هنوز آقای جلیلی که می گویند کاندیدای اصلح است و از همه بهتر است و نظرش به نظر آقا از همه نزدیک تر است و سرش مثل سر شاه می ماند رئیس جمهور نشده، سایت های خبری و منتقدان  شروع کرده اند به انتشار سوابق ایشان و نق زدن که این آقا جلد دوم احمدی نژاد است که زیر چاپ است و به زودی منتشرمی شود!

حالا چرا ؟ به خاطر دو تا کلام حرفی که ایشان زده اند و فرموده اند مردم به خاطر اقتصاد انقلاب نکردند و برای گسترش اسلام انقلاب کردند. و اینکه با چوب بستنی می توان اشتغال ایجاد کرد.

jalili

آخر پدرتان خوب، مادرتان خوب، بگذارید این بابا به کاخ ریاست جمهوری برود، اجازه بدهید هشت سال زیر سایه “آقا” حکومت بکند، بعد برایش حرف دربیاورید.

شاید آن پانصد هزار میلیارد تومانی را که آقای رفسنجانی گفته است بدهکاریم را  از بشار اسد و حسن نصراله پس گرفت و کسری بودجه مملکت را جبران کرد؟ یا شاید با همان تولید چوب بستنی که مثال زده است، بیکاری را ریشه کن نمود؟

مردان بزرگ، افکار بزرگ دارند. شاید ایشان با آقای خامنه ای صحبت کرده باشند که شما با حکم حکومتی، خوردن بستنی و انداختن شال فلسطینی را اجباری کنید، بقیه اش با من؟

باورکنید، اگر خوردن سه وعده بستنی در روز اجباری شود و انداختن شال فلسطینی به گردن از واجبات، اقتصادمان مثل فشفشه می رود هوا.

ایران الان ۷۵ میلیون جمعیت دارد. برای سه وعده بستنی اجباری، روزانه ۲۲۵ میلیون چوب بستنی لازم خواهیم داشت که به جای وارد کردن از آلمان، خودمان تولید خواهیم کرد. این رقم در ماه می شود ۶ میلیارد و هفتصد و پنجاه میلیون و در سال ….وای خدای من: می شود ۸۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰ . یعنی ۸۱ بیلیارد چوب بستنی.

تازه فقط تولید چوب بستنی نیست، خود بستنی اش هم حساب است. و وقتی خوردنش اجباری باشد، بدیهی است که باید یک گشت بستنی هم درست کرد و صدها هزار نفر را به کارگمارد تا در شهرها و روستاها بگردند و کنترل کنند و ببینند مردم روزی سه وعده بستنی اجباری را خورده اند یا نه.

اگر پولی را هم که از راه تولید شال فلسطینی به دست می آوریم حساب کنیم که اقتصادمان می شود اقتصاد اول جهان و همه مان می شویم  میلیاردر!

یکی دیگر از ایرادهایی که هنوز هیچی نشده به ایشان گرفته اند، جای مهر روی پیشانی ایشان است. می گویند این بابا که دائم در جلسه و سفر است، مگر چقدر وقت برای نماز خواندن دارد که اینطور پیشانی اش ورم کرده و سیاه شده؟

راستی این جای مهرها چه جوری درست میشه؟ خالکوبیه؟ آخر با هفده رکعت نماز روزانه خواندن، جای مهر روی پیشانی کسی نمی ماند. پیشانی خود من که صافِِ صافِ است. مادرم خدا بیامرز هم، هفتاد سال علاوه بر نمازهای معمولی، نماز شب و نمازهایی را که نذر می کرد را هم می خواند  اما روی پیشانی اش هیچ اثری دیده نمی شد.jalili-saeed

شاید مهرهای چینی اینجور جا میندازه؟ و اگر حکم شود که همه باید مهر چینی در منزل داشته باشند و گشت کنترل مهر هم ایجاد شود، نیرو کم می آوریم و مجبوریم مثل زمان شاه که دختران فیلیپینی را به عنوان خدمتکار وارد کرده بودند، کارگر از خارج استخدام کنیم.

من کاری به کار شما ندارم، می خواهید به آقای جلیلی رای بدهید، می خواهید رای ندهید، من شخصاً به آقای قالیباف رای می دهم. نه به خاطر قیافه و عینکش. به خاطر صداقتش. این تنها مقامی است که اعتراف کرده پشت موتور می نشسته و با چماق توی سر و مغز مردم می زده. این صداقت واقعن ارزشمنده. اگر پس فردا دوباره قرار شد مردم را بزنند، آدم می تواند در حال فرار فریاد بزند آقای قالیباف تورو خدا نزن، یا آقای قالیباف سر جدت  یواشتر بزن!

شماها از کی منتظر من بودید؟

بی بی سی هفته گذشته یک نظرخواهی کرده بود از صاحبنظران که مهمترین کار رئیس جمهور آینده چیست و از این جور حرف ها.

بی بی سی چون در خارج زندگی می کند خیال می کند همه جا مثل آمریکا یا فرانسه است و رئیس جمهورش مشکلات فراوان دارد.

در ایران رئیس جمهور شدن مثل آب خوردن است و به همین دلیل هم اینهمه کاندیدای عجیب و غریب داشتیم.

در ایران کسی که رئیس جمهور می شود وقتی صبح بیدار شد و دست و رویش را شست، یک تلفن می کند و می پرسد آقا من امروز چکار باید بکنم؟

وقتی دستورات جدید را گرفت به راننده می گوید ماشین را حاضر کن باید برویم … راننده می گوید می دانم قربان، دستور داده اند شما را ببرم سخنرانی.

و هنگامی که به محل سخنرانی رسیدند، بادیگاردهای گردن کلفت، ایشان را از میان صف مستقبلین عبور می دهند و می برند پشت میکروفن.

رئیس جمهور پس از آنکه با انگشت دماغش را تمیز کرد، لبخندی می زند، دستی تکان می دهد و می پرسد:

شماها از کی اینجا بودین؟ از ساعت ده؟

-:خیر قربان زودتر.

از ساعت نه؟

-: زودتر؟

هشت؟

-: زودتر

هفت؟

جمعیت و رئیس جمهور مقداری چانه می زنند و روی ساعت ۵ صبح به توافق می رسند. رئیس جمهور هرچه را دستور داده اند بگوید می گوید و بادیگاردها ایشان را سوار ماشین می کنند و برمی گردانند به کاخ ریاست جمهوری.

جرم، کارتن خواب

تهران پرس، هفته گذشته گزارش کرد که ۶۳ کارتن خواب در تهران بازداشت شده اند. یک مقام نیمچه مسئول که خودش هم نمی دانست مسئول هست یا نه؟ به خبرنگار ما گفت اینهمه ویلای بزرگ در مملکت ساخته شده باز هم اینها از رو نمی روند و روی کارتن می خوابند آیا این سوءنیت نیست؟

homeless

یکی از کارتن خواب ها که تصور می کرد علاوه بر شغلش که کارتن خوابی است، اسمش هم عباس آقا کارتن خواب است در پاسخ خبرنگار ما که از او پرسید از رئیس جمهور جدید مملکت چه خواسته ای داری گفت اگر یک کارتن یک کمی بزرگتر در اختیار ما بگذارند که پای ما از کارتن بیرون نزند خیلی خوب می شود، اسفالت ها سردتر از کارتن است!

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.