در پی ناهنجارهای انتخابات ایران، مخالفان حکومت در تهران و شهرستانها تظاهراتی مسالمت آمیز به پا داشته و خواسته های خود را با شعارها و …


شهروند ۱۲۴۳  پنجشنبه ۲۰ آگوست  ۲۰۰۹


 

در پی ناهنجارهای انتخابات ایران، مخالفان حکومت در تهران و شهرستانها تظاهراتی مسالمت آمیز به پا داشته و خواسته های خود را با شعارها و پلاکاردها اعلان کردند و با سرکوب سپاه پاسداران، بسیجی ها و دیگر عوامل نظام مواجه شدند. در نتیجه دهها تن کشته، شمار زیادی مجروح و صدها تن دستگیر شدند. دستگیرشدگان در زندانها مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفتند و عده ای نیز جان باختند. آقایان دری نجف آبادی، دادستان، و ارتشبد اسماعیل احمدی مقدم، رئیس پلیس ایران ـ بنابه گزارش روزنامه گاردین ـ شکنجه شدن زندانیان را تایید کردند، ولی شدت شکنجه را که در وسایل ارتباط جمعی گزارش شده زیر سئوال بردند. ناهنجاریهای انتخاباتی و تظاهرات گسترده مردم انعکاسی جهانی یافت که هنوز ادامه دارد و روزی نیست که خبر و یا تفسیری در وسایل ارتباط جمعی جهان پخش و درج نشود.

فرهیختگان، روشنفکران، و مفسران مقالات زیادی در این زمینه نوشتند، تلویزیونهای خبری ساعتها و روزها را به این امر اختصاص و گزارش ها دادند، سران کشورهای جهان در این مورد ابراز نظر کردند و هر یک از ارگانها و افراد بنابه نگرش سیاسی، جهان بینی و یا مصلحت سیاسی به دفاع از حکومت ایران و یا مخالفان آن برخاستند. اما برندگان جایزه صلح نوبل و تعداد زیادی از اساتید دانشگاهها، نویسندگان و شخصیت های برجسته اصولا مخالفان حکومت را حمایت کرده و بیانیه هایی در این زمینه صادر کردند و یا در راه پیمایی ها و اعتصابات غذا شرکت کرده و یا حاضر شدند. بیانیه برندگان جایزه صلح نوبل را آقای الی ویزل Elie Wieselـ استاد دانشگاه، نویسنده، بازمانده اردوگاه آشوئیتس (Auschwitz) و برنده جایزه صلح نوبل با هزینه شخصی در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد.

آقای ویزل به خاطر زجر و شکنجه ای که در آشوئیتس کشیدند و برای میلیونها یهودی که قربانی دین ستیزی و نژادپرستی هیتلر شدند، تصمیم گرفتند که باقی مانده عمرشان را به حمایت از افرادی که به دلیل نژادپرستی، مذهب و یا ملیت محاکمه و شکنجه می شوند، بپردازند. ایشان معتقدند که "انسانها مسئولیت اخلاقی دارند و بایستی با تنفر، نژادپرستی و کشتار دسته جمعی" مخالفت کنند و اظهار داشتند "هر کجا مردان و زنان را به خاطر نژاد، مذهب و یا عقاید سیاسی آزار برسانند، آن مکان باید مرکز ]توجه[ جهان بشود. عقاید و اظهارات بالا بدون شک والا، ارجمند و ستودنی هستند و هر کس که در راههای یاد شده قدم بردارد قابل تحسین و سپاس است، اما آقای ویزل نه تنها به آنچه که اظهار داشتند عمل نمی کنند، بلکه نکات یاد شده در زیر نشان می دهد که گاه ـ اگر نه همیشه ـ در جهت مخالف قدم برداشته اند.

۱ـ آقای ویزل ـ طبق اظهارات پروفسور دانیل مک گوان (Daniel Mc Gowan) رئیس یادبود دیریاسین ـ با گروه تروریستی ایرگون  (Irgun) که به قتل عام دیریاسین و دیگر جنایات و پاک زدایی اسرائیل از فلسطینی ها دست زدند، همکاری می کرد. در حال حاضر، ایشان از اعضاء هیئت رئیسه سازمان غیر دولتی دیده بان (Monitor)  اسرائیل هستند. سازمانی که جلوی کمک های مالی به دیده بان حقوق بشر، اکسفام (Oxfam) و دیگر گروهها و سازمانهایی که جنایات جنگی اسرائیل را فاش می سازند و به فلسطینی های قربانی سیاستهای نژادپرستی و غیرانسانی اسرائیل کمک می کنند، را می گیرد. این سازمان اخیرا و با افتخار اعلام کرد که دیده بان حقوق بشر را مجبور کرد تا دست کمک به سوی عربستان سعودی دراز بکند. سازمانی که منابع مالی آن آشکار نیستند و به زیر سئوال رفتند.

۲ـ آقای ویزل از سیاستها و اعمال دولت و ارتش اسرائیل در پاک زدایی، قتل عام و تنبیه عمومی فلسطینی ها، آدم ربایی ها و کشتارهای بیرون دستگاه قضایی، و غیره و غیره حمایت می کند و اعتراض و انتقاد از دولت اسرائیل را یهودستیزی قلمداد می کند. به عنوان مثال، ایشان در کنفرانسی که سازمان حفاظتی و همکاری اروپا برای مبارزه با یهودستیزی در سال ۲۰۰۴ ترتیب دادند، شرکت کرده و اظهار داشتند "اسرائیل هرگز چنین تنها نبود. و شما نمی توانید اسرائیل را از مردم آن جدا کنید…  و از اینرو یهودستیزی جدید در اروپا و امریکا نگرانی سنگینی است برای همه یهودها." آقای ویزل زمانی این اظهارات را بیان کردند که آقای آریل شارون ـ مسئول قتل اردوگاههای صبرا و شتیلا و جنایات و آدمکشی های دیگر(۱) ـ سر از قتل عام جنین و غارت و ویرانی سرزمینهای اشغالی درآوردند و برای مرگ یاسر عرفات در دفتر و محل سکونت ویران شده اش روزشماری میکردند، (۲) از حمایت بی چون و چرای آقای بوش برای بسط مستعمرات موجود و ایجاد مستعمرات تازه در سرزمین های اشغالی برخوردار شدند، و (۳) اتحادیه اروپا، سازمان ملل و روسیه طرح نقشه راه (صلح بین اسرائیل و فلسطین) آقای بوش را که به تصحیح و تایید آقای شارون رسیده بود، پذیرفتند.

۳ـ آقای ویزل اظهار داشتند که "نمی توانند با مردمی ]فلسطینی ها[ که به بچه هایشان می آموزند مواد منفجره به خودشان ببندند و ]اسرائیلی[ بکشند همبستگی بکند" ولی مشکلی ندارند از بمبارانهای هوایی و زمینی اسرائیل حمایت بکنند و صحبتی از زندان غزه نکنند و یا با کسی که منکر قتل عام یهودها در جنگ جهانی دوم است روی میز صبحانه بنشیند چرا که این شخص مورد اعتماد شارون بود.

۴ـ آقای ویزل نه تنها حمله به عراق و اشغال نظامی آن را توسط آمریکا و انگلیس حمایت کردند، بلکه آن را اخلاقی می دانند. آقای باب وودوارد(Bob Woodward)  در کتاب "برنامه حمله ]به عراق[" می نویسد که آقای ویزل در ۲۷ اوت به دیدار خانم کاندولیزا رایس آمد و آقای بوش نیز به دفتر کار خانم رایس رفتند. "رایس روی مبل نشستند تا ویزل روی صندلی نزدیکتر به رئیس جمهور بنشیند. ویزل به رئیس جمهور گفت عراق یک کشور تروریستی بود و از نظر اخلاقی مهم بود که مداخله بشود. ویزل گفت اگر غرب در سال ۱۹۳۸ در اروپا مداخله می کرد، می شد از جنگ جهانی دوم و کشتار دسته جمعی (Holocaust) جلوگیری کرد." آقای وودوارد می نویسد که آقای ویزل اظهار داشتند "این یک مسئله اخلاقی است. چگونه می شد نتوانیم تحت عنوان اخلاق مداخله نکرد؟" و در برابر چنین شیطانی بی طرفی غیرممکن بود. "من مخالف سکوت هستم" آقای وودوارد در ادامه می نویسد که آقای بوش تعبیر و تفسیرهای آقای ویزل را در روزهای بعد مرتب تکرار کرد و اظهار داشت "من به خودم گفتم، خدا، اگر الی ویزل، کسی که درد، رنج و جان کندن در حکومت استبدادی را می داند، چنین حس می کند دیگران نیز همانطور احساس می کنند.  و بنابر این من تنها نیستم."

۵ـ بعد از اینکه جنگهای ؟؟ اسرائیل علیه حزب الله و حماس ـ که در ظاهر برای آزادی سربازان اسرائیلی ربوده شده در آن سال ولی در عمل و بنابه اظهارات خانم رایس (در بیروت و در زمان جنگ) برای ایجاد خاورمیانه ای جدید ـ بی نتیجه ماند، آقای ویزل وارد میدان شدند تا سربازان اسرائیلی را آزاد کنند. ایشان در تظاهراتی که از طرف گروههای بزرگ یهود در آمریکا و در جلوی سازمان ملل برپا شد شرکت کردند و اظهار نمودند "آنهایی که سربازان اسرائیلی را ربودند بزدل و جنایتکارند. عمل آنها نه تنها توهین به یهودها که به همه انسانهای متمدن است. حزب الله و حماس با انتخاب آدم ربایی خودشان را از مجموعه قوانین جهان خارج کردند و سزاوار تحقیر جهانی، محکومیت و تنبیه هستند". ولی این شخصیت اخلاقی و حامی قربانیان نژادپرستی، مذهب ستیزی و دگراندیشی از بیش از ۱۱۰۰۰ زن، مرد و نوجوان فلسطینی ربوده شده توسط ارتش اسرائیل و از شکنجه های روحی، جسمی و تجاوزات جنسی اعمال شده به آنها حرفی نمی زند.

 


 



 

اما اسرائیل می دانست که انتخابات ایران سیاست خارجی این کشور را عوض نخواهد کرد، ولی می دانست که شکست آقای احمدی نژاد ممکن است مشکلات تازه برای اسرائیل ایجاد کند چرا که با انتخاب موسوی افکار عمومی جهان ولو برای چند ماه و یا یک سال هم شده ممکن است عوض بشود. از این رو اسرائیل برنامه های تازه ای را هفته ها قبل از انتخابات تهیه دیده بود. روزنامه ی اسرائیلی هاآرتز دو هفته قبل از انتخابات گزارش داد که تنها بعضی از قدمهایی که به دیپلماتهای اسرائیلی گفته شده در هفته های آینده بردارند عبارتند از سازمان دادن تظاهرات در مقابل کنسولگری های ایران، نمایش سنگسار و اعدامهای ساختگی در ملاءعام، و تبلیغات علیه ایران. هدف این فعالیتها بنابه مقامات ارشد وزارت امور خارجه این است که "به جهان نشان بدهیم ایران یک دمکراسی غربی نیست". روزنامه اسرائیلی معاریو در روز انتخابات نوشت "اگر دوستانی در ایران دارید سعی کنید آنها را قانع کنید به محمود احمدی نژاد رای بدهند چون کس دیگری نیست که بتواند بهتر از ایشان به منافع اسرائیل برای آماده سازی افکار عمومی کمک بکند." و بنابه گزارش روزنامه هاآرتز، آقای دگان  (Dagan) رئیس موساد، در صحبت با کمیته امور خارجی و دفاع کنست در ۱۷ ژوئن اظهار داشتند "تقلب انتخابات ایران با آنچه که در کشورهای آزاد در زمان انتخابات رخ می دهد ندارد. در حال حاضر ما و دنیا احمدی نژاد را می شناسیم. اگر موسوی کاندید اصلاح طلب برنده می شد، اسرائیل مشکلات جدی بیشتر می داشت، زیرا لازم بود خطر ایران را برای جهان تشریح کند، چون موسوی در صحنه بین الملل عضوی میانه رو دیده می شود." با توجه به این نکات و پشتیبانی و حمایت بی چون و چرای آقای ویزل از اسرائیل، حمایت ایشان از ایرانیان مخالف حکومت مشکوک به نظر نمی رسد؟ آیا حمایت از مخالفان حکومت و یا افشاگری حکومت و احمدی نژاد و آماده کردن افکار جهانیان است که آقای ویزل را به قبول پرداخت هزینه چاپ بیاینه برندگان جایزه صلح نوبل در حمایت از مخالفان حکومت و خانم شیرین عبادی نمود؟