وسیله و ابزار بهره برداری سیاسی اصلاح طلبان – حتی آن دسته اصلاح طلبانی که می گفتند فراموش کنید این کشتار را و یا دیگر این کشتار مسئله مردم نیست – قرار گرفته است. کشتاری که به هنگام وقوع آن هاشمی رفسنجانی و مهندس موسوی و کروبی و بسیاری از اصلاح طلبان امروزین مسئولیت های سیاسی و اجرائی مهمی داشتند. پیوند جانیانِ آن کشتار و کشتارهای دیگر با اصلاح طلبان حکومتی هرگز پوشیده نمانده است، که پورمحمدی وزیر دادگستری روحانی و یا اژه ای ها و ری شهری ها و. . . نمونه وارند.

اصلاح طلبی ایرانی ـ اسلامی در این” انتخابات” با بهره برداری از فاجعۀ کشتار۶۷، در راستای پیشبرد سیاست های جناحی، با دادنِ آدرسِ عوضی و از قلم انداختن عامل اصلیِ این جنایت، راهی عوامفریبانه راهکار کرده است!

۶

یکی از تحلیل گران سیاسی اصلاح طلبِ ساکن در خارج از کشور اظهارنظر فرموده اند که تحریم “انتخابات”ِ حکومتی در حکومت اسلامی عملی “غیراخلاقی” ست. این بزرگوار اگر ذره ای دموکراسی، حتی در حد و سطحِ ادعای اصلاح طلبی ایرانی- اسلامی ای که به آن باور دارد، فهم کرده بود، حداقل باید می گفت: تحریم کردن همچون رای دادن، حق شهروندی ست.

۷

اصلاح طلبی ایرانی ـ اسلامی  تحریم “انتخابات” را در بهترین حالت و مؤدبانه ترین واژه گان انفعال و بی تفاوتی خوانده است. تحریم “انتصابات حکومت اسلامی” اما یعنی مشارکت سیاسی، یعنی:

الف: روشنگری دربارۀ جنایت ها، دگراندیش ستیزی ها و آزادی کُشیِ های حکومت اسلامی، و نیروها و چهره های حامی این حکومت.

ب: روشنگری و آگاهی دادن دربارۀ انتصابات حکومتی که انتخابات خوانده شده است، و افشاگری در مورد سوء استفادۀ حکومت اسلامی از مؤلفه ها و مظاهر دموکراسی برای عوامفریبی و جهان فریبی.

ج: تبلیغ، ترویج و تقویتِ جنبش های مدنی، و تلاش در راستای شکل گیریِ آلترناتیو دموکراتیک در برابر حکومت توتالیتر و استبداد دینیِ حاکم.

د: طرح خواست های عادلانۀ مردم درهمۀ عرصه های زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی

و…

۸

اصلاح طلبی ایرانی تابلوی توانایی های حیرت انگیز حکومت اسلامی شده است، که با تاسف باید آن را باور کرد.

 برای نمونه آیا می توان این دست موفقیت های حکومت اسلامی در خارج از کشور را نادیده گرفت؟

الف : بخش اعظم اصلاح طلبی ایرانی در خارج از کشور را به” شاخه سیاسی ـ تبلیغیِ برون مرزی”خود بَدَل کرده است.

 ب: بسیاری از”روشنفکران” و کوشندگان سیاسی و فرهنگی لائیک و سکولار را به پادویی و دفاع از یک حکومت توتالیتر و مستبد دینی واداشته است.

ت: مهندسی شده و با برنامه، نیروهای تبلیغاتی و رهبری کنندۀ قَدَری را از زندان ها و دفاتر روزنامه ها به میان اپوزیسیون خارج ازکشور فرستاده و یا پرتاب کرده است تا اپوزیسیون و جهانیان را فریب دهند، و درضمن در رسانه های دولتی کشورهای اروپایی و امریکای شمالی نیز نفوذ کنند. نیروهایی که در هر دو حوزه، یعنی” فریب و نفوذ” موفقیت های چشمگیری داشته اند.