شهروند- آرش عزیزی: برای هر کس که تا به حال از شهر برامپتون، از حومه های غربی تورنتو، دیدار کرده باشد یک چیز به سرعت مسلم می شود و آن بزرگترین گروه قومی ساکن این شهر است: پنجابی ها.
مردهایشان را می توان با عمامه های مذهب سیک شناخت (گرچه نه همه ی پنجابی ها سیک هستند و نه همه ی مردان سیک عمامه به سر می گذارند) و زنان شان را با لباس های پنجابی و کلاهی که شاید به سر کنند و حتی فرم چهره شان.
جایی در این شهر نیست که اثری از پنجابی ها نباشد و آنها بر همه چیز از سیاست انتخاباتی تا شیوه ی ساختن خانه ها تاثیر گذاشته اند. بیخود نیست که تنها شعبه ی کانادایی رستوران مشهور هندی، سانکلپ، نه در تورنتو که در قلب برامپتون است!
اما گرچه بسیاری از تنوع برامپتون میگویند کمتر کسی به مسائل منفی پیش آمده در رابطه با آن پرداخته است.
این کاری است که سان گره وال، خبرنگارِ پنجابیتبارِ تورنتو استار، در گزارش مفصل هفته ی پیش خود انجام داده است. گره وال سال های سال است که برامپتون را پوشش می دهد. در انتخابات تاریخی ۲۰۱۱ گزارش های او از کمپین های انتخاباتی داغ این شهر (که معابد سیک و مردمان پنجابی در آن نقش مهمی داشتند) نور بر روندی تاباند که در آن لیبرال ها تمام قوای خود در منطقه را از دست دادند و محافظه کاران و ان دی پی پیش آمدند.
گره وال اینبار به واقعیتی در برامپتون پرداخته که کمتر کسی جرات صحبت مستقیم از آنرا دارد: فرار سفیدپوستان. او در گزارش خود به این اشاره کرده که ورود پرشمار هندی تباران به برامپتون باعث شده بسیاری از ساکنان قدیمی تر شهر از برامپتون خارج شوند. گرچه گفتگوی او با ساکنان و کارشناسان مختلف نشان می دهد که دلایل پشت این تغییر جمعیتی می تواند پیچیده تر از آن باشد که در نگاه اول به نظر می رسد.
جمعیت برامپتون از ۲۳۴۴۴۵ در سال ۱۹۹۱ بیش از دو برابر شده و اکنون (طبق سرشماری سال ۲۰۱۱) به ۵۲۱۳۱۵ نفر رسیده است. نگاه دقیق تر به آمار در ضمن نشان می دهد که هر چه جمعیت به اصطلاح «اقلیت مشهود» (یعنی غیرسفیدپوست ها و بومیان) بالاتر رفته تا اکنون به دو سوم کل جمعیت شهر برسد، شمار ساکنان سفیدپوست کاهش یافته است: از ۱۹۲۴۰۰ نفر در سال ۲۰۰۱ به ۱۶۹۳۲۰ نفر در سال ۲۰۱۱.
این یعنی کاهش ۲۳ هزار نفر (۱۲ درصد) در طول یک دهه، آن هم در حالی که جمعیت کل شهر ۶۰ درصد افزایش یافته است.
نظرات مختلفی در مورد این تغییر در گزارش بیان شده است.
ساتپال سینگ جوهال، روزنامه نگار هندی ساکن برامپتون، می گوید: «آنچه در برامپتون صورت می گیرد از ترس می آید. اهالی آسیای جنوبی فکر می کنند سفیدپوستان مهاجران را دوست ندارند و سفیدپوست ها از ترس گروهی می روند که نمیشناسندشان و دارند با شمار وسیع به شهر وارد می شوند.»
جیسون اگرتون، جامعه شناسِ دانشگاه مانیتوبا، اما می گوید واقعیت پیچیده تر است. او می گوید دلیل رفتن مردم فقط مساله ی فرهنگی نیست و باید مسائلی مثل بازنشستگی، نرخ پایین تولد و تغییر مشاغل را هم در نظر گرفت.
بعضی سایر کارشناسان به این اشاره کرده اند که تغییر ترکیب قومیتی داستان بیشتر محلات تورنتوی بزرگ است و مختص برامپتون نیست.
یکی از شهروندان، ماری دی بیازه، به نکته ی جالبی اشاره کرده که کمتر به آن توجه می شود. دی بیازه که پس از ۴۳ سال زندگی در برامپتون قصد ترک آن را دارد میگوید فقدان برنامه های مناسب شهرسازی دلیل اصلی متارکه ی او است. او به این اشاره می کند که وقتی فضاهای عمومی و جمعی وجود داشته باشد مردم از پیشینه های مختلف میتوانند با همدیگر آشنا شود و معاشرت کنند اما در شهرهایی مثل برامپتون که با ساختمان های بلند و قوطی کبریتی و بزرگراه های فراخ شناخته می شوند چنین امکانی نیست.
دی بیازه در مورد نزدیکی گروه های مختلف در تورنتو، که در آن بزرگ شده، می گوید: «تورنتو شهر پیاده روی است؛ مردم مجبور بودند با هم معاشرت کنند، با هم دیگر برخورد کنند. همین بود که شروع کردن نزدیک به هم زندگی کردند. (آن روزها) ایتالیایی داشتیم، آلمانی داشتیم، یهودی داشتیم، رومانیایی داشتیم، سیاهپوست داشتیم و همه نزدیک همدیگر زندگی می کردند.»
شاید وقت آن رسیده که هنگام صحبت از مشکلاتی همچون نژادپرستی و عدم ادغام جمعیت های مختلف در تورنتو توجه بیشتری به شهرسازی و فقدان فضاهای عمومی در تورنتوی بزرگ کنیم. به نظر مسلم می آید که از دل حومه هایی مثل برامپتون، که برای اتومبیل و نه انسان ساخته میشوند، جوامع پرشور و همبستگی اجتماعی در نمی آید.